آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
اتاق فرمان فتنه 88 كجا بود؟

اتاق فرمان فتنه 88 كجا بود؟


اينكه واژه فتنه از چه زماني در اين دو سال وارد سپهر سياسي كشور شد و به عنوان شاه بيت تحركات ضد‌انقلاب داخلي و خارجي مورد استفاده قرار گرفت، سؤالي است كه نيازمند توضيح بوده و مي‌تواند مبنايي براي ورود به مقوله اساسي‌تر يعني مديريت فتنه قرار گيرد.


اینکه واژه فتنه از چه زماني در اين دو سال وارد سپهر سياسي كشور شد و به عنوان شاه بيت تحركات ضد‌انقلاب داخلي و خارجي مورد استفاده قرار گرفت، سؤالي است كه نيازمند توضيح بوده و مي‌تواند مبنايي براي ورود به مقوله اساسي‌تر يعني مديريت فتنه قرار گيرد.
با اندكي تدقيق در ايام حوادث پس از انتخابات به وضوح در مي‌يابيم كه واژه فتنه براي نخستين‌بار از سوي رهبر معظم انقلاب مورد تأكيد و استفاده قرار گرفت. معظم له با توجه به اطلاعات عميق و كارشناسانه‌اي كه نسبت به مسائل ديني داشته و دارند، پديده‌هاي اجتماعي را با نگاه ديني رصد كرده و از اين رو براي تبيين ماهيت و كاركرد جرياني كه در انتخابات ظهور وبروز پيدا كرد، از اين واژه بهره بردند.
 

فتنه در اسلام به يك معنا جنبه اثباتي و مثبت دارد كه آن را يك فرصت و موقعيتي مي‌داند كه اهل حق در آن فرصت و ميدان، امتحان شده و حقانيت خود را اثبات مي‌كنند. فتنه عرصه و جايگاهي است براي امتحان و آزمايش. در همين خصوص به صراحت در آيات متعدد قرآن كريم مشاهده مي‌كنيم كه در مورد فتنه صحبت شده و عبارت «لقدفتنا الذين» در جاهاي متعدد آن آمده است. به طور مثال در آيه دوم سوره عنكبوت هم از واژه فتنه استفاده شده و مي‌فرمايد: «احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون».

وقتي قرآن براي مؤمنان از فتنه سخن مي‌گويد منظور آن «امتحانات» است كه براي جوشش درون انسان و به مرحله ظهور رسيدن قابليت‌هاي فطري آن مي‌باشد. بايد ابتلايي باشد تا كسي مثل قاسم بن‌الحسن عليه‌السلام بگويد شهادت براي من با حلاوت‌تر از عسل است. بايد ميداني ايجاد شود و امتحاناتي پيش بيايد تا اين صفت‌ها به ظهور برسند.

فتنه، از سوي ديگر يك جنبه منفي هم دارد و آن اين است كه انسان‌هايي در آن مردود شده و شكست مي‌خورند و به جاي اينكه به رشد برسند دچار ريزش مي‌شوند. اين موارد جلوه‌هاي بد فتنه است كه سال 88 پيش‌آمد و رهبر معظم انقلاب نيز به موجب اين نگاه ديني اتفاقات پيش آمده را «فتنه» نام گذاشتند. بنابراين براي بررسي فتنه پيش آمده و بررسي اتاق فرمان آن بايد از اين دريچه ورود كرده و به تعبيري به بررسي كارنامه افرادي بپردازيم كه در اتفاقات سال 88 مردود شده و از كشتي نظام پياده شدند.

اتاق فرمان اين فتنه كجا بوده است؟

سؤال اساسي و بنياديني كه در سپهر سياسي كشور مطرح بوده و تلاش شده است براي آن پاسخ‌هايي در نظر گرفته شود اين است كه اتاق فرمان اين فتنه كجا بوده است؟

برخي در پاسخ به اين پرسش استدلال مي‌كنند كه اتفاقاتي كه در انتخابات دهم رياست جمهوري و پس از آن به وقوع پيوست منشأيي داخلي داشته و بايد در همين چارچوب مورد بحث و بررسي قرار گيرد. به باور اين افراد در سال 88 برخي با بد اخلاقي‌ سرانجام اقداماتشان را به جايي رساندند كه كشور به مدت يك سال درگير تنش و غائله شد و ضد‌انقلاب نيزكه مترصد بهره‌برداري از فرصت‌هاي پيش آمده براي خود بود وارد عرصه شد، به مقدسات توهين كرد، مسجد لولاگر را آتش زد و روز عاشورا و روز 16 آذر به مقدسات توهين كرد. اين افراد اينگونه استدلال مي‌كنند كه اين اتفاقات يك ماجراي داخلي بوده و آنچه باعث شد كه ماجرا شكلي از دخالت خارجي را به خود گرفته و اوباما، كشورهاي اروپايي و رسانه‌هاي ضد‌انقلاب به جنجال آفريني بپردازند، تبعات اين مسئله داخلي بوده است.

استدلال اين طيف همچنين اين مي‌باشد كه دشمن جز دشمني هدفي نداشته و اصولاً حضور آنها در اين فتنه به اين معني نيست كه فتنه 88 يك پروژه خارجي بوده است.

لجاجت سياسي، ديدگاهي ديگر درخصوص فتنه

يكي از ديدگاه‌هاي ديگري كه در خصوص فتنه 88 مطرح مي‌شود اين است كه آنچه در فتنه 88 اتفاق افتاد، داخلي بوده است و نه يك فتنه برهم زننده خارجي. معتقدين به اين ديدگاه بر اين باورند كه لجاجت نيروهاي داخلي در عرصه سياست زمينه ساز اين فتنه شده و كافي است كه براي حل اين ماجرا جلوي لجاجت افراد گرفته شود.

اردوكشي، تعبير ديگر از فتنه

اين اما همه ماجرا نيست. طيف ديگري نيز در رابطه با فتنه، ديدگاه ديگري دارند.

اينان بر اين باورند كه اتفاقات سال 88 تنها بر پايه لجاجت نبوده است، بلكه مسئله اساسي، يك پروژه ويژه بوده كه نقطه آغازين آن اردوكشي در خيابان‌ها به بهانه انتخابات بوده است. به باور معتقدين اين ديدگاه اگر موسوي لجباز بوده پس رفتار افرادي همچون خاتمي، كروبي، مجمع روحانيون، حزب مشاركت و. . . را بايد چگونه تعبير كرد. اگر لجاجت بين احمدي‌نژاد و موسوي بوده پس بايد مرز لجاجت شخص احمدي‌نژاد باشد اما اينان از احمدي‌نژاد فراتر رفته و قداست رهبري را شكستند. به باور اين طيف، در فتنه 88 تركيب‌هاي مختلف حضور داشتند كه تمام طيف‌هاي اصلاح‌طلب و ضد‌انقلاب حضوري مؤثر و عميق داشتند.

در مجموع با توجه به طرح اين ديدگاه‌ها بايد جست‌وجو كرد كه اتاق فرمان اين فتنه كجا بوده و اين اتفاقات از چه منشايي هدايت مي‌شده است.

نگاه به بيرون

ماجرا اين است كه امريكا‌يي‌ها از مدت‌ها قبل دنبال تغيير بودند و به اين باور رسيده بودند كه امكان برخورد نظامي با ايران سخت بوده و سناريوي محاصره اقتصادي نيز بي‌اثر بوده است. در اين زمينه ده‌ها سند وجود دارد كه نشان مي‌دهد امريكايي‌ها سناريوي تغيير را از درون و با بهره‌گيري از نيروهاي داخلي در دستور كار خود قرار داده بود.

به عنوان مثال، كاندوليزا رايس، وزيرخارجه دولت بوش از سال 2006 به دنبال برقراري روابط سياسي با ايران بود. مبناي طرح وي ايجاد سفارتخانه امريكا در ايران بود و صراحتاً مي‌گفت تا زماني كه از ايران دور هستيم قادر نيستيم بر ايران اثر بگذاريم. وي همچنين تأكيد داشت براي اينكه بتوانيم در ايران كار كنيم، بايد آرم دشمن از نام امريكا برداشته شود و مردم و نظام سياسي ايران مانند يك كشور رسمي با ما برخورد كند.

اين تئوري‌اي بود كه آنها با جديت به دنبالش بودند كه بنا به دلايلي سرنگرفت. حال اكنون واضح است و اخباري نيز وجود دارد كه امريكايي‌ها در اين راستا چند دفتر بالاي سر ايران تأسيس كردند، در بيشكك، پايتخت قرقيزستان و در باكو پايتخت آذربايجان. ضمن اينكه قبلاً نيز دفاتري مثل دفتر سليمانيه عراق و دفتر دبي نيز تأسيس شده بود.

نگاهي به دفاتر امريكايي‌ها در منطقه

دفتر سليمانيه در سال‌هاي اخير خيلي فعال بود. بعضي از رسانه‌هاي امريكا از جمله نيويورك تايمز با صراحت گفته‌اند كه بارها اعضاي مسلح گروه پژاك را در نزديكي پايگاه سليمانيه ديده‌اند. امريكايي‌ها همچنين حداقل دو دفتر هم در اروپا داشتند و در فتنه 88 به كار گرفتند مثل دفتر هلند كه از 20 سال پيش فعال بود. در لندن هم دفتري را فعال كردند و دفتري نيز در استانبول فعال كردند.

علاوه بر اين، امريكايي‌ها يك پايگاه در بگرام افغانستان، يك پايگاه در ظهران عربستان و يك پايگاه در جزيره سوكوترا در يمن داشتند. اين دفاتر چند كار كليدي را ساماندهي مي‌كردند از جمله تماس با ايرانياني كه به خارج سفر مي‌كردند. آنان مي‌دانستند در استانبول، ايرانيان كه اطلاعات داشتند و مذهبي هم بودند به شهر مذهبي و تاريخي استانبول مي‌رفتند و به آنكارا نمي‌رفتند. اقدام اول آنها جمع‌آوري اطلاعات از افرادي بود كه از ايران مي‌رفتند و هرگونه اطلاعاتي اعم از كم‌ اهميت و مهم را مي‌گرفتند.

وزارت اطلاعات از برخي از اين افرادي كه به اين دفاتر رفته‌اند سؤال كرده است در اين دفاتر چه چيزي از شما سؤال كردند معلوم شد كه ابتدا سؤالات عادي را پرسيده بودند ولي امريكايي‌ها از بين اين حر‌ف‌ها به يك جمع‌بندي مي‌رسيدند.

اقدام دوم آنها در نزديك مرزهاي ايران در شهرهايي همچون استانبول، دبي و باكو بود. امريكايي‌ها كساني را با هويت ايراني نزديك مسافران كرده، اطلاعاتي را از آنان جمع‌آوري مي‌كردند.

وزارت اطلاعات تأكيد دارد كه اين دفاتر از حدود 65 هزار نفر ايراني‌اي كه مسافرتي به اين شهرها داشته اند، اطلاعات جمع‌آوري كرده‌اند.

اقدام سوم امريكايي‌ها نيز ايجاد هماهنگي با اپوزيسيون و مخالفان با ايراني‌هاي بي‌طرف بود كه درصدد بودند از اين افراد براي روزهاي خاص استفاده كنند.

آنچه در داخل و خارج انجام شده و بعضاً منتشر هم شده‌اند بيانگر سازماندهي نيروي انساني به‌عنوان كار مشترك همه اين حلقه‌ها بوده است.

كاملاً واضح است كه نمي‌توان در دانشگاه مريلند نشست در مورد نقش سپاه در ايران چيزي نوشت. بايد در ايران كسي با امريكا همكاري كند تا چنين گزارشي كه داراي جنبه عيني باشد، تهيه شود.

نشانه‌هاي ديگر

يك نشانه ديگر اين است كه قبل از انتخابات دهم رياست جمهوري ايران، دولت امريكا با صراحت در مذاكرات ديپلماتيك با طرف‌هاي غربي و آسيايي گفته بود كه ما ارتباط با ايران را بايد موكول ‌كنيم به بعد از انتخابات. بي‌گمان امريكايي‌ها از اين مسئله هدفي را دنبال مي‌كردند.

پيش از انتخابات ايران، يعني در بهار سال 1387، به سفير لبنان در پاريس هشدارهايي داده شده و به صراحت به وي گفته شده بود كه ايران به‌زودي متحول مي‌شود و شما لبناني‌ها به ايران تكيه نكنيد. همان هنگام سفير لبنان كه از اعضاي جنبش امل لبنان بود، اين پيغام را به سفير ايران در پاريس اطلاع داده است. بي‌شك اين پيغام خبر از يك برنامه عملياتي مي‌داد كه شواهد ديگر آنها بعدها مشخص شد.

آنها بارها تأكيد كرده‌اند كه ايران را با جنگ نمي‌شود تغيير داد بايد از داخل تغيير كند. اكنون نيز آنها معتقدند تحريم حلال مشكلات نيست، ولي از آنجا كه باعث مي‌شود ايران در مواجهه با مخالفان داخلي كنار بيايد و گاردش را در مقابل داخلي‌ها باز كند و اين سبب مي‌شود كه فعاليت مخالف نظام كم‌هزينه شود، مطلوب است.

اگر ما در اين زمينه سير اقدامات سران داخلي فتنه را مرور كنيم، مي‌بينيم جريانات داخلي هيچگاه سفره‌شان را از امريكايي‌ها جدا نكردند. مثل اينكه متقابلاً داخلي‌ها هم اين احساس را دارند كه اين فشار بيروني جبران‌كننده ضعف داخلي آنهاست. آنان ظاهراً احساس مي‌كنند كه اگر چه در داخل ايران حمايت توده‌ها را از دست داده‌اند، ولي كسي در عرصه بين‌المللي هست كه براي آنها يقه پاره كند.

در اين دفاتر خارج از كشور عناصر سرشناس اپوزيسيون ايراني حاضر مي‌شدند و به نوعي بستر خارج كشور را به داخل ايران وصل مي‌كردند.

به اين خبر كه در همان ايام فتنه توسط منوچهر متكي، وزير وقت امور خارجه ايران در رسانه‌ها نقل شد توجه كنيد: در هفته اول آشوب، هواپيماهاي انگليسي مسافران خاص ايراني مستقر لندن را در هر روز با پروازهاي 500 تا 600 نفره به داخل ايران منتقل مي‌كردند از پايگاه‌هاي ديگر هم همين انتقال مخالفان وجود داشته است.

خبرهاي موثق مي‌گويند انگليسي‌ها موفق شدند از طريق دفتر لندن با 700 هزار ايراني گفت‌وگو كرده و تعداد زيادي از آنان را به اپوزيسيون داخلي وصل كنند. آنها سازمان مشخص سياسي‌اي را براي روزهاي خاصي طراحي كرده و آموزش داده بودند.

در روزهاي فتنه مثلاً در ميدان 7 تير تهران سه گروه جداجدا مي‌آمدند. گروهي ديده باني مي‌كردند و اخبار را به جايي منتقل مي‌كردند گروه دومي مي‌آمد كه دست به تظاهرات مي‌زدند و به‌صورت ظاهراً مسالمت‌آميز شعار مي‌دادند و گروه سومي مي‌آمدند كه مأموريتشان آتش زدن اتوبوس‌ها، سطل‌هاي زباله و درگيري ايجاد كردن بود و هيچ كدام از اينها در كار ديگري دخالت نمي‌كردند.

در كتاب جين شارپ به افراد دسته اول و دوم توصيه شده كه كار خطرناكي نكنند. او مي‌گويد يا ديده باني مي‌كنيد يا شعار مي‌دهيد و لبخند بزنيد و حتي به حرف‌هاي پليس گوش كنيد و بدون درگيري متفرق ‌شويد. اين بخشي از كاركرد و كار ويژه اين دفاتر بود. ردپاي ماجرا نشان مي‌دهد كه اين مسئله از سال 2006 آغاز شده يعني از اواسط دوران وزارت خارجه خانم رايس.

نكته ديگر اين است كه امريكايي‌ها كارهاي چند لايه‌اي را تدارك ديده‌اند يكي از كارهايشان در فتنه 88 اين بود كه كارهاي اطلاعاتي امنيتي را كه قبلاً ناهمخوان بود هماهنگ كنند.

همواره در مسائل خارجي بين سيا، پنتاگون، شوراي روابط خارجي و كاخ سفيد اختلاف هست، اما امريكا در فاصله سال‌هاي 2006 به بعد معاون هماهنگ‌كننده‌اي را منصوب كرده تا در مورد ايران اين فعاليت‌ها را هماهنگ كند.

در صحنه فتنه، اوباما هم انسجام داد و آمد يك نفر را با اختيار تام يعني دنيس راس را مسئول هماهنگي ميزهاي ايران در مراكز تصميم‌گيري امريكا درباره ايران كرد كه هيچ اختلافي با هم نداشته باشند.

نكته دوم اين است كه پيش از اين نيز ميزهاي ايران در كاخ سفيد و ساير مراكز امريكا وجود داشته است، اما كار آنها فقط جمع‌آوري اطلاعات و تجزيه و تحليل داده‌هاي اطلاعاتي اتاق عمليات به تصميم‌گيري گروه بود و اولين بار تقلب در انتخابات توسط هماهنگ‌كننده مزبور كليد زده شد در اين جلسات تصميم‌گيري به نوعي چند عنصر ايراني هم حاضر مي‌شدند. چه مهمانان تك زيست مثل سازگارا و چه مهمانان دو زيست مثل امير احمدي در يكي از جلسات كه دو عضو هم آنجا حضور داشته‌اند و در ارديبهشت 87 بوده توافق مي‌شود كه بايد در انتخابات آينده ايران بحث تقلب كليد زده شود و اين دو عضو نهضت آزادي پس از بازگشت به ايران با فرزند يكي از مسئولان ارشد روحاني صحبت مي‌كند و موضوع را با او در ميان مي‌گذارد و مي‌گويد اگر ما از موضع نهضت آزادي بحث تقلب را كليد بزنيم جا نمي‌افتد و بعد هم هر كس آن را مطرح كرد مي‌گويند اين خط نهضت آزادي است ازاين رو كسي بايد اين را در ايران كليد بزند كه به دليل نسبتش با نظام مورد قبول واقع شود.

مهدي هاشمي اولين نفري است كه اين تقلب را هشت ماه قبل از انتخابات كليد مي‌زند. اين فرد پدرش را قانع مي‌كند كه بحث تقلب را مطرح كند و او در شهريور 87 آن را به طور علني مطرح مي‌نمايد.

در آن جلسه در امريكا چهار محور را توصيه مي‌كند و همه آنها را اجرايي مي‌كند اين بخشي از ماجراست.

امريكا كارهاي ديگري نيز در اين زمينه انجام داده است مانند اتاق‌هاي فكر. در آنها كه تركيبي از نيروهاي ايراني امريكايي ديده مي‌شود در هر اتاق فكر بين 5 تا 6 نفر عنصر ايراني، هم عضو بوده‌اند.

اين اتاق‌ها حدود 30 مركز هستند كه در اين زمينه كار مي‌كنند كه 5 تا 6 نفر ايراني كه عمدتاً تك زيست هستند، نظير مؤمني، حقيقت جو، سازگارا، مهدي خلجي، امير ارجمند، گنجي، مخملباف، مهرانگيز كار و. . . در هر گروه 15 تا 20 نفر عنصر امريكا و 5تا 6 نفر عنصر ايراني هستند.

كار اينها اين است كه وضعيت سنجي كرده و جمع‌آوري اطلاعات كنند و به‌صورت بسته به كنگره بدهند و اين كارگروه‌ها هنگامي كه مي‌خواهند پروژه را به كنگره ارائه بدهند افراد ايراني عضو اين كارگروه‌ها هم در كنگره حضور دارند كه بگويند اين گزارش از ايران است و برخي ديگر هم اصالتاً ايراني نيستند مثل نراقي، آموزگار، امير احمدي، ولي نصر.

در امريكا حداقل 2700 اتاق فكر وجود دارد كه حدود 700 اتاق فكر راجع به ايران وجود دارد و در هر دانشگاه امريكا يك اتاق فكر در مورد ايران وجود دارد اين اتاق‌هاي فكر مأموريتي كه دارند اين است كه بايد هر كدام در هفته دو مقاله توليد كنند و هر چهار ماه كتابي راجع به ايران منتشر نمايند.

در هر موضوعي به كنكاش در مورد ايران مي‌پردازند، مثل نقش تشيع در انقلاب ايران.

اين اتاق‌هاي فكر در سال حدود 2800 عنوان كتاب در تيراژهاي بالا راجع به ايران منتشر مي‌كنند كه نشان مي‌دهد كه چه كارهاي عظيمي راجع به ايران انجام مي‌دهند اگر شما تعدادي از اينها را بكاويد اسمشان در رديف بودجه رسمي امريكا آمده است. نكته ديگر اين است كه در اين اتاق‌هاي فكر از چهره‌هاي شاخص، سناتور و معاون وزير حضور دارند. نكته ديگر اينكه در قانون بودجه امريكا پشتيبانان آنها كه وزارتخانه‌ها هستند مشخص مي‌باشند.

اينها چگونه با مسائل ايران ارتباط برقرار مي‌كنند؟ اين مجموعه‌ها به بهانه‌هاي مختلف به ايران سفر مي‌كنند، با مردم تماس برقرار مي‌كنند با سازمان‌هاي مختلف با بهانه‌اي مختلف ارتباط مي‌گيرند و كساني را از اتاق‌هاي فكر امريكا به اين سازمان‌ها وصل مي‌كنند، يكي از همين‌ها كه من در راديو گفت‌وگو با او ميزگرد داشتم خودش بعد از پايان برنامه مي‌گفت كه من پولي مي‌گيرم و اطلاعات خواسته شده را به دانشگاه مريلند مي‌فرستم.

يك نكته كليدي از گزارش‌هاي اتاق فكر غربي‌ها

يك نكته كليدي در گزارش‌هاي اين اتاق فكرها اين است كه كارهاي‌شان هويت گزارش دارد يعني به‌صورت گزارش مي‌آيد و انتهايش هم گاهي نظريه داده‌اند و گاهي هم نظريه نداده‌اند.

غير از اين اتاق فكرها، مؤسسات نظرسنجي وجود دارد كه امريكايي‌ها راه‌اندازي كرده‌اند مثل زاگبي، گالوپ و پيو. برخي از مؤسسات نظرسنجي كه كاركرد عمومي‌شان را از دست داده و فقط خود را محدود به نظرسنجي از نخبگان ايران كرده‌اند و درصدد بوده‌اند كه از اين طريق همواره نبض ايران را بگيرند.

نورمن سالومون مي‌گويد: نظر سنجي‌هاي گالوپ در خارج از امريكا همواره آن چيزي است كه مورد نظر سفارتخانه‌هاي امريكاست اما يكسري نظرسنجي‌هاي ديگري هم انجام مي‌دهند، واقعاً كار ويژه‌اي مي‌كنند براي تصميم‌گيري‌هاي آنها. نكته ديگر ارتباط اين اتاق فكرها با نهادهاي مذهبي است كه به شبكه‌سازي در جوامع اسلامي مي‌پردازند. مثلاً تشكيلاتي در اندونزي هست به نام جنبش محمديه كه امريكايي‌ها با آن ارتباط برقرار كرده‌اند يا در تركيه با فتح‌الله گولن، رئيس يك جنبش مذهبي ارتباط برقرار كرده‌اند و از دل آنها توجيهي بيرون آورده‌اند.

طيف وسيعي از شخصيت‌هاي كشورهاي اسلامي در مصر، ليبي، لبنان و. . . را شبكه‌سازي كرده‌اند و كارشان اين است كه اين شبكه‌هاي به ظاهر بومي با كمك دولت‌ها در جهت به هم زدن نهضت بيداري اسلامي عمل كنند يعني آنان به ساخت و تقويت جنبش‌هاي به اصطلاح ميانه‌رو و در واقع وابسته براي تضعيف جنبش اسلامگرايي روي آورده‌اند.

تمام اين جريانات وصلند به يك سيستمي در امريكا كه در آن سيستم افرادي حضور دارند امريكايي ايراني و غير ايراني كه مسائل جهان اسلام و از جمله ايران را در آنجا پخت‌ و پز مي‌كنند و مي‌گويند ما بايد اين جريان‌ها را فعال كنيم و ادبيات آنها را منتشر كنيم و ارتباط شكل‌گيري اين شبكه‌ها با ايران اين است كه مي‌خواهند در مقابل جمهوري اسلامي پادزهر ايجاد كنند.

در ماجراي فتنه از همه اين ظرفيت‌ها استفاده كردند كه جريان فتنه را پشتيباني كنند و از آن براي مقابله با نفوذ ايران استفاده كنند.

در واقع برخلاف تحليلي كه ارائه مي‌شود كه اين ماجرا داخلي بود، اسناد زيادي هست كه ارتباط با خارج برقرار شده بود و در مورد موسوي اين اسناد وجود دارد كه سازمان‌هاي امريكايي سال‌هاي قبل از 88 و حداقل از سال 1375به ايشان وصل بودند.

اين مجموعه‌ها در مورد شخصيت‌هاي مؤثر ايران هم مطالعات و جمع‌بندي‌هايي دارند كه مثلاً فلاني روحيات سازشكارانه و پرخاشگرانه دارد و مي‌توان از او يك چهره مخالف نظام ساخت.

به شخصيت‌شناسي روي آورده‌اند. آنها خيلي وقت بود كه شناسايي كرده‌اند كه موسوي مي‌خواهد وارد سياست شود. در اسناد آمده موسوي شخصيتي پرخاشگر، متكبر و قدرت‌طلب است.

آنها افراد را آناليز مي‌كنند شخصيت‌ها را و براساس آن برنامه‌ريزي مي‌كنند، شك نكنيد، سفير انگليس را نگاه كنيد كه در وبلاگش همزمان با بيانيه موسوي، بيانيه مي‌دهد و برخلاف عرف ديپلماتيك عليه كشور محل مأموريتش لجن پراكني مي‌كند.

در سطح بين‌المللي قطعنامه تصويب مي‌شود و توهين‌هايي مي‌كنند و بنابراين قطعاً اين حلقه‌ها حلقه‌هاي مكمل هستند. كار مشترك مي‌كنند، منتها كارهاي مشتركي كه در راستاي اتاق فكرهاي خارجي هستند.

دقت كنيد در روز عاشورا قرار بود كاري انجام شود؛ سايت بي‌بي‌سي فارسي داشت به آشوب‌گران خط مي‌داد و مي‌گفت كه قرار نيست نيروي انتظامي مداخله كند و قرار نيست كار به خشونت كشيده شود و در ادامه مي‌آيد به دروغ مي‌نويسد: «خيابان مملو از جمعيت مخالف است، گروه‌ها دارند به هم مي‌پيوندند، از پليس خبري نيست» اين يعني اينكه صحنه را مديريت مي‌كند. يك تظاهرات بي‌ضرر و بي‌خطر را دارد به تصوير مي‌كشد.

مي‌توانيم با قاطعيت بگوييم نبايد فريب عناوين را بخوريم و ترديد كنيم كه مگر مي‌شود موسوي و كروبي در پازل امريكا قرار بگيرند. مخملباف خودش به اتحاديه اروپا رفته و گفته است كه من به عنوان نماينده موسوي با شما صحبت مي‌كنم از شما مي‌خواهم كه تحريم‌ها را تشديد كنيد تا ايران تسليم ‌شود و در ايران هم از سوي سران فتنه هيچ واكنشي به سخن او داده نمي‌شود كه نه ايشان نماينده ما نيست يا ما اين موضع ضد‌ملي را قبول نداريم.

اين يك پروژه است نه دو پروژه و عناصري در اين صحنه فعالند كه عنان آن را هم خارجي‌ها در دست دارند.

در بيانيه موسوي اصلاً لفظ شهيد شهرياري را به كار نبرده است و از ترور دانشمندان ايراني اسم برده است و در آخر هم مي‌گويد كه چكار مي‌كنيم كه دانشمندانمان ترور مي‌شوند و همان حرف امريكايي‌ها را مي‌زند.

اين يك فتنه طراحي شده در خارج بود كه به سال‌هاي قبل برمي‌گردد. از سال 2006 امريكايي‌ها تداركات گسترد‌ه‌اي در اينباره داشته‌اند حداقل تدارك خارجي‌ها 10 برابر ايراني‌هاست.
يكي از كارهاي امريكايي‌ها اين بود كه گروه‌هايي از ايران را به خارج دعوت كردند به‌طور متوسط در هر تور 100 نفر شركت داشته‌اند كه تعداد آنها 110 تور بوده است و هر كدام از اين تورها يك دوره يك ماهه مي‌ديده‌اند، آنها نمي‌آمدند آدم‌هاي مخالف نظام را شناسايي كنند و با خود ببرند بلكه عناصري كه ظرفيت دارند را مي‌بردند واشنگتن و آموزش مي‌دادند.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.