آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
آیا فقیه حاکم نیز مشمول اصل قانونمندی می‏شود؟

آیا فقیه حاکم نیز مشمول اصل قانونمندی می‏شود؟


سرویس سیاسی مفید نیوز :: ضرورت قانون برای جامعه یا لزوم قانون‏مندی اداره‏ی یک جامعه‏ی سیاسی امری است که تردید نمی‏پذیرد، اما مطابق نظریّه‏ی فقهی- حکومتی امام خمینی(ره) و بعضی فقهای دیگر، اختیارات ولی فقیه «مطلقه» است. حال این پرسش مطرح می‏گردد که آیا می‏توان با این تئوری یک نظم حقوقی به وجود آورد؟

تاریخ: ۶ مرداد ۱۳۹۰

ضرورت قانون برای جامعه یا لزوم قانون­مندی ادارهی یک جامعهی سیاسی امری است که تردید نمی­پذیرد و بی­نیاز از اقامهی دلیل و برهان است. همانطور که حاکمیّت یک فقیه وارسته به عنوان نائب امام معصوم(علیهالسلام) نیز ضرورت قانون در جامعه را نفی نمی­کند. از سوی دیگر، مطابق نظریّهی فقهی امام خمینی(ره) و بعضی فقهای دیگر، اختیارات ولی فقیه «مطلقه» است. در رابطه با این دو نکته، پرسش­های مهمی مطرح می­گردد که عبارتاند از:

 
- آیا می­توان با این تئوری یک نظم حقوقی به وجود آورد؟
 
- آیا فقیه حاکم نیز مانند سایر آحاد جامعه مشمول اصل قانونمندی می­شود؟
 
- آیا فقیه حاکم مجاز است اعمالی فراتر از اختیارات مصرّح در قانون اساسی انجام دهد؟
 
- آیا فقیه حاکم مجاز است اقداماتی برخلاف قانون اساسی انجام دهد؟
 
در مورد پرسش­های ذکر شده - که به همان مسألهی کلی بر می­گردد- دیدگاه­های متفاوتی از سوی بعضی فقها و حقوقدانان مطرح گردیده است. برخی از آنان مقام رهبری را از اصل التزام به قانون کاملاً مستثنی دانسته و معتقدند ایشان در ادارهی کشور «مبسوط ­­الید» است. در مقابل، بعضی دیگر ایشان را به طور کلی «مقبوض ­الید» می­دانند و اظهار می­دارند، رهبری نیز مانند رؤسای سایر قوا اختیاراتی دارد که در قانون اساسی احصا شده است و جز آن مجاز نیست در امر دیگری ورود پیدا نماید. هر کدام از این نظریّهها پیامدهایی دارد که در جای خود باید به آن پرداخته شود.
 
به اعتقاد نگارنده، دیدگاه­های فوق در دو سوی افراط و تفریط قرار دارد و با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انطباق ندارد. موضع قانون اساسی در قبال مسألهی ذکر شده بسیار دقیق و هوشمندانه است و از دقت نظر شورای بازنگری قانون اساسی حکایت دارد. از سوی دیگر، مقام معظم رهبری موضعی هماهنگ با قانون اساسی دارند. این امر البته یا به این دلیل است که موضع فقهی معظم­له اینگونه بوده و یا در مقام رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، قانون اساسی را مبنای ادارهی کشور قرار داده­اند. به اختصار نظر مقام معظم رهبری مورد توجه قرار می­گیرد و با موضع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقایسه می­شود.
 
1 ـ دیدگاه مقام معظم رهبری دربارهی رابطهی ولایت مطلقه و قانون
 
حضرت آیت­الله خامنه­ای در خصوص رابطهی ولایت مطلقهی فقیه و قانون­مندی، دیدگاه متمایزی دارند. ایشان حداقل در دو مقطع زمانی در قبال مسألهی مورد بحث اظهارنظر آشکاری انجام داده­اند:
 
الف) در شورای بازنگری قانون اساسی، در واکنش به مخالفان الحاق قید «مطلقه» به قانون اساسی اظهار داشته­اند: «اعمال ولایت و ادارهی کشور به وسیلهی آن با یک سیستمى انجام می­گیرد و آن سیستم قانون اساسی است. در مواردی که این سیستم با ضرورت­ها برخورد مى‏کند و کارآیى ندارد، به کمک ولایت مطلقه، گره موجود در ادارهی کشور باز مى‏شود.»[1]
 
ب) در واکنش به کسانی که ولی فقیه را «مطلق العنان» و حاکمیّت وی را «غیرقانونمند» نامیده­اند، اظهار داشته­اند: «رهبری بایستی مو به مو قوانین را اجرا کند و به آنها احترام بگذارد. منتها در مواردی اگر مسؤولان و دست­اندرکاران امور بخواهند قانونی را که معتبر است مو به مو اجرا کنند، دچار مشکل می­شوند ...؛ قانون اساسی راه چاره­ای را باز کرده و گفته آن جایی که مسؤولان امور در اجرای فلان قانون ... دچار مضیقه می­شوند و هیچ کاری نمی­توانند بکنند ...، رهبری بررسی و دقت می­کند و اگر احساس کرد که به ناگزیر باید این کار را بکند، آن را انجام می­دهد. جاهایی هم که به صورت معضل مهم کشوری است، به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع می­شود. این معنای ولایت مطلقه است.»[2]
 
2 ـ ولایت مطلقه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
 
در یک نظام سیاسی، ظهور برخی معضلات در ادارهی کشور غیرقابل پیشبینی است. به همین دلیل قانونگذار نمی­تواند راه برون رفت از آن را شناسایی و برای آن قانون مورد نیاز را وضع کند. از سوی دیگر، یک نظام حقوقی کارآمد نباید نسبت به گره­ها و بن­بست­های احتمالی در ادارهی امور کشور بی­اعتنا باشد. عدم پیش­بینی راه برون رفت از معضلات احتمالی، نقطه ضعف متن اولیّهی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. امام خمینی(ره) در سال­های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل شرایط جنگ و بعضی مشکلات ناشی از التهابهای سیاسی تصمیمهایی اتخاذ نموده است که بعضیها آن را مغایر قانون اساسی نامیدهاند. در حالی که مشروعیّت اقدامهای امام خمینی(ره) در موارد فوق ناشی از حق شرعی و ولایت مطلقهی الهی بوده است.
 
پس از ده سال از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، قانون اساسی مورد بازنگری قرار گرفت و در اصلاحات به عمل آمده، نقیصهی یاد شده مرتفع گردیده است. در بازنگری قانون اساسی سال 68، قید «مطلقه» به اصل 57 قانون اساسی الحاق گردید و در کنار آن، بندی به اصل 110 در ردیف اختیارات مقام رهبری اضافه شد که همان بند 8 فعلی است و متن آن چنین است: «حل‏ معضلات‏ نظام‏ که‏ از طرق‏ عادی‏ قابل‏ حل‏ نیست‏، از طریق‏ مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏ [صورت پذیرد]» مطابق این متن، «حل معضلات نظام» که برای آن راه حل عادی اندیشیده نشده است، در ردیف اختیارات مقام رهبری قرار دارد. مقام رهبری به وسیلهی مجمع تشخیص مصلحت نظام راه برون رفت از معضلات حقوقی یا سیاسی را شناسایی و اقدام می­نماید.
 
نتیجه
 
مطابق تحلیل حقوقی و برمبنای اندیشه­های مقام معظم رهبری، ولیفقیه در عین برخورداری از ولایت مطلقه، وارد حیطهی اختیار قوای سه گانهی کشور و سایر نهادهای حکومتی نخواهد شد. او قانون اساسی را نقض نمی­کند و اجازهی نقض آن را به سایر مقامهای سیاسی نیز نمیدهد. در مواردی که نظام دچار معضلی شود و ضرورتی ایجاب نماید که تصمیمی برخلاف ساز و کار معمولی قانون اساسی اتخاذ گردد، مقام رهبری بر اساس حق شرعی و مجوز قانونی، با بهره­گیری از مشورت مجمع تشخیص مصلحت نظام، راه حل مناسب را شناسایی خواهد کرد. تصمیمهایی که در این قبیل موارد از سوی مقام رهبری اتخاذ می­گردد، مشروعیّت حقوقی خود را از هم زمان از اصل 57 و بند 8 اصل 110 می­گیرد.
 
در پایان لازم است به دو نکته اشاره شود:
 
1 ـ با توجه به اینکه اقدام برخلاف ساز و کار قانون اساسی در بنبست­های حقوقی و سیاسی، ظرفیّتی است که قانون اساسی ایجاد کرده است، «ولایت مطلقه» با قانونمندی مغایرتی ندارد.
 
2 ـ پیش­بینی راه برون رفت از معضلات احتمالی، نقطهی قوت و امتیاز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. با این ظرفیّت حقوقی، جمهوری اسلامی ایران، هیچگاه دچار معضل غیرقابل حل نخواهد شد.(*)

 


[1] . صورت مشروح مذاکرات شوراى بازنگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، ص1638.
 
[2] . سخنرانی مقام معظم رهبری (آیت­الله خامنه­ای) در جمع استادان و دانشجویان قزوین، 26/9/82.
 
*فرج­الله هدایت­نیا، عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.