ماجرای عزل پرحاشیهی وزیر اطلاعات و خانه نشینی احمدینژاد، آغازگر خط جدیدی از جنگ روانی و شبهه پراکنی جبههی مخالفان داخلی و خارجی برضد تمامیّت و ارکان اساسی نظام جمهوری اسلامی به ویژه اصل بنیادین «ولایت فقیه» در ماههای اخیر بوده است. انتشار نامهی سرگشادهی رییس جمهور خطاب به نمایندگان مجلس، تخلفهای قانونی دولت در حوزهی وزارت ورزش و راه و ادغام وزارتخانهها و انتصابهای خاص از جمله انتصاب نافرجام «رحیم مشایی» در حساسترین نقطهی دستگاه دیپلماسی و حتی مواضعجزییتراحمدی نژاددرمواردی نظیر طرح دوبارهیموضوع باغشهرها ومخالفت آشکارباجدایی جنسیّتی دردانشگاهها، دیگر دستمایههایی بوده است که دشمنان را بر آن داشته تا چالشهای جدیدی برای نظام اسلامی بیافرینند.
رسانههای وابسته در مرحلهی اول تلاش کردند در توصیف فضای سیاسی کشور با عبارات و عناوینی چون «بزرگترین بحران حکومتی در جمهوری اسلامی»، «شکاف در بالاترین نقطهی نظام»، «دور جدید جنگ قدرت و رقابتهای جناحی در درون حاکمیّت» و ادعای «دوگانگی در نهادهای انتخابی و انتصابی» جدایی بین رهبر انقلاب و رییس جمهور را در نقطهی غیرقابل بازگشتی تداعی کنند و با زیر سؤال بردن حمایتهای رهبری از دولت و شخص احمدی نژاد و القای درگیری و کشمکش عمیق میان آنها زبان به شماتت و ملامت اصولگرایان و اقشار انقلابی، در پشتیبانی شش ساله از دولت نهم و دهم بگشایند. اهانت پراکنی برضد رهبر انقلاب با اتهامهایی چون «بیبصیرتی»، «بیتدبیری» و «خطای استراتژیک» خواندن حمایتهای بیدریغ رهبری از دولت در این سالها، دستور کار ثابت رسانههای وابسته به بیگانگان در طول این مدت بوده است.
در این میان گردانندگان جریان مردهی سبز نیز، فرصت طلبانه سعی کردهاند از آب گل آلود جریان انحرافی برای احیای حیات سیاسی خود بهره بگیرند. سران و همراهان فتنه که از سویی نتوانستهاند شادی فراوان خود را کتمان کنند، با پافشاری بر درستی مواضع خود پیش و پس از انتخابات برضد احمدی نژاد و مقایسهی او با فردی همچون «بنیصدر»، تطهیر و تبرئهی خود را دنبال کرده و با نشستن بر جایگاه مدعی و نه متهم، به خیال امتیاز گرفتن از نظام برای انتخابات بعدی افتادهاند و از سویی وضعیّت به وجود آمده را نتیجهی بیاعتنایی و غفلت رهبر انقلاب از نصایح و هشدارهای بزرگان و رنجاندن ناصحانی! چون «هاشمی» و «موسوی» در دفع شر احمدینژاد القا نمودهاند. براین اساس حامیان جریان سبز تلاش کردهاند با تمسک به حمایتهای رهبری از دولت نهم، علیرغم بیطرفی رهبر معظم انقلاب پیش از انتخابات، دست کم اظهارنظرهای ایشان در اولین نماز جمعه پس از انتخابات در اعلام آشکار نزدیکی به رییس جمهور را اشتباه رهبری در حمایت از یک مهرهی نامطلوب بنمایانند. افزون بر آن، احمدی نژاد در این رسانهها کسی است که هم با ناپختگی سیاسی و طی کردن سریع پلههای سیاست به قدرت، غرور و زیاده خواهی رسیده است و پیوندی ناگسستنی با جریان انحرافی دارد و هم اولین رییس جمهوری است به غایت استوار و با اراده که برای «مرادش» در برابر همه حتی ولی فقیه و نائب امام زمان(عجلاللهتعالی) میایستد، کاری که هاشمی محتاط و خاتمی مردد، نتوانستند انجام دهند.
به قول این رسانهها او رییس جمهوری است که بدون حمایت رهبری و مهندسی انتخابات (ادعای واهی تقلب) نمیتوانسته بالا بیاید و حمایت رهبری از او باعث ریزش جدی حامیان دولت در میان بسیاری از تودههای مردم شده است! و برداشتن «حمایت خاص» رهبری از او باعث شده از حضور در شهری مثل قم به عنوان مهمترین پایگاه اجتماعی خود منصرف شود. به زعم آنها احمدی نژاد هم «دولت کودتا»ست و هم حق عزل و نصب وزیران بدون دخالت رهبری را دارد. ارتباط دادن جریان انحرافی به اصلاح طلبان نیز به گمان آنها پوششی برای خطای رهبری است و هم صد البته این جریان، سخن از زبان ما میگوید و شریک خوبی برای ائتلاف با اصلاحطلبان و فتنه جویان در تحولات آیندهی کشور است.
مشایی روشنفکری است که یک کلام برضد فتنهی سبز سخن نرانده و با دوستان آمریکایی و ایرانیان خارج از کشور رابطهی گرمی دارد و هم شخصی است که چهرهی واقعی «احمدی نژاد دروغگو» را برای همه برملا کرده است. در یک کلام، حمایت فعلی اصولگرایان از او «از سر ناچاری» و مصلحت است تا این دو سال هم آرامتر بگذرد. چنانکه پیداست، ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی و مشروعیّت زدایی از ولایت فقیه، تفرقه افکنی متقاطع بین تمامی ارکان نظام اعم از رهبر، دولت، مجلس، مراجع و روحانیّت، سپاه و نیروهای امنیّتی، اقشار و تودههای اجتماعی همواره به ویژه در مقطع کنونی دستور کار اساسی دشمنان بوده که البته همواره با دستآویزهای «خودی»ها شدت گرفته است. انفصال قطعی و حتمی دولت دهم از نظام و القای سرخوردگی، یأس و دلسردی حامیان انقلاب اسلامی (در ایران، جهان اسلام و میان ملتهای آزاده) وجه دیگر این نبرد روانی بوده است.
با این مقدمه بسیط در تشریح خط نرم تبلیغاتی دشمنان نظام در برههی کنونی، بازاندیشی مشی رهبر انقلاب در چرایی و چگونگی حمایتهای ایشان از دولت و شخص احمدی نژاد ضرورت دارد. سیرهی رهبری در حمایت از تمامی دولتها علیرغم انتقاد به برخی از شیوههای آنها، محوریّت اصول انقلاب اسلامی در رویکردها و سیاستهای رهبر معظم انقلاب، بیطرفی رهبری و عدم حمایت آشکار از کاندیدای خاص پیش از انتخابات و حمایت گفتمانی رهبری از احمدی نژاد، شرایط خاص انتخابات دهم و نشانه گرفتن کلیّت نظام اسلامی پیش و پس از انتخابات و ویژگیهای ممتاز احمدی نژاد نسبت به سایر کاندیداها، تداوم حمایتهای رهبری از دولت دهم و رعایت انصاف و تعادل در راهبرد «نقد و انذار» دولت با تأسی به سیرهی اخلاقی معصومین(علیهالسلام) و حضرت امام خمینی(ره)، جلوگیری از گسترش شکافها، حواشی و لزوم توجه به دشمنان خارجی و جریان فتنه در عین روشنگری و تبیین به موقع انحرافها، مهمترین مباحثی است که این نوشته در تبیین و سنجش مواضع رهبری در چند و چون حمایت از دولت احمدینژاد به آنها پرداخته است.
الف) سیرهیرهبری درحمایت از دولتهای پس از انقلاب
به طور کلی در گونه شناسی حمایت
های مقام معظم رهبری از قوای کشور به ویژه دولت
ها دو راهبرد «حمایت عام» و «حمایت خاص» وجود داشته است. محور تعامل رهبری با دولت
ها صرف نظر از آن
که چه کسی و چه جریانی سکاندار دولت باشد، همواره احترام به رأی مردم و پشتیبانی از منتخب آنان و در عین حال، راهبری و هدایت دولت
مردان برای مستقر نگاه داشتن آنان بر محور ارزش
های انقلاب اسلامی و جلوگیری از افراط و تفریط بوده است. ضمن آن
که نوع حمایت و موضع
گیری
های رهبر انقلاب را باید بر اساس سیر زمانی و تغییر رفتارها مورد بررسی قرار داد و نه صرفاً براساس تک جمله
های خاص. به هر روی، راهبرد «حمایت عام»، راهبرد ثابت، یکسان و شامل حال تمامی دولت
ها بوده است. همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها در این خصوص می
فرمایند: «البته حمایت از دولت، مخصوص این دولت نیست، بنده همیشه از دولت
ها حمایت کرده
ام در هر برهه
ای از دولت
ها و رؤسای قوه
ی مجریّه و مسؤولین دولتی حمایت می
کردم، دلیلش هم واضح است. چون عمده بار اداره
ی مدیریت کشور بر عهده
ی قوه
ی مجریّه است و نظام باید از قوه
ی مجریّه، از رییس جمهور، از مسؤولین و از وزرا حمایت کند. امام(ره) هم حمایت می
کردند، بنده هم در دوره
های گذشته همیشه حمایت می
کردم.»
[1] رهبر انقلاب از هاشمی و دولت او بارها حمایت کرده و آن را دولت کار و تلاش، دولت کریمه، نامیدند
[2]و تلاش آنان برای خدمت به مردم را عبادت خواندند. تعابیر بی
نظیری چون «هیچ کس برای من هاشمی نخواهد شد»
[3] و هم
چنین تعبیر «جهاد شبانه روزی هاشمی» که در سال 1374 از سوی آیت
الله خامنه
ای برای قدردانی و حمایت از هاشمی رفسنجانی بیان شد؛ اگرچه به منزله
ی تأیید مطلق و مصونیّت از اشتباه رییس جمهور وقت نبود همان طور که گروهی از منتقدان سرسخت سیاست
های اقتصادی و فرهنگی هاشمی از ارادتمندان رهبر انقلاب بودند و هیچ
گاه انتقاد اصول
گرایانه و منطبق بر اصول و ارزش
های این گروه از عملکرد دولت با مخالفت آیت
الله خامنه
ای همراه نشد. رهبر معظم انقلاب نخستین شخصی بود که دوم خرداد را «حماسه
ی دوم خرداد»
[4] خطاب و در برابر فشار گروه
های قدرتمند از خاتمی به عنوان منتخب مردم حمایت کردند و در مقابل نافیان جمهوری بودن نظام ایستادند و ضمن پشتیبانی از دولت حاکم بر کشور، تلاش کردند سمت و سوی درست آن را حفظ نمایند.
پرداختن به مبحث «مردم سالاری دینی» از سوی ایشان در سالهایی که از یک سو مردم سالاری شعار رییسجمهور بود و از دیگر سو، عدهای از اصلاحطلبان رویکرد افراطی به غرب را دنبال میکردند، هم حمایت رهبری از رییسجمهور به شمار میرفت و هم هدایت شعار رییس دولت به سوی ارزشهای اصلی نظام محسوب میشد. به همین جهت «سیدمحمد خاتمی» چه در محافل خصوصی و چه در مجامع عمومی رابطهی صمیمانه و حمایتهای مشفقانهی رهبر انقلاب را مهمترین عامل به سلامت رساندن کشتی دولت به پایان مأموریت خود در دورهی اصلاحات عنوان میکند.
پرداختن به مبحث «مردم سالاری دینی» در سالهایی که از یک سو مردم سالاری شعار رییسجمهور بود و از دیگر سو، عدهای از اصلاحطلبان رویکرد افراطی به غرب را دنبال میکردند، هم حمایت رهبری از رییسجمهور به شمار میرفت و هم هدایت شعار رییس دولت به سوی ارزشهای اصلی نظام محسوب میشد.
راهبرد «حمایت خاص» تابع متغیرهایی چون شاخصه
ها، مواضع و رفتار دولت
ها می
باشد که میزان آن بستگی به قرابت مجموعه عملکرد دولت با شعایر انقلاب و ارزش
های اسلام و آرمان
های حضرت امام(ره) دارد. حمایتی که دولت نهم با ویژگی
های برجسته
ی خود بدان نایل آمد. در این خصوص رهبر معظم انقلاب برای نخستین بار در حرم شریف رضوی در سال 1386 فرمودند: «من از این دولت به شکل خاصی حمایت می
کنم» و در تحلیل این حمایت خاص ضمن تجلیل از دولت، مکرر اشاره کردند: «این دولت یکی از محبوب
ترین دولت
ها پس از مشروطه است تا به امروز، من از این دولتبه طور خاص حمایت می
کنم. جهت
گیری دینی، سخت کوشی، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهت
گیری عدالت، این
ها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را می
دانم.»
[5]
اما حمایت عام و خاص مقام معظم رهبری از دولتها هرگز مانع نگاه نقادانه و توجه به نقاط ضعف آنها نبوده و همواره رهنمودها، توصیهها، انذارها و اخطارهای لازم را ذیل «راهبرد نقد و انذار» مطرح نمودهاند که البته میزان حدت و شدت هشدارها به تناسب فاصله از خط اصیل انقلاب و ارزشهای اسلامی، منافع ملی و مصالح عمومی متغییر بوده و هست. معظم له در این خصوص میفرمایند: «حمایتها البته به معنای چشم بستن بر ضعفهای دولت نیست.» نخستین مقطع مهم تذکر رهبری به دولتها به سال 74 و زمانی باز میگردد که شائبهی استیلای تکنوکراتها بر ارکان کشور به وجود آمد. در آن مقطع، رهبر انقلاب انتقاد از دولت را به دلیل توجه بیش از حد به توسعهی زیربناها و کم توجهی به محرومین جامعه با مردم در میان گذاشتند و آثار آن نیز در رویدادهای بعدی آشکار شد.همچنین رهبر انقلاب از سال 78 و زمانی که رویکرد عدهای از اصلاحطلبان به ویژه در مطبوعات، به کم رنگ کردن ارزشهای دینی و تضعیف امنیّت کشور معطوف شد، به آنها واکنش نشان داده و نسبت به تبدیل مطبوعات به پایگاه دشمن هشدار دادند. طبیعی است این عتاب رهبری، برخی نزدیکان رییسجمهور را نیز با چالش روبهرو میکرد اما رهبری برای حفظ اسلامی بودن نظام از این اقدام خود نه تنها عقب نشینی نکرد بلکه شجاعانه کسانی را که با نفوذ به مراکز حساس نظام تصمیم به فروش استقلال و عزت کشور در برابر متاع حمایت و همراهی بیگانه داشتند نهیب زده و با اقبال عمومی به منویات رهبری و رویگردانی مردم از شیوهی منفعلانه و منفعت طلبانهی بسیاری از اصلاحطلبان در انتخابات پیاپی بعدی، اصولگرایان پیروزی قاطعی را کسب کردند.
چنانکه رعایت قوانین، پیگیری مصوبات، صداقت با مردم، تعامل با مجلس و قوهی قضاییه، تعامل با نخبگان و صاحب نظران، تأکید بر اطلاع رسانی، توجه به مقولهی فرهنگ، حرکت بر مدار سند چشم انداز، داشتن سعهی صدر در شنیدن انتقادها و ندادن بهانه به دست منتقدان و ... از جمله مطالبات و انتظارات رهبری بوده است که به عنوان نقاط ضعف در دولت نهم مطرح گردیده است. نقاط ضعفی که البته بعضاً در آن برهه از سوی حامیان متعصب دولت - و نه نگاه دقیق و جامع ولی فقیه - پنهان مانده است.
ب) محوریّت اصول در رویکردها و سیاستهایرهبر معظم انقلاب
دقت در نظام اندیشگی رهبر انقلاب اسلامی نشان می
دهد که حمایت رهبری همواره متوجه گفتمان
ها و اصول ارزشی دولت
ها و مسؤولین و نه اشخاص بوده است. همان گونه که حضرت امام(ره) نیز تأکید داشتند که: «من بارها اعلام کرده
ام که با هیچ کس در هر مرتبه
ای که باشد عقد اخوت نبسته
ام. چارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است.»
[6]
رهبر انقلاب با تأسی به مشی حضرت امام(ره) بارها به وضوح اعلام کرده
اند که «هر جا خدمت باشد،هم مردم طرف
دار هستند هم رهبرى طرف
دار است. ما که راجع به شخص قضاوت نمی
کنیم؛ ماکار را، خط را، جهت
گیرى را ملاک و معیار قرار می
دهیم. آن جایى که کار و خدمت و تلاشهست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست.»
[7] در همین زمینه نیز رهبر معظم انقلاب فرموده
اند: «همان طور که امیرالمؤمنین(علیه
الصّلاة
والسّلام) فرموده بود: «لا یعرف الحقّ بالرّجال»؛ با چهره
ها نمی
شود حق را تشخیص داد. یک چهره
موجه محترم است، مورد قبول است، مورد تکریم است؛ اما او نمی
تواند شاخص حق باشد. گاهى چهره
موجهى مثل بعضى از صحابه
ی
پیغمبر راه را عوضى می
روند، اشتباه می
کنند. باید حق را شناخت، باید راه را تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل. هر که از این راه رفت، حق است؛ هر که از راه حق نرفت، مردود است.»
[8]
بنابراین آنچه به عنوان حمایت آشکار رهبر انقلاب از دولتها و به خصوص دولت احمدی نژاد شاهد بودهایم «حمایت از اصول گفتمان امام(ره) و انقلاب اسلامی» بوده است. پارادایم اصلی در قاعدهی حمایت رهبر معظم انقلاب، جهتگیری دولتها بر اساس و مدار خط انقلاب و اسلام، اهداف و آرمانهای امام(ره) است. موضوعی که ایشان در طرح حمایت خاص خودشان از دولت نهم بارها مطرح نمودهاند.
مقام معظم رهبری در بیانات متعددی، اصولگرایی دولت نهم، احیا و بازگشت شعارهای انقلاب اسلامی توسط این دولت را ستوده و یکی از شاخصههای اساسی شرایط استثنایی کشور را «غلبهی گفتمان اصولگرایی و احیای ارزشها و شعارهای انقلاب اسلامی» به شمار آوردهاند که از منظر ایشان مایهی انسجام کمنظیر در کشور و امیدآفرینی همچون شرایط اوایل انقلاب اسلامی است[9] ایشان خود بارها دلیل اصلی این حمایت خاص و البته مقید و نه مطلق خود را توضیح دادهاند: «این حمایت بیدلیل و بیحساب و کتاب نیست. این جهتگیریهای دینی و ارزشگرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد.سختکوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهتگیری عدالت ورزی مردمی، اینهاخیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را میدانم. من به خاطر این چیزها از دولت حمایت میکنم.».[10]
مقام معظم رهبری، خصوصیات گفتمان اصول
گرا و انقلابی دولت نهم را در انطباق با آرمان
های انقلاب اسلامی این چنین ذکر کردهاند: «عدالتخواهی، استکبار ستیزی، اعاده
ی عزت ملی و ترک انفعال در مقابل سلطه، تجاوز و زیادهطلبی سیاستهای دیگران و ترک شرمندگی در مقابل غرب و غربزدگی، مقابله با روند نفوذ گرایشهای سکولاریستی به ویژه در بدنه
ی مجموعه مدیران کشور و برخورداری از جرأت در مقابله با فساد.»
[11] همان گونه که در خصوص فلسفه
ی رأی مجدد به احمدی نژاد در انتخابات دهم به حقانیّت و محبوبیّت گفتمان انقلاب اسلامی اشاره داشته
اند: «مردم رفتند سراغ آن کسى که شعارهاى انقلابى می
داد، شعارهاى اسلامىمی
داد، شعارهاى ضد تجمل
گرایى می
داد، شعارهاى عدالت اجتماعى می
داد. این نشان
دهنده
ىبیدارى مردم است.»
[12]
براین اساس، رهبر معظم انقلاب در یک نگاه مقایسه
ای، سمت
گیری و جهت کلی حرکت جریان
های کشور را با یک
دیگر مقایسه نموده و مکرر نقاط قوت و شاخصه
های گفتمانی و جریانی دولت اصول
گرای احمدی نژاد را نسبت به دولت
های قبلی گوش زد، فرموده
اند. به همین علت است که ایشان با تعابیر بلندی چون «یکی از نعمتهای بزرگ شایان سپاس و شکر الهی»
[13] از دولت احمدی نژاد تقدیر کرده
اند. تعابیری که نشانه
ی پای
بندی عمیق ایشان به مکتب اسلام و راه امام(ره) و نه اغراق و مغلق گویی نسبت به یک شخص و جناح بی
خاصیّت است.
ج)تبیین مواضع مقام معظم رهبری در انتخابات دهم
ج-1) بیطرفیو عدم حمایت آشکار از کاندیدای خاص پیش از انتخابات و حمایت گفتمانی از احمدی نژاد
رسانه
های بیگانه به ویژه در بحبوحه
ی فتنه
ی پس از انتخابات دهم، در اثبات ادعای کذب وقوع تقلب، بیش
تر به حمایت
ها و پشتیبانی رهبر انقلاب از دولت احمدی نژاد استناد جسته
اند. استنادی که به دلیل عدم حمایت آشکار رهبری از کاندیدایی خاص، مصداقی در مقطع پیش از انتخابات به جز حمایت رهبری از اقدام
ها و گفتمان انقلابی دولت نهم ندارد و این رسانه
ها ناگزیر به گفته
های رهبری در خطبه
های تاریخی 29 خرداد 88 یک هفته پس از انتخابات مبنی بر «نزدیک بودن نظر رییس جمهور به ایشان» تمسک می
جویند. امری که به طور طبیعی یک هفته پس از انتخابات نقض بی
طرفی ایشان در انتخابات محسوب نمی
شود و مستمسک خوبی برای اثبات ادعای واهی تقلب نیست. به این جهت، هر چند حرکت رو به جلوی دولت نهم در زنده کردن گفتمان عدالت و احیای ادبیات انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) در حوزه
ی سیاست خارجی، نمایش کارآمدی جریان اصول
گرایی بود، اما این شرایط سبب نشد تا رهبری آشکارا از کاندیدای مورد نظر خود حمایت کنند و بارها موضع رسمی خود را بی
طرفی در انتخابات اعلام نمودند. چنان که رهبر انقلاب خود پیش از انتخابات دهم در مشهد فرمودند: «همیشه گمانه زنی
ها و شایعه
هایی در این زمینه بوده و خواهد بود اما بنده یک رأی دارم که در صندوق می
اندازم و به هیچ کس هم نمی
گویم که به چه کسی رأی بدهد یا ندهد، چرا که تشخیص این مسأله برعهده
ی خود مردم است. گاهی که از دولت دفاع و حمایت می
کنم برخی معنایی ناصحیح برای این مسأله جعل می
کنند در حالی که من براساس وظیفه همیشه از دولت
ها و خدمتگزاران کشور حمایت کرده
ام به خصوص هنگامی که می
بینم دولتی بیش
تر به محرومان رسیدگی می
کند و در مقابل ظلم و استکبار می
ایستد و مورد تهاجم غیر منصفانه نیز قرار می
گیرد اما این سخنان و رفتار بنده ربطی به انتخابات ندارد و اعلام موضع انتخاباتی نیست.»
[14]
دقت در نظام اندیشگی رهبر انقلاب اسلامی نشان میدهد که حمایت رهبری همواره متوجه گفتمانها و اصول ارزشی دولتها و مسؤولین و نه اشخاص بوده است.
ایشان در بیشتر سخنرانیها و اظهارنظرهای خود پیش از انتخابات همچون انتخابات گذشته به بیان مشخصات و ویژگیهای کلی کاندیدای اصلح و تبیین اصول و اهداف انقلاب اسلامی پرداخته و علیرغم شیطنتهای سیاسی برخی شخصیّتها هرگز به میدان جانبداری و یا مخالفت آشکار با یک کاندیدای معین وارد نشدند. به عنوان نمونه همانگونه که انتظار میرفت مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در پاسخ به نامهی «هاشمی رفسنجانی» با نگاه حکیمانهی خود سکوت اختیار کردند؛ چرا که هرگونه پاسخی له یا علیه ادعاهای هاشمی در آن مقطع خاص به نوعی دخالت در انتخابات تلقی میگردید که به زیان نظام میانجامید .
تلاش اردوگاه سبز البته برای دخالت دادن رهبری در انتخابات به نامهی بدون سلام هاشمی خاتمه نیافت و یک روز مانده به انتخابات میرحسین موسوی نیز با ارسال نامهای به مقام معظم رهبری از ایشان درخواست نمود تا با رهنمودها و دخالت مستقیم، موجبات بیطرفی تمامی مقامها، مجریان و ناظران انتخابات را فراهم نماید تا از آرای مردم محافظت شود!! اما حکمت و بینش رهبری در سکوت و عدم پاسخ به این نامه و گرفتن بهانه از اردوگاه متحد مخالفان، ترفندهای سیاسی این جریان را عقیم کرد .
همان گونه که اشاره شد، حمایت رهبری در مقطع پیش از انتخابات، به دفاع تلویحی از گفتمان، اصول و اقدامهای دولت نهم به دلیل انطباق با گفتمان اصیل انقلاب اسلامی منحصر شد. احمدینژاد پرچمدار گفتمان جدید در عرصهی سیاسی کشور بود که شعار اساسی آن بازگشت به اصول اولیّه و مبانی انقلاب بود. تصمیم قاطع بر خدمت خستگى ناپذیر به مردم، به میدان آوردن همهى توان و پُر رنگ کردن هدفهاى بلند انقلاب [10]عدالتخواهیو فساد ستیزی در صحنهیداخلی، استکبار ستیزی و عزت طلبیدر عرصهیبینالمللی، اسلامخواهی و ولایت مداری، مهمترینویژگیهاییبود که سبب میشدرهبر انقلاب به حمایت از گفتمان دولت نهم بپردازند.
ج-2) شرایط خاص انتخابات دهم و امتیاز احمدی نژاد نسبت به سایر کاندیداها
اهمیّت انتخابات دهم در حفظ حیات سیاسی اصلاح طلبان مسبب آن بود که به این انتخابات به منزلهی بازی مرگ و زندگی خود بنگرند و برای موفقیّت در انتخابات، تمام توان خود را به صحنه آورند، تا جایی که به جای رقابت با احمدی نژاد و انتقاد از سیاستهای وی کلیّت نظام را مخاطب قرار دهند و هنجارها و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی را به چالش بکشند. این امر باعث گردید تا در رقابتهای انتخاباتی، اجماع استراتژیک بین رقبای گفتمان اصولگرا برضد نمایندهی این جریان یعنی احمدی نژاد رقم بخورد.
زیر سؤال بردن خدمات بی نظیر دولت، بحران نمایی، سیاه نمایی و تخریب دولت در تمامی عرصه
ها اعم از سیاست
های اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاست خارجی فعالانه
ی دولت، ثمره
ی این جنگ تبلیغاتی بود. در حقیقت، موج توهین
ها، تهمت
ها، شایعه پراکنی و تهاجم
های غیرمنصفانه برضد دولت نهم، یکی از عواملی بود که سبب شد تا رهبر انقلاب پیش و پس از انتخابات در حمایت از دولت بپاخیزند و از انکار امتیاز
های دولت و بدگویی مستمر به عنوان تخریب و نه انتقاد ابراز ناخرسندی نمایند
[16]؛ بر خصوصیات ممتاز دولت ابرام ورزند و هجوم رسانه
های بیگانه به دولت نهم را به جنگ احزاب تشبیه کنند: «مىبینید همهشان - واقعاً مثل جنگ احزاب - دست به دست هم دادهاند ودارند فشار مىآورند که این دولت را بکوبند. هدف واقعی
شان هم این دولت - یعنى آقاىاحمدىنژاد و شماها - نیست؛ البته آماج این دعواها شمایید؛ اما هدف واقعى، انقلاباست؛ هدف واقعى، نظام است. شماها هم چون حرف نظام را می
زنید، طبعاً آماج اینتهاجم
ها قرار می
گیرید.»
[17]عرصه
ی این کار زار چنان که ذکر شد، منحصر به چند ماه قبل از انتخابات نبود و مربوط به چهار سال لجن پراکنی و اتهام زنی به دولت بود که مقام معظم رهبری با حمایت از اقدام
های مثبت دولت نهایت تلاش خود را به کار بستند تا به تعدیلفشارهای فزآینده برضد دولت نهم و تأثیر بر جهت
گیری احزاب و گروه
های سیاسی بپردازند. ابراز این
گونه حمایت
های آشکار در واقع پاسخ به تلاش
هایی بود که آشکارا موضوع حذف احمدی نژاد را دنبال می
کردند.
مسألهای که در فتنهی پس از انتخابات چهرهی عریان خود را نشان داد و با طراحی و اجرای مراحل یک انقلاب رنگی در کشور در هماهنگی با بیگانگان درصدد برآمد تا تمامی هستی جمهوری اسلامی را به مسلخ ببرد. وقایع پس از انتخابات به خوبی سوءِ تفاهمها و تردیدهای برخی خواص خوشبین مبنی بر «درون نظام» بودن جریان سبز و صرف مناقشه بر سر نتایج انتخابات را رفع کرد و به خوبی به رمزگشایی از مواضع ساختارشکنانه و ژانوسی پیش از انتخابات اردوگاه اصلاحات منجر شد و بر درستی موضع رهبری در حمایت از کاندیدای انقلاب اسلامی مهر تأیید مینهاد. جریانی که در حقیقت، به تغییر ساختار نظام جمهوری اسلامی در قالب رقابتی قانونی با یک کاندیدا – کاندیدای رهبری – و نه چیزی کمتر از آن دل بسته بود.
د) تداوم حمایتاز دولت دهم و رعایت انصاف و تعادل در راهبرد «نقد و انذار»
از ویژگیهای خاص رهبر معظم انقلاب به اعتراف مخالفان ایشان، رعایت جانب انصاف و عدم افراط و تفریط در موافقتها و مخالفتهاست. ویژگی بزرگ منشانهای که هم در حوزههای کارکردی همچون حمایت از دولتهای هاشمی و خاتمی اشاره شد و هم حوزههای فکری نظیر تمجید از شریعتی، ارسال پیامهای تسلیت به مناسبت فوت بازرگان، منتظری، پدر میرحسین موسوی و... را در بر میگیرد. دقیقاً بر اساس همین مشی وسطی، ایشان در فتنهی پس از انتخابات با اتخاذ راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی سعی کردند از ریزشهای انقلاب اسلامی جلوگیری کرده و تا حد ممکن با ملاطفت نسبت به برخی غافلان رفتار نمایند. خصوصیّت انصاف و اعتدال رهبری افزون بر موارد بالا، در موضعگیری نسبت به نقاط قوت و ضعف دولت احمدی نژاد – همچون سایر دولتها – نیز ملاحظه میگردد. رویکردی که تلاش میکند تا آخرین حد از بزرگنمایی مسایل حاشیهای و دست چندم در فضای سیاسی کشور بکاهد و در عین حال خطرها و تهدیدهای فراروی انقلاب اسلامی را هوشیارانه رصد کرده و به روشنگری و مقابله به موقع با آنها بپردازد. به همین جهت رهبری همواره تلاش کرده تا با برشمردن ابعادی از عملکرد قابل تحسین دولت چنان مسؤولانه به نقد دولت بپردازد تا کمترین هزینهها به مهمترین قوهای که مسؤولیّت چرخش امور مردم را بر عهده دارد، وارد شود و در عین حال، دولت از خطوط کلی نظام و مردم منحرف نشود. بدین دلیل است که جایگاه رهبری چه در زمان بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و چه جانشین ایشان ـ آیتالله خامنهای ـ وزنهی ثبات و محور تعادلبخش جامعه و نظام جمهوری اسلامی بوده است. براین اساس، نقاط آسیب و تهدیدزای دولت، مانع تقدیر رهبری از خدمات برجستهی آنان و یا نادیده گرفتن آن خدمات از سوی مردم نبوده است.
رفتار شناسی رهبر معظم انقلاب نسبت به شیطنتهای جریان انحرافی از جمله در قضیهی خانه نشینی احمدی نژاد نشان میدهد ایشان این جریان را در حد یک حاشیه در درون نظام دانسته و از بزرگنمایی و اصلی کردن آن در فضای سیاسی کشور تحذیر کردهاند.
نکتهی حایز اهمیّت دیگر در موضع شناسی رهبر معظم انقلاب و استمرار راهبرد بزرگ منشانهی ایشان به تأسی از سیرهی عملی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)، ائمهی اطهار(سلامالله) و مشی سیاسی حضرت امام خمینی(ره) باز میگردد. چنان که پیامبر اسلام علی رغم علم غیبی بر انحراف عناصری چون «طلحه الخیر» و «سیف الاسلام زبیر» و حتی همسرشان عایشه آنها را طرد نکردند و همواره بر اساس رعایت اصل تعامل با توجه به رفتار صادر شده از افراد حتی به فرض اطلاع از نیّت درونی آنها رفتار کردهاند. در کنار مصالح کلی جامعه که در این امر نهفته است، از منظر اخلاقی هم روا نیست که قصاص قبل از جنایت جایز شود. بر اساس سیرهی عملی حضرت امام(ره) در هر حال، «میزان، حال فعلی افراد است» نه گذشتهی آنها و نه حتی آیندهی آنها. همان گونه که خود ایشان به انتخاب شخصی چون بنیصدر توسط مردم احترام گذاشتند و با سعهی صدر نسبت به خروج قائم مقام خود، منتظری از عرصهی سیاسی کشور رفتار نمودند.
حمایت
های امام(ره) از بنی
صدر معطوف به شخص او نمی
شد بلکه امام از رأی و نظر مردم حمایت می
کردند؛ موضوعی که خود بنی
صدر هیچ
گاه نتوانست پی به حقیقت آن ببرد و رسالتی که بر دوشش گذاشته شده بود را به دست فراموشی سپرد. امام(ره) در ابتدای امر از هیچ اقدامی برای حمایت از بنی
صدر فروگذار نکرد و همواره در سخنرانی خود مردم را به حمایت و پشتیبانی از دولت فرا می
خواند و از آن
ها می
خواست تا با صبر انقلابی مشکلات را تحمل کنند. از نمونه حمایت
های حضرت امام(ره) از بنی
صدر در مقام رییس
جمهور مردم می
توان به دادن حکم فرمانده
ی کل قوا به وی اشاره کرد اما با انحراف و خروج وی از خط انقلاب با تأسف از بی
اعتنایی وی به نصایح و هشدارهای خود به ایشان سخن می
گفتند: «آن آقا، (بنی صدر) من کراراً به او گفتم که حسابت را از این منافقین جدا کن و اعلام کن به این
که شماها از اسلام نیستید و شماها به من ارتباط ندارید، نپذیرفت و دید آن
چه دید و من امیدوارم که توبه کند تا خدای تبارک و تعالی او را بیامرزد و در آن عالم روسیاه نباشد ... اگر نصیحت
های من را گوش کرده بودی، این مسایل پیش نمی
آمد. لکن نگذاشتند؛ آن
هایی که به تو اظهار علاقه می
کردند آن
ها به اسلام علاقه نداشتند؛ و تو را کشاندند به جایی که تباه کردند..»
[18]
رفتار امام(ره) در برابر «حاصل عمرشان» منتظری نیز مؤید همین سیرهی نبوی است. منتظری در سالهای انقلاب طعم زندان و شکنجه را چشیده بود. از تئوری پردازان بحث ولایت فقیه به شمار میآمد و در نظر بیشتر انقلابیون از جایگاه رفیعی برخوردار بود. منتظری همان کسی بود که امام(ره) در وصیت نامهی تاریخ 29 دی ماه 58 او را به عنوان وصی خودشان در تمامی امور تعیین کرده بودند اما تقدیر چنین بود که تئوری پرداز ولایت فقیه هم به واسطهی همان ولایت امتحان شود و همچون بنی صدر تحت تأثیر اطرافیان، راه به بیراهه بسپرد. برخورد قاطع امام(ره) درسی بود برای تاریخ تا همگان بدانند حتی اگر کسی در جایگاه مرجعیّت بلاشک و از انقلابیون زندان کشیده هم باشد اما از آرمانهای انقلاب و خط ولایت برگردد، جایی در نظام نخواهد داشت. بنابراین با توجه به مشی سیاسی اصولی، دینی و اخلاقی رهبری همچون سایر بزرگان اسلام، ادعای خبط و خطای رهبری در تأیید و حمایت از احمدی نژاد به ویژه در مقطع انتخابات از اساس باطل است و تنها به منظور تطهیر و تبرئهی جریان فتنه و دشمنان خونی نظام اسلامی به کار میرود.
ه) توجه به دشمنان خارجی و جریان فتنه در عین روشنگری و تبیین انحرافها
تحلیل اظهارنظر و سخنان رهبر معظم انقلاب بیانگر آن است که همواره در دو سال گذشته بر لزوم توجه و تحلیل فتنه
ی 88 و توطئه
های بیگانگان به عنوان یک اصل تأکید و تصریح شده است. در حالی که رفتار شناسی رهبر معظم انقلاب نسبت به شیطنت
های جریان انحرافی از جمله در قضیه
ی خانه نشینی احمدی نژاد نشان می
دهد ایشان این جریان را در حد یک حاشیه در درون نظام دانسته و از بزرگ
نمایی و اصلی کردن آن در فضای سیاسی کشور تحذیر کرده
اند. چنان که درست در زمان خانه نشینی رییس جمهور و تهدید کشور به استعفا و یا عدم کفایت وی در جمع مردم فارس، هرگونه شکاف بین خود و رییس جمهور را رد و این قضیه را علی
رغم جنجال
های رسانه
های بیگانه، «نه چندان مهم» توصیف کردند و علت مداخله
ی خود در موارد این چنینی را «مصلحتی» عنوان نمودند: «می
گویند در جمهوری اسلامی ایران شکاف و حاکمیّت دوگانه به
وجود آمده ورییس
جمهور، حرف رهبری را گوش نکرده است. رهبری هیچ
گاه بنای دخالت در تصمیم
ها وکارهای دولت را ندارد، مگر آن
جایی که احساس کند مصلحتی مورد غفلت قرار گرفته است.در قضیه
ی اخیر هم که چندان مهم نیست، احساس شد از مصلحت بزرگی غفلت شده است. نظامجمهوری اسلامی، دستگاه مقتدری است و رهبری هم محکم در مواضع صحیح خود ایستادهاست. تا زمانی
که من زنده هستم و مسؤولیت دارم، نخواهم گذاشت حرکت عظیم ملت ایرانبه
سوی آرمان
ها، ذره
ای منحرف شود ... ملت و رهبری همواره از خط کار و خدمت حمایت می
کنند و ملاک هم اشخاص نیستند بلکه ملاک اصلی خط کار و خدمت است.»
[19]
چنانکه ورود رهبر انقلاب به مسألهی انتصابها در آغاز دولت دهم، به طور عینی برای جلوگیری از انحراف اذهان از جریان فتنه و توجه به مسایل حاشیهای صورت میگرفت. مسألهی معاونت اولی مشایی، زمانی مطرح شد که کشور شاهد فتنهای بود که ضرورت ایجاب میکرد نیروهای حزب اللهی و اصولگرا در برابر هجمهی رسانههای بیگانه و فتنهگران داخلی و نیروهای خیابانی آنها، به شکلی متحد و یکپارچه عمل کنند اما به یکباره با تغییر زمین بازی، تمامی توجه رسانههای اصولگرا به مسألهای معطوف شد که خوشحالی نیروهای داخلی و خارجی فتنه را به دنبال داشت، زیرا آنها با بهرهگیری از آن میتوانستند به بازیابی نیروهای خود بپردازند. در این زمان بود که رهبر انقلاب با ارسال نامهای به رییس جمهور، انتخاب رحیم مشایی را کان لم یکن دانستند. رهبری با شناخت موقعیّت و درک صحیح و کامل از شرایط، اجازه ندادند موضوعی فرعی و دست چندم در زمان اوج فتنه به مسألهی نخست کشور تبدیل شود و افکار عمومی و تمرکز رسانهای مجدد متوجه موضوع اصلی کشور شود.
هم
چنین مقام معظم رهبری در آخرین دیدار دانش
جویی ماه مبارک رمضان ضمن این
که از دانش
جویان خواستند مسایل فرعی را در اولویت قرار ندهند، به این نکته
ی مهم هم اشاره کردند که مواضع علنی رهبری با مواضع غیر علنی او در تضاد نیست: «یکى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رییس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون - که خدا نکند خون باشد - اما به شما عرض بکنم؛ این
ها جزو مسایل تعیین کننده و اصلى نیست. ممکن است ایراد و اشکال وارد باشد - من در این مورد هیچ قضاوتى نمی
خواهم بکنم - ممکن است کسى به یک شخصى یا به یک کارى ایراد داشته باشد؛ منتها باید توجه کنیم که مسایل را اصلى - فرعى کنیم. مسایل درجه
ى دوم جاى مسایل اصلى را در انگیزه
هاى ما، در همّت ما، در صرف انرژى
اى که می
شود، نگیرد.
[20] ایشان در همین زمینه به ناخرسندی از طرح مسأله
ی ایرانی
گری و مکتب ایرانی اشاره نمودند و این
که به فردی که مسؤول این چیزهاست (مشایی) تشر هم زده
اند؛ ولی بعد اضافه فرمودند که با وجود اشتباه بودن طرح این مسأله، به طور قطع و یقین به این نتیجه نرسیده
اند که دولت به دنبال علم کردن مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام است. این بیان رهبر انقلاب با سیره
ی عملی ایشان هم کاملاً مطابقت دارد و مشخص می
شود که چرا دولت در چهار مورد تذکر آشکار از مقام معظم رهبری دریافت کرده است. در واقع، مخالفت با مسأله
ی دوستی با مردم اسراییل، مخالفت با ادغام سازمان حج در سازمان گردشگری، لزوم عزل مشایی از معاون اولی و در نهایت لزوم تمرکز سیاست خارجی در وزارت امور خارجه مواردی بوده است که ایشان پس از قطعی شدن، تصمیم و نظر خود را علنی بیان نموده
اند.
رهبر عزیز انقلاب، طی چند ماه اخیر بارها بر این نکته تأکید کرده
اند که بیان اختلاف
های مسؤولان کشور در میان مردم، غلط و مردود است. حتی در حالی که پس از مسأله
ی خانه نشینی، موضوع جریان انحرافی فضای سیاسی و رسانه
ای کشور را متأثر و به خود مشغول کرده بود، معظم له با در پیش گرفتن سیاست اعلام شده
ی خود مبنی بر فرعی دانستن این مسایل، در سخنان مهم خود به مناسبت رحلت حضرت امام(ره) نه تنها کوچک
ترین اشاره
ای به این مباحث نفرمودند، بلکه تنها از موضع نصیحت به مصادیق اصلی انحراف از خط امام(ره) اشاره نمودند. ضمن آن
که غفلت از دشمنان بزرگ
تر انقلاب اسلامی در درگیری
های جناحی را تقبیح کرده و فرمودند: «متأسفانه بعضی از جناح
های ما این جوری
اند، وقتی با طرف دیگر مخالف می
شوند، دیگر آمریکا فراموش می
شود، اسراییل فراموش می
شود، مخالفین انقلاب و دشمنان امام(ره) فراموش می
شوند. تضاد اصلی می
شود، همینی که در مقابلش قرار دارد! خب، این غلط است. پس جناح
ها با هم دیگر این جور جنجال و دعوا نداشته باشند.»
[21] حتی رهبری از «رفتار کینه جویانه» برخی نمایندگان مجلس با احمدی نژاد در جلسه
ی رأی اعتماد به گزینه
ی پیشنهادی برای وزارت ورزش و جوانان ناراحت شده و از این بابت «گلایه» کرده است. ایشان در دیدار با فرماندهان سپاه نیز ضمن تأکید بر وظیفه
ی «تبیین و روشنگری» خطوط انحرافی، آن
ها را به پرهیز از گسترش اختلاف
ها و اتخاذ حرکت مستدل و مستند توصیه کردند: «من با حرکت روشنگرانه از سوى هر کسى، از سوى هرنهادى، هیچ مخالفتى ندارم، بلکه علاقه
مندم و معتقدم به مسأله
ى تبیین. یعنى اصلاًجزو راهبردهاى اساسى کار ما از اول، مسأله
ى تبیین بوده است. تبیین لازم است؛ امااین معنایش این نیست که ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنیم. مراقب باشید. این راهمه باید مراقب باشند؛ به خصوص سپاه؛ سپاه مراقب باشد. در جریان
هاى سیاسى، درجریان
هاى گوناگون فکرى و سلیقه
اى مطلقاً مشتعل کردن فضا مناسب نیست ... دستگاه
هاىخارجى چه خوشحالى
اى می
کنند؛ تحلیل می
گذارند رویش: بله، بینشان اختلاف افتاد، نابودشدند، از بین رفتند(!) آرزوهاى خودشان را هى مرتباً تکرار می
کنند. خب، پیداست کهاین مسأله نقطه
ى ضعف ماست. نباید بگذاریم این نقطه ضعف ادامه پیدا کند یا افزایشپیدا کند. این
ها را باید توجه داشت. حرکت، حرکت متین، مستدل و مستند باشد.»
[22]
براساس آنچه گفته شد، راه حفظ اعتدال و آرامش در کشور، به طور قطع توجه به فرامین ولی امر مسلمین و اطاعت از سخنان و مواضع حکیمانه و به دور از افراط و تفریط ایشان است، امری که مستلزم عنایت همهی دلسوزان و دوستداران نظام است و حرکت با بصیرت، نه عقب و نه جلوتر از رهبر انقلاب را ایجاب میکند.(*)
[1] ـ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رییسجمهور و اعضای هیأت دولت، 2/6/1387
16/9/74 Tبیانات مقام معظم رهبری .[2]
بیانات مقام معظم رهبری،2 /3/76 .[3]
[4] ـ پیام به ملت ایران، پس از انتخاب حجت
الاسلام والمسلمین سیدمحمدخاتمى به ریاست جمهورى اسلامى ایران، 3//3/76
[5] ـ دیدار نمایندگان منتخب ملت در مجلس خبرگان، 15/06/1386
[6] ـ صحیفه
ی نور، ج٢١، ص١٠٨، ٢/١/١٣6٨
[7] ـ بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم فارس، 3/3/90
[9] ـ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رییسجمهور، مسؤولان و کارگزاران نظام، 9/4/1386
[10]. بیانات مقام معظم رهبری ،1/1/86
[11] ـ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رییسجمهور و اعضای هیأت دولت، 2/6/1387
[12] ـ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با خبرگان، 26/6/89
[13] ـ بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، 29/3/1385
[14].بیانات مقام معظم رهبری، 1/1/88
[15]. بیانات مقام معظم رهبری، 1/1/ 1385
[16]. بیانات مقام معظم رهبری ،2/6/87
[17]. بیانات مقام معظم رهبری ،2/7/87
[18] ـ صحیفه
ی امام، ج 14، صص 493-491
[19] ـ بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از مردم فارس، 3/3/90
[22] ـ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه، 13/4/90
منبع : پایگاه تحلیلی برهان