شیخ الرئیس مىگفته است من از گاو مى ترسم
یادداشت های یک طلبه
مرحوم مدرس- رحمة اللَّه علیه- آن طورى که من شنیدم که ایشان گفتند. ایشان گفتند که شیخ الرئیس [ابو علی سینا] مىگفته است که من از گاو مىترسم، براى اینکه شاخ دارد و عقل ندارد. این یک مسأله است. حالا فرضاً هم شیخ نگفته باشد، اما مسأله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اینهایى هم که در دنیا الآن فساد راه مىاندازند از همان سنخ هستند که شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانیت ندارند.
شما ملاحظه بکنید که امریکا در جهان چه دارد مىکند و شوروى هم از آن طرف. و خدا خواسته است که این دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر یکیشان بود دنیا را مىبلعید. این دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ایستادهاند، آن از او مىترسد و او از او مىترسد. اگر اینها از هم نترسند دنیا را از بین مىبرند. نه این است که ادعاهاى آنها که ما براى صلح مىخواهیم چه بکنیم. اینها راه افتادهاند آمدهاند به بیروت، به لبنان، براى اینکه ما مىخواهیم صلح در لبنان باشد. شما صلحطلب نیستید، بر فرض اینکه باشید، آمدن شما به چه مناسبت در کشورهاى دیگر؟ حکومتهایى که در بعضى از این کشورها هستند، حکومتهاى ملى نیستند، به ملت مربوط نیستند. اگر شما انسان بودید و انسانیت را و امور اخلاقىاى که در انسان و ارزشمندهایى که در انسان معتبر است پیش شما هم مقدارى از آن بود، ملاحظه حال مستمندان و ملتهاى ضعیف را مىکردید. نه اینکه یک دولتى را که بر خلاف میل یک ملتى است، سرکار آمده است، شما او را به عنوان اینکه مىخواهیم دولت را تقویت کنیم، در کشورشان به طور غصب وارد بشوید.
این براى این است که مهذب نیستند، انسانیت در کار نیست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند.
شما ملاحظه بکنید در هر جاى دنیا که یک فسادى وارد مىشود براى همین معنا است که آن کسى که در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، این قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانیت ندارد. این عقلى که من عرض مىکنم آن عقلى است که «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمن» و الّا- تدبیر- شیطنت و تدبیر را اینها هم دارند. اما آن عقلى که عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزشهاى انسانى برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به یک معنا، این فایده ندارد. ممکن است که یک کسى دانشمند بسیار بزرگى باشد لکن آن عقل را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بکند، صرف تباه کردن ملتها بکند. اینها دارند قدرت خودشان را صرف مىکنند در اینکه ملتها را تباه بکنند، تحت ستم بکشند. از آن قدرتهاى بالا هم که پایین بیاییم شما ملاحظه مىکنید که در محیط این منطقه صدام چه مىکند و اسرائیل چه مىکند. کارهایشان شبیه به هم است. صدام در جنگ شکست مىخورد، در جنگ هر وقت شکست خورد یک صدمهاى به مردم عادى و به مظلومین و به زن و بچه مردم وارد مىکند. من همین دو روز منتظر بودم که این به واسطه این صدمهاى که خورده، و این صدمه هم بزرگترین صدمهاى بوده است که تقریباً در طراز بزرگترین صدمه بوده است که خورده است، این تلافىاش را سر مظلومین در آورد، سر بهبهانىها و- عرض مىکنم که- دیگر جاهایى که هستش، این چند شهرى که اخیراً در آنها موشک انداختند، این مورد انتظار ما بود، براى اینکه امثال این را ما از او دیده بودیم. اسرائیل هم یک نفر که معلوم نیست الآن که این عده کى بودند، البته عدهاى بودند که مىخواستند انتقام از اسرائیل بکشند، آن محل کثافتکارى آنها را منفجر کردهاند، دنبالش شروع کرده است مظلومین را کوبیدن، عده کثیرى از مظلومین را به قتل رسانده است. این اینجا شکست مىخورد مظلومین را از دور مىزند، آن آنجا انفجار حاصل مىشود و سیلى مىخورد از همان مظلومین، که معلوم نیست الآن از چه طایفهاى هستند، چه اشخاصى هستند، در عین حالى که خودشان هم مىگویند باز معلوم نشده است کى است، و لیکن طیارهها را مىفرستند و هر جا را که این مظلومین هستند مىکوبند.
این وضع روحیه اشخاصى است که عقل ندارند و قدرت دارند.
***
زمان: صبح ۱۵ آبان ۱۳۶۲/ ۳۰ محرّم ۱۴۰۴
مناسبت: بمباران شهرهاى نهاوند، مسجد سلیمان، اندیمشک و بهبهان
مرجع: صحیفه امام خمینی(ره)، جلد ۱۸، صفحه ۲۰۷
***
متن کامل و فایل صوتی این سخنرانی را می توانید در پایگاه اینترنتی «روحالله» بیابید.
http://hemati.ir
|