«دو نرخی شدن دلار و هجوم دلالان به بازار ارز، یادآور تجربهی دوران دولت هاشمی رفسنجانی است که برخی را صاحب ثروتهای بادآورده کرد.... این تجربهی تلخ، چرا در دولت احمدینژاد که منتقدترین فرد دولت رفسنجانی است، رخ داده است؟... فساد و رانت ناشی از تفاوت نرخهای ارز دولتی با بازار آزاد، دوباره دامنگیر اقتصاد کشور شده است.... دولت و بانک مرکزی از کنترل بازار ارز، ناکام ماندهاند و نظارهگر فعالیت دلالان و سودجویان هستند... احمدینژاد وعدههای خود برای کاهش نرخ دلار را فراموش کرده است... در کنار سود هنگفت برخی جریانات انحرافی که به اطلاعات و تصمیمات دولتی دسترسی دارند، گرانی اخیر ارز هفتگی 100 میلیارد تومان سود به جیب بانک مرکزی واریز میکند.»
شاید جملات بالا سادهترین و دمدستیترین تحلیلی باشد که بتوان درباره اوضاع این روزهای بازار ارز داد. مرور نشریات و سایتهای اینترنتی و مواضع برخی مجلسیان و کارشناسان نیز نشان میدهد که ، عمدهی موضعگیریها درباره بازار ارز، بر محور «انتقاد از دولت و بانک مرکزی» است. رسانهها همچنین به اظهارات چند ماه پیش احمدینژاد اشاره میکنند که وی از تلاش دولت برای کاهش نرخ ارز خبر داده بود و با توجه به افزایش اخیر نرخ دلار، اینگونه نتیجهگیری میشود که؛ یا شعار احمدینژاد نادرست بوده و یا این که؛ بانک مرکزی به فرامین وی بیتوجه است. اما واقعیت چیست؟
نمونهای از یک تحلیل نسبتاً درست
سیستم شناور مدیریت شدهی که در سالهای اخیر توسط بانک مرکزی در نظام ارزی کشور اجرا شد، مدتی است دیگر نمیتواند ثبات نسبی را در بازار ایجاد کند و نوسانات ارز طی چند ماه گذشته موجب شده بخشی از نقدینگی جامعه به سمت این بازار جذب شود. در اوایل سال جاری بود که بانک مرکزی با هدف تنظیم بازار ارز، مبالغ قابل توجهی به بازار تزریق کرد که این امر با هیجانی کردن مردم، رانت جدیدی در بازار به وجود آورد و ماجرای خرید و فروش کاذب سکه این بار در بازار ارز رخ داد. مردم هر روز برای خرید ارز به نرخ دولتی از ابتدای صبح و قبل از ساعت شروع به کار بانکها و صرافیها صفهای طولانی برای خرید ارز دولتی تشکیل میدهند و پس از خرید ارز آن را در بازار به نرخ روز میفروشند که این معامله ظرف یک روز برای آنها بین 300 تا 500 هزار تومان سود دارد. در بازار حتی برخی افراد سودجو برای دریافت ارز، گذرنامه هم اجاره میکنند و در این بین مسافران و نیازمندان واقعی ارز با مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند.
اما این خرید و فروشهای جزئی رانت زیادی را به همراه ندارد و این رانت زمانی مشخص میشود که افرادی با یک معرفینامه از شرکتهای دولتی و خصوصی مبالغ قابل توجهی ارز دولتی خریداری و همان زمان در بازار آزاد میفروشند. به گفتهی برخی از صرفان، این نوع از معاملات بسته به میزان آن حتی تا 400 میلیون تومان هم برای این افراد سود دارد. حال سوال اینجا است آیا تزریق نرخ ارز توسط بانک مرکزی بر اساس نیاز واقعی بازار بوده و یا تنها برای کنترل قیمت ارز صورت گرفته است؟ بهتر نیست بانک مرکزی به جای تزریق مبالغ قابل توجه ارز به بازار و بازگشت به سیاستهای دولت سازندگی و ایجاد رانتهای بسیار قابل توجه، تشدید سیاستهای نظارتی را دستور کار قرار دهد؟ بانک مرکزی اخیرا با هدف تک نرخی کردن ارز نرخ مرجع ارزها را افزایش داد اما هم اکنون همچنان دلار چند نرخی را در بازار شاهدیم.
غفلت رسانهها
نکته؛ تحلیل فوق که این روزها در رسانهها زیاد دیده میشود از لحاظ نشان دادن وضعیت فعلی بازار ارز، کاملاً درست است اما کامل نیست. درست است که بازار ارز هماکنون هیجانی است و به کانون توجه سودجویان تبدیل شده است، اما به نظر میرسد این هیجانات از سوی مسؤل تنظیم بازار ارز کشور یعنی بانک مرکزی کاملاً هدایتشده و مدیریتشده است. واقعیتی که در تحلیلهای رسانهها مورد توجه قرار نگرفته این است که بانک مرکزی در حال استفاده از بازار ارز برای جذب نقدینگی سرگردان است. پرداخت یارانه نقدی به مردم موجب افزایش نقدینگی سرگردان در جامعه شده و چون اکثر مردم توان سرمایهگذاری ندارند، وجوه مازاد خود را به بازارهایی وارد میکنند که احتمال سوددهی آنها بالا است. این دو بازار در ماههای اخیر طلا و ارز بوده است. مطمئناً به هم ریختن بازار سکه و ارز و افزایش قیمت ناگهانی آنها تبعات منفی برای اقتصاد کشور داشته است اما آنچه که بانک مرکزی و دولت را به مدیریت این جریان، وادار کرده است اولویتها است. بیگمان اگر این جریان نقدینگی سرگردان وارد بازار ارزاق عمومی، کالاهای اساسی و یا مسکن شود، تءثیر کاملاً مستقیم بر زندگی مردم دارد. لیکن افزایش قیمت طلا یا دلار به مراتب اثرات کمتری بر اقتصاد و معیشت مردم دارد. این واقعیتی است که در تحلیلهای رسانهها مورد غفلت واقع شده و بر مبنای همان تحلیلهای ناقص، دولت و بانک مرکزی به اتهام ناتوانی در کنترل و مدیریت بازار ارز، مورد هجمه واقع شدهاند.
البته قصد از این مقاله دفاع همهجانبه از کردار دولت و بانک مرکزی نیست. ضمناً افزایش نرخ دلار اثرات غیرمستقیم و مستقیمی بر افزایش تورم خواهد داشت که در آینده تبعات آن شفافتر خواهد شد. اما همینکه دولت توانسته از اختلال در بازار مسکن و ارزاق عمومی و کالاهای اساسی به سبب هجوم نقدینگی سرگردان جلوگیری کند، جای تقدیر دارد.
سیاستهای ارزی باید کاملاً محرمانه باشد
نکتهی دیگر در تحلیلهای رسانهها، هجمهی آنها به بانک مرکزی به اتهام «سکوت دربارهی بازار ارز» است. دکتر «شاهین شایان آرانی»، متخصص مسایل ارزی- در گفتگو با «برهان» نظر دیگری در این خصوص دارد و میگوید: در همهی کشورها بانک مرکزی وظیفه کنترل نرخ ارز در یک محدودهی مشخص را بر عهده دارد و اظهار نظر در مورد نحوه عملکرد بانک مرکزی کار سادهای نیست و حتی گمانهزنی برخی کارشناسان در مورد نرخ برابری ارز با ریال تنها نظر شخصی این افراد است و با هم تفاوت هم دارد.
وی ادامه میدهد: سیاستهای ارزی را میتوان به عنوان ستون فقرات سیاستهای اقتصادی عنوان کرد و این سیاست پس از تصمیمگیری در مراجع خاص به بانک مرکزی ابلاغ میشود اما در همهی جای دنیا سیاستهای ارزی از محرمانهترین اطلاعات کشور به شمار میرود.
آرانی افزود: بسیاری از کشور حتی کوچکترین اطلاعاتی در زمینهی سیاستهای ارزی خود منتشر نمیکنند و در کشور مانند آمریکا هم این سیاستها خیلی سطحی و مختصر عنوان میشود.
سیاستهای ارزی را میتوان به عنوان ستون فقرات سیاستهای اقتصادی عنوان کرد و این سیاست پس از تصمیمگیری در مراجع خاص به بانک مرکزی ابلاغ میشود اما در همهی جای دنیا سیاستهای ارزی از محرمانهترین اطلاعات کشور به شمار میرود.
نقش تحریمها اندک است
در حالیکه برخی کارشناسان، تحریمها را در مشکلات بازار ارز، مؤثر میدانند اما یکی از مقامات بانک مرکزی در گفت و گو با «برهان» نیز تأثیر تحریم بر نوسانات بازار ارز را خیلی نمیداند و میگوید: تغییر قیمت ارز براساس نظام عرضه و تقاضا و همچنین تولید و مصرف صورت میگیرد.
وی تصریح میکند: در چنین شرایطی که چند نرخ بودن ارز رانتهایی در بازار ایجاد و نوسانات بازار را تشدید کرده است بهترین راه حل، یکسانسازی نرخ ارز است که در همین راستا بانک مرکزی نرخ دلار را از 1050 ریال به 1200 تومان افزایش داد.
وی با بیان اینکه، البته این سیاست معضلاتی را هم ایجاد خواهد کرد، اظهار داشت: افزایش قیمت کالاهای وارداتی و حرکت مصرفکنندگان به سمت کالاهای ارزانتر و بیکیفیتتر از معایب اجرای این سیاست است.
وی با بیان اینکه بزرگترین مصرفکننده ارز خود دولت است، میافزاید: اینکه یک کالای وارداتی با چند قیمت وارد کشور شود یکی به نرخ دولتی و دیگری به نرخ آزاد اصلا درست نیست و در هیچ کشوری هم وجود ندارد.
علت موضع احمدینژاد
برخی رسانهها از عدم اجرایی شدن وعدهی چند ماه پیش احمدینژاد برای کاهش نرخ ارز انتقاد میکنند و از سوی دیگر افزایش اخیر نرخ دلار را نشانه بیتوجهی بانک مرکزی به دیدگاههای احمدینژاد تفسیر میکنند. این در حالی است که علت اظهارات رییسجمهور به خوبی قابل تفسیر است. اگر این فرض را بپذیریم که دولت و بانک مرکزی از قبل عزم افزایش قیمت دلار را داشتند، هرچند اظهارات احمدینژاد خلاف واقع جلوه میکند اما مطمئناً از آنجا که مهمترین عامل در اجرای هدفمندی یارانهها آرامش افکار عمومی بود، انتظار نمیرفت که احمدینژاد در آن هنگامه از برنامه دولت برای افزایش نرخ ارز سخن بیاورد. اساساً چنین اظهارنظری موجب هجوم مردم به بازار ارز برای خرید دلار به منظور کسب سود میشد و در آستانهی هدفمندی یارانهها، بازار مهم ارز را به هم میریخت. بر این اساس است که اظهارنظر احمدینژاد مبنی بر برنامه دولت برای کاهش نرخ ارز از آنجا که مانع به هم ریختن بازار ارز میشد، قابل توجیه است. همچنین شماری از رسانهها به شدت از سکوت بانک مرکزی در قبال بازار ارز انتقاد کردهاند که پاسخ این انتقادات نیز واضح است و در اظهارات دکتر شایان آرانی به آن پاسخ داده شد.
در هر صورت به نظر میرسد از آنجا که؛ اصلاح نظام ارزی یکی از محورهای طرح تحول اقتصادی بوده، دولت این محور را با حرکت به سمت یکسان سازی نرخ ارز آغاز کرده است. اما در زمینهی غفلت رسانهها، بیگمان تیم اطلاعرسانی دولت نیز مقصر است چرا که میشد در یک جلسه توجیهی اوضاع را برای رسانهها ارایه کرد تا همه روزه شاهد تیترهای روزنامهها دربارهی ادامه گرانی دلار که صرفاً اثر تحریککنندگی بر بازار دارد، نباشیم. یکی از رؤسای پیشین بانک مرکزی در خاطرهای تعریف کرده که «زمانی روزنامهها به شدت از عدم اطلاعرسانی بانک مرکزی انتقاد میکردند. آنها را دعوت کردم به جلسهای خصوصی و واقعیات بازار و وضعیت ارزی کشور را برای آنها بازگو کردم. آنگاه به آنها گفتم این هم اطلاعرسانی که میخواستید، حالا مختارید این واقعیات را منتشر کنید. بعد از آن جلسه اما هیچ رسانهای آن واقعیات را منتشر نکرد، چرا که آنها هم میفهمیدند که سیاستهای ارزی کشور را نباید رسانهای کرد.» به نظر میرسد این وضعیت هماکنون نیز در حال تکرار است.
البته تحلیل آخر رییسکل کنترل بانک مرکزی نیز جالب توجه است که نشاندهنده عیار انتقادات اخیر است: «آقایانی که می گفتند نرخ ارز باید بالا برود هم اکنون مقاله مینویسند که باید این نرخ پایین بیاید و ما این نرخ را کاهش خواهیم داد، ان شاءالله آقایانی که دنبال منافع خود بودند حتماً نصیبشان خواهد شد.»
برهان - سید محمد موسوی