همزمان با غلبه یافتن حاشیههای سیاسی كشور بر متن، ضرورت بازخوانی تحركات سیاسی خاص گروه موسوم به اصلاح طلبان كه منجر به خود حذفی آنان از بدنه حاكمیت نظام جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان پدیدهای كم سابقه شده است بیش از گذشته ضروری به نظر میرسد.
این نوشتار اختصاص به بررسی یكی از مجموعه علل چگونگی حذف اصلاحطلبان به وسیله خود ایشان از بدنه حاكمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران داشته و درآن به واكاوی رویكردهایی كه منجر به خروج اصلاحطلبان بر حاكمیت قانونی كشور شد، میپردازیم.
یكی از راهبردهای اصلی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 استفاده از توان بالقوه و بالفعل اقلیتهای مطرود و سیاه جامعه ایران بود.
درنگاهی كلی اقلیتهای یك كشور به چند گروه ذیل قابل تقسیم هستند:
1 - اقلیتهای دینی
2 - اقلیتهای قومی
3 - اقلیتهای نژادی
4 - اقلیتهای سیاه
در خصوص اقلیتهای یاد شده در جمهوری اسلامی ایران دو گروه اول از میزان قابل توجهی به نسبت سایر اقلیتها برخوردار هستند.
اقلیتهای دینی و قومی گروههایی را تشكیل میدهند كه به رغم قرار داشتن در محدودیت عددی به لحاظ دلایل فرهنگی، عرفی و قانونی و همچنین دینی كشور و سیر متعارفشان در بدنه سیاسی و اجتماعی كشور مشروع و مطلوب تلقی میشود و با چالشهای متقابلی دست به گریبان نیستند.
امام خمینی(ره) رویكرد اصلی جمهوری اسلامی ایران در خصوص این گروهها به شرح ذیل بیان مینمایند:
«دولت اسلامی، یك دولت دموكراتیك به معنای واقعی است و برای همه اقلیتهای مذهبی آزادی بهطور كامل هست و هركسی میتواند اظهار عقیده خودش را بكند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی، تمامی منطقها را با منطق جواب خواهد داد.» (صحیفه امام، ج 4، ص 410)
حضرت امام(ره) همچنین تأكید میكنند كه این گروههای اقلیت نه تنها از نظر حقوقی در وضعیت مشتركی با سایر شهروندان كشور اسلامی قرار دارند، بلكه حتی رفاه و آسایش آنان نیز حائز اهمیت است:
«آنها با سایر افراد در همه چیز مشترك و حقوقشان به حسب قوانین داده میشود و در حكومت اسلامی آنها در رفاه و آسایش هستند.» (صحیفه امام، ج11، ص 290) ایشان در پاسخ این پرسش كه آیا در جمهوری اسلامی اقلیتهای مذهبی جایگاهی دارند یا خیر، ضمن بیان اینكه رژیم شاه با اقلیتها رفتاری بهتر از رفتار با مسلمانان نداشته است، میگوید: «ما مطمئناً نسبت به عقاید دیگران بیشترین احترام را قائل هستیم. پس از سرنگونی دیكتاتوری و استقرار یك رژیم آزاد، شرایط حیات برای اكثریت مسلمانان و اقلیتهای مذهبی بسیار خوب خواهد شد.» (صحیفه امام، ج 4، ص 3)(1)
بنیانگذار انقلاب اسلامی بهعنوان مهمترین كانون و محور تولید گفتمان سیاسی و اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران همچنین تأكید میكنند:
«اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلكی به اقلیتهای مذهب آزادی داده است، آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان كه خداوند برای همه انسانها قرار داده است، بهرهمند شوند. ما به بهترین وجه از آنها نگهداری میكنیم. در جمهوری اسلامی كمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.» (صحیفه امام، ج 4، ص 336 و 337)(2)
اما طبیعتاً این نگاه در جمهوری اسلامی ایران منحصر به اقلیتهایی است كه به صورت منطقی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرع مقدس اسلام پذیرفته شده و دارای رسمیت هستند. در همین حین بحث مهمی كه قابل طرح است تفاوت این گروهها با فرق ضاله و جریانهای انحرافی نظیر بهائیت، تصوف و نظیر این موارد است.
این گروهها را میتوان اقلیتهای سیاه و مطرود قلمداد كرد كه در ساختار سیاسی كشور از هیچگونه مشروعیتی برخوردار نیستند و حتی همكاری متقابل آنان با گروههای مختلف اجتماعی منع شده است و به صورت جدی جرم محسوب میشود.
مقام معظم رهبری به طور مثال در خصوص ارتباط با فرقه ضاله بهائیت میفرمایند:
همه مؤمنین باید با حیلهها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیرى كنند. (3)
اما در عین حال جریان فتنه بدون توجه به رویكردهای اساسی كشور نه تنها به طرد این گروههای سیاه نپرداخت، بلكه جلب رأی ناچیز این بخشهای سیاه جامعه ایران را به عنوان اولویتی در دستور كار خود قرار داد.
منشور جنبش سبز بهعنوان سند مهمی كه راهبردهای اساسی این جریان را تبیین كرده است، به وضوح تأكید این جریان را بر استفاده از گروههای سیاه اجتماعی برجسته میسازد و در سطح یك هدف اساسی آن را ارتقا میبخشد.
در بخشی از این منشور در توصیف جنبش به اصطلاح سبز نوشته شده است: خیزش یك ملت فراسوی ملاحظات فرهنگی، قومی، زبانی، جنسی، دینی و سیاسی است.
عبارت فوق دلالت بر این موضوع دارد كه رنگ سبز و جنبش سبز باید به نماد وحدت بخشی تمامی اعتراضات و جریانهای برانداز قومی، جنسی، قبیلهای و. . . بدل شود.
موارد بسیار زیادی از تلاش ستاد انتخاباتی موسوی را در شهرهای مختلف كشور اعم از برقراری ارتباط با عناصر تجزیه طلب با نقش آفرینی كسانی چون رمضانزاده، برقراری ارتباط با بخشهای فمنیستی با كمك باند زنانه زهرا رهنورد و گروههایی از هنرمندانی همچون فاطمه معتمد آریا و. . . و تشكیل ستاد برای اقلیتها و خصوصاً فرق ضاله همچون بهائیت جستوجو كرد. (4)
این عبارت در بیانی كوتاه یعنی یك بسیج همگانی و همه جانبه برای براندازی جمهوری اسلامی ایران كه بهعنوان سندی مقدس در ستاد میرحسین عملیاتی و اهداف و سرفصلهای متعدد آن تعقیب میشد.
گزینه بعدی كه نویسنده به توصیف جنبش سبز میپردازد عبارت است از «شورش هویتها و گفتمانهای حذف و طرد شده» كه طبیعتاً شامل تمامی معاندان داخل و خارج از كشور، اعم از كسانی كه با جمهوری اسلامی مبارزه مسلحانه نیز كردهاند، میشود. این عبارات دقیقا ناظر بر عزم جریان فتنه در راه دادن اقلیتهای سیاه و فرق ضاله در مجموع تحركات سیاسی كشور است.
در جریان درگیریهای بعد از انتخابات نقش بازی كردن تمامی این گروههای سیلی خورده از انقلاب را آن هم با تمام توان شاهد هستیم.
به گونهای كه مسعود رجوی سركرده سازمان منافقین میگوید: سهم اردوگاه اشرف را هم كم كردهایم و به جنبش (سبز) دادهایم. (5)
در سر جنبشیها چه میگذشت؟
اما سؤال اصلی این است كه در سر جنبشیهای سبز چه میگذشت كه منجر به اتخاذ چنین رویكردی شد؟
با مطالعه نوع موضعگیریها در مییابیم كه جریان فتنه به فكر راه انداختن یك انقلاب تمام عیار اجتماعی و سیاسی علیه حاكمیت كشور بود. به همین مناسبت ایدهها و الگوهای انقلابی از انقلابهای بزرگ جهان نظیر انقلاب فرانسه اخذ و در دستور كار سیاسی براندازان قرار گرفته بود. در انقلاب فرانسه نیزگروههای مطرود اجتماعی نظیر روسپیها و افراد بدنام نقشآفرینیهای متعددی داشتهاند، به گونهای كه روبسپیر در عصر وحشت همان روسپیهایی را به تیغ سپرد كه روزی در انقلاب فرانسه نقش ایفا كرده بودند و مستانه صف اجرایی انقلاب را تشكیل میدادند. (6)
بدین سان جریان فتنه با در اولویت قرار دادن جلب همكاری گروههای مطورد اجتماعی عملاً كسانی را در بدنه فتنه مورد استفاده قرار داد كه از انگیزههای كافی برای مقابله با حكومت اسلامی برخوردار باشند.
این گروهها به مرور زمان موفق شدند كه ساختار سیاسی جریان یاد شده را هرچه بیشتر رادیكالیزه نموده و زمینههای خود حذفی این جریان از بدنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران را فراهم بیاورند.
در واقع اتفاقی كه برای اصلاحطلبان به وقوع پیوست، بازتابی از عزم تصمیمسازان و نظریه پردازان این گروه در استفاده از عناصر مطرود اجتماعی برای به موفقیت رساندن كودتایی ننگین علیه آرای عمومی بود.
پینوشتها:
1 - شریف لك زایی، مردم سالاری دینی و حقوق اقلیتها در نظریه سیاسی امام خمینی رحمه الله علیه، فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه امام صادق
2 - پیشین
3 - استفتا از معظم له در خصوص تبلیغ و فعالیت فرقه ضاله بهائیت در مدارس كشور.
4 - حسین بابازاده مقدم، تحلیل منشور جنبش سبز، بخش اول، وبلاگ بحرانwww. bohran. blogfa. com
5 - پیشین
6 - غلامعلی سیار، انقلاب فرانسه زیر ذره بین، / ماهنامه / اطلاعات سیاسی اقتصادی / 1387 / شماره 249 - 250، خرداد و تیر ????