راز يك نامه بيسلام
سرویس سیاسی مفید نیوز :: انتشار عمومي نامه آيتالله هاشمي رفسنجاني خطاب به رهبر معظم انقلاب سه روز قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري دهم از جمله رخدادهاي مهم اين انتخابات به شمار ميآيد كه تحليل آن ميتواند در ارزيابي وقايع پس از انتخابات نيز مؤثر واقع شود.
تاریخ: ۵ تير ۱۳۹۰
نامه هاشمي رفسنجاني به مقام معظم رهبري در وهله اول، واكنش وي به موضعگيري احمدينژاد ـ در مناظره با موسوي ـ عليه او و فرزندانش تلقي ميشود. همانگونه كه عنوان شد، نام بردن احمدي نژ اد از برخي شخصيتها مانند آقايان هاشمي رفسنجاني و ناطق نوري و ايجاد شبهه درباره آنان ـ بدون ارائه سند و در غياب آنان ـ از جمله بداخلاقيهاي صورت گرفته در مناظرهها بود. رهبر معظم انقلاب نيز در نماز جمعه تاريخي 29 خرداد، صراحتاً اين اقدام احمدينژاد را تقبيح و از شخصيت و سوابق هاشمي رفسنجاني و ناطق در انقلاب تجليل بهعمل آوردند.
با اين وجود، به نظر ميرسد نامه هاشمي رفسنجاني به رهبري انقلاب، در سطحي فراتر از واكنشي صرف به موضع احمدينژاد قابل تحليل باشد. فارغ از ادبيات نامه و چرايي انتشار عمومي آن ـ كه براي بسياري از تحليلگران عجيب مينمود ـ برخي سيگنالهاي موجود در آن، نشانههايي از آغاز يك مسير جديد داشت.
هاشمي رفسنجاني در اين نامه تأكيد كرده بود كه به دليل مسئوليتهاي رسمي خود از موضعگيري رسانهاي درباره كانديداها و جريانهاي دخيل در انتخابات خودداري نموده، اما در عين حال اذعان ميكند كه همگان نظر او را مبني بر به صلاح نبودن ادامه وضع موجود ـ يعني دولت احمدينژاد ـ ميدانند.
عدم رسانهاي شدن نظر هاشمي رفسنجاني درباره كانديداها حرف درستي است، اما رسانهاي شدن نظر ايشان به معناي عدم ورود و دخالت وي در سازماندهي انتخابات نيست. اخبار و گزارشهاي متعدد و تكذيب نشدهاي از ماهها قبل از شروع رسمي روند انتخابات وجود داشت كه بيانگر محوريت هاشمي رفسنجاني براي ساماندهي به ائتلاف «نه احمدينژاد » بود.
همانگونه كه در مقدمه اين مطلب بيان شد انتخابات دهم رياست جمهوري، به نوعي ادامه انتخابات نهم بود و هاشمي در اين انتخابات نيز همچنان نقش كليدي و محوري داشت. نقش ايشان براي ساماندهي ائتلاف مقابل احمدينژاد به گونهاي بود كه برخي رسانهها از وي با عنوان بازيگر پنهان ياد ميكردند.
تلاشهاي هاشمي و اطرافيان وي در حمايت از ميرحسين موسوي و نيز عليه احمدينژاد چيزي نبود كه از ديدهها پنهان بماند. هاشمي شخصاً در رسانهها مطلبي بيان نميكرد، اما تقريباً تمامي افراد، جريانها و دستگاههاي منتسب به ايشان با تمام قوا عليه احمدينژاد و در حمايت از موسوي ـ و بعضاً كروبي ـ وارد عرصه شدند. تندترين مواضع عليه احمدينژاد مدتها قبل از مناظره تلويزيوني او از سوي فائزه هاشمي و حسين مرعشي (از منسوبين نزديك هاشمي) اتخاذ شد. به عنوان مثال فائزه هاشمي طي سخناني در اجتماع هواداران موسوي در روز دوم خرداد88 با نام بردن از دوره رياست جمهوري احمدينژاد با عنوان «دوران نكبت» ادعا نمود كه اگر وي دوباره انتخاب شود ادعاي امام زماني خواهد كرد!
مهدي هاشمي رفسنجاني ديگر فرزند هاشمي نيز در ماههاي منتهي به انتخابات، به عنوان موتور محركه و عامل اصلي سازماندهيهاي كلان عليه احمدينژاد و به نفع ميرحسين موسوي بود كه براي اين منظور از ظرفيت دانشگاه آزاد نيز در حد وسيعي استفاده ميكرد.
فشارهاي پنهان و پيداي هاشمي بر جوامع و تشكلهاي مختلف اصولگرا براي عدم حمايت از احمدينژاد نيز چيزي نبود كه از ديدهها پنهان بماند. نمونه آشكار آن، اعمال نفوذ وي براي عدم حمايت دو تشكل مهم روحاني يعني جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز تهران براي عدم حمايت از احمدينژاد بود كه نهايتاً نيز سران اين دو تشكل روحاني مجبور شدند بهصورتي ناقص از احمدينژاد اعلام حمايت كنند.
بدون ترديد مواردي از اين قبيل، نميتوانست بدون نظر و جهتدهي هاشمي باشد كمااينكه خود ايشان در نامه به رهبر معظم انقلاب تأكيد ميكند كه «احتمالاً عوامل دولت از نظر اينجانب مطلعند كه من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و كشور نميدانم و خود جنابعالي هم از اين نظر من مطلعيد.»
بهطور طبيعي زماني كه هاشمي ـ در پشت صحنه ـ و منسوبين و اطرافيان ايشان ـ بهصورت آشكار و همه جانبه ـ عليه احمدينژاد وارد ميدان شده و تمام امكانات و ظرفيتهاي مادي و انساني خود را براي شكست وي و پيروزي رقيب او بسيج ميكنند، بايد اين انتظار وجود داشته باشد كه طرف مقابل نيز واكنش نشان داده و در صدد مقابله برآيد؛ اگرچه نحوه مقابله احمدينژاد خصوصاً مطالب مطروحه از جانب وي در مناظره تلويزيوني به لحاظ اخلاقي درست نبود. اما وجود كليدواژههايي چون «آتش» و «دود» و «بنزين» در نامه هاشمي به رهبر معظم انقلاب نيز براي تحليلگران پيامهاي ويژهاي در بر داشت. اگرچه نميتوان بهطور قاطع از پيوند ميان نامه هاشمي با رخدادهاي بعد از انتخابات سخن به ميان آورد، اما روند حوادث و مواضع و رفتار هاشمي و اطرافيان ايشان در اين حوادث به گونهاي است كه شائبه وجود چنين پيوندي را به ذهن متبادر ساخت. تأكيد خانم عفت مرعشي، همسر هاشمي در روز انتخابات مبني بر اينكه «اگر تقلب شود مردم بايد به خيابانها بريزند»، بازداشت فائزه هاشمي و نيز همسر مهدي هاشمي در جريان اغتشاشات، مسائل پيش آمده در نماز جمعه هاشمي و ... نشانههايي بودند كه شائبه وجود ارتباط بين نامه 19 خرداد و حوادث بعد از انتخابات را تشديد شد.
همچنين سكوت هاشمي رفسنجاني دربرابر اقدامات گوناگون فتنهگران پس از انتخابات تا همين ايام بيانگر آن است كه شواهد بين نامه 91 خرداد تا همين روزها چندان بيمعنا نبوده است.
|