منشأ دعواها هواى نفس است
یادداشت های یک طلبه
دعواهاى ما دعوایى نیست که براى خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همه تان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعواى ما براى خدا است، ما براى مصالح اسلام دعوا مىکنیم. خیر! مسأله این حرفها نیست. من را نمىشود بازى داد! دعواى خود من و شما و همه کسانى که دعوا مىکنند همه براى خودشان است. همه مىگویند پیش بده براى ما! همه مىخواهند تمام این قدرت چى چى. آخر من نمىفهمم چه قدرتى الآن در کار هست! خوب، محمد رضا اگر دنبال این مسائل مىرفت مطلبى بود، براى اینکه یک قدرتى بود- قدرت شیطانى بود- کسى حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سر محله مىآید و مىگوید که برادر نخست وزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیس جمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتى نیست. یک برادرى است، یک دسته برادرند، یک دسته شان شانسشان آورده است آنجا نشسته اند؛ یک دسته بیچاره هم براى اینها سینه مىزنند! قدرت نیست که ما حالا براى یک قدرتى بیاییم. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. و این تلبیسات ابلیسى را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم مىفرستد! در همین دنیا هم به تباهى مىکشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانى و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایى که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقى باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزى که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کرده اید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم]! تا نروید سراغ اینکه یک انصافى در کار باشد، یک توجهى به خدا در کار باشد. یک حسابى در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز مىخواهم چه بکنم، مىخواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم براى اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روى قانون عمل بکنید قانون اساسى را باز کنید، و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسى ما براى دولت این را وظیفه کرده است؛ براى رئیس جمهور این را؛ براى مجلس این را؛ براى فرض کنید فلان کار براى ارتش این را. براى همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسى که شما رأى دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سر فرود بیاورید به قانون؛ و واقعاً سر فرود بیاورید به اسلام. لفظ را همه مىگویند. شاید شیطان را هم ازش بپرسند، مىگوید من انقلابى هستم! امروز همه انقلابى هستند! امروز همه دلسوز براى ملت هستند! امروز دعواى اینکه ما همه جنگ هم رفته ایم- و شما دیدید که یک دسته نوشته اند که ما از اول در جنگ چه بودیم- گفته اند. خوب، من هم مىتوانم بگویم من در صفِ اول جنگ دارم جنگ مىکنم، ولى اینجا افتادم همین طور. باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمى که شماها را روى کار آورده اند، این مردم زاغه نشین که شماها را روى مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهورى را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزى که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکى از «ایام اللَّه»- خداى نخواسته- باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحه همه ما را مىخوانند! من از خداى تبارک و تعالى امید این را دارم که به ما عنایت بفرماید و ما را هدایت کند به یک راهى که مرضى اوست؛ و قلمهاى ما را هدایت کند به یک نوشته هایى که مورد رضاى اوست. و بر زبانهاى ما جارى کند یک چیزهایى را که مورد رضاى اوست.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
***
زمان: صبح ۶ خرداد ۱۳۶۰/ ۲۲ رجب ۱۴۰۱
مناسبت: سالگرد تأسیس مجلس شوراى اسلامى
حضار: نمایندگان مجلس شوراى اسلامى
مرجع: صحیفه امام خمینی(ره)، جلد ۱۴، صفحه ۳۷۹
***
متن کامل و فایل صوتی این سخنرانی را میتوانید در پایگاه اینترنتی «روح الله» بیابید.
http://hemati.ir
|