آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
آیه «فی القصاص حیاة» به چه معناست؟

آیه «فی القصاص حیاة» به چه معناست؟


سرباز صفر جنگ نرم


وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

و براى شما اى صاحبان خرد در پياده كردن حكم قصاص زندگى جامعه است شايد از خونريزى به ناحق پرهيز كنيد


نویسنده وبلاگ "سرباز صفر" تفسیر کوتاه و موردی این آیه زیبای قرآن را با استفاده از 6 تفسیر معروف المیزان،نمونه،نور،مجمع البیان،اطیب البیان و کشاف برای شما آماده کرده و بیان می نماید:


1-لفظ قصاص به معنای جبران و تلافى كردن به گونه‏ اى كه برابرى رعايت شود است و به عبارت دقیقتر به معنای تعقیب و قرار گرفتن چیزی بعد چیز دیگر است،هر امرى كه پشت سر هم آيد عرب آن را ((قصه )) مى گويد و از آنجا كه قصاص ‍ قتلى است كه پشت سر قتل ديگرى قرار مى گيرد اين واژه در مورد آن به كار رفته است.

2-اين آيه كه از ده كلمه تركيب شده ، و در نهايت فصاحت و بلاغت است آنچنان جالب است كه به صورت يك شعار اسلامى در اذهان همگان نقش بسته ، و به خوبى نشان مى دهد كه قصاص اسلامى به هيچوجه جنبه انتقامجوئى ندارد بلكه دريچه اى است به سوى حيات و زندگى انسانها.

3-جمله معروفی است که می گوید "قتل موثرترین عامل در جلوگیری از قتل است" تفاوت این جمله با جمله قرآن آن است که کشتن دوبار در این جمله به کار رفته در حالی که در قرآن فقط لفظ قصاص آمده که در مقابل واژه قتل که به کشتن قبل از جنایت نیز اطلاق می شود فقط به محاکمه جانی عادلانه وبر طبق جنایتی که انجام داده و بعد از ارتکاب آن می باشد.

4-اسلام در مسئله قتل در جامعه یک حکم متعادل را در میان اقوال مطروحه آورده است،بعضی در مقابل یک قتل چندین نفر و گاهی تمام خانواده قاتل و خود او را از بین می برند و نا عادلانه با او برخورد می کنند و بعضی قائلند که تنها پرداخت خونبهاء کفایت می کند و دیگر نیازی به قصاص نیست اما اسلام به قصاص عادلانه شخص خاطی حکم می کند که در صورت رضایت ولی دم می تواند به پرداخت دیه در جرایم خصوصی تقلیل یابد و حتی در مورد دیه هم دستور به رعایت انصاف می دهد.

5-در جامعه‏اى كه متجاوز قصاص نشود، عدالت و امنيّت از بين می ‏رود و آن جامعه گويا حياتى ندارد و مرده است چنانكه در پزشكى و كشاورزى و دامدارى، لازمه حيات و سلامت انسان، گياه و حيوان، از بين بردن ميكروب‏ها و آفات است.

6-اگر حكم قصاص به هيچوجه وجود نداشت و افراد سنگدل احساس امنيت مى كردند جان مردم بيگناه به خطر مى افتاد همانگونه كه در كشورهائى كه حكم قصاص به كلى لغو شده آمار قتل و جنايت به سرعت بالا رفته است و از سوى ديگر مايه حيات قاتل است چرا كه او را از فكر آدمكشى تا حد زيادى باز ميدارد و كنترل مى كند و با توجه به اينكه حكم قصاص مشروط به عدم عفو است نيز دريچه ديگرى به حيات و زندگى گشوده مى شود.

7-این آیه نه همچون آئين تحريف شده يهود فقط تكيه بر قصاص مى كند و نه مانند مسيحيت كنونى فقط راه عفو يا ديه را به پيروان خود توصيه مى نمايد، چرا كه دومى مايه جرئت است و اولى عامل خشونت و انتقامجوئى .

8- کسانی که به این آیه ایراد وارد می کنند و كشتن قاتل را فقدان فرد ديگرى مى دانند تنها ديد انفرادى دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگيرند و بدانند اجراى قصاص چه نقشى در حفاظت و تربيت ساير افراد دارد در گفتار خود تجديد نظر مى كنند، از بين بردن اين افراد خونريز در اجتماع همانند قطع كردن و از بين بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است كه به حكم عقل بايد آن را قطع كرد.

9-کسانی که می گویند رشد اجتماع قانون قصاص را نمى پذيرد و قصاص تنها در اجتماعات قديم نقشى داشته اما الان قصاص را حكمى خلاف وجدان مى دانند كه بايد حذف شود پاسخ آن يك جمله است و آن اينكه ،ادعاى مزبور در برابر توسعه وحشتناك جنايات در دنياى امروز و آمار كشتارهاى ميدانهاى نبرد و غير آن ادعاى بي ارزشى است ، و به خيالبافى شبيه تر است به علاوه آنکه بسیاری از افراد امروزه حتی بی گناه در جوامع غربی اعدام می شوند.

10-آوردن جمله (لعلكم تتقون )براي آنست كه بگويد، هرچند حكم عفو كه قبلا آمد تخفيف و رحمتي است نسبت به قاتل وليكن مصلحت عموم تنها با قصاص تأمين مي شود و قصاص است كه حيات را ضمانت مي كند نه عفو و گرفتن ديه ،و نه هيچ چيزديگر و شما با حكم قصاص با تقوي مي شويد و از قتل مي پرهيزيد و اين جمله به منزله تعليل است ،براي تشريع حكم قصاص كه باعث حيات طيبه درجامعه مي گردد.

11-فرد و جامعه از نظر طبيعت و از حيث اهميت يكسانند آنجا که صفت حیات وجود دارد که در آیه 32 سوره مائده می فرماید:(مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ، أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ، فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً، وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً، هر كس انسانى را كه نه مرتكب قتل شده و نه فسادى در زمين كرده، بقتل برساند، مثل اين است كه همه مردم را كشته، و كسى كه يكى را احياء كند، مثل اين است كه همه را احياء كرده باشد)

12-نکته بعدی اینکه بگوییم قاتل به طور کل بیمار است و از نظر روانی تعادل ندارد و نباید کشته شود بلکه باید درمان و یا زندانی شود،این حرف باعث ميشود قتل و جنايت و فحشاء روز بروز بيشتر شود و جامعه انسانيت را تهديد كند، براى اينكه هر جنايتكارى كه از قتل و فساد لذت مى‏برد، وقتى فكر كند كه اين ساديسم جنايت، خود يك مرض عقلى و روحى است، و او در جنايتكاريش معذور است،به کار خود ادامه می دهد.

http://aql.blogfa.com



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.