آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
رمزگشایی از یک تمسک ماکیاولیستی

رمزگشایی از یک تمسک ماکیاولیستی


سرویس سیاسی مفید نیوز :: پتانسیل آقای هاشمی رفسنجانی همواره برای جریان‏های اصلاح‏طلب و ضد انقلاب فریبنده بوده‏، در همین راستا و در تدوام تلاش اصلاح‏طلبان ساختارشکن و جریان مرده‏ی سبز برای بازگشت به صحنه‏ی سیاسی، سایت «بی بی سی فارسی» به بهانه‏ی گفت‏وگو با علی مزروعی، راهبرد «مصالحه‌ی جنبش سبز با نظام» با واسطه‏ی هاشمی را پیش‏کشید!

تاریخ: ۲۴ خرداد ۱۳۹۰

پتانسیل آقای هاشمی رفسنجانی همواره برای جریانهای اصلاحطلب و ضد انقلاب فریبنده بوده است. در تدوام تلاش اصلاح‏طلبان ساختارشکن و جریان مرده‏ی سبز برای بازگشت به صحنه‏ی سیاسی کشور،اخیرا سایت «بی بی سی فارسی» به بهانهی گفت‌‌وگو با علی مزروعی، سخنگوی شاخه‏ی خارج از کشور سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و عضو شورای مرکزی جبهه‏ی مشارکت، راهبرد «مصالحه‌ی جنبش سبز با نظام» با واسطهی هاشمی را پیش کشید. مزروعی، در این گفتو گو با اتکا به آنچه « اختلافات درونی حکومت»مینامد، میگوید: "جنبش سبز" می تواند با گروهی از اصولگرایان سنتی در ایران مصالحه کند»، اما قبل از وی علی شکوری راد، عضو دیگر شورای مرکزی جبهه‏ی مشارکت و از چهره‏های جناح اصلاح‏طلب، این ایده را با صراحت بیشتر مطرح کرده و در مصاحبهای گفتهبود: «تنها یا مؤثرترین پتانسیل موجود در جامعه برای آنکه جنبش سبز را به صورت کمهزینه و مسالمتآمیز به نتیجه برساند، آقای هاشمی [رفسنجانی] است. به این صورت که برود با رهبری گفتوگویی را برقرار کند و بتواند ایشان را مجاب کند که به خواستههای حداقلی مطرح شده، چراغ سبز نشان دهد». تحلیل زیر به تبیین بیشتر این بحث میپردازد:

پیشدرآمد:

 سیاست در دنیای مدرن به دلیل درآمیختگی با «قدرت» سراسر از ائتلافها و یا تضادها و تقابلهاست. رفتارشناسی جریان فتنه و جریان اصلاحات در تعامل با آقای «هاشمی رفسنجانی» در طول دو دههی گذشته، که چرخهای از دوستی مصلحتی و دشمنی ذاتی است تداعیگر این معنا میباشد که دوست و دشمن دایمی در عالم بدون اخلاق سیاسی افراطیون اصلاح طلب و دوست داران هاشمی خیالی محال و امری ناشدنی است و هرگونه ائتلاف و همراهی بر اساس منافع مشترک و به صورت مقطعی صورت میگیرد و همین واقعیت، مفروض اصلی این نوشتار میباشد.
 
پردهی اول: هاشمی ستیزی
 
دوران حکومت اصلاح طلبان بر مجلس شورای اسلامی دورهی ششم، اوج تقابل و تضاد اصلاح طلبان با شخص هاشمی بود. نگارش کتاب «عالیجناب سرخ پوش و عالیجناب خاکستری» توسط «اکبر گنجی» و درج مقالات و اظهار نظرهایی گسترده توسط سایر فعالان جریان اصلاحات در روزنامههای زنجیرهای نظیر پیام آزادی، بیان، آریا، نشاط، جامعه، توس، صبح امروز و ... گویای نگرش و نسبت واقعی اصحاب دوم خرداد به رییس سابق مجلس خبرگان رهبری است.
 
اگرچه جریان اصلاحات وصال قدرت را مدیون تخریب دوران سازندگی و هجمه علیه هاشمی است ولی به خوبی به این نکته نیز واقف است که خود، مولود کارکرد تکنوکراتهای زمان ریاست آقای رفسنجانی بر قوهی اجراییه کشور است.
 
مهندس «عباس عبدی»، روزنامه نگار و چهرهی مشارکتی جریان اصلاح طلب در این باره چنین مینویسد: «هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری، فسادهای مالی شدید، خصوصاً وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسایل در دورهی ریاست جمهوی خویش پاسخگو باشد.»[1]
 
«مجتبی بدیعی»، یکی دیگر از اعضای گروهک غیرقانونی مشارکت در نوشتههای خویش در روزنامه‏های زنجیرهای، هاشمی را عامل تمامی گرفتاریها معرفی میکند و مینویسد: «هاشمی کسی نیست که به این سادگی حیات سیاسی‏اش را از دست بدهد. هاشمی عامل تمامی گرفتاری‏های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. هاشمی یک فاجعه است.»[2]
 
نگارش کتاب «عالیجناب سرخ پوش و عالیجناب خاکستری» توسط «اکبر گنجی» و درج مقالات و اظهار نظرهایی گسترده توسط سایر فعالان جریان اصلاحات در روزنامههای زنجیرهای نظیر پیام آزادی، بیان، آریا، نشاط، جامعه، توس، صبح امروز و ... گویای نگرش و نسبت واقعی اصحاب دوم خرداد به رییس سابق مجلس خبرگان رهبری است.
 
و یا اکبر گنجی در کتاب «عالیجناب سرخ پوش و عالیجناب خاکستری » اینگونه می‏نگارد: «خشونت ورزان، جنایت کاران عرصهی سیاست در دورهی هاشمی، بدون دغدغهی خاطر و ترس از مکافات دست به جنایت می‏زدند.»[3]
 
از این دست عرض ارادت‏های (!) اصلاحاتیون به جناب هاشمی آنچنان فراوان است که در این متن نمی‏گنجد و البته بیان آن تکرار مکررات است.
 
پردهی دوم: هاشمی‏گرایی
 
اما این موضع سرسختانه و به ظاهر غیرقابل برگشت جریان اصلاحات چند سال بعد و در مقطع نهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری و البته پس از شکست کاندیدای مورد نظرشان (مصطفی معین) در دور اول، دچار چرخش و دگرگونی اساسی گردید. دشمنان همیشگی آقای هاشمی در این زمان و پس از اینکه با محمود احمدی‏نژاد روبهرو شدند، در کسوت دوستانی گرامی‏تر از جان و دایه‏ای عزیزتر از مادر درآمدند که این نیز ثمرهی انس با فرهنگ اپورتونیستی و منافع محور دنیای غرب است. نگاهی کوتاه به سرتیتر نشریات اصلاح طلب (بخوانید روزنامههای زنجیرهای) مؤید این ادعاست:
 
- شورای هماهنگی جبههی اصلاحات، جمعی از روشنفکران، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی از هاشمی حمایت کردند.[4]
 
- عزت الله سحابی: «حتی آنهایی که انتخابات را تحریم کردند باید از هاشمی حمایت نمایند.»[5]
 
-  ابراهیم اصغرزاده: «باید از هاشمی حمایت کرد تا اندک روزنه‏های جمهوریت نظام کور نشود.»[6]
 
تداوم این رابطهی جدید میان جریان اصلاحات و آقای هاشمی رفسنجانی، در سال‏های بعد و تسری آن به بدنهی احزاب و تشکل‏های وابسته به طرفین، یک دلیل و منطق واحد را دنبال می‏نمود:
«رویارویی با گفتمان اصیل و ارزشی که دکتر محمود احمدی‏نژاد ]در آن زمان[ داعیه‏دار آن بود.»
 
گفتمانی که یکی از نتایج آن برهم زدن معادلات قدرت در میان احزاب سیاسی و کانون‏های اصلی جریان ساز شکار اصلاحات قلمداد شد. این همراهی و همگامی، در فتنهی سال 1388 به اوج خود رسید. تا جایی که فرزندان بد سابقهی هاشمی آشکارا به تقویت و هدایت جریان فتنه پرداختند .
 
در تمامی این دوران، ویژگی رفتاری جریان فتنه و آقای هاشمی بازخورد ائتلافی صرفاً تاکتیکی بود. این واقعیتی بوده که هر یک از طرفین این اتحاد ظاهری در جلسات و دیدارهای محفلی و مخفیانه خود، در طول 2 سال گذشته برآن تأکید نموده‏اند.
 
احیای فتنه، سه شرط هاشمی
 
شکست طرح‏ها و سناریویهای ضد مردمی فتنهی سبز، هم زمان شد با سکوت و تعدیل مواضع آقای هاشمی که این خود مرهون مدیریت و تدبیر بلافصل رهبر حکیم و فرزانهی انقلاب اسلامی حضرت آیت‏الله العظمی خامنه‏ای(حفظه الله تعالی) بود. ولیکن این به معنای رویگردانی افراطیون اصلاحات و فتنه گران سبز از پتانسیل‏های هاشمی برای پیشبرد اهدافشان در مسیر تقابل با نظام اسلامی نبوده و نیست. هفته‏های پایانی سال 1389 در حالی سپری شد که طرح‏های جریان فتنه‏گر، یکی پس از دیگری بی‏نتیجه ماند و حاصلی به جز سرخوردگی، ریزش بدنه و واپس زدگی و در نگاهی بدبینانه بروز تحرکات تند، خشونت آمیز و رادیکال در پی نداشت. عناوینی چون «زنان و خانواده‏های زندانیان سیاسی- ولنتاین (روز عشق!!!)- تولد میرحسین موسوی- سه شنبه‏های ماه‏های پایانی سال و انتخابات هیأت رییسهی مجلس خبرگان و ... »شیوه‏هایی بود که براندازان وطنی با خط درشت از نسخه‏های مضحک تئوریسین‏های فرنگی دربارهی «مبارزات بی‏خشونت» و «براندازی نرم» کپی زده تا چندین هدف زیر را به ارمغان آورد:
 
1- توقف و یا حداقل، کند کردن روند میرایی جنبش سبز و در نتیجه جلوگیری از ریزش بدنهی اجتماعی؛
 
2- شروع موج جدید تحرکات و ناآرامی‏های خیابانی در لایه‏های زیرین جامعه با هدف تحت تأثیر قرار دادن وقایع سیاسی کشور به ویژه انتخابات‏های پیش روی؛
 
3- تحت الشعاع قراردادن تعامل روانی و رفتاری دولت و مردم در روند طرح تحول اقتصادی به ویژه هدفمندسازی یارانه‏ها و تبدیل آن به آغازی بر آشوبهای اجتماعی در سال جدید؛
 
4- تلاش برای همسان سازی شورشها و اعتراضهای مبهم و مجهول الغایه خویش با آنچه در کشورهای منطقه نظیر لیبی، مصر، بحرین، یمن و تونس رخ داده است و اثر گذاری بر افکار عمومی و جامعهی جهانی؛ در چنین شرایطی تلاشهای این جریان که تابع نوعی همگرایی پنهان میان سران فتنهگر آن بود، به هیچکدام از اهداف ترسیم شده نرسیده و به دنبال چارهای بود که این چاره را هم در سوء استفاده از آقای هاشمی رفسنجانی یافت.
 
شکست طرح‏ها و سناریویهای ضد مردمی فتنهی سبز، هم زمان شد با سکوت و تعدیل مواضع آقای هاشمی، ولیکن این به معنای رویگردانی افراطیون اصلاحات و فتنه گران سبز از پتانسیل‏های هاشمی برای پیشبرد اهدافشان در مسیر تقابل با نظام اسلامی نبوده و نیست!
 
وقایع رخ داده در ماههای پایانی سال 89  نیز که روندی پروژه وار را طی می‏نمود، مؤید این فرضیهی تحلیلی است. برخی از این اتفاقات که فضای فکری و سیاسی جامعهی مخاطب را در برگرفت به قلم می‏آید:
 
1- صدور بیانیهی 19 دی با نام آقای هاشمی که هیچ قرابتی با قلم و ادبیات پیشین ایشان، حتی در دوران اولیهی بحران و فتنهی سال 1388 نداشت.
 
2- پروژهی فیلم سازی و هتاکی به خانوادهی هاشمی:
 
در این کلیپ کوتاه و مشکوک-حال تهیه کنندگان آن، از هر جریان یا هر گروهی باشند، با این اقدام که شباهتهایی به نوعی خود زنی سیاسی و یا فرافکنی ذهنی داشت - مقاصد احتمالی زیر  جستوجو میشود:
 
1- مظلوم نمایی با انجام خودزنی سیاسی؛
 
2- عملیات روانی با محور قرار دادن خانوادهی هاشمی و با استفاده از ویژگی خانواده دوستی آقای هاشمی به منظور تحریک وی به موضع گیری صریح و علنی؛
 
3- نهادینه کردن ادبیات هتاکانه در عموم جامعه و رواج بی اخلاقی و بداخلاقی سیاسی.
 
3- انتخاب هیأت رییسهی مجلس خبرگان رهبری:
 
رویکرد آقای هاشمی در این برهه به گونه‏ای بود که گمان می‏رفت عدم اتفاق اعضا بر هاشمی نقطهی آغازین اتفاقاتی نظیر استعفای هاشمی از همهی مناصب حکومتی، متحصن شدن در استان قم و در کنار حرم فاطمه معصومه(سلاماللهعلیه)، متوسل شدن به آیات عظام و مراجع تقلید و یا افشای اسرار نظام باشد. ولیکن تدبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی و هوشمندی خبرگان ملت این واقعهی احتمالی را بر فرصتی برای نظام و جلوه‏ای از بصیرت خواص مبدل ساخت و از طرفی ظرفیت و نفوذ واقعی هاشمی را که تا پیش از این بی‏بدیل قلمداد می‏شد، نمایان گردانید. در این میان نباید خوشحالی و استقبال جریان فتنه را قبل از انتخاب هیأت رییسه فراموش نمود.
 
واقعیت هاشمی برای فتنه:
 
در این میان، واقعیتی که بیش از پیش جریان فتنه را به تعامل گسترده و ارگانیک با آقای هاشمی رفسنجانی وا داشته، پتانسیل بالای این شخصیت سیاسی- روحانی، در روند تحولات و معادلات سیاسی کشور است.
 
فعالان برانداز کشور همواره در مباحث خویش، هم زمان با اذعان به بی‏اعتمادی به هاشمی و عدم وحدت عملی در نقطهی نهایی، به توانمندی وی در پیشبرد اهداف خود اعتراف داشته و دارند. بندهای زیر، که برگرفته از جلسات و اظهارنظرهای فعالان فتنه در طول 2 سال گذشته در خصوص ظرفیت‏های هاشمی برای جریان فتنهی سبز است، تداعیگر این معنا می‏باشد:
 
1. هاشمی، فرصتی برای بازگشت به نظام، چانه زنی و امتیازگیری؛
 
2. بهره‏گیری از توان هاشمی و مشارکت در سیاست، مبنی بر ایجاد اختلاف میان مسؤولین و به دنبال آن احزاب و جریانهای اصولگرا؛
 
3. توان و پتانسیل قابل ملاحظهی هاشمی و خانوادهاش در ثروت و دارایی‏های کلان که می‏تواند پشتوانهی خوبی برای بقای اصلاحات باشد؛
 
4. برخورداری از مصونیت خودساخته و عرفی و به عبارتی حاشیهی امن کافی؛
 
5. بهره‏مندی از ظرفیتهای موجود در مجلس خبرگان رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی؛
 
6. روابط قوی دیپلماتیک با سران کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی و حاشیهی خلیج فارس؛
 
7. حافظهی انبوه آقای هاشمی از اسرار نظام که می‏تواند چالش‏های اساسی را در صورت افشا در پی داشته باشد.
 
در جمع بندی نکات ذکر شده می توان یک نگاه آینده شناسانه ارایه داد؛ رویکرد ابزاری جریان فتنه به آقای هاشمی از یک سو و علقهی مشترک این دو در نفی و مخالفت با دولت احمدی نژاد از سوی دیگر، درکنار  رویکردهای انحرافی،افتراق افکنانه و شکاف آفرین جریان انحرافی، به عنوان خط تکمیلی این روند، این فرضیه را پیش مینهد که در آینده نزدیک جریان فتنه بار دیگر جایگاه و موقعیت آقای هاشمی را وجه المصالحه قرار داده و با کارت ایشان وارد عرصه بازی شود و چه بسا اینبار مطالبات این جریان از زبان این شخصیت تاثیر گذار سیاست ایران واگویه شود!(*)
 

[1]. روزنامهی پیام آزادی-30 آذر 78
 
[2]. روزنامهی بیان- 15 دی 78
 
[3]. اکبر گنجی- عالیجناب سرخ پوش و عالی‏جناب خاکستری – ص 55
 
[4]. روزنامهی همبستگی – 30/3/84-ص 1
 
[5]. روزنامهی اعتماد- 31/3/84- ص 1
 
  [6] روزنامه‌ی اعتماد 1/4/1384 – ص1
 
*میثم موسوی، تحلیل‌گر سیاسی


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.