دیشب به تماشای برنامه تبلیغاتی فیلم جدید مسعود کیمیایی، «جرم»، نشستم. برنامهای که پیشتر با عنوان «بررسی مسائل سینمای ایران» یا همان «هفت» در زیرنویس تلویزیونی شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران اطلاعرسانی شده بود. قرار بر این بود که طبق روال گذشته جمعه شبها در ساعت 23 برنامه «هفت» با هدف بررسی مسائل و مشکلات روز سینمای ایران پخش شود که متأسفانه این فرصت بر روی آنتن زنده رسانه «ملی» به استفاده «میلی» عدهای در زمینه تبلیغ فیلم «جرم» اختصاص یافت.
گرچه اولین بار نیست که این اتفاق در برنامه «هفت» رخ میدهد و موارد بیشماری همچون گزارش اختصاصی از اکران خصوصی فیلم «خاله سوسکه» بدون هیج علت منطقی یا تبلیغ فیلم «قصه پریا» بدون هماهنگی با تهیهکننده برنامه طی تماس تلفنی با تهیهکننده فیلم مسبوق به سابقه است اما تبلیغ اختصاصی و ساخت ریپورتاژهای خبری به بهانههای مختلف در دو برنامه انتهایی «هفت» به حدی بود که حوصله هر مخاطب حتی «کیمیایی»دوست را هم به سر میبرد.
در برنامه چهل و هشتم مورخ 06/03/1390 در میانبرنامهای که مابین صحبتهای فریبرز عربنیا با موضوع «قهرمان در سینما» پخش میشود، گزارشگر برنامه هفت که معمولاً واسط بین این برنامه و مسعود کیمیایی است و چندی است که بر سر مستند ساخت خودش از فعالیتهای مسعود کیمیایی و پخش نشدن آن توسط شبکه ویدئوی خانگی غوغا به راه انداخته است و قرابت عجیبی بین موضوعات مورد علاقه وی و سایت اینترنتیاش و برنامه «هفت» همانند قرار گرفتن فیلم «جدایی نادر از سیمین» در لیست فیلمهای محبوب سایت IMDB وجود دارد، مصاحبهای که قرار است راجع به بحث برنامه و فریبرز عربنیا باشد را با این جملات آغاز میکند: «آقای کیمیایی! امروز چهارم خرداد 1390، بیست و هشتمین فیلمتون «جرم» روز اول اکران عمومیش هست. یه ذره راجه بهش صحبت میکنید؟» و کیمیایی هم ادامه میدهد: «ممنون که به یاد «جرم» هستی و ممنون از مردم و سینماروها که یاد «جرم» هستند و یاد این شکلی و اینجوری فیلم ساختن من هستند...» و در ادامه سوالاتی پرسیده و جوابهایی داده میشود که علاوه بر بیربطی و دارا نبودن ارزش محتوایی مرتبط با موضوع برنامه، تبلیغی مضاعف درباره آموزشگاه سینمایی مسعود کیمیایی است که تنها به تلاش برای موجه جلوه دادن حضور این آیتم در کلیت برنامه، مصادف با شروع اکران فیلم «جرم» میماند.
البته این رفتار رسانهای و گنجاندن این گفتوگوی نچسب در بین برنامه «هفت» طبیعی است چراکه قرار است در برنامه مورخ 20/03/1390 به فیلم «جرم» پرداخته شود و تا آن موقع ممکن است برای تبلیغ این فیلم بر روی آنتن زنده تلویزیون ملی دیر شده باشد!!!
در برنامه چهل و نهم مورخ 20/03/1390 ما با ساختار جدیدی از برنامه «هفت» روبرو هستیم:
·بخش «راهنمای فیلم»، که پیشتر جایگزین منتقدی که معمولاً داستان فیلمها را فراموش میکرد شده است، در مورد فیلم «جرم» تنها یک ابزار تبلیغی است و تحلیل خاصی از شخصیت مسعود کیمیایی، همانند تحلیلی که بیرحمانه در مورد مسعود دهنمکی صورت گرفت به مخاطب ارائه نمیکند و گفتارمتن آن سعی دارد به جای راهنمایی، مخاطب را در جریان حواشی جذاب(!) تولید فیلم همانند تأکید مدیریت سینمایی کشور بر تغییر بستر زمانی فیلم، داشتن نسخه دوبله و «خبرساز»، «شلوغ» و «پرحاشیه» بودن اکران نخست فیلم در جشنواره فیلم فجر قرار دهد؛ گرچه به دلیل حضور در تمام طول برگزاری جشنواره فیلم فجر در سالن رسانههای برج میلاد و دیدن همه فیلمها و حضور در اکثر جلسات رسانهای، معنی تأکید بر «خبرساز»، «شلوغ» و «پرحاشیه» بودن اکران نخست فیلم «جرم» و قرار دادن این موضوع در بخش راهنمای فیلم را درک نمیکنم.
· مهمان بازیگر برنامه چهل و نهم قاعدتاً پولاد کیمیایی است؛ فردی که پیشتر و در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر به همراه حامد بهداد در برنامه «هفت» حضور پیدا کرده و به نظر میرسد حرفهای گفتنیاش در مورد «جرم» را بیان کرده است. کلیپ تصویری معرفی پولاد کیمیایی با صحنهای از فیلم «اعتراض» که مربوط به صحنه ضرب و شتم وی توسط نیروهای به اصطلاح لباس شخصی با صورتی خونآلود در حادثه 18تیر 1378 است، قالبی ساختارشکنانه به خود میگیرد.
· کلیپ مقدماتی ورود به بحث «فیلم هفته» با سبکی جدید و در کنار هم قرار دادن سکانسهای گوناگون در دو حالت صدای سر صحنه و دوبله، خط روانی و تبلیغی تشویق مخاطب به دیدن هر دو نسخه را دنبال میکند؛ اتفاقی که در قسمت نظرات مردمی راجع به فیلم جلوهای عریانتر به خود میگیرد و رسماً توسط گزارشگر برنامه تبلیغ میشود.
· مسعود کیمیایی ظاهراً علاقهای به حضور در برنامه نداشته است تا در یک گزارش اختصاصی و بدون حضور منتقد مخالف، به راحتی و به صورت یکطرفه حرفهای خود را در مورد فیلم بیان کند. البته نگاه کیمیایی نسبت به نقد و نظرات مخاطبان فیلم پیشتر و در زمان برگزاری جلسه رسانهای فیلم «جرم» در جشنواره فیلم فجر بر همه روشن شده است: «کسانی که از فیلم بدشان میآید، خب میدانند که من اینطوری فیلم میسازم... اصلاً چرا میآیند و فیلم را میبینند؟! آنهایی که دوست دارند، خب بیاید بشینند با هم حرف میزنیم. چیز دیگری این وسط نیست.» و ظاهراً کیمیایی نمیداند که هر کارگردان سینما باید به وجه اجتماعی این هنر پایبند باشد و در مقابل جامعه برای هر اثری که خلق میکند، پاسخگو.
· علی معلم به عنوان منتقد موافق «جرم» روبروی مسعود فراستی به عنوان منتقد مخالف این فیلم مینشیند تا برنامه «هفت» همانند شب اختتامیه بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر که قرار بود متعلق به مسعود کیمیایی باشد، همه ساختارهای مرسوم برنامهاش را بشکند و طرحی نو را در جهت تبلیغ آقای کارگردان تجربه کند. منتقد موافق، علی معلم، در ابتدای بحث درباره آداب دموکراسی و برقراری دیالوگ، سخنانی را مطرح میکند که با تأیید فریدون جیرانی مبنی بر اینکه: ما هنوز آداب دموکراسی را نمیدانیم همراه میشود. جالب این است که در ادامه برنامه، مدعیان دموکراسی و دیالوگ، رفتاری پارادوکسیمال را از خود به نمایش میگذارند: فریدون جیرانی که عملاً دست بسته است و حتی به اندازه یک ساعت دیواری هم نقش موثری برای تقسیم عادلانه زمان بحث و هدایت محتوای آن ایفا نمیکند. علی معلم نیز گذشته از بحث پراکنده و به شدت هوجیگرانه، از کل زمان 100 دقیقهای تنها نزدیک به شانزده دقیقه به مسعود فراستی برای بیان نظراتش اجازه میدهد که آن هم به صورت مداوم قطع و به مونولوگهای طولانی منتقد موافق «جرم» تبدیل میشود.
·پخش مراسم فرش قرمز فیلم «جرم» از جالبترین آیتمهای برنامه چهل و نهم «هفت» است. شاید فارغ از هرگونه تحلیل بر این رفتار ناهنجار رسانهای بهتر باشد چند سوال را مطرح کنیم:
1.آیا برگزاری مراسم «فرش قرمز» یک برنامه متناسب با فرهنگ و هنجارهای اجتماعی ایران است که بخواهیم آنرا در رسانه ملی تبلیغ کنیم؟
2.پخش مراسم فرش قرمز فیلم «جرم» و گنجاندن آن به صورت یک آیتم در برنامه «هفت» چه ضرورت و الزامی دارد و چه نقشی را در مورد نقد فیلم «جرم» بازی میکند؟ آیا بین پخش و عدم پخش آن تفاوتی وجود دارد؟
3. به فرض پاسخهای قانعکننده در مورد دو سوال قبلی، پس چرا این مراسم که در مورد فیلمهای دیگر همچون «خیابان بسیت و چهارم» هم برگزار شد، در برنامه «هفت» و در هنگام نقد این فیلم پخش نشد؟ این نوعی بیعدالتی و تصدیق فرض تبلیغی بودن برنامه «هفت» در برخورد با فیلم «جرم» نیست؟ آیا این رفتار وجه تحلیلی برنامه «هفت» را مورد خدشه قرار نمیدهد؟
تلویزیون جمهوری اسلامی ایران هم دارد به سرنوشتی شبیه به سینمایش دچار میشود؛ باید بنشینیم و شاهد این باشیم که با هزینههای عمومی، حرفهای خصوصی زده شود و صاحبان این حرفها هم نخستین کسانی باشند که از پول عمومی بنالند و چهره اعتراضی به خود بگیرند.
من هم همانند گردانندگان برنامه «هفت» معتقدم که آزادی بیان مسئولیتآور است. پس باید امید داشت که هم آنتن زنده صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران صاحب یک ناظر و صاحب دلسوز شود و هم متولیان برنامهساز، دارای مسئولیتپذیری، و متعهد به فکر و ذهنی که به امید دیدن یک برنامه آگاهیبخش و تحلیلی ساعتها پای رسانه ملی مینشینند؛ که البته با نگاهی به ساختارها، افراد و متولیان در صحنه، بیشتر به آرزویی دست نیافتنی میماند؛ آرزویی دستنیافتنی!
به قلم :: محمدرضا رضاپور