حرکت فتنه در ریل جدید
محمدسعید ذاکری
با نظارهای کوتاه به عملیات روانی رسانههای اصلاحطلب، ویژهپردازی این رسانهها درخصوص جریان انحرافی کاملا ملموس به نظر میرسد. با این وصف، این سوال مطرح است که چرا اصلاحطلبان، جریان انحرافی را بزرگتر از آنچه که هست جلوه میکنند؟
گروه سیاسی برهان/ محمد سعید ذاکری؛ سال 88 از حیث رویارویی گروهک موسوم به فتنه با نظام اسلامی، وجه برجستهای از عمق کینهتوزیها برضد انقلاب اسلامی را آشکار ساخت. فتنهی 88 به واقع نقطهی کانونی و بروز این عنادورزیها و دشمنیها بود. اما به یقین چه قبل و چه پس از آن، برنامهریزیها و سازماندهیهای انجام شدهی فراوانی به وقوع پیوست که با تحلیل رفتاری و حرکتی این مجموعه خباثت آلود، برخی از اهداف آن مورد شناسایی قرار میگیرد. همچنین با استفاده از اسناد و مدارک جدید و متقن به دست آمده از عناصر این طیف و بررسی محتوایی آنان در مییابیم که علیرغم صدمات جبران ناپذیری که به پیکرهی فتنهگران طی 2 سال گذشته از سوی مردم و نظام مقتدر اسلامی - از حیث اطلاعاتی، سایبری، تشکلی و ... - وارد آمده اما از آن جا که در برآوردهای صورت گرفته توسط دشمنان، این مجموعه - تنها و تنها - نقطهی امید آفرین دشمن برای ضربه زدن به نظام اسلامی تلقی شده، بازیابی و تغییر کوتاه مدت تاکتیکهای آنان برای پیگیری راهبردهای اصلی، همواره مورد توجه و پیگیری مجدانهی اتاق فکر این مجموعه بوده است.
یکی از عمدهترین محورهایی که گروهک فتنه طی حداقل 6 ماه اخیر آن را به دقت دنبال نموده و در راهبردهای رسانهای مورد توجه قرار داده، رویکرد «فعال» این جریان به جماعت انحرافی است. جماعتی که «این همانیها»ی فراوانی با فتنهگران داشته و در تاکتیکها و راهبردهایشان، تاکنون دقیقاً پا جای پای آنان قرار دادهاند. حتی با بررسی اجمالی رویکرد فتنهگران به انحرافیون نیز این تحلیل به دست میآید که علاقه و اشتهای وافری در آشوب آفرینان سال 88 پدید آمده تا به هر نحو ممکن قبیلهی انحرافی را «برجستهسازی» کرده تا از این کلاه، نمدی برای خود دست و پا کنند. این که «بزرگ سازی» و «ویژه نمایی» انحرافیها از سوی فتنهگران با چه اهدافی صورت میپذیرد، جای دقت و تأمل فراوانی میطلبد که با روشن شدن برخی ابعاد آن، ادامه یافتن کینه توزیهای این جماعت زخم خورده از نظام اسلامی و مردم را آشکار مینماید.
با تحلیل و موشکافی نوع رویکرد فتنهگران به انحرافیون، حداقل دو نوع نگاه «سلبی» و «ایجابی» در اظهارنظرها و رسانههای وابسته به ایشان به چشم میخورد که هر کدام نیز با انگیزههای مختلفی از سوی گروهک یاد شده دنبال میشود. این نکته لازم به ذکر است که پیگیری هر یک از این رهیافتها در تقسیمبندیهای صورت گرفته بر عهدهی بخشی از جریان فتنه نهاده شده تا با هم افزایی با یکدیگر، اهداف عالی فتنهگران محقق شود.
الف) توجه و ویژه پردازی به انحرافیون با رویکرد سلبی:
پس از آشوب آفرینیهای سال 88 توسط گروهک فتنه و سپس تودهنی عجیبی که مردم بصیر و انقلابی کشور به این جماعت نثار کرد، «انزوای سیاسی» سراسر ارکان این نحله را فرا گرفت؛ فضای سنگینی که مردم برضد این جماعت پدید آوردند از یک سو در داخل، قدرت عرض اندام را از آنان ستاند و از سوی دیگر حتی برخی از متحدین آنان را نیز در حمایت از ایشان به سکوت کشانید. با شکست فتنه انگیزیها، در خارج از کشور نیز علامتهای سؤال جدی در میان اپوزیسیون و جریان اصلی استکبار پدید آمد و چنین بود که فتنهگران در انزوای شدید داخلی و خارجی قرار گرفتند هم از این رو بود که در بازنگری رفتاری جریان فتنه، خروج از حالت «انزوا» به عنوان یکی از راهبردهای اصلی آنان تعریف شد.
جریان انحرافی در این میان به دلیل برخورداری از پتانسیلهای خاص و مدل رفتار اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسیاش، سوژهی مناسبی شناخته شد تا با «بزرگ نمایی» آنان پروژهی یارگیری فتنهگران از «اصولگرا نمایان» آغاز شده و بدین وسیله انزوای شدید آنان رو به افول نهد. از سوی دیگر مردودین و ساکتین فتنهی 88 هم که علامت سؤال جدی بر عملکرد آنان سنگینی میکند، خود از بزرگنمایی جریان انحرافی استقبال کرده و به یارگیری فتنهگران تن در میدهند. این یارگیری با شیوهی نفی و سلب جریان انحرافی از سوی منتسبین به اصولگرایی، یک هم آوایی میان مردودین و ساکتین، با فتنهگران 88 پدید آورده و منجر به آن میشود که قدرت تنفس آنان بازگشت نماید. همچنین به دلیل آن که جریان انحرافی اکنون در کنار شخص و دولتی قرار گرفته که پیش از آن، بیشترین قرابت گفتمانی را با پدید آورندگان گفتمان خدمت در سوم تیر 84 داشته است، بزرگ نمایی و ویژه پردازی انحرافیون از سوی فتنهگران، باعث خواهد شد تا جریان ناب و خالص اصولگرایی را زمینگیر سازند؛ جریانی که اصلیترین مدافعان نظام اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی بوده و در این مدت نیز بیشترین صدمات را به فتنهگران وارد آوردهاند.
همچنین این بزرگنمایی، منجر به آن میشود که شکاف در میان اصولگرایان القا و بر آن دامن زده شود. چرا که برجستهسازی انحرافیها، باعث نادیده انگاشتن خیانت بزرگ فتنهگران شده و زمین بازی و ساختار مواجههی بازیگران تغییر میکند. در این پازل، جریان فتنه نه نقطهی کانونی توجهات سیاسی، رسانهای، امنیتی و ... که تنها یک جزء آن تلقی میشود. چنانچه با این عملکرد، قدرت و وزن تخریبی جریان انحرافی هموزن و یا حتی سنگین تر از جریان فتنه قلمداد شده و بدین شیوه، زد و خوردهای سیاسی و کلامی در میان اصولگرایان پیرامون اهمیت و اولویتبندی هر کدام، باعث کاهش قدرت اصولگرایان و سرانجام بازیابی فتنهگران خواهد شد. جریان فتنه با «ویژه سازی» انحرافیون میداند که شکافی در اصولگرایان پدید آورده و با دامن زدن به آن، باعث انتقال تنشهای سیاسی به تضادهای درون حاکمیتی خواهد شد و این، همان هدف اصلی دشمن در افزایش درگیریهای داخلی و کاهش قدرت ملی است.
از دیگر سو فتنهگران که احتیاج مبرمی به زمان «تمدد سیاسی» داشته تا جایگاه خود را در جغرافیای سیاسی داخلی و حتی نوع برقراری رابطهی جدید با دشمنان باز یابند، با چنین رویکرد فعالی به انحرافیون، فرصت مغتنمی به خود داده تا در آستانهی انتخابات مجلس نهم نگاهها را از خود منحرف سازند. همچنین «بزرگنمایی» فعالیتهای فرقهی انحراف، باعث خواهد شد تا امید روز افزون مردم به دولت اصولگرا به تدریج به ناامیدی و یأس مردم از اصولگرایان مبدل شده و در نتیجه، خدمات مثبت و سازندهی دولت نیز تحت الشعاع قرار گیرد.
مقتضای این تغییر در فضای سیاسی کشور آن است که دولت زمینگیر شده و از ادامهی فعالیتهای پرشتاب خود باز خواهد ماند. در این صورت است که نظام اسلامی که همواره حامی گفتمانی رویکرد دولتها به ارزشهای انقلابی و خدمات دولتها - از جمله دولتهای نهم و دهم – بوده، دچار مقولهی «سرگردانی در کارآمدی» شده و چالشی نو برای نظام پدیدار خواهد شد. از یاد نبردهایم که چندی پیش، تأکیدهای سران داخلی و خارجی فتنه و اشارههای بازیگران پنهان، بر آن متمرکز بود که دولت دهم نباید تا انتها ادامه یابد و این خود اثباتی بر این مدعاست. همچنین در برجسته نمایی جریان انحرافی، فتنهگران مترصداند تا این گونه وانمود کنند که همچنان قدرت تعیین صفحهی جدید برای بازی و تأثیرگذاری در پهنهی سیاسی داخلی داشته، از یک سو خبر مرگ تدریجی خود را خطاب به نظام و دشمنان آن تکذیب نموده و از دیگر سو به موازات آن سهمگیری و امتیاز طلبی از نظام اسلامی را آغاز نمایند.
فتنهگران در این راهبرد خود اما سعی وافری نیز بر آن دارند تا با منتسب ساختن جماعت انحرافی و اعمال و کردار آنان به صاحبان گفتمان سوم تیر - مردم بصیر و خواص انقلابی - مدعای دروغ و کذب خود در فتنهی 88 را بار دیگر احیا کرده و اثباتی بر آن بیابند. اشتهای وافر این جماعت به بزرگ نمایی از رفتارهای انحرافیون از آن روست که بدین وسیله حمایتهای نظام اسلامی از گفتمان سوم تیر و دولت برخواسته از آن - که در مسیر انقلاب اسلامی گام بر میداشت - را تخطئه کرده و ادعای ناصواب خود مبنی بر اشتباه بودن حمایت نظام اسلامی از دولت را تکرار نمایند. در ادامه نیز با ارایهی آدرسهای غلط به مردم ادعا کنند که در صورت عدم پذیرش چنین نظرهایی همان اتفاقی که در مورد دولتهای نهم و دهم به وقوع پیوست، تکرار خواهد شد.
در این بین فتنهگران در صدد هستند تا با سوار شدن بر نسیان طبیعی تاریخی و به فراموشی سپرده شدن حوادث گذشتهای که دچار مرور زمان شده است، جفاهای خیانت بار، محنت آلود و به شدت خباثت انگیز خود را از اذهان جامعه زدوده و با برجستهنمایی خطر انحرافیون خود را در حاشیهی امن قرار دهند. همچنین در این رهیافت بر آنند تا با مدیریت نمودن فضای رسانهای و افکار عمومی به عنوان برترین مؤلفهی عملیات روانی، حضور خود در پهنهی سیاسی داخلی را به نظام اسلامی تحمیل سازند. این پروژه به گونهای طراحی شده که با ترسیم غیرواقع بینانه از فضای داخلی، نظام را در زاویهی ضرورت مهیا ساختن فضای سیاسی برای ادامهی فتنهانگیزی یا تن دادن به خرابکاریهای گروه انحرافی، محصور ساخته و چون پیش از آن، انحراف را خطری بزرگ به نمایش گذاشتهاند، لاجرم نظام مجبور به پذیرش حضور فتنهگران در قدرت خواهد بود. در این سیاه بازی، فتنهگران خود را در جایگاه طلبکار و مطالبه کنندهی امتیاز برای بازگشت به نظام معرفی کرده و البته با بازی زرگریهم عرض دیگری، بحث ضرورت تحریم یا بازگشت به صحنه را در افکار عمومی مطرح میسازند.
در بیان دیگر علل برجسته سازی فرقهی انحرافی از سوی گروهک فتنهگر، میتوان به بعد بینالمللی این اقدام اشاره کرد. دولت نهم در چهار سال حیات خود با تغییر رویکرد دولتهای سابق از رویکرد منفعل و محاط در مناسبات استکباری به رویکرد فعال، پیشرو، تهاجمی و انقلابی، نفی کننده سیستم حاکم استکباری و حامی مستضعفان نقل موضع کرد. این رویکرد باعث شد تا سرعت انتقال مفاهیم انقلاب اسلامی به دنیای اسلامی و ملتهای مستضعف دو چندان شده و پیام انقلاب اسلامی عمیقتر در لایهلای بشری نفوذ نماید. این پدیده از یک رو موجب ترس و وحشت استکبار و از روی دیگر باعث امید بخشی به مستضعفان عالم شد. اما بنابر وظیفهی ذاتی جریان وابسته به استکبار، با برجستهسازی فعالیت انحرافیون، از یکسو از الگو شدن بیش از پیش انقلاب اسلامی جلوگیری کرده و از سوی دیگر امیدواری به استکبار مبنی بر جلوگیری از انتشار انقلاب اسلامی ارایه میشود. در این گیر و دار، به یقین راهبرد همیشگی «مظلوم نمایی» در میان افکار عمومی نیز یکی دیگر از علل این بزرگنماییهاست.
ب) توجه و ویژهپردازی به انحرافیون با رویکرد حمایتی و ایجابی:
تا بدین جای سخن به اهداف سلبی پرداختن فتنهگران به انحرافیون اشاره شد اما با مشاهده و بررسی خطوط رسانهای و سیاسی این جماعت، در مییابیم که در برخی نقاط، رویکرد حمایتی و ایجابی نیز به منحرفین صورت میگیرد که خود با اهداف مختلفی دنبال میشود. در این بین به نظر میرسد با اتخاذ چنین رویکردی، حداقل سه پیام به سه جامعهی هدف، مورد توجه قرار گرفته است.
پیام اول، پالس گروهک فتنه به خود جریان انحرافی است؛ به نظر میرسد با بزرگنمایی مثبت انحرافیون، فتنهگران قصد آن دارند تا از خود انحرافیون هم یارگیری کرده تا از ظرفیت «وجود» آنان در قدرت بهرهبرداری نموده و اهداف و راهبردهای کینه توزانهی خود برضد انقلاب اسلامی و نظام و مردم را دنبال سازند. به ویژه آن که تشابه گفتمانی، عملکردی و روشی میان انحرافیون و فتنهگران، باعث خواهد شد تا همپوشانیهای آنان فزونی یافته و انزوای هر دو طرف و احتیاج مبرم هر دو به جستن مفری برای این موقعیت بغرنج را مرتفع سازد.
مخاطب پیام دوم، بزرگنمایی حمایتآمیز فتنهگران از جماعت انحرافی، دشمنان بیرونی و اپوزیسیون خارجی است. با این روش، فتنهگران در صددند تا خلاء ناتوانی خود در مواجهه با نظام و مردم را پوشش داده تا خللی در روند حمایتی دشمنان از خود پدید نیاید. بدین شیوه، جریان انحرافی بدیل و ادامهی فتنهگران معرفی شده و آنان این پیام را به خارج منتقل میسازند که نه تنها از حالت تهاجم به حالت تدافع روی نیاوردهاند که توانستهاند همزادی همچون خود، آن هم در حاکمیت و مرکز قدرت اصولگرایان به اصطلاح تندرو دست و پا کرده تا بتواند پتانسیل معضل آفرینی برای نظام اسلامی داشته باشد و در مرحلهی سوم، مخاطب پیام بزرگنمایی حمایتآمیز فتنهگران از انحرافیون، خود جماعت داخلی فتنه خواهد بود. فتنهگران به درستی دریافتهاند که انحرافیون ادامهی حرکت آنان بوده و در صدد است تا همان شیوههای آنان را - البته با زبان منتسب به دولت اصولگرا - دنبال سازند. هم از این روست که احساس تکلیف کرده و به حمایت گفتمانی و سیاسی از این جماعت اهتمام ورزیدهاند. همچنین به اصحاب و پیاده نظام فتنه نیز این پیغام ارسال میشود که با حفظ انسجام و تشکل خود، رویکرد حمایتی از انحرافیون اتخاذ نمایند.
همچنین به دلیل آن که انحرافیون تاکنون فاقد بدنهی اجتماعی، سیاسی و جریانی بوده و بالعکس، فتنهانگیزان با اغواگریها و فریبکاریها در طول سالیان گذشته، از میان بهاییان، منافقین، سلطنت طلبان، اپوزیسیون و ... به تدارک بدنهی اهتمام ورزیدهاند، روشنگری منطقی و جلوگیری از جریانی شدن انحرافیون از یکسو و سعی در بازگشت و یا عدم تزاید بدنهی فتنهگران، بایستی در دستور کار دلسوزان نظام و انقلاب اسلامی قرار گیرد. معتقدین به مبانی اصیل انقلابی در این مسیر، وظایف سنگینی بر عهده دارند که توجه به شاخص حرکتی، سیرهای و گفتاری رهبری معظم انقلاب اسلامی(مدظله) و به کارگیری بصیرت انقلابی از اهم آنان است.(*)
محمدسعید ذاکری، تحلیل گر مسائل سیاسی
منبع: برهان
|