آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
بي حيائي;عامل رواج بي عفتي تربيت فرزند و غيرت انساني و الهي

بي حيائي;عامل رواج بي عفتي تربيت فرزند و غيرت انساني و الهي


آيت الله شيخ مجتبي تهراني


در مباحث گذشته گفته شد اولين محيطي كه انسان در آن ساخته مي شود و روش ياد مي گيرد و در روشگيري اش هم بسيار سريع است، محيط خانوادگي است. رابطه تنگاتنگ كه بر محور محبتهاي شديد بين پدر و مادر و فرزند است، از نظر روش دادن به فرزند، نقش اساسي و زيربنايي دارد.
در تربيت فرزند، پدر و مادر بايد پرده داري كنند و مراقب فرزند باشند كه اين وديعه الهي يعني حياء در او رشد كند نه اينكه آن را سركوب كنند. پدر و مادر بايد مراقبت كنند كه پرده دري نشود. همچنين اين نكته تاكيد شد كه بسياري از احكام شرعيه ما بر محور حيا استوار است؛ چه احكام اجتماعي و چه احكام فردي. در باب اجتماعي، مسئله امر به معروف و نهي از منكر و در باب مسائل فردي، غيبت مثالي است كه به آن اشاره شد. در مطلب حاضر كه از پايگاه اطلاع رساني
معظم له انتخاب شده ، ر ادامه مباحث استاد را پيرامون نقش حيا در ايجاد پاكدامني و مضرات بي حيايي پي مي گيريم.
در مورد رابطه بين حيا و ايمان بايد متذكر شد كه حيا و دين، خود يك بحث مفصل است. من فقط راجع به رابطه حيا با احكام يك اشاره كردم والا رابطه بين حيا و ايمان، رابطه بين حيا و دين يك رابطه بسيار دقيق و محكم است و اين بحث معمولا در مباحث معرفتي مطرح مي شود. رابطه حيا با عقل و قلب و نفس و جوارح هر كدام يك بحث مجزاست. اينها كه در بحث ما هست، حياي جوارحي است. بعد هم حيا من الله، حيا من الخلق، حيا من النفس و مطالبي از اين دست مطرح است.
حيا، نخ تسبيح ايمان
ما روايات بسياري در اين زمينه داريم كه رابطه بين حيا و ايمان را مطرح مي كند يك روايتي از امام صادق(ع) نقل شده كه: «لاايمان لمن لاحيا له»(كافي/2/106) كسي كه حيا ندارد، ايمان ندارد.
به طور كلي، حضرت ايمان را كانه بر حياء استوار مي كند. در اين باره ما در رواياتمان مثلا از امام باقر(14) داريم كه فرمود: «الحياء و الايمان مقرونان في قرن و اذا ذهب احدهما تبعه صاحبه(همان)» حيا و ايمان دو همراه هستند كه هرگاه يكي از آنها برود ديگري بدنبالش خواهد رفت.
يعني حيا و ايمان به تعبيري با يك نخ، به هم پيوند دارند؛ مثل بند تسبيح كه دانه ها را كه به همديگر متصل كرده است. اينها تمام، جنبه هاي كنايي دارد و زيبا هم هست. اگر اين پرده حيا دريده شود، دين هم رفته است. مطمئن باشيد!
حتي در يك روايت، پيغمبر اكرم فرمود: الحياء هو الدين كله ]كنز العمال/ 5757) حيا همه دين است. حضرت مي خواهد بگويد كه اگر حيا برود ديگر از دين و ايمان خبري نيست؛ حتي در بعد اعتقادي.
چون الان بحث من اين نيست، آن را كنار مي گذارم. خواستم اين را بگويم كه تأثير حيا نه تنها بر بيشتر احكام است بلكه بر تمام دين تأثير دارد. حتي نسبت به اصل دين كه بايد در جاي خودش بررسي شود.
آيات درباره روابط خانواده، خيلي روشن است كه مراقب باشيد و نگذاريد اطفالتان در خلوتگاه هاي شما سرزده وارد شوند. مراقب باشيد كه وقتي آنها مي آيند شما در يك حالي باشيد كه قباحت دارد نباشيد. طوري نشود كه پرده دري بشود! پرده حياي فرزند را حفظ بكنيد و به اينها بياموزيد كه با اجازه وارد بشوند و سرزده وارد نشوند.
اعلام خطر پيامبر
در روايتي پيامبر(ص) فرمود: الصبي و الصبي و الصبي والصبيه و الصبيه و الصبيه يفرق بينهم في المضاجع لعشر سنين ]وسايل/20/132[ پسر بچه! پسر بچه! پسر بچه! دختر بچه! دختر بچه! دختر بچه! وقتي به ده سالگي رسيدند جايشان بايد از همديگر جدا شود.
فرمود: پسر بچه! پسر بچه! پسر بچه! بعد از آن، دختر بچه! دختر بچه! دختر بچه! خيلي مهم است كه هر كدام را سه بار گفتند. رسول خدا چه مي خواهند بگويند؟ بين بسترهاي اين ها فاصله بيندازيد، وقتي به ده سالگي رسيدند! يعني دو پسر بچه ده ساله را در يك بستر نخوابانيد! دو دختر بچه كه ده ساله شدند را در يك بستر نخوابانيد! دقت كنيد اول مي فرمايد: پسرها را! بعد مي گويد دخترها را در اين سن جدا كنيد! اين تكرار خيلي روشن و گوياست. اگر بخواهيم ضعيفش كنيم، بخاطر اين است كه حضرت مي خواهد هشدار بدهد. اگر بخواهيم با انصاف تر برخورد كنيم، بايد بگوييم: دارد اعلام خطر مي كند!
علت اين است كه وقتي بچه به اين سن مي رسد، مميز مي شود. ده سالگي سني است كه بچه در آن غالبا مميز مي شود، تميز مي دهد. اين رابطه تنگاتنگ ممكن است به پرده داري اش ضربه بزند و در نتيجه به پاكدامني اش سرايت كند.
حياء، ريشه پاكدامني
حال ريشه عفت چيست؟ عفت از شاخه هاي حياست. علي(ع) مي فرمايد: «سبب العفه ، الحياء» سبب پاكدامني حياست.
آنچه موجب پاكدامني مي شود، پرده داري و حيا است. حتي حضرت يك موازنه مي كند بين اينها مي فرمايد: «علي قدر الحيا، تكون العفه ]غررالحكم/652[ پاكدامني به مقدار حيا و پرده داري ست.
چون حيا جنبه كمي ندارد و مربوط به روح است، جنبه كيفي دارد، شدت و ضعف دارد. هرچه حيا شديدتر باشد و پدر و مادر روي آن كار كردند، عفت و پاكدامني او بيشتر مي شود. فرزند به مقدار حيايش، پاكدامني پيدا مي كند. پدر و مادر بايد دنبال اين باشند كه از همان كوچكي، مراقبت كنند كه اين حيا كه يك پوشش الهي بر روي روح انسان است و هر انساني هم دارد، دريده نشود. بايد روي آن كار بكنند تا شكوفا شود. همه ما از نظر نهادمان موحد هستيم، اما بحث چيست؟ اگر روي آن كار كنيم مي رود بالا، كار نكني از بين مي رود؛ استعداد است، در وجود فرزند نهفته مي باشد.
پيغمبر اكرم در اين روايت، ده سالگي را فرمود؛ روايت مرسلي هم صدوق دارد كه حتي در آن، سن را كمتر نقل مي كند. آنجا شش سال را نقل مي كند. آنچه مسلم است، اين كه وقتي بچه به اين حد برسد- ما تعبير مي كنيم- چشم و گوش او باز مي شود، بايد مراقب اين روابط بود.
اختلاط پسر و دختر، خيانت به جامعه
گاهي يك سنخ امور را مطرح مي كنند كه مثلا اختلاط پسر و دختر چه اشكالي دارد؟ ببينيد چه جنايتي را اينها نسبت به جامعه دارند مرتكب مي شوند! من روايت خواندم. يك وقت نشود اينها با هم رابطه تنگاتنگ اين گونه پيدا كنند. در خلوتگاه والدين بي اجازه وارد نشوند! نترسيد كه مي گويند: فلاني سنتگرا است. بله افتخار من اين است كه سنتگرا هستم! چون پيغمبر من سنتگرا است. من تابع او هستم. تابع سنت انسانيه و الهيه ام. نه سنت حيوانيه روشنفكرمآبانه! از چه كسي اين حرفها را نقل مي كنند؟ اولين سنتگرا پيغمبر بود. او مي گويد، من نمي گويم. «و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي (نجم/4)» او از سر هوس سخن نمي گويد. هرچه مي گويد وحي اي است كه به او شده است.
آنچه كه در اين باب مي گويد، با فطرت انسانيت همسو است. اي كاش لااقل مي رفتند آن بت پرست را مي ديدند و حيا را از او ياد مي گرفتند. شما قصه حضرت يوسف را مي دانيد. من يك روايت از امام باقر(ع) براي شما مي خوانم كه وقتي از ايشان راجع به جريان حضرت يوسف سوال مي شود، حضرت فرمودند: در آنجايي كه زليخا يوسف را به گناه دعوت كرد، پوششي روي بتش انداخت. من يك قسمت از روايت را مي خوانم: «فقال لها يوسف: ما صنعت؟» يوسف به او گفت: چه كار بود كردي؟ «قالت: طرحت عليها ثوبا استحيي ان يرانا» روي او پوششي انداختم. حيا مي كنم كه اين بت ما را ببيند. فقال يوسف(ع): فانت تستحيين من صنمك و هو لايسمع و لايبصر و لااستحيي انا من ربي؟ (تفسير عياشي/2/471)» حضرت امام باقر فرمود: يوسف در جواب او گفت: تو از بت خود حيا مي كني، حال آنكه او نه مي شنود و نه مي بيند. نه سميع است، نه بصير حال من نبايد از پروردگارم خجالت بكشم؟ تو از بت خود خجالت بكشي، من از خدايم خجالت نكشم؟!
ملاصدرا مي گويد: مسئله حيا غريزه اي انساني است. وجه امتياز انسان از حيوان است. بت پرست هم خجالت مي كشد، اكتسابي نيست. تو از خدايت خجالت نمي كشي؟ «ألم يعلم بأن الله يري (علق/ 41)» آيا نمي داند كه خدا مي بيند؟
مسئله اين است كه اگر انسان بخواهد انسانيتش را حفظ بكند، بايد پرده دار باشد. پرده دري، انسان را از وادي انسانيت، دور مي كند.
پدر و مادر ، آموزشگر حيا در خانواده
تمام دستورات ديني ما، دقيقاً حساب شده است. تمامش براي حفظ انسانيت من و تو است؛ و بعد از آن هم براي حفظ الهيت است. هم بعد انساني، هم بعد الهي است. نگاه كنيد از كجا هم شروع مي كند؟! از همان اول، از محيط خانواده؛ از همان موقع كودكي دستورات داده شده تا آخر.
اينكه من عرض كردم- اي پدر، اي مادر- بدان تو غيرت داري؟- گفتم: غيرت، حالتي روحي است كه از محبت نسبت به فرزند نشأت گرفته است. به اين مي گويند: غيرت براي حفظ و حراست محبوب؛- بايد هر كس ديگري را كه دوست داري، نسبت به او غيرت داشته باشي و او را حراست كني. پدر كه به بچه ات علاقه مندي! مادر كه به بچه ات علاقه مندي! غيرت داشته باش! او را در بعد انساني و الهي اش حفظ كن! نگذار مثل حيوانات بشود، «ان الغيره من الايمان» (وسايل/92/451) اگر دين داري بايد غيرت داشته باشي و از انسانيت و الهيت وجودي فرزندت حفاظت كني.
رواج بي حيايي در جامعه، منشاء بي عفتي
رابطه ميان غيرت و مسئله حيا هم تماماً هماهنگ است. معارف ما اينگونه است، يك انسان و نه مؤمن! هر آدمي كه بخواهد انسانيت خودش را حفظ بكند، بايد يك چنين غيرتي نسبت به بچه اش داشته باشد؛ چه دخترش، چه پسرش. اگر بخواهيد فرزندانتان را عفيف بار بياوريد، بدانيد عفت از حيا نشأت گرفته است، شاخه ايست از حياء. علي(ع) فرمود: سبب عفت، حيا است. هر مقدارحيا بالا برود، سطح عفت و پاكدامني هم بالا مي رود.
منشأ بي عفتي در جامعه ما، بي حيايي است. مردم را دريده كردند. عواملي هم كه اين پرده را مي درند، متعدد است. پدر و مادر بايد بر سرشان بزنند؛ هيچ كار هم نمي توانند بكنند. تا آن موقع كه در محيط خانواده است، در دست والدين است. وقتي كه رفت بيرون و در محيط آموزشي قرار گرفت، بدبختي او افزايش مي يابد. بدتر از همه هم محيط حاكم بر جامعه است.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.