آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها در هندسه‏ی اندیشه‏ی امام خمینی(ره)

ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها در هندسه‏ی اندیشه‏ی امام خمینی(ره)


برهان


مطالعه و تبیین انقلاب اسلامی ایران بدون در نظر گرفتن نظرات و بیانات امام خمینی(ره) نه تنها راه به جایی نمی‏برد بلکه موجب فاصله گرفتن از مسیر حق و حقیقت میگردد. مطالعه و بررسی سخنان به جای مانده از حضرت امام(ره) که کتاب مقدس انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود، همانگونه که رهبر معظم انقلاب اشاره فرمودند مستلزم در اختیار داشتن ابزار لازم است که بیتردید یکی از این ابزارها، روشنگری‏های افرادی است که افزون بر ارتباط و نزدیکیهای ظاهری، با افکار ایشان نیز آشنایی کافی داشتهاند.

 
چندی پیش در سلسله جلسات مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی، با هدف مطالعه و تحقیق در مبانی انقلاب اسلامی با محوریّت منشور فکری امام خمینی(ره)، «ابراهیم حاجی محمدزاده» از بنیان‏گذران سپاه پاسداران و عضو سابق شورای فرماندهی سپاه پاسداران، مباحثی را پیرامون افکار و اندیشه های امام(ره) بیان کردند که تقدیم خوانندگان برهان میگردد:
 
ارزش در برابر ضد ارزش
 
در برداشت کلی از اندیشهی امام راحل باید گفت؛ اگر جامعیّت توحیدی خط امام(ره) را کرهای کاملاً مدون در نظر بگیریم و در نقطه، نقطهی این کره مباحث و موضوعات مختلف سیاسی، توحیدی، اجتماعی و فردی حضرت امام(ره) را بگذاریم، از داخل این کره هم، از هر موضوعی به تمام این نقاط بیرونی رشتهای وصل کنیم، جامعیّت توحیدی امام(ره) ترسیم خواهد ‏شد. به عنوان مثال حضرت امام(ره) اگر یک لیوان آب میخورند، نصف آن را بیرون نمی‏ریختند، بلکه روی آن یک دستمال کاغذی میگذاشتند و یکی دو ساعت بعد، بقیهی آن آب را استفاده میکردند و اگر این دستمال کاغذی را چهار تکه میکردند یک تکه را استفاده و سه تکهی باقی مانده را بعد استفاده میکردند. در این عمل امام یک حقیقتی، یک نوری، یک جلوهای نهفته است که تطابق میکند با آن خالصانه‏ترین لحظاتی که در دل شب، ایشان با خدای خود برقرار کرده بود. این‏ها یک حقیقت است. امام(ره) وقتی میگوید: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» در این سخن همان حقیقتی نهفته است که در نیایش خود میگویند: «الهی حبلی کمال الانقطاع الیک».
 
در خط امام(ره) و اندیشهی توحیدی و جامعیّت توحیدی ایشان این چنین حقیقتی و این چنین همبستگی و انسجامی وجود دارد. باید امام(ره) را وارث راه انبیا ببینیم البته هر شیعهای وارث راه انبیا است اما امام(ره) یک منادی و یک الگوی والای وارث راه انبیا بودن است. اگر صحیفهی امام(ره) را فقط در این موضوع که امام(ره) خودشان را متعهد و وارث انبیا و اولیا میداند مورد بررسی قرار بدهیم، به طور حتم سه جلد صحیفهی امام(ره) فقط به همین موضوع اختصاص خواهد یافت. این مصداق همان جملهای است که ما در زیارت عاشورا میخوانیم «یا اباعبدالله، انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه» وگرنه مقام ما کجا و مقام آقا اباعبدالله کجا، ولی شیعه بودن یعنی همین.
 
یکی از آرزوهای بنده این است که مرکزی درست شود و سایتی داشته باشد و هر روز تمامی مسایل سیاسی، اعتقادی و فکری که در دنیا اتفاق میافتد را تبیین و تحلیل کند و نقطهی ضعف، قوت و دردشناسی آن موضوع را از امام(ره) بگیرد و درمانهایی را که ایشان بر مبنای رسالت حراست راه انبیا بیان می‏کند، ارایه دهد. به عنوان مثال جالب توجه است که امام(ره) چگونه و با چه دقت و ظرافتی دقیقاً مسایل امروز خاورمیانه را پیش بینی کرده و راهحلهایش را هم گفته است. حتی نقاط ضعف و قوت را هم گفته، شاید آن روزها این حرف زیاد جا نیفتاده بود. امام(ره) میگوید: «آنچه که در خاورمیانه میخواهد رخ بدهد آیندهی بسیار پیچیده و دشواری دارد، پیروزی زود رس نیست، ابعاد و پیچیدگیهای مختلفی دارد.»[1]
 
عجیبتر از همه این که ایشان میفرمایند: «مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنها برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم میشود و هر روز شیطان بزرگ (شوروی سابق) به بهانهی حفظ منافع خود حادثهای را به وجود میآورد. راستی اگر مسلمانان مسایل خود را به صورت جدّی با جهان خواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان اسلام نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اکنون اگر آمریکا یک کشور اسلامی را به بهانهی حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است. مسلمانان جهان و محرومان گیتی از این برزخ بی انتهایی که انقلاب اسلامی ما برای همهی جهان خواران آفریده است احساس غرور و آزادی کنند و آوای آزادی و آزادگی را در حیات و سرنوشت خویش سر دهند و بر زخمهای خود مرهم گذارند که دوران بن بست و ناامیدی و تنفس در منطقهی کفر به سر آمده است و گلستان ملتها رخ نموده است.»[2]
 
مسایل روزمره هم در شناخت و انحراف موضوع و همچنین در ارایهی راه حل، با مبانی توحیدی امام(ره) رابطهای ریشهای و بنیادی دارند. حضرت علی(علیهالسلام) در مورد پیامبر فرموده است: «او طبیب دوّار بود، هرجا مریضی بود، خود به سراغ آن می‏رفتند.» خط و اندیشهی امام(ره) به علت توقف بر وراثت راه انبیا و اولیا بودن، دارای این ویژگی است. حضرت امام(ره) قبل و بعد از پیروزی انقلاب، هر ارزشی را که مطرح کردند ضد آن ارزش را نیز مطرح کردند. نکتهی بسیار روشن و مملوس این مسأله، اسلام است. ایشان در یکی دو سال آخر عمرشان مسألهی اسلام ناب محمدی را مطرح کردند و ضد آن را اسلام آمریکایی معرفی نمودند.
 
بنده یک نمونه را در ملاکها و معیارهای حضرت امام(ره) در رابطه با این اسلام بیان می‏کنم. در سومین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی ایشان در پیامی می‏فرمایند: «مردم با بصیرت و درایت و تحقیق کاندیداها را شناسایی کرده و به سوابق و روحیّات و توصیههای دینی- سیاسی نامزدهای انتخاباتی توجه نمایند. مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رأی دهند که متعبّد به اسلام و وفادار بر مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسؤولیت کنند و طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پا برهنگان اسلام، مستضعفین، اسلام رنج دیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاکطینتان عارف و در یک کلمه مدافع اسلام انقلاب محمدی باشند و افرادی را که طرفدار اسلام سرمایهداری، اسلام مستکبران، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان و در یک کلمه اسلام آمریکایی هستند، طرد نموده و به مردم معرفی کنند.»
 
حضرت امام(ره) قبل و بعد از پیروزی انقلاب، هر ارزشی را که مطرح کردند ضد آن ارزش را نیز مطرح کردند. نکتهی بسیار روشن و مملوس این مسأله، اسلام است. ایشان وقتی مسألهی اسلام ناب محمدی را مطرح کردند، ضد آن را اسلام آمریکایی معرفی نمودند.
پس در کنار اسلام ناب و ویژگیهایش، اسلام آمریکایی و ویژگی‏هایش را بیان می‏کند. در تمام موارد مهم حضرت امام(ره) ناب هر چیزی را که معرفی می‏کند تقلبی آن را نیز معرفی می‏نماید. به عنوان مثال یکی از این موضوعات، هنر است، حضرت امام(ره) گفتمانی کلی در مورد هنر ارایه نمیدهد بلکه در پیامی به هنرمندان میفرمایند: «خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهههای عشق و شهادت و شرف و عزت سرمایهی زوال‏ناپذیر آن‏گونه هنری است که باید به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی همیشه مشام جان زیبا پسند طالبان جمال حق را معطر کند. تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهندهی اسلام ناب محمدی و اسلام ائمهی هدی(علیهالسلام)، اسلام فقرای درد مند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبندهی سرمایهداری مدرن و کمونیسم خوناشام و نابود کنندهی اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد. هنر در مدرسهی عشق نشان دهندهی نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالو صفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلام، فرهنگ عدالت و صفا لذت میبرند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهان خواران شرق و غرب و در رأس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد، هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند بی دغدغه کوله بار مسؤولیت و امانتشان را به زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده‏اند.» [3]
 
امام(ره)، هنر را مبتنی بر اسلام ناب معرفی میکند بنابراین بایستی این را برای خود یک روش قرار دهیم که هر وقت با امام(ره) مواجه میشویم، بگوییم این ارزش که ایشان مطرح کردند، آمریکایی آن چه طور است؟ تقلبی آن چه طور است؟
 
ریزش های انقلاب
 
یکی از مسایل مهم جامعهی ما این است که ما از پیروزی انقلاب تا به حال در مسؤولین رده بالای نظام غیر از یکی دو مورد همواره ریزش داشتهایم. بعد از پیروزی انقلاب با جداشدن مهندس «بازرگان» و سپس «بنیصدر» انقلاب ریزش داشت. عجیبتر این است که آقای «منتظری»، کسی که به عنوان قائم مقام ولی فقیه معرفی شده بود نیز ریزش پیدا کرد. سپس هم افراد دیگری مانندآقای «هاشمی رفسنجانی» و بعد آقای «خاتمی» و... با انقلاب زاویه پیدا میکنند. امروز هم جریان انحرافی که در دولت نفوذ کرده، در حال ریزش از انقلاب است.
 
یکی از بحثهایی که امام(ره) در مورد روحانیت مطرح میکند و با جامعیّت و پیچیدگی خط ایشان نیز همخوانی بسیار دارد، به موضوع ریزشهای انقلاب ارتباط مییابد. زمانی خدمت امام(ره) رسیده بودیم و ایشان میخواست موضوعی را بگوید. اولین جملهای که فرمودند، این بود: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ من این حرفها را در محضر خدا دارم به شما میزنم.» سخنی از امام(ره) نقل میشود که در اوایل انقلاب شعار قشنگی شده بود و در شهر پخش شده بود. خیلی جاها هم نوشته بودند: «عالم محضر خداست، در محضر خدا، معصیت نکنید.» هر سخن امام(ره) را سخنی بدانید با محبوب خودش در محضر محبوب خودش، امام(ره) با خدا سخن میگوید و ما این وسط میشنویم. این را نباید تصنعی بدانیم، این را باید باور کنیم. جملات و کلمات امام(ره)، ویژگی خاصی دارد. جملات بعدی ایشان این است: «و نکتهی دیگری که از باب نهایت ارادات، علاقه‏ام به جوانان عرض میکنم این است که در مسیر ارزشها و معنویّات از وجود روحانیّت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنها ندانید». «نهایت ارادات» امام، «هیچ گاه» و«تحت هیچ شرایطی» امام، اغماض و تعارفی ندارد. امام این حرف را سال 67 زده است. ارزشی بالاتر از این میتوان در نظر امام(ره) تصور کرد؟
 
اسلام بر مبنای آنچه که امام(ره) گفته، دوای همهی دردهاست و جهانی شدن اسلام یعنی آمدن مولای مان امام زمان(عجلاللهتعالی). بیش از 200 مورد امام در صحیفهی خود بحث میکنند که این انقلاب مقدمهی رسیدن به انقلاب جهانی اسلام است. امام(ره) جملاتی دارد: «خداوندا ! تو میدانی که استکبار و آمریکای جهان خوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا ! در جهان ظلم و ستم و بیداد همهی تکیه گاه ما تویی و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که بشناسیم. ما را یاری کن که تو بهترین یاری کنندگانی. خداوندا ! تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیه الله و رسیدن به خودت جبران فرما.»
 
اما هر کسی که به اسلام با همه‏ی پیچیدگی‏هایش معتقد باشد، بعد تصور کند هرکسی میتواند برای این اسلام تبیین و طرحی داشته باشد یا خیلی پرت است یا مزدور، وگرنه چه کسی میپذیرد کسی که بلد نیست گاری راه ببرد، مثلاً مدرنترین وسیلهی نقلیهی امروز یعنی یک هواپیما را راه ببرد؟ کسی که میگوید همه میتوانند هواپیما را راه ببرند، میخواهد مردم را به یک گاری دل بند کند. اگر اسلام، اسلام قال امام صادق(علیهالسلام) است. اگر اسلام ولایت است که امام(ره) در ابتدای وصیت نامهی خود می‏گویند: «انی تارکم فی ثقلین کتاب الله و عترتی ما تمسکتم بهما ....» و سپس در مورد این موضوع توضیحاتی ارایه میدهند. اگر این اسلام و پیچیدگیهایش وجود دارد ولایت فقیهی که امام(ره) در نجف برای پیاده کردن این اسلام مینویسد، از این اسلام انفکاک ناپذیر است. وقتی که محصول دست ساز بشری هر چه قدر پیچیده میشود، تخصص بیشتر نیاز دارد. اعتقاد به اسلام راه انبیا بدون تخصص، بدون همان ملاکها و معیارهایی که برای یک ولی فقیه قائل شدهاند، امکان ندارد. ارزشی بالاتر از این وجود دارد؟
 
امام(ره) میفرماید: «در مسیر ارزشها و معنویّات از وجود روحانیّت و علما استفاده کنید. هیچگاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنها ندانید.» اینجا امام(ره) در رابطه با روحانیّت متعهد توضیح میدهد: «روحانیّت متعهد به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.» این طور سرنوشت ما را، سرنوشت فکر ما را، سرنوشت بشری را و سرنوشت ارزشها و معنویّات را دست روحانیّت متعهد میسپرد برای آن هم ضابطه قرار میدهد عجیبتر این است که با این تعریف از روحانیّت، روحانیّت غیر متعهد را هم تعریف میکند: «البته تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشتهها و صحبتها هر وقت نام روحانیّت را به میان آوردهام و از آنان قدر دانی نمودهام، مقصودم علمای پاک و متعهد و مبارز است که در هر قشری ناپاک و غیر متعهد وجود دارد و روحانیّون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک بیشتر است و همیشه این دسته از روحانیّون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بودهاند و ضربات اصلی را به این انقلاب روحانیّون وابسته و مقدس مأب و دین فروش زدهاند و میزنند.» مسألهی ما ریزشهایی است که امام(ره)، ملاکها و معیارهای آن را تبیین کردهاند.
 
بنابراین بیاییم با فرهنگ شیعی آشتی کنیم. فرهنگ شیعی یعنی همین؛ یک عده وارث پیغمبر که ولایت دارند و عدهای که با همین نام بزرگترین ضربهها را زدند. بیاییم با فرهنگ شیعه آشتی کنیم. فرهنگ شیعه یعنی اینکه در کنار صد بار سلام در زیارت عاشورا جلوتر از آن باید صد بار لعن باشد.
 
رعایت جانب انصاف
 
عجیبتر این است که امام(ره) این دقت و موشکافی را حتی نسبت به دشمنان نیز دارد. ایشان نامهای به «گورباچف» مینویسد و در آن دو موضوع را مطرح میکند:[4] نفی مارکسیست و ستایش از قدرت تجدیدنظر آن. لازم به یادآوری است که این مارکسیستی که الان فروافتاده یک زمانی بت خیلیها بود. هنوز هستند افرادی که روحانی هستند و به سمت آمریکا منحرف هستند قبلاً هم به طرف شوروی منحرف بودند. بعد از انقلاب اوایل انقلاب حتی از قرآن تفسیرهای مارکسیستی ارایه می‏شد. مارکسیست کعبهی آمالی برای یک عدهای بود. منافقین و مجاهدین خلق به همین سادگی مارکسیست نشدهاند. در چنین زمانی، وقتی عدهای از مجاهدین خلق نزد امام(ره) رفته بودند، کتابی از نوشتههایشان را به امام(ره) دادند که خط آن ریز بود. خیلی عجیب است چه قدر در امام(ره) صداقت، ایمان، یقین، تعهد و مسؤولیت وجود دارد. امام(ره) نگاهی کرده و گفته بود که من این را نمیتوانم، بخوانم. آقای «روحانی» میگوید: «آن طرفی که از طرف سازمان آمده بود، بیست روز نشست این کتاب را درشتتر‌‌نوشت. روزی نوزده، بیست صفحهاش را مینوشت و ما به امام(ره) میدادیم و ایشان میخواند.» امام(ره) بعد به آنها میگوید که شما منحرفید. حتی از نهج البلاغه خواندن آنها ایراد میگیرد و میگوید اینها که خیلی نهج البلاغه میخوانند ته ماجرا این است که میخواهند نهج البلاغه را بازی بدهند. در آن شرایط فقط یک نفر توانست در برابر مجاهدین موضع بگیرد، آن هم امام(ره) بود.
 
آن زمان شرایط به گونهای بود که چریک‏های فدایی خلق میرفتند تحت عنوان سلب مالکیّت، دزدی میکردند تا روزی و زندگیشان بگذرد. تنها سازمانی که اصلاً نیاز مالی نداشت بلکه پول هم زیاد داشت، سازمان مجاهدین خلق یا منافقین بودند. همهی آن از سهم امام بود، البته بدون اجازهی امام. میگفتند اگر «حنیف نژاد» از اول بازار تا آخر بازار حرکت کند هر چه قدر بخواهد میتواند پول تهیه کند، در این شرایط و وضعیت، امام(ره) چنین موضع گرفتند.
 
ولی نامه به گورباچف زمانی است که انقلاب پیروز شده است. مارکسیستها جنایاتشان معلوم شده و گورباچف به امام(ره) گفته است به تعبیر شما، مارکسیست را به تاریخ سپردهایم، حالا در این شرایطی که اصلاً بحث مارکسیست مطرح نیست، دنیا تک ساحتی شده و آمریکا با شوروی آشتی کرده، در نامه به گورباچف به همین اندازه که حرف او را تأیید میکند که فاتحهی مارکسیست را خواندهایم ولی به همین اندازه قدرت تجدید نظر آنها را نیز ستایش میکند. جای سؤال است که آیا همهی آنهایی که در دنیا مارکسیسم شدند، مزدور آمریکا و شوروی بودند؟ امام(ره) میگویند: «نه» خطاب به گورباچف مینویسد: «به همان اندازه شهامت تجدید نظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود، قابل ستایش است.» در گذشته دیگران از سر لاعلاجی از مارکسیسم ستایش میکردند ولی امام(ره)، زمانی این صداقت را نشان میدهد که کار مارکسیسم ساخته است. این سیرهی علوی است. بیشترین ضربهها را به امام علی(علیهالسلام) خوارج زدند ولی حضرت بعد چه میگوید؟
 
فرمود: «لا تَقتُلُوا الخَوارِجَ بَعدی فَلَیسَ مَن طَلَبَ الحَقَّ فَاَخطَأَهُ کَمَن طَلَبَ الباطِلَ فَاَدرَکَهُ؛ خوارج را بعد از من نکشید که آن که حق را میخواهد و اشتباه کرده مانند آن که از ابتدا باطل را میخواسته و به آن رسیده است، نیست.» آن کسی که از روز اول اصلاً اعتقادی به اسلام نداشته امثال معاویه با کسی که به سمت تصور اشتباه از اسلام رفته، مساوی نیست.
 
یکی از بحثهای عمدهی مارکسیسم، بحث دین افیون تودههاست. از نظر حضرت امام(ره) این جمله که دین افیون تودههاست، کاملاً دروغ است. شعار دین افیون تودههاست، شعار مارکسیست‏هاست. امام(ره) میخواهد این را تبیین کند. می‏گوید: «با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوریهای شوروی نشان دادید که اینگونه فکر نمیکنید که مذهب مخدر جامعه است. راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه استوار کرده است مخدر جامعه است. آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است، مخدر جامعه است؟ آری، مذهبی که وسیله شود تا سرمایههای مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیراسلامی در اختیار ابرقدرتها و قدرتها [قرار] بگیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جداست، مخدر جامعه است ولی این دیگر مذهب واقعی نیست بلکه مذهبی است که مردم ما آن را مذهب آمریکایی میگویند.»
 
امام(ره) مذهبی را که مخدر نیست معرفی می‏کند و در مقابل ضد ارزش آن را نیز توضیح میدهد. مذهبی که مخدر جامعه است یعنی به واقع گاهی دین به این معنا افیون جامعه بوده است. به واقع مسیحیّت مخدر جامعه است، مسیحیّت کلیسایی، مخدر جامعه است. امام(ره) این حرف را برای امروز نزده، برای همیشهی تاریخ زده است.
 
نامهی امام(ره) به گورباچف را میتوان منشور اعلام جهانی شدن انقلاب اسلامی نامید. امام(ره) رسالت خودش را در انقلاب اسلامی ایران خلاصه میکند؟ نه، وصیت نامهی امام(ره) دو قسمت دارد. در آخر قسمت اول وصیت نامه مینویسد: «آنچه لازم است تذکر دهم، آن است که وصیت سیاسی الهی این جانب اختصاص به ملت عظیم الشان ایران ندارد بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب میباشد.»/انتهای متن/
 

[1]. ر. ک روزنامهی کیهان- مقاله‏های سخنران
 
[2]. بیانات امام خمینی(ره) 29/4/1367، در سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامهی 598
 
[3] جلد 21 صفحهی 145 ، 30/6/67
 
[4]جلد 21 ص 220


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.