آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

نقدی بر «جنگ نوروزی 90»




تاریخ: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۰

 

رضا فرخی؛ یکی از مهمترین موضوعاتی که دغدغهی همیشگی مسؤولین فرهنگی کشور بوده است، بحث جلوگیری از ترویج لیبرالیسم فرهنگی در فرهنگ و هنر میباشد. چرا که علاوه بر مسؤولین، تمامی کارشناسان بر این موضوع تأکید دارند که در صورت ترویج چنین تفکری باید شاهد گسترش موجهای بیگانه در عرصهی فرهنگ و هنر و به دنبال آن در عرصهی کلانتر یعنی جامعه باشیم. به ویژه که گسترش چنین موجهایی در جامعهی اسلامی ما به شدت در تعارض با بنیانهای فکری جامعه و اسلام است چرا که بدون شک همه بر این موضوع واقف هستند که اسلام همیشه نهادهای فرهنگی جامعه را به سمت اخلاق گرایی سوق داده تا مادی گرایی ! از سوی دیگر دین مبین اسلام که در واقع یک آیین همه جانبه است و به خوبی به این موضوع آگاهی دارد که اگر نهادهای فرهنگی جامعه بعضی مسایل را لحاظ نکنند باید منتظر وقوع مشکلات عدیدهای در جامعه بود.

 

بیتردید مصداق بارز این نهادها و یا مؤسسههای فرهنگی در جامعهی امروز خودمان رسانهها و به ویژه رسانههای تصویری هستند. رسانههایی که با شبکهی پخش خانگی ارتباط گستردهتری دارند چرا که میزان تأثیر گذاری آنها بیشتر از سینما است. به همین دلیل رسانههای خانگی مانند تلویزیون و یا شرکتهای پخش تولیدات محصولات تصویری در خانه باید دقت فراوانی در مضمون تولیدات خود داشته باشند تا مبادا به جای کارفرهنگی مثبت یک امر مخرب را ترویج دهند.
 
تا دیروز نوبت سینما بود، امروز مؤسسههای خانگی؛
 
در این بین سینمای ما این روزها پر شده از فیلمهایی که تنها به تغییر فرهنگ و سبک  زندگی مردم میپردازند. بعضی ازمؤسسههای هنری هم بیتوجه به نتایج منفی یک اثر، این راه بن بست سینما را ادامه دادهاند. برای درک بهتر این موضوع کافی است به جُنگ نوروزی مؤسسهی «تصویر دنیای هنر» با اجرای «رضا رشید پور» نگاهی بیاندازیم. این جنگ که توسط اینمؤسسهی فرهنگی در ایام نوروز بهوسیلهی شبکهی سینمای خانگی توزیع شد، سعی کرده بود با دعوت از بعضی افراد که اغلب خواننده بودند و مصاحبه با آنان به سبک برنامههایی همچون «شب شیشهای» به نوعی یک محصول تصویری ویژه راارایه دهد اما نکتهای که باید در این بین به آن توجه کرد، سبک، نوع و مضمون این جنگ بود که در واقع ، هیچ کدام از دغدغه های فرهنگی جامعه ما را پر نمی کند. به طور کلی نه فضای این برنامه و نه محتوای آن حرفی برای گفتن نداشت.
 
و اینک مادی گرایی تصویری به اوج میرسد؛
 
برای همین اگر به همان لحظات آغاز برنامهی نوروزی تصویر دنیای هنر نگاهی بیاندازیم متوجه این موضوع خواهیم شد که دست اندرکاران این برنامه تمام تلاش خود را انجام دادهاند تا از لوکسترین و جدیدترین چیزها استفاده کنند. برای نمونه ماشینی که میهمانان این برنامه با آن به استودیو برای مصاحبه آورده میشدند آن قدر گران قیمت و مدل بالا بود که شاید بخشی کمی از افراد جامعه نام آن را میدانستند اما در کنار این نوع از لوکس گرایی که به نوعی ترویج دهندهی جریان مادی گرایی است، گرایش افرادی که به این برنامه دعوت شده بودند، قابل توجه بود، چرا که بیشتر دعوت شدگان به این برنامه، هیچ شباهتی به یک هنرمند مسلمان و ایرانی نداشتند. خوانندگانی که بسیاری از آنها کاملاً گم نام هستند وگویی این جنگ میخواست از آنها یک سوپر استار بسازد. سوپر استارانی که سعی کرده بودند با پوشیدن انواع و اقساملباسهای مارک دار به بار مادیگری حاکم بر این برنامه اضافه کنند و گذشته از این مسأله، آهنگهای اکثر این خوانندگان مضمون قابل توجه و قابل اعتنایی نداشت.
  
مغایرت با آموزه های اسلامی-ایرانی ؛
 
از سوی دیگر نوع انجام مصاحبه و رویکردهای آن موضوعی بود که بیتردید جای بحث فراوان دارد! به طورکلی تنها چیزی که در این برنامه میتوانستیم ببینیم، سؤالاتی دربارهی موسیقی و یا زندگی شخصی افرادی بود که معمول نیست به چه دلیل از نظر این برنامه استار هستند؟ چرا که بر طبق معیارهای اسلامی، در جامعهی ما ستاره کسی است که بتواند خدمت مفیدی به جامعه انجام دهد و یا از سوی دیگر طبق تعالیم اسلامی و ایرانی ما همیشه معیارهای اخلاقی و انسانی معیارهای ستاره بودن، هستند.
 
این نوع تعریف جدید از ستاره در این برنامه درحالی است که نصف مدت زمان این برنامه به نمایش انواع و اقسام سازها و نواختن آنها اختصاص داده شده بود به نوعی که بیننده نه تنها مطلب خاصی و یا پیام اخلاقی را در صحبتهای دعوت شدگان به این برنامه پیدا نمیکرد بلکه به هر صورت باید مدت زمان زیادی را به تماشای ساز زدن میهمانان میپرداخت اما درکنار تمام این مسایل موضوعی که در نوع خود قابل توجه است، شباهت این برنامه و بعضی برنامههای شبکههای غربی مانند برنامهی «اپرا» وجود دارد. چرا که در برنامهی اپرا هم به همین شیوه و روش از افراد معروف یا به قولی سوپر استارها دعوت میشود تا در رابطه با زندگی خصوصی خود صحبت کنند. نکتهی قابل توجه اینجاست که در سری برنامههای اپرا که توسط مجری سرشناس یعنی «اپرا گیل وینفری» اجرا میشود هم دقیقاً با رویکردی مادی و به نوعی با همان جریان استارسازیهای کاذب به مسایل نگاه میشود.
 
این موضوع باعث میگردد از دست اندرکاران این برنامه این سؤال را داشته باشیم که آیا کار کردن به سبک یک شبکهی غربی میتواند پاسخی به نیازهای بومی مخاطب بدهد؟ آیا این سبک به حقیقت مطابق با آرمانهای جامعهی ما است؟
 

بیشک برای پاسخ دادن به این سؤالات باید به این موضوع توجه کرد که لیبرالیسم فرهنگی و به نوعی سلطهی این جریان که بر رسانههای غربی حاکم است اینگونه اقتضا میکند که آنها به همین شیوه رفتار کنند. هر چند که بیتردید اینگونهبزرگنماییهای بیهوده در هر جامعهای نتایج بسیار بدی به همراه دارد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد اما به هر صورت باید روزی فرا برسد که مؤسسههای فرهنگی ما به این موضوع ایمان داشته باشند که میتوان برنامهای تولید کرد که هم جذابیت داشته باشد و هم به نوعی محتوای خاصی را به بیننده، برساند.


وقتی اصول فکری-مذهبی جامعه، نادیده گرفته میشود؛
 
از سوی دیگر در کنار این مسایل که به طور حتم باید به آنها توجه کرد موضوعی که به احتمال بسیار زیاد از چشم سازندگان این گونه برنامهها و به نوعی بانیان فرهنگی ما به دور مانده است، تأثیری خواهد بود که این برنامهها در جامعهی ما از خود به جا خواهند گذاشت.
بدون شک برای درک بهتر این تأثیر باید بر این موضوع یقین داشته باشیم که امروزه به دلیل محبوبیت محصولات تصویری اثر گذاری این محصولات صدها برابر کالاهای دیداری یا شنیداری صرف است. چرا که گستردگی و تمایل به رسانههای دیداری اختلاف فاحشی با دیگر محصولات دارد به ویژه در بین نسل جوان! برای همین باید قبل از تولید هر کدام از این محصولات تصویری دقت زیادی در بار مثبت و یا منفی آن در جامعه داشته باشیم که این موضوع بیشک یکی از مهمترین وظایف نهادها و مؤسسههای فرهنگی است.
 
 
وقتی راه  اشتباه نشان داده می شود؛
 
از سوی دیگر آیا بانیان این برنامه به این موضوع فکر نکردهاند که اینگونه بزرگنماییهای افرادی که چندان هم شناخته شده نیستند چه تأثیرات بدی میتواند روی تفکر جوانان داشته باشد.
چرا که بدون هیچ تردیدی همهی جوانان به دیده شدن و به نوعی شکوفایی استعدادهای خود علاقهی فراوانی دارند، اما وظیفهی مؤسسههای فرهنگی این است که راه درست را برای شکوفایی استعدادها و در کنار آن خدمت به جامعه نشان دهند، نه اینکه مانند این برنامهها با نشان دادن چند نفر که لباسهای مارک دار فلان مدل غربی را پوشیدهاند به جواناناینگونه تلقی کرد که موفقیت یعنی این! یعنی به اینجا رسیدن!
 
حتی سازندگان این برنامه به خود زحمت نداده بودند که در کنار تعداد زیاد خوانندگانی که به این برنامه دعوت شده بود از چند چهرهی نخبهی سال پیش دعوت کنند تا مخاطب این برنامه دربارهی اینکه چه کسی استار است، قضاوت کند.
 
 
هجمهی مادی گرایی برای ذهن جوانان؛
 
همچنین اگر قرار باشد که نهادها و مؤسسههای فرهنگی خود به تبلیغ تجمل گرایی بپردازند پس دیگر چه انتظاری باید از عوام داشت تا از این نوع برنامه سازی الگو برداری نکنند، چگونه از پسران و دختران جوان جامه بخواهیم که دست از تجمل گرایی بردارند و به نوعی اموری مانند ازدواج و دیگر اموری که یکی از مشکلات اصلی جامعه است را از لحاظ مادی آسان بگیرند. هیچ گاه و از هیچ جوانی انتظار نمیرود در حالی که هر روز موج مادی گرایی فوق العاده را در فیلمهای سینمایی و چنین محصولاتی مانند این جنگ نوروزی میبیند بر مسایلی مانند قناعت، تأکید کند.
 
در این بین و درکنار این مسألهی مهم در این موضوع هم نمیتوان تردید کرد که اگر در جامعهای توسط رسانههای خانگیاش معیارهای برتری اجتماعی تغییر کنند و به نوعی به سمت مادی شدن محض پیش برود، جوانانی که درآن جامعه به این فرصتها دسترسی ندارند به دلیل اینکه حس خود کمبینی پیدا میکنند در ابتدا سرخورده و سپس به سمت هزاران راه خطا منحرف میشوند. زیرا خود را به دلیل مسایل کاذب ترویج شده در جامعه پایینتر از دیگران میبیند که در این صورت همه از نتایج این تفکر در بین جوانان آگاهیم و میدانیم که اگر به یک جوان حس خودکم بینی آن هم از نوع کاذبش دست دهد چه اتفاقاتی روی خواهد داد.
 
این نگرانیها در مورد تبعات چنین برنامههایی در حالی همچنان وجود دارد که متأسفانه در بعضی از نشریههای نوشتاری هم چنین فرهنگ سوپر استارسازیهای کاذب به شدت رواج یافته است. به ویژه که این نشریات هم در کنار این استار سازیها به دنبال تبلیغ مارکهای خارجی هستند.
 
اما مهم ترین مسأله در این میان، بعد نظارتی دستگاههای دولتی است و در اینجا مشخصا وزارت ارشاد که صدور مجوز این چنین برنامه هایی را موجب می شود. ظاهرا سیطره سلیقه و بی توجهی مدیران فرهنگی نسبت به محصولاتی که مستقیما وارد سبد خانواده ها می شود و تاثیر و تاثراتی که بدان منجر می گردد و ضربات جبران ناپذیری که از راه چنین رسانه ای، فرهنگ و منش و زندگی مردم ایران را تهدید می کند اثر خودش را گذاشته و در غوغای سیاست سلیقه پروری  برخی از مسوولینی که دچار غفلت شده اند، این حیا و عفت و معنویت خانواده هاست که وجه المصاحه قرار گرفته است!
 
تردیدی نیست که اکثریت قریب به اتفاق موسیقی ها و حرکات و سکنات این برنامه، مصداق تام و تمام لهو و لعب و غنا و ترویج ابتذال و بلکه استهجان است و حرام قطعی! و در این میان،آنانکه به تولید این مجموعه مبادرت کردند و آنانکه با صدور مجوز به ترویج و توزیع آن مدد رساندند در پیشگاه عدل و حکمت الهی باید پاسخگوی تبعات اقدام اسف بار خود باشند.
دیر یا زود!
 
از تمام این مسایل گذشته، برنامهی جنگ نوروزی تصویر دنیای هنر بی شک آخرین برنامهای نخواهد بود که با این سبک تولید شده است، بلکه بیتردید در آینده هم چنین برنامههایی تولید خواهند شد.  پس بهتر است از همین حالا بانیان فرهنگی ما علاوه بر انذار به مؤسسههای فرهنگی، فکری برای خنثی کردن تبعات اجتماعی این برنامهها داشته باشند. که یکی از آنهاارایهی الگو برای ساخت چنین برنامههای مصاحبه محور است.
راه حل چیست؟
در این بین این سؤال مطرح میشود که چگونه باید برنامههایی آن هم به سبک مصاحبههای رو در رو تولید کرد که علاوه بر جذابیت از فاکتورهای محتوایی هم برخوردار باشد؟ برای پاسخ دادن به این سؤال باید چند راه کار مهم را در نظر گرفت تا به وسیلهی آنها رسانهی ملی بتواند با پخش چنین برنامههایی آن هم با فاکتورهای معنوی و اخلاقی به عنوان یک الگو در این زمینه مطرح شود.
 
1- میهمانان دعوت شده به این گونه برنامهها باید تنها مختص به خوانندگان و یا بازیگران نباشند. بیتردید جامعهی ماستارههای علمی و معنوی فراوانی دارد که به طور قطع مصاحبه با آنان بسیار مفید و ارزشمندتر برای جامعه است. هر چند که در کنار مصاحبه با این افراد باید معیارهای جذابیت رسانهای آن رعایت شود. موضوعی که در برنامههایی مانند «کولی پشتی» تا حدی به تصویر درآمد.
 
2- مطرح کردن سؤالات چالشی و به نوعی هدفمند که دغدغهها و مسایل اجتماعی در آن مطرح باشد نه اینکه تمام مصاحبه تنها به صحبت کردن دربارهی یک موضوع خاص بیهدف و یا زندگی خصوصی افراد محدود شود. دراین بین باید به این نکته هم توجه کرد که برای تمایز این گونه برنامهها از برنامههای غربی میبایست معیارهای جامعه شناختی و دینی ما در این برنامهها لحاظ شود بدون شک جامعهی دینی ما این نوع از تجمل گرایی تصویری را نخواهد پسندید. معیارهای جامعهی اسلامی برای تشخیص نخبگان کاملاً متفاوت با معیارهای یک جامعهی غربی است.
 
به هرصورت چه مسؤولین و چه نهادهای مسؤول و چه مؤسسههای فرهنگی باید به این موضوع دقت داشته باشند که در جامعهی امروز، رسانهها به ویژه رسانههای تصویری پیوند عمیقی با فرهنگ جامعه دارند. برای همین باید در ساخت محصولات تصویری-فرهنگی دقت فراوانی کنند. نمیتوان در یک جامعه که تار و پود آن از احکام و اصول اسلامی شکل گرفته استبرنامهای ساخت که مطابق با اصول آن نباشد، این موضوع دو نتیجه را در پی خواهد داشت:
 
1- به طور حتم از سوی مخاطب جامعهای که بر اساس معیارهای مذهبی به این برنامه نگاه میکند، مورد توجه قرارنمیگیرد.
 
2- سرمایههای کشور به دلیل مطابق نبودن این برنامهها با نیاز مخاطب و دغدغه های فرهنگی جامعه، به هدر خواهد رفت.
 
3- تبلیغ فرهنگ و سبک زندگی غربی را در پی خواهد داشت.


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.