مردم اسلام را میخواهند، نه من و شما را
یادداشت های یک طلبه
و اما مطلبى که به طور کلى مىخواهم عرض بکنم؛ این ملت ما، که از اول قیام کرد و به ما منت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همه قدرتها ایستاد و رأى داد به این جمهورى و تا آخر و شکست داد طرفهاى مقابل را، این ملت ما سر جاى خودش هست.
این شیاطین که مىگویند که ملت دیگر چطور و چطور است، اینها توى اتاقهاى خودشان نشستهاند حساب مىکنند. اینها نمىروند که این ملت میلیونى را محاسبه بکنند که این ملت هر وقت که یک صدایى بلند بشود و بخواهد- فرض کنید- از اسلام یک طرفدارى بشود، همه ملت سرتاسر- الّا یک دسته کوچکى که به اسلام اعتقاد ندارند.
آنها هم وقتى که ملت آمدند یک طرف، آنها هم در ملت محو مىشوند- [به خیابانها مىریزند]. این معنا را که هى دیده مىشود که [مىگویند] باید یک کارى بشود که ملت راضى بشود، ملت اسلام را مىخواهد؛ کارى بهتر از اسلام چى؟ چه مىخواهید بکنید؟
شما کارهایتان را خوب بکنید. ملت ایران رأى داده است به جمهورى اسلامى؛ هر چه زحمت داشته و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را مىخواهیم؛ شما اگر با اسلام بد هستید، خوب تشریف ببرید اروپا و امریکا و هرجا دلتان مىخواهد، آنجا زندگى کنید. یا همین جا زندگى کنید و اگر ملت را مىخواهید، هى نگویید که «ملت با من است»، «ملت با من است». ملت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با دیگرى. من اگر یک کلمهاى بر خلاف اسلام بگویم، همین ملت مىریزند و من را از بین مىبرند. ملت اسلام را مىخواهد. ملت شخص نمىخواهد. شخصپرست نیست ملت. ملت مىخواهد که قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. ملت این همه زحمت کشیده است که دین اسلام را برقرار کند در یک مملکتى که صدها سال و در این اخیر پنجاه سال کوشش شد به اینکه اسلام را کنار بگذارند؛ کوشش شد به اینکه روحانیت را کنار بگذارند و تضعیف کنند. ملت روحانیت را به تبع اسلام مىخواهد. اگر- خداى نخواسته- روحانى هم بر خلاف اسلام بکند، آن هم یک ساواکى است. فرقى نمىکند. بدتر از ساواکى هم هست! این معناها را از گوشهایشان بیرون کنند آقایان که این مردم دیگر از جمهورى اسلامى کنار رفتهاند. خیر، شماها کنار رفتهاید. شما خودتان را علاج کنید. مرضهاى باطنیتان را علاج کنید که ننویسند که این مملکت دیگر رفته از بین. این مملکت از بین نرفته؛ و این جمهورى اسلامى هم سر جاى خودش هست؛ و این مردم هم دنبال جمهورى اسلامى هستند؛ و این مردم هم از مجلس، مادامى که مجلس بر طریقه اسلام باشد، و از دولت، مادامى که دولت بر طریقه اسلام باشد، و از رئیس جمهور، مادامى که رئیس جمهور در طریق اسلام باشد، طرفدارى مىکنند. هر کدامتان بلغزید، مردم دیگر از شما طرفدارى نمىکنند. براى اینکه مردم اسلام را مىخواهند. امر دایر مىشود بین من، و پیغمبر اکرم؛ کدام مسلمان است که ترجیح بدهد من را؟ امر دایر مىشود بین شما، و اسلام؛ کدام مسلمان است که شما را بر اسلام ترجیح بدهد؟ این خیالها را از کلههایتان بیرون کنید که الآن اگر وضعى بشود، مردم دیگر آن مردم نیستند.
مردم اسلام را مىخواهند. تا آخر هم مىخواهند.
این قلمها یک قدرى ملاحظه بکنند این مسائل را. همین طور مىنشینند توى خانههایشان حکم مىکنند ملت این طورى است! خوب، ملت اینهاست که شما مىبینید که در کوچه و بازار و آنهایى که در جنگ هستند و آنهایى که هر روز مىآیند و مىگویند که ما مىخواهیم برویم جنگ. ملت من و تو نیستیم! ملت آنها هستند. میزان آنها هستند.
هى ننشینید و بگویید که مردم چه شدهاند؛ مردم دیگر مأیوس شدند؛ مردم کذا شدند.
نخیر، مردم از اسلام مأیوس نمىشوند. کارهاى ما هم هر کدام فاسد است، مىگویند کار تو فاسد است، ولى ما جمهورى اسلامى را مىخواهیم.
***
زمان: صبح ۶ خرداد ۱۳۶۰/ ۲۲ رجب ۱۴۰۱
مناسبت: سالگرد تأسیس مجلس شوراى اسلامى
حضار: نمایندگان مجلس شوراى اسلامى
مرجع: صحیفه امام خمینی(ره)، جلد ۱۴، صفحه ۳۷۱
***
متن کامل و فایل صوتی این سخنرانی را میتوانید در پایگاه اینترنتی «روحالله» بیابید.
http://hemati.ir
|