هیلدا سولیس وزیر کار آمریکا در بیانیهای اعلام کرد، نرخ بیکاری در این کشور کاهش یافته است.در حالیکه مهمترین دلیل کاهش نرخ بیکاری در آمریکا ناامیدی بسیاری مردان آمریکایی از یافتن کار و عدم مراجعهی آنهابه مؤسسات کاریابی است. مهمترین نکته در این تحلیل رفتن زنان به جای مردان برسر کار است.
گروه اقتصادی برهان/ سعید صادقزاده؛ گزارش ماه مارس، دربارهی اشتغال آمریکاییها برای شهروندان این کشور در ظاهر، بهترین خبری بود که طی چندسال اخیر میشنیدند. «هیلدا سولیس» وزیر کار امریکا در بیانیهای اعلام کرد: کاهش نرخ بیکاری طی 4 ماه (دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس) از 8/9 به 8/8 درصد رسیده و این خیره کنندهترین کاهش بیکاری از سال 1984(م) تا کنون است.
هفته نامهی بیزینس ویک نوشت «رشد آمار شاغلان، خوشایند است، اما این ارقام و تحلیل واقعی آنها، جدا از هیاهوی رسانهای، دلخوش کننده نیست. یکی از دلایل کاهش در آمار بیکاران آن است که بسیاری از آمریکاییها به ویژه مردان از یافتن کار ناامید شده و از تلاش دست برداشتهاند. از اینرو، عدم مراجعه آنها به مؤسسات کاریابی سبب شده تا چنین به نظر برسد که نرخ بیکاری کاهش یافته است.
بسیاری از بیکاران خانهنشین شدهاند و برخی دیگر بیخانمان. خیل عظیمی از بیکاران ناامید، برای امرار معاش به خانواده و دوستان خود متکی شدهاند.
اقتصاددانان آمریکایی نگران هستند که روند جاری بهبود اقتصاد جهانی، به عدم مشارکت مردان در بازار کار دامن بزند. سهم مردان آمریکایی 16 تا 64 سال در بازار کار در اوایل دههی 1950(م) حدود 85 درصد بود، اما امروز این رقم به کمتر از 65 درصد رسیده است.
به هنگام بروز رکود اقتصادی، این رقم کاهش یافته و هرگز به سطوح پیشین بازنمیگردد. علاوه بر این، هنگامی که در جریان بهبود اقتصادی اشتغال ایجاد میشود، سهم زنان از بازار کار افزایش یافته و مردان به پستوی خانهها رانده میشوند. در خلال بحران اقتصادی جاری در آمریکا اوضاع اشغال وخیمتر به نظر میرسد. دیوید آوتور اقتصاددان در دانشگاه (MIT) به بیزینس ویک گفته: «از اوضاع کنونی بسیار نگرانم، غیبت مردان در بازار کار برای خود آنها، خانوادههایشان، دولت و اقتصاد کشور بسیار بد است.»
معضل دیگر بازار کار آمریکا در حین رکود اقتصادی، بسیاری از جمعیت کار در دورهی بیکاری، ضربههای روحی و مهارتی شدیدی میبینند. آنها مهارت و اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و حتی ارتباط خود را با دوستان و همکارانی که ممکن است زمینهساز اشتغال مجدد آنها شوند، از دست میدهند. گروهی از بیکاران نیز بیخانمان شده و به مواد مخدر و الکل اعتیاد پیدا میکنند.
تغییر دریافت زنان و مردان به عنوان نیروی کار آمریکا، گسلهای اجتماعی و اقتصادی عظیمی را در زیر پوست جامعهی این کشور پدید خواهد آورد و توازن میان کار، زندگی و نقش متعادل زن و مرد در بازار کار و خانواده را نیز نابود خواهد کرد.
به همین جهت، بازگشت آنها به بازار کار دشوارتر میشود. جوانان انگیزهی بیشتری به یافتن کار دارند، اما بازار کار آمریکا نسبت به آنها بیرحمتر شده و در صورت سر زدن خطایی از آنها فرصت دیگری برای بازگشت نمیدهد.
بحران اقتصادی آمریکا فرصتهای دوباره را از میانسالها و مسنترها هم گرفته است؛ به طوری که تنها 21 درصد از افراد 55 تا 64 سالهای که از 2007(م) تا 2009 (م) بیکار و آواره شدند توانستهاند کار تازهای پیدا کنند.
نرخ بیکاری ممکن است در دورههای طولانی مدت تقریباً ثابت بماند و یا حتی ممکن است که در جریان بهبود شرایط اقتصادی افزایش یابد، افراد جویای کار زمانی که نتوانند به سرعت کار پیدا کنند، بلافاصله جزو بیکاران سرشماری میشوند. اما این بار، بر خلاف سالیان گذشته، بیکاران تمایلی برای جستجو در بازار کار ندارند. نیرو کار مردان -آن دسته از مردانی که دوباره شاغل شدهاند یا در جستجوی کار هستند- به شدت کاهش یافته و آمار بیکاری مردان بیش از 11 درصد افزایش داشته است.
در چنین شرایطی که مردان از یافتن کار ناامید شدهاند جستجوی آنها در بازار کار نیز متوقف شده است. بنابراین، نام آنها در فهرست جویندگان کار ثبت نشده است. از همینرو، نرخ بیکاری مردان در ماه مارس، 3/9 درصد عنوان شده بود.
اگر فرمول سرشماریها تغییر کند و بتوان آمار واقعی بیکاران را یافت، شمار آنها بیش از آن چیزی است که در گزارش وزارت کار آمریکا آمده است. تغییر دریافت زنان و مردان به عنوان نیروی کار آمریکا، گسلهای اجتماعی و اقتصادی عظیمی را در زیر پوست جامعهی این کشور پدید خواهد آورد و توازن میان کار، زندگی و نقش متعادل زن و مرد در بازار کار و خانواده را نیز نابود خواهد کرد.*
(*) سعید صادقزاده، پژوهشگر