آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
درسي از 28 مرداد

درسي از 28 مرداد


متين محجوب


روز 28 مرداد، يادآور كودتاي ننگين و سياهي است كه شيريني نهضت ملي شدن صنعت نفت را در كام ملت ايران تلخ كرد. نگاه به چيستي و چرايي اين كودتا هر چند مقتضاي چنين نوشته اي است اما اين هدف تنها بخشي از موضوع مورد بررسي را به خود اختصاص مي دهد.
البته يادداشت هاي مناسبي عموماً محكوم به بررسي صرف اتفاقات آن روز بوده و اين مسئله شايد آنها را مجبور به تكرار نگاري در سال هاي متمادي نمايد. اما از حسن اتفاق اين بار موضوع 28 مرداد نه فقط به عنوان مناسبت روز، بلكه از آن جهت كه تطبيقي عجيب با روزگار ما دارد، محور اين نوشته را تشكيل داده است. از همين رو مي طلبد كه ضمن نگاه به گذشته در بازخواني اين كودتا، نيم نگاهي نيز به امروز و وقايع پيراموني خود داشته تا هر دو هدف اين قلم در نگارش اين سطور ميسر شود و اما اصل ماجرا...
قيام مردم در 30 تير 1331 كه به رهبري آيت الله كاشاني صورت گرفت، زمينه هاي نخست وزيري مصدق را براي دومين بار فراهم كرد. چرا كه وي قبل از اين، از ارديبهشت 1330 تا 25 تير 1331 هم عهده دار كابينه بود و زماني كه شاه درخواست او را براي واگذاري وزارت جنگ به كابينه دولت رد كرد، سقوط نمود.
دور دوم فعاليت دولت مصدق در شرايطي آغاز شد كه وي قيام 30 تير را به رهبري آيت الله كاشاني مشاهده كرده بود. اما بايد پذيرفت كه فاصله زماني قيام 30 تير 1331 تا 28 مرداد 1332 در حقيقت مقطع شكل گيري و تعميق اختلاف مصدق با روحانيت و طبعاً زمان فراهم آمدن مقدمات كودتا بود و اين مهم ترين موضوعي است كه اين نوشته به دنبال بيان آن است.
اينكه عمليات آژاكس از طريق انگليس و آمريكا و با هزينه هاي هنگفت اين دو كشور دولت مصدق را سرنگون كرد و اينكه امثال شعبان بي مخ ها پياده نظام اين جريان در عملي كردن طرح كودتا بودند امري مسلم و غيرقابل خدشه است؛ اما پرسش اصلي آنجاست كه چرا مصدق نتوانست در مقابل چنين تحرك ناچيزي دوام بياورد و به راحتي كنار زده شد.
در جريان نهضت ملي شدن نفت، سه ضلع فدائيان اسلام، آيت الله كاشاني و جبهه ملي با هم همكاري داشتند و وحدت ميان اين سه گروه باعث شد تا آنها همه امكانات لازم را براي بسيج توده مردم و هدايت آنها و همچنين مبارزه با انگليس در ايران در اختيار داشته باشند. اين وحدت اگر استمرار پيدا مي كرد، شايد مي توانست به طور كامل بيگانگان را براي بازگشت به كشور ناكام گذارد، اما به خاطر اختلافاتي كه ميان مسئولين و رهبران مردم ايجاد شد چنين آرزويي با كمال تأسف به وقوع نپيوست.
عوامل بيگانه با نفوذ دادن اشخاصي مثل شمس قنات آبادي كه يك روحاني فاسد بود، به درون فدائيان اسلام و پس از آن از طريق نزديك كردن وي به آيت الله كاشاني، سعي در تفرقه انداختن ميان اين جريان ها داشتند، از سوي ديگر با استفاده از مهره وابسته اي همچون مظفر بقايي تأثير بسزايي در شكسته شدن وحدت اين جريان ها ايفا كردند و در نتيجه وقتي اين اتحاد شكسته شد و در جامعه جو تفرقه به وجود آمد، زمينه لازم براي عملي شدن كودتا در كشور آماده شد.
مصدق نيز پس از آغاز به كار دور دوم دولتش، درصدد افزايش اختيارات خود و محدود كردن اختيارات مجلس شوراي ملي برآمد و بناي اختلاف با آيت الله كاشاني را گذاشت. بدين ترتيب او بدون توجه به نقش آيت الله كاشاني در قيام سي تير، برخي نزديكان ايشان را دستگير كرد. وي در اين راه به هشدارهاي گاه و بيگاه آيت الله كاشاني نيز كه او را از ايجاد شكاف و اختلاف در جامعه برحذر مي داشت، بي اعتنايي مي كرد. فاصله ايجاد شده ميان رهبران كشور، سبب شد تبليغات هواداران دو طرف عليه يكديگر بالا بگيرد و بعضي مطبوعات وابسته به دولت جنگ رواني گسترده اي را عليه آيت الله كاشاني و روحانيت به راه بيندازند، جنگي كه تعمداً بيگانگان هم در آن مي دميدند.
با اين شرايط جاي هيچ ترديدي نيست كه علت عمده توفيق كودتاگران بسترسازي مناسبي بود كه براي اجراي اين كودتا به عمل آورده بودند و الا با صفوف متحد ملت ايران و رهبران آنها، به هيچ وجه نمي توانستند آن را به جايي برسانند.
اخلال در روابط رجال سياسي و مذهبي دهه 30 و پاشيدن بذر نفاق، بدبيني و كينه در فضاي جامعه عواملي بود كه نمي توان نقش آنها را در پيروزي كودتاگران ناديده گرفت و از همين رو دولت مصدق نيز بدون يك درگيري مسلحانه و نبرد جدي سقوط كرد، علت چنين اتفاقي همانگونه كه بارها در اين نوشته به آن تصريح شد آن است كه اين دولت پيش از اين به خاطر بگومگوهاي واهي پيرامون مديريت كشور و تعميق اختلاف ميان رهبران سقوط كرده بود و تواني براي مقاومت در برابر دشمن را نداشت.
از سوي ديگر زماني كه كودتاي 28 مرداد را در حقيقت عليه ملتي بدانيم كه در راه كوتاه كردن دست اجانب و بازيابي استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي و... خويش مجاهدت و مبارزه مي كرد، آنگاه ضرورت آسيب شناسي امروز را با توجه به ناراستي هاي عملكرد رهبران آن زمان بيشتر درخواهيم يافت. و اما يك كلام براي امروز...
مقوله وحدت و همبستگي در ميان مسئولين كشور و تشخيص دشمن اصلي به عنوان محور تبري و جدايي شايد يكي از ضروري ترين مسائل امروز كشور ما باشد كه رهبر معظم انقلاب نيز بارها بر آن تأكيد داشته اند و اين كلام امام هم البته تأكيدي است مضاعف بر همين ضرورت كه مي فرمايد:
«توطئه ها براي همين است كه شماها را از هم جدا كنند، دشمن كنند، قشرهاي مختلف درست كنند، گروه هاي مختلف درست كنند- همه با هم دشمن؛ و آنها نتيجه اش را ببرند. تا كي ما بايد غافل باشيم؟ ... شما دانشگاهيان نبايد بيدار شويد؟ شما علما نبايد بيدار شويد؟ ... باز ما بايد سر يك امور جزيي، كه هيچ نيست، با هم اختلاف كنيم، به جان هم بيفتيم؟...



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.