یکی از عبرتهای حوادث دو سال گذشته که بارها مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفته است، این است که نباید حضور و رویارویی دشمن کمین کرده را از یاد برد. با وجود جهتگیری پیشرفت و عدالت برای توسعه کشور، قطعاً فعالیتهای دشمن هم سمت و سوی متناسب با این رویکرد را خواهد داشت؛ از همین رو رهبر معظم انقلاب اسلامی با نام گذاری سال جهاد اقتصادی توجه همه را به حضور و برنامهریزی دشمن در حوزه مسائل اقتصادی و نیاز به مبارزه با آن، معطوف نمودند.
در باب جهاد اقتصادی و پیشنیازها و ملزومات آن، مطالب زیادی مطرح شده است(+ و +) که قصد تکرار آنها نیست.
اولین نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که فعالیتهای دشمن همواره تلفیقی است از فعالیتهای نظامی، علمی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... که هر یک از این فعالیتهادر هر مقطع زمانی و با توجه به شرایط داخلی و بینالمللی، تغییر اولویت داده و پررنگتر و کمرنگتر میشود. توجه به نسبت فعالیتهای فرهنگی و سیاسی و ... با فعالیتهای اقتصادی دشمن میتواند ما را برای جهاد اقتصادی همهجانبه محیا نماید. در این مطلب نیز ارتباط فعالیتهای فرهنگی دشمن با فعالیتهای اقتصادی آن، مورد توجه قرار گرفته است.
قطعاً شروع فعالیتهای فرهنگی دشمن در قبال انقلاب اسلامی به سالیان گذشته برمیگردد و ریشه آن را باید در دهههای شصت و هفتاد جستجو نمود. از اینرو لازم است فعالیتهای فرهنگی دشمن که اثرات اقتصادی قابل توجهی در کشور ما از خود نشان داده است، نقد و بررسی شود.
از طرفی نمیتوان تمامی معضلات فرهنگی و اقتصادی کشور را مرتبط با فعالیتهای دشمن دانست، چرا که بخشی از معضلات موجود در کشور، ریشههای عمیق تاریخی و ملی دارد. مصرفگرایی، اسراف، زیادهروی و بسیاری از معضلات دیگر، نمونههای از مشکلات فرهنگی داخلی و تاریخی ما در زمینه اقتصاد است (هر چند که تلاشهای دشمن را برای عمق بخشی به آن، نباید نادیده گرفت). اما در کنار این مشکلات، معضلات فرهنگی دیگری نیز بر فضای فکری و فرهنگی کشور ما عارض شده است که قطعاً دشمنان انقلاب اسلامی نقش اصلی را در ایجاد و نهادینه کردن آن ایفا کردهاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای گذشته با طرح شعار و نامگذاری سالهای مختلف سعی در اصلاح مشکلات داخلی نمودهاند؛ اما آنچه باید در این سال، مورد توجه بیشتر قرار گیرد، مبارزه با فعالیتهای دشمن در این عرصه است(۱).
یکی از مشکلاتی که سالها است فضای کسب و کار کشور را تحت الشعاع خود قرار میدهد، وجود و رشد بازارهای کاذبی است که در ایام و فواصل مختلف به صورت متناوب فضای اقتصادی کشور را قبضه مینماید. جهش قیمت برخی کالاها به صورت تصاعدی، افزایش چند برابری قیمت طلا، مسکن و... که هر ساله به صورت متناوب تکرار شده و در اکثر موارد به افراد، گروهها، مافیا، دشمن و ... نسبت داده میشود.
همانگونه که در قبل هم گذشت، قطعاً دشمنان انقلاب اسلامی از هیچ فعالیتی و در هیچ زمینهای برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی خودداری نمیکنند، اما آیا در تمامی این موارد دشمنان انقلاب اسلامی به صورت مستقیم وارد بازار کسب و کار کشور شده و اقدام به اخلال در نظام اقتصادی کشور میکنند؟ یا اینکه دشمنان انقلاب اسلامی با تاثیرگذاری فرهنگی و رسانهای و با حضور و همراهی بخشی از مردم جامعه، برنامههای خود را اجرا مینمایند؟
دومین سوالی که مطرح میشود این است که مردم یک جامعه به چه انگیزه و بر اساس چه منطقی در این قبیل فعالیتهای اقتصادی مشارکت مینمایند؟ چرا فضای کسب و کار کشور قدرت جذب و رشد بازارهای کاذبی همچون گلدکوئست (GoldQuest)، گلدماین (GoldMine)، مای سون دایموندز (My7Diamonds)، ایران بین (IranBin)، وست ویژن (VastVision)، ای پارسیان (eParsian)، آسونت (Asoonet)، فکر روز و... را دارد؟ چرا کشور ما بیشترین آسیب را در میان تمامی کشورهای دنیا از پدیده کوئست دیده است؟
عامل بروز چنین مشکلاتی را باید در منطق فکری افراد جامعه جستجو نمود که به راحتی میتوان آن را در مصاحبههای افراد مختلف فعال در این حوزهها یافت (+ و +).
پس سوال بعدی این است که منطق فکری جامعه در خصوص کسب و کار باید چگونه باشد و منطقی فکر کردن یعنی چه؟
منطقی فكر كردن عبارت است از اینکه انسان هر نتيجهای را از مقدماتی كه در متن خلقت و طبيعت قرار داده شده، بخواهد. اگر فكر انسان طوری شکل بگیرد كه هميشه نتيجه را از راهی كه در متن خلقت برای آن نتيجه قرار داده شده بخواهد، فكرش منطقی است.
اما اگر انسان هدفها، ايدهها و آرزوهای خود را در راههای دیگری جستجو کند كه در طبیعت به سوی آن اهداف نباشد و به صورت یک قانون کلی انسان را به آن اهداف نرساند، فكرش منطقی نيست. حتی ممکن است اتفاقات نادری هم افتاده باشد، اما باید توجه کرد که آن اتفاقات کاملاً تصادفی بوده و كليت ندارند؛ در چنین حالتی فکر انسان از مدار طبیعی و منطقی خود خارج شده است.
به عنوان مثال ممكن است فردی از راه بازی در باشگاههای حرفهای فوتبال و یا بازی در فیلمهای سینمایی تبدیل به سوپر استار شده باشد و از این راه هم بسیار ثروتمند شده باشد، ممکن است فردی در حین حفاری زمین در بیابان، گنجی را پیدا کند و يا زمينی را برای ساخت ساختمان خريده و بعد از حفر زمین گنجی پيدا کند، ممکن است فردی با فعالیت هرمی ظرف مدت کوتاهی میلیاردها تومان پول به دست آورده باشد، ممکن است فردی در قرعه کشی بانک زندگیاش از این رو به آن رو شده باشد، ممکن است فردی با نوسانات قیمت طلا و زمین و گوجه و پیاز و ... پولی به جیب زده باشد. اگر فکر انسان طوری شکل گرفته باشد که بخواهد مسیر زندگیاش را همیشه بر چنین باورها و آرزوهایی قرار دهد و توقع داشته باشد از چنين راههايی کسب درامد کند، فكر او غير منطقی و فاسد شده است.
در مقابل چنین طرز فکری، اگر انسان برای کسب درآمد از یک راه منطقی اقدام نماید و برای تحقق آن تلاش کند، فكرش منطقی است. به عنوان مثال اگر انسان بخواهد هزینه زندگی خود را از راه عملگی و کارگری به دست آورد، درست است كه راه ضعيفی است ولی قطعاً راهی منطقی را انتخاب کرده است. اگر بيلش را روی شانهاش بگيرد و بگويد تا غروب حاضر است كار كند، همين مقدار منطقی است كه تا شب فلان قدر گيرش میآيد.
حال اگر فکر جامعهای از مسیر منطقی خود خارج شود، آن جامعه شرایط و زمینه لازم را برای رشد در همه زمینهها و خصوصاٌ در زمینه اقتصادی نخواهد داشت. رسانهها و خصوصاً تلویزیون در منطقی کردن و یا غیر منطقی کردن افکار مردم و جوانان تاثیر بسزایی دارند. وقتی در شب تحویل سال نو (۲)، فیلمی به نمایش در میآید که دختری پولدار با ماشین آخرین مدل با پسری فقیر تصادف میکند و برای عمل به وصیت پدرش! با آن پسر مفلوک ازدواج کند!، وقتی تبلیغات قرعهکشی بانکها بیشترین حجم تبلیغات رسانهای را به خود اختصاص دهند، وقتی قراردادهای مالی بازیگران فوتبال و سینما با آب و تاب فراوان به فضای جامعه تزریق میشود، وقتی اهمیت دعوا و فحاشی فلان بازیکن و مربی فوتبال و جریمه چند ده میلیونی آنان موضوع مسابقه پیامکی برنامههای تلویزیون باشد و... آرزوی یک شبه پولدار شدن بزرگ و کوچک نیرو کار کشور، ایران را به بزرگترین آسیب دیده گلدکوئست در دنیا تبدیل میکند!
رشد و نمو پدیده گلدکوئست در ایران، نوسانات و حبابهای بازار طلا و مسکن و ... بیش از هر زمینه دیگری، ناشی از غیر منطقی شدن فضای فکری جامعه است.
لازم است پدیدههایی همچون فوتبال، سینما، بانک و... و خصوصاً تلویزیون (که امالفساد و یا دانشگاه عمومی کشور است) مورد بررسی بیشتر قرار گرفته و نقش و تاثیر فرهنگی آنها و برنامههای دشمنان انقلاب اسلامی برای استفاده از آنها تبیین و جایگاه آن در رسانهها و ابزارهای فرهنگی بازنگری شود.
۱- جهاد اقتصادى، صرفاً تلاش اقتصادى نيست. جهاد يك بارِ معنائى ويژهاى دارد. هر تلاشى را نميشود گفت جهاد. در جهاد، حضور و روياروئى با دشمن، مفروض است. انسان يك تلاشى ميكند، دشمنى در مقابل او نيست؛ اين جهاد نيست. اما يك وقت شما ميخواهيد يك تلاشى را انجام دهيد، كه بخصوص يك دشمنى سينه به سينهى شما ايستاده است؛ اين ميشود جهاد. ممكن است يك وقت اين جهاد به شكل قتال باشد، ممكن است جهاد مالى باشد، ممكن است جهاد علمى باشد، ممكن است جهاد فنى باشد؛ همهى اينها جهاد است؛ انواع و اقسام جهاد و مبارزه است. اگر بخواهيم در ادبياتِ امروز ما براى «جهاد» معادلى پيدا كنيم، ميشود «مبارزه». جهاد اقتصادى، يعنى مبارزهى اقتصادى. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ۰۸/۰۱/۹۰)
۲- فکر میکنم اسم فیلم «آخرین مجرد» بود. البته از این نمونهها فراوان است
http://hayatebateni.blogfa.com