آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
ایمان و امن و امان است شعر امینانه ی دل

ایمان و امن و امان است شعر امینانه ی دل


علیرضا قزوه


 مطروحه و اقتراح یکی از نمونه های رایج در انجمن های اصیل ادب پارسی از گذشته تا حال بوده است. به طوری که بعضی از اشعار زیبا و زبانزد ادب پارسی بر همین اساس شکل گرفته است. از جمله در ادب معاصر مطروحه ی هوشنگ ابتهاج (سایه) با مطلع: "امشب به قصه ی دل من گوش می کنی..." مورد توجه فراوان شاعران قرار گرفت تا جایی که شاعران نوپردازی چون فروغ را نیز با غزل آشتی داد. این مقوله کم کم داشت به فراموشی سپرده می شد که مطروحه ای از مقام معظم رهبری در باره شخصیت جانبازان عزیز مطرح شد و تاکنون استقبال خوبی نیز از سوی شاعران انجام پذیرفت و دیگر بار مقام جانبازان عزیز را به عنوان سرمایه های راستین انقلاب مطرح کرد.

به قول حضرت عطار:

هر که را در عشق چشمی باز شد

پایکوبان آمد و جانباز شد

و باز به قول حافظ بزرگ:

خامی و ساده دلی شیوه ی جانبازان نیست

خبری از بر آن دلبر عیّار بیار...

غزل زیر استقبالی ست از مطروحه رهبر جانباز و ادیب مان که تقدیم مقام جانبازان سرافراز می شود.

بیت مطروحه ی ایشان چنین است:

" رندانه آخر ربودي جامي ز خمخانه ي دل

خونين چو برگ شقايق ، رنگين چو افسانه ي دل"

البته بیشتر شاعران جوان همین مطروحه را بیت نخستین غزل خود قرار داده اند که به گمانم اولی تر آن است که مطلع غزل را نیز خود شاعران بسرایند.

 

فتوی ز دل خواستم گفت بگذر به میخانه ی دل

ایمان و امن و امان است شعر امینانه ی دل


دُردی کش درد و داغم، جز غم نیامد سراغم

داغ است دُردانه ی جان، درد است دُردانه ی دل

فرق من و دل در این بود او ماند و من رفتم از خویش

باری ست بر شانه ی من، بالی ست بر شانه ی دل

از بس شکستیم در خویش، آیینه بستیم در خویش

از شیشه های شکسته پر شد پریخانه ی دل

جمعی حقیقت ندیده افسانه  گفتند و خفتند

چیزی حقیقت ندارد مانند افسانه ی دل

دل را چراغان او کن، با اشک ها شستشو کن

بیرون شو از خانه ی جان، بیرون زن از خانه ی دل

مستان یکدست لبیک، تا باده ای هست لبیک

دست دلم را بگیرید، سر رفته پیمانه ی دل

                               ۱۶ تیرماه ۱۳۹۰

***

همین امروز برای حضرت ابوالفضل نیز غزلی گفتم. ابوالفضلی که از حرف این و آن دلگیر نمی شود . قهر و ناز نمی کند و با حسین(ع) شرط و شروط نمی گذارد . سراپا ادب است. در مشی او آن هفتاد و دو تن یک تن اند و همه حسین اند...


در خود شکست آن شب، از خود برید عباس

اوج ولایت است این، خود را ندید عباس

آن عاشقان یکدست، هفتاد تن نبودند...

یک تن شدند، یک تن، اول مرید عباس

با یاد کشتگانش، آیینه خانه ای ساخت

آیینه دار او بود ، آیینه چید عباس

از نسل پختگان بود، خامی نکرد، باری

چون سیب سرخ افتاد، از بس رسید عباس

کی او بهانه جو بود، چشمش به چشم او بود

دستی به دست او داد، غیرت خرید عباس

از قهر، او به دور است ، بی ناز و بی غرور است

اول شهیدِ او شد تا شد شهید عباس

" سید حسن"۱ چه زیبا راز تو را علم کرد

"راز رشید" بودی ، راز رشید... عباس

۱- روانشاد سید حسن حسینی شاعر بزرگ انقلاب در شعری سپید می گوید: تو آن راز رشیدی / که روزی فرات بر لبت آورد...



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.