آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
نگاهي به فيلم كپي برابر اصل ساخته عباس كيارستمي

نگاهي به فيلم كپي برابر اصل ساخته عباس كيارستمي


محمد قمي


بعيد است تا قيام قيامت بتوان زيرسايه و چتر انتلكتوئل بازي هاي نخ نما شده پنهان شد و به بازي هاي فرمي و روايت هاي بي مزه دفرمه دل خوش كرد و با جايزه هاي بي ارزش جشنواره هاي بي ارزش تر سياسي جهان، به خودارضايي مستمر و مداوم اين سال ها ادامه داد.
بالاخره يك جايي پرده برمي افتد و رسوايي به بار مي آورد و اين حقيقت عريان مي شود كه حتي ذائقه سياستگزاران جشنواره هاي آوانگارد و سياسي كار-توامان- جهاني هم به درد مي آيد و ديگر به كار كارگردان جهاني ما نمي آيد.
عباس كيارستمي شايد تنها كارگردان جهاني باشد كه پيش و بيش از آنكه ملي شده باشد، جهاني شده است! و اين از عجايب روزگار و ويژگي هاي منحصر به فرد سينماي جشنواره زده و شبه روشنفكري ماست كه آثار يك كارگردان را بي آنكه تعلق و دل در گرو فرهنگ و قوم و ملت و آرماني ملي و ميهني داشته باشد روانه بازار و جشنواره هاي جهاني مي كند و تبديل به سينماگري جهاني.
ريشه هاي فكري و عقيدتي و مباني سينماورزي اين سينماگر در كجاست؟ كسي كه مردم كشورش فيلم هايش را نمي بينند و اصلا اهميتي ندارد كه ببينند يا نه و فقط مهم اين است كه در جشنواره ها حضور دارد- با جايزه و توجه يا بي هبه و تلطف- چطور مي تواند جاي پاي محكمي در آن سوي جهان داشته باشد وقتي سوي ديگري قابل تصور نيست و براي او وجود خارجي به معناي درست و كامل كلمه ندارد.
اما «كپي برابر اصل» فيلم جديد عباس كيارستمي به نوعي مي تواند آيينه اي براي بازتابيدن افكار و اميال حال حاضر او در حوزه فكر و سينما باشد.
فيلمي كه به مثابه خرق عادتي قابل تامل، چه از جهت ساخت و ساختار سينمايي و اكسسوار و برخي ميزانس ها از طرفي و مفاهيم و معارف فكري و محتوايي از طرف ديگر است.
اين فيلم ديگر متعلق به سينماي بازي هاي فرمي و بازيگوشي هاي تصويري نيست، بلكه ظاهرا قرار است وامدار سينمايي قصه گو باشد.
در عين حال و به تبع همين امر شايد بازيگران جاي نابازيگران فيلم هاي پيشين را گرفته اند؛ آن هم بازيگران حرفه اي و درجه يك جهان كساني مثل ژوليت بينوش، ويليام شيمل، ژان كلودكرير.
از جمله ويژگي هاي فيلم «كپي برابر اصل» علاوه بر مباحث ساختاري و فرمي و تكنيكي، ويژگي هاي محتوايي آن است كه به نظر مي رسد در تلاقي با خاصيت هاي تصويري، اثري پديدآورده كه نهايتا به معجون ناهمگوني مي ماند كه صرفا با حواشي فرامتني كارگردانش قابل چشم پوشي است و بايد محصولش را بدون اعتراض و با توهم سينماي برتر بودنش تحمل كرد.
داستان فيلم دقيقا محصول همين ليبراليسم منتشر از ساختار و متن فيلم است؛ فيلمي محصول ايتاليا، فرانسه و بلژيك با سه زبان متفاوت در ديالوگ ها با كارگردان و نويسنده ايراني كه مي توان چينش ناهمگون و بي توازن عوامل را در محصول نهايي رديابي كرد.
فضاي فيلم كماكان ملهم از شبه فلسفه، شبه روانكاوي، آوانگارديسم و دغدغه هاي اومانيستي كارگردان فيلم است؛ كارگرداني كه بدون اينكه ملي باشد، جهاني شده است و اين بزرگ ترين عيب و ايراد عباس كيارستمي است كه هرگز نخواهد توانست بر آن فايق آيد.
در فيلم «كپي برابر اصل» دقيقا با مفهومي به نام كپي كاري روبروييم كه حتي آدرس هاي غلطي كه كارگردان سعي مي كند با تزريق مباحث فلسفي و روانكاوانه فيلم، به تماشاگر بدهد مشكلي را حل نمي كند و حواس ها را پرت.
درست است كه فيلم كپي است، اما ابدا برابر اصل نيست؛ آن هم وقتي كپي اين قدر واضح و ناجوانمردانه از فيلم هاي «پيش از طلوع» و «قبل از غروب» ريچارد لينكليتر صورت گرفته باشد. مفاهيمي همچون انسان و تقدير ازلي و ابدي در كنار اباحه گري جنسي، البته در پوشش فلسفه و روانكاوي، نشان از سيطره اي بحران زا در انديشه و سينماي كارگردان دارد.
با در نظر داشتن تمامي اين موارد مي توان داستان فيلم را، درمروري آگاهانه تر، ناشي از همين مباني فكري دانست كه به چنين محصولي منتهي شده است.
فيلم «كپي برابر اصل» عميقا گوياي وجود بحران و پس لرزه هاي متعدد و متنوع آن در فكر و عمل سازنده اش است؛ بحراني كه گرچه ناشي از نخواستن يا نفهميدن اصيل معارف انساني ديني است، اما در عين حال به شكلي سرطاني در لايه هاي تودرتوي ذهني و رفتار خارجي سازنده فيلم تاثيربسزايي گذاشته است.
آيا به تقدير الهي معتقديد، آيا از نشانه گذاري كپي و اصل چيزي جز ترويج و تنقيح اباحه گري از نوع جنسيت و فلسفي اش را دنبال مي كنيد و آيا سينما پيش و بيش از آن كه بماهو سينما براي شما ارزش و اهميت داشته باشد، محلي است براي ظهور و بروز هذيان گونه هزار توي بحران هاي فكريتان؟
عباس كيارستمي متاسفانه بدون اينكه كارگرداني ايران-وطن و ملي شده باشد، به شكلي كاذب و گلخانه اي جهاني شده است و همين امر موجب شده او بدون آن كه خود بداند و بفهمد، معلق بماند و بدون آن كه جهاني شده باشد و شايد هم اين نكته را هم بداند و هم بفهمد، اما ديگر نتواند به روي خودش بياورد، در چنين سن و سالي كار را به جايي برساند كه فيلم «پيش از طلوع» و دنباله اش «قبل از غروب» را كپي كند و براي ما برابر اصل جا بزند؛ بي خبر يا باخبر از آن كه سوداي جهاني شدن تنها از راه ملي شدن مي گذرد.
شما كه برايتان اهميتي ندارد كه هموطنانتان فيلم هايتان را ببينند يا نه و آثارتان را نه براي سينماهاي سرزمين مادري، بلكه مستقيما براي جشنواره هاي خارجي مي سازيد و مي فرستيد، حواستان نيست كه هر چيزي در اين عالم به عقبه، سبقه و ريشه نياز دارد و اساسا رسم عالم بر اين است كه چيزهاي بي ريشه همچون باد در هوا معلق باشند، حتي اگر جوايز جشنواره هاي خارجي بتوانند صاحبانشان را براي سال هاي متمادي در اين توهم نگه دارند كه جهاني اند و حتي فراجهاني.
آقاي كيارستمي! برخلاف فيلم، انديشه، تئوري و اصرار شما، متاسفانه بايد به عرض برسانيم كپي هرگز برابر اصل نيست و هرگز برابر نخواهد شد؛ انسان و تقدير روح و روان، ازل و ابد، ساخت و ساختار، جهان اول يا سوم، جشنواره هاي خارجي و كمپاني هاي فيلم سازي و هر چيز ديگري به هر شكل و گونه اي با هر فلسفه و فرمي نتوانسته و نمي تواند سرشت و سرنوشت انسان و جهان را دچار تغيير كند و آن را در اوج كپي بودن برابر اصل جا بزند؛ چرا كه «فطرت الله التي فطرالناس اليها لاتبديل لخلق الله ذالك دين القيم»
حال مي توان يك بار ديگر داستان فيلم را مرور كرد و زواياي پيدا و پنهان آن را صريح تر و صادقانه تر به جست وجو گذاشت، خوشبختانه نشانه گذاري آقاي كيارستمي حتي در عنوان فيلم هم رسوخ كرده و براي ما مفيد است.
آيا تا به حال هيچ وقت كپي براي شما برابر اصل بوده است؟ تصور كنيد سقف ديگري جاي خانه تان، حس ديگري جاي دلتان و...؛ قبول دارم وضعيت وخيم و رعب آوري است و اگر همين طور ادامه پيدا كند معلوم نيست به كدام ناكجاآباد منتهي شود!
جيمز ميلر، يك نويسنده انگليسي است؛ او براي رونمايي از ترجمه ايتاليايي كتابش به عنوان كپي برابر اصل به روستايي در توسكاني ايتاليا مي رود تا اينكه در جلسه رونمايي از كتاب با زن عتيقه فروشي كه به همراه پسرش به جلسه آمده، روبه رو مي شود؛ اين مواجهه در روند داستان و ادامه فيلم بتدريج موقعيتي را فراهم مي آورد تا نويسنده و زن ضمن همراهي و گفت وگو با هم... بشود «كپي برابر اصل! ساخته» عباس كيارستمي!



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.