استفاده آمريكا از مخالفان داخلي براي تضعيف جايگاه منطقهاي ايران
تاریخ: ۹ اسفند ۱۳۸۹
به گزارش فارس، پايگاه "ريس فور ايران " طي مقاله به بررسي راهكارهاي مد نظر آمريكا براي مقابله با اتفاقات روي داده در منطقه پرداخته است.
در اين مطلب نويسنده با اشاره به نزول جايگاه آمريكا در منطقه به تبيين اين موضوع پرداخته است كه آيا مي توان از موج ايجاد شده دركشورهاي عربي براي ايجاد آشوب درايران استفاده كرد.
نويسنده اين مطلب با اشاره به مقاله منتشر شده در يكي از نشريات امريكايي درباره ناآرامي هاي بحرين مي نويسد:
*آمريكا نميتواند ناآراميهاي بحرين را ناديده بگيرد
دوست محترم ما ديويد فرام مطلب بسيار جالب توجهي را با عنوان "آمريكا نميتواند ناآراميهاي بحرين را ناديده انگارد " منتشر كرده است. ديويد نكات مهمي را گوشزد كرده است كه ما نيز با آنها موافق هستيم؛ از آنجا كه "يك ناوگان جنگي كامل آمريكا در بحرين مستقر است، هيچ راه گريزي نيست كه آمريكا بتواند خود را از مناسبات داخلي و امور سياسي بحرين جدا كند و دخالتي در اين باره نداشته باشد. " اما توصيهاي كه وي براي سياست خارجي آمريكا پيشنهاد ميكند، چندان از نظر ما خوشايند نيست:
"هميشه و هرگز: ايران بازيگر بزرگي در خاورميانه است... هر تصميمي كه در قبال اين منطقه اتخاذ ميشود بايد با اين سؤال ارزيابي گردد: آيا اين تصميم ما را به يك تغيير مثبت در سيستم سياسي ايران نزديك ميكند يا از آن دور ميسازد؟ اين سؤال بايد در مورد تصميمگيريهايي كه نسبت به بحرين و بسياري از ديگر كشورها صورت ميگيرد نيز در نظر گرفته شوند. "
*اعتراضات در كشورهاي عربي جايگزيني براي داستان ايران
يكي از دلايلي كه باعث ميشود پيشنهاد ديويد ـ به ياد داشته باشيد كه او يكي از برجستهترين نومحافظه كاراني است كه ميتوان يافت ـ ما را شوكه كند اين است كه به نظر ميرسد چنين پيشنهادي پيش از اين توسط رئيس جمهور اوباما و دولت وي در اين منطقه به كار گرفته شده است.
در همين راستا ديويد سنگر از روزنامه نيويورك تايمز معتقد است كه رئيس جمهور اوباما بر اين باور است كه ناآراميها در تونس، مصر و ديگر مناطق، "ميتواند روايتي جايگزين براي القاعده و ايران باشد كه آمريكا ميبايست از آن استفاده كند. "
*استفاده آمريكا از معترضان براي تضعيف جايگاه منطقه اي ايران
با توجه به همين مضامين است كه بايد دريابيم كه چرا دولت اوباما هفت ساعت پس از اينكه عمر سليمان كناره گيري حسني مبارك را از رياست جمهوري مصر اعلام كرد، از ستاد مطبوعاتي كاخ سفيد بخواهد دست به كار شوند و "يك صدا از معترضان " در ايران بخواهند "به خيابانها ريخته و خواستههاي خود را فرياد زنند. "
دولت اوباما تصميم گرفته است به هر نحوي كه ممكن است به جمهوري اسلامي "فشار بياورد "، و اين در حالي است كه جايگاه استراتژيك آمريكا در خاورميانه جلوي چشمان ما روز به روز ضعيفتر شده و تحليل ميرود.
برخي از اين شيوهها، تلاشهاي بيهودهاي است كه در جهت ايجاد تغيير در اوضاع سياسي داخلي ايران صورت ميگيرد ـ از جمله تلاشها و تشويقهاي دولت اوباما براي ايجاد ناآرامي در داخل ايران. همچنين دولت اوباما به تازگي عنوان تروريست را از سازمان مجاهدين خلق برداشته و بيش از اين آن را يك سازمان تروريستي نميداند.
*حمايت از مجاهدين خلق، تضعيف سياست هاي ناكام آمريكا مقابل ايران
در همين راستا ژنرال هاف شلتون، رئيس ستاد ارتش بيل كلينتون و جيمز جونز ژنرال بازنشسته ارتش و مشاور امنيت ملي پيشين اوباما و آنتوني زيني خواستار توانبخشي و حمايت از سازمان مجاهدين خلق شدند. شلتون صريحاً اعلام كرد كه ايران ميتواند از موج دموكراسي خواهي كه هم اكنون در خاورميان جريان دارد استفاده كند و لذا از اين گفته چنين سناريويي پيش بيني ميشود كه "لازم است كه حكومت كنوني ايران تغيير كند. "
در گفتگو با آن دسته از اعضاي دولت اوباما و اعضاي كنگره كه موضوع مذكور را با ايشان مطرح ساختيم، تأكيد كرديم كه برداشتن عنوان تروريست از يك گروه تروريستي خارجي همچون سازمان مجاهدين خلق و حمايت از آن به عنوان يك گروه مخالف "پيشتاز " تبعيدي، بيش از پيش سياست ناكام و بي تأثير آمريكا را در قبال ايران، تضعيف ميكند.
*نا اميدي اوباما از ادامه يافتن قدرت آمريكا در خاورميانه
دولت اوباما كه ديگر اميدي ندارد به عنوان قدرتي نگريسته شود كه در خاورميانه تأثيرات معناداري به جاي ميگذارد، به دنبال راههاي ديگري ميگردد كه بتواند جمهوري اسلامي را تحت فشار قرار دهد. درست چند روز قبل استيو كي ـ برنده جايزه پوليتزر و رئيس بنياد آمريكاي جديد ـ طي يادداشتي در نشريه نيويوركر مدعي شد كه دولت مذاكرات مقدماتي و محرمانهاي را با طالبان آغاز كرده است.
از نگاه ايران، چنين اقدامي تنها به معني خيانت به مردم افغانستان و عدم صلاحيت آمريكا براي ادامه حضور خود در افغانستان ميباشد. در سالهاي 2003-2001 جمهوري اسلامي در جهت سرنگون كردن طالبان از قدرت در كابل و نابود كردن پايگاههاي القاعده در افغانستان، كمك فراواني به آمريكا كرد. ايران در بخشهايي با آمريكا همكاري كرد با اين شرايط كه آمريكا اعلان نمود واشنگتن خواهان افغانستاني مستقل و باثبات است كه تحت حكمراني طالبان و حاميان ايشان يعني پاكستان و عربستان سعودي نباشد.
*تقسيم قدرت با طالبان آغاز جنگ داخلي در افغانستان
اما مقامات ايراني هشدار دادند كه مردم اين كشور حضور طولاني مدت آمريكا را چيزي جز اشغال نظامي قلمداد نميكنند ـ كه چنين قضاوتي بي دليل نبوده و از پي گسترش مناطق اشغالي توسط نيروهاي آمريكايي و استقرار هر چه بيشتر نيروهاي نظامي در اين كشور كه طبعاً خشونت و بيثباتي بيشتري را نيز به همراه آورده، ايجاد شده است. اين حوادث به نوبه خود باعث تقويت نيروهاي طالبان شده است كه از جانب عربستان و پاكستان حمايت ميشوند و از چندي پيش حضور آنها بار ديگر احساس ميشود ـ تا آنجا كه حامد كرزاي، رئيس جمهور افغانستان كه به نظر ميرسد در كنار دولت اوباما قرار گرفته است، معتقد است كه تنها راه ايجاد ثبات سياسي، تسهيم قدرت با طالبان است.
همانطور كه پيش از اين تجربه به ما ثابت كرده است، اين ماجرا سبب ميشود كه سياستمداران ايراني صرفاً اهداف آمريكا در افغانستان را زير سؤال نبرند، بلكه صلاحيت و شايستگي اين كشور را دچار چالش كنند ـ و دلايل خوب و كافي براي اين كار نيز در اختيار دارند. اگر كرزاي و آمريكا طرح تسهيم قدرت با طالبان را در پيش گيرند، و ديگر گروههاي عمده غير پشتون را دخيل در اين ماجرا نكنند (كه بسياري از آنها روابط نزديكي با جمهوري اسلامي دارند)، همانطور كه كول خاطر نشان ساخته است "اين ميتواند آتش يك جنگ داخلي را شعلهور سازد. "
*اوباما به هر قيمتي از خاندان سلطنتي بحزين حمايت مي كند
از اين رو كاملاً آشكار است كه دولت اوباما به هر قيمتي كه شده و با هر ميزان تلفاتي كه لازم باشد از خاندان سلطنتي بحرين حمايت خواهد كرد و تلاش ميكند آن را در "پايگاه آمريكا " باقي نگاه دارد. به عبارت ديگر، دولت اوباما در مواجهه با موج ناآراميهاي مردمي در جهان عرب، سياستهايي را در پيش گرفته است كه مردم خاورميانه را از سياست خارجي آمريكا منزجر كرده و آنها را از اين كشور دور ميكند.
|