شهید ربایی ضدانقلاب و روایت یک شاهد عینی
تاریخ: ۲۷ بهمن ۱۳۸۹
خبرنامه دانشجویان ایران: تا لحظاتی دیگر تشییع جنازه شهید دانشجو "صانع ژاله" است که ماجرای این ساعات و لحظات مشابه ساعات و لحظاتی است که سیده زهرا حسینی در کتاب "دا" به تصویر میکشد.
نویسنده کتاب دا از لحظاتی می گوید که جنازه شهدا توسط منافقین دزدیده می شود که در ذیل می آید:
این بار ناهید همراه مرد جوانی آمده بود. مردی ریز نقش با قدی کوتاه و لاقر اندام که پیراهن سفیدش را روی شلوارش انداخته بود. مرد غیر منطقی و سرسختی به نظرم آمد، که نمی شد با او حرف زد، نزدیک که شدند، پرسید خواهر حسینی کیه؟
گفتم: منم. کاری داشتید؟
با لحن سرزنش آمیزی پرسید: می خواهم ببینم چرا می خواید اینجا بمونید؟ با اجازه کی موندید؟
گفتم: این دفعه اولم نیست که اینجا می مونم با اجازه پدرم اینجام. ضمنا اشکال اینجا موندن از نظر شما چیه؟
گفت: اشکال، اشکال که به خاطر خودتون می گیم. اینجا امنیت نداره. شما هم یه خانم جوان هستید. مردها باید بیایند به کارهای اینجا برسند.
گفتم: من این ها رو می دونم. اتفاقا چون اینجا امنیت نداره من می مونم. شهدای ما اینجا تنهان. هیچ کس به فکر حفاظت از اینها نیست. مرد کو بیاد اینجا؟ مرد ها رو بیارید. شما هم خودت بیا واستا ما میریم.
گفت: من که نمی تونم. کلی کار سرم ریخته تازه شهدا محافظت می خوان چی کار؟
گفتم: تشریف بیارید بهتون نشون بدم.
راه افتادیم و رفتیم جلوی غسالخانه شهدایی که راه به راه خوابانده بودیم را نشان دادیم و گفتم: اینها محافظت می خوان. شبها وقتی سگ ها حمله ور می شند، شما کجایی ببینی اینجا چه خبر می شه؟
دیشب کلی حواسمون بوده باز امروز می بینیم سگ ها زمین جنت آباد رو کنده اند تازه سازمان مجاهدین هم از یک طرف.
مردم جنازه بردند بیمارستان طالقانی وقتی رفتند پس بگیرند بیمارستان نداده، گفتند نامه بیارید. معلوم شده نیروهای سازمان مجاهدین جنازه ها رو گرفتن، بردن توی شهر های دیگه به اسم شهدای سازمان مجاهدین تبلیغ کرده اند و جنازه رو خاک کرده اند.
اگر حمله ای بشه چه از طرف سگ چه از طرف منافقین و مجاهدین از این چند تا پیر زن و پیر مرد توی جنت آباد چه کاری بر میاد؟!
گفتنی است شبکه های ضد انقلاب در پی شهادت شهید ژاله اعلام کردند در تشییع جنازه این شهید حاضر خواهند شد.
|