آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
مهندسی دراماتیک برای تحمیل قضاوت

مهندسی دراماتیک برای تحمیل قضاوت


مشرق


مدتی است که فیلمی به نام «جدایی نادر از سیمین» هیاهوی خاصی را در سینمای ایران به پا کرده است. فیلمی که بیشترین جوایز را در دو جشنواره داخل و خارج از کشور از آن خود کرد و پس از آن نیز با تبلیغات گسترده یک جریان سیاسی بهره مند از ابزار فرهنگی و رسانه ای مواجه شد. البته در مجموع و آن طور که انتظار می رفت - با توجه به حجم تبلیغات و جریان سازی های رسانه ای انجام شده - نتوانست توجه ویژه مردم را به خودش جلب کند.

اما جدای از این همه جنجال و حاشیه و فارغ از قوت و ضعف های ساختاری این فیلم، «جدایی نادر از سیمین» چه می گوید؟ ایدئولوژی موجود در روایت این فیلم و تصویر آن از اسلام و جامعه و انسان ایرانی به هیچ وجه جدید و عمیق نیست، اما روش اصغر فرهادی، نویسنده فیلمنامه و کارگردان این فیلم برای این حرف ها و تصاویر با ظرافت و پیچیدگی بیشتری انجام گرفته است. تا آنجا که عده ای را به صرافت انداخته که بگویند این فیلم مواجهه دو جبهه خیر با یکدیگر است و قضاوت درباره آدم ها را به مخاطب واگذار می کند و آدم ها در آن خاکستری هستند و تصاویر آن واقعیت هایی بی واسطه از جامعه ایرانند و ... . اما با تعمیق و تحلیل در فرم این فیلم می توان به نتایجی کاملاً متضاد از این گونه سخن ها دست یافت. به راستی حرف حساب داستان و تصاویر «جدایی نادر از سیمین» چیست؟
تمام داستان این فیلم را می توان تلاش برای پاسخ گویی به یک سوال دانست؛ سوالی که در ابتدای فیلم مطرح می شود، اما فردی که هدف این سوال است سکوت می کند و گویی مابقی ماجراها و داستان هایی که در فیلم به تصویر کشیده شده اند، پاسخی برای این پرسش هستند.
صحنه دادگاهی که در آن سیمین از نادر طلاق می گیرد آغازگر فیلم است. زن قصد مهاجرت از ایران به جایی دیگر را دارد، اما شوهرش به دلایلی چون مسئولیت نگهداری از پدرش ترجیح می دهد که در کشورمان بماند. وقتی از زن درباره اصرارش برای خارج شدن از ایران سوال می شود پاسخ می دهد که نمی خواهد فرزندش در چنین شرایطی پرورش بیابد، اما وقتی که می پرسند چه شرایطی، او سکوت می کند. درست پس از پایان این گفت وگوها، ارائه پاسخ به این پرسش آغاز می شود. به این ترتیب که نادر چون تا عصرگاه مشغول به کار است ناچار می شود تا یک زن را برای پرستاری از پدرش استخدام کند. زنی که به خاطر فقر مالی ناچار است تا تن به این کار دهد. در ادامه، این زن از سوی نادر با تهمت دزدی مواجه می شود و درگیری هایی بین آنها پیش می آید و کارشان به دادگاه کشیده می شود و ... . درگیری هایی که می توان آن را نماد نوعی تضاد طبقاتی در ایران دانست. به زعم فیلم، دو طبقه متوسط شهری و مستضعف جامعه ما با هم ستیزه و کشاکش دارند.
اما نکته قابل تأمل این است که در این ماجراها تقریباً همه کاراکترها به هم دروغ می گویند. محور اصلی درام در «جدایی نادر از سیمین» دروغ گفتن مردم ایران به یکدیگر برای حفظ منافع فردی و مقاصدشان است. در این فیلم تقریباً همه به یکدیگر دروغ می گویند و قصد فریب دادن همدیگر را دارند! نگاه فیلم به کشور ما محلی است که در آن همه با هم مقابله و کشمکش دارند و در این بحران، اخلاق رو به نابودی است.
این فیلم هم مانند آثار قبلی اصغر فرهادی دارای پایانی تلخ و توأم با شکست است. یک اصل دراماتیک برای تشخیص فیلم سیاه نما از فیلمی مغایر این صفت، نحوه پایان بندی فیلم است. یک فیلم حتی اگر مملو از شکایت و تلخی باشد، چنانچه با پایانی پیروزمندانه و امید بخش تمام شود، از قاعده آثار موسوم به سیاه نما خارج می شود، اما اگر وضعیت بحرانی در یک فیلم تا پایان باقی بماند یا مضاعف شود، در آن صورت مفهوم بن بست و ناامیدی به مخاطب القا می شود. درست مانند آنچه در فیلم مورد بحث ما رخ داده است.
بنابراین «جدایی نادر از سیمین» قطعاً و آشکارا یک فیلم سیاه نما و مطابق با میل جشنواره های خارجی است. زیرا در این فیلم همه درهای امید بسته نشان داده می شود. اگر این فیلم پایان خوشی داشت و معلوم می شد که «سیمین» تصوری اشتباه دارد، آن وقت اتهام سیاه نمایی از این اثر برطرف می شد. حال آن که حرف صریح فیلم این است که ایران جای مناسبی برای زندگی نیست و حق با سیمین است که می خواهد ایران را به کشوری دیگر- یحتمل کشوری غربی- ترک کند.
در این فیلم می توان رد پای هر بخش از جامعه را در یکی از کاراکترهای فیلم دید. مثلاً نادر یک فرد ملی گرا با تعلقات بومی و دلبستگی به این کشور است. او به رغم وجود مشکلات نمی تواند از کشورش دل بکند. راضیه در واقع نماد بخش متدین و متعهد به ارزش های جامعه است. شوهرش نیز به زعم این فیلم نماد آنچه لباس شخصی یا افراد خودسر معرفی می شوند، است. در این میان سیمین نماد جریان غربگرای جامعه ماست. فردی که هیچ گونه تعلق خاطری به ارزش های بومی و ملی خویش ندارد و مهمترین دغدغه اش رسیدن به غرب است.
برخلاف ادعای افرادی که می گویند این فیلم بی طرف است و قضاوت را درباره آدم های داستان به مخاطب وامی گذارد، جانبداری پررنگی از سوی فیلمنامه نویس و کارگردان دیده می شود. منتها این جانبداری به هیچ وجه شعاری و مستقیم نیست. فرهادی سعی کرده با مهندسی دراماتیک فیلم، یعنی نحوه چینش عناصر و اتفاقات داستان، به تأثیرپذیری و قضاوت مخاطب خویش سمت و سو بدهد.
به عنوان مثال در ماجرای متهم شدن راضیه به دزدی پول از سوی نادر، تدبیری اندیشیده شده تا زن مذهبی مشکوک به دزدی به تصویر درآید. به این ترتیب که عامل اصلی کم شدن پول های آن خانه مبهم و مستتر می ماند. تنها در دقایق ابتدایی فیلم صحنه ای به نمایش در می آید که در آن سیمین بخشی از پول را برای هزینه نمودن برمی دارد، اما تا پایان دیگر به صراحت اشاره ای به بی گناه بودن زن نمی شود. حتی برخی از تماشاگران فیلم متوجه ماجرای پول نمی شوند و شک شان نسبت به آن زن بی گناه بر طرف نمی شود. این چینش داستانی تمهیدی بوده برای این که مخاطب به پنداری منفی نسبت به راضیه برسد.
همچنین توجه کردن به سابقه آثار اصغر فرهادی گویای مردود بودن بی طرفی در اوست. آثار گذشته این شخص موید تنفر و تصور منفی او نسبت به فرهنگ بومی جامعه ماست. فرهادی در فیلم «چهارشنبه سوری» پوشش چادر را به عنوان یک نماد انسانی والا تخطئه کرده بود. در یکی از صحنه های آن فیلم، چادر مشکی پوشش زنان بدکاره معرفی می شود! همچنین در صحنه دیگری از همان فیلم چادر یکی از کاراکترها لای چرخ موتور می رود و باعث واژگون شدن سرنشینان آن می شود. در فیلم «درباره الی» نیز نامزد الی فردی مذهبی به نمایش در آمده است. در این فیلم عنوان می شود که باعث و بانی اصلی مشکلات و تنش های الی نامزدش است.
با این قرینه ها جای هیچ تردیدی نمی ماند که فرهادی نگاهی خنثی و بی طرف نسبت به فرهنگ دینی جامعه ما و همچنین اقشار متدین ندارد و نگاهش کاملاً منفی است.
در فیلم «جدایی نادر از سیمین» نیز داستان طوری پیش می رود که مخاطب را نسبت به فرهنگی بومی جامعه ما بدبین می کند. به عنوان مثال در یکی از سکانس های این فیلم راضیه قصد نظافت پیرمرد تحت پرستاری اش را دارد. او برای رعایت شرعیات به دفتر مرجع تقلید خود تماس می گیرد و درباره حلال یا حرام بودن این اقدام سوال می کند. این بخش از فیلم به گونه ای تحقیرآمیز و مغرضانه ترسیم شده است. یعنی تصویری هجوآمیز از این رفتار نمایش داده می شود. به گونه ای که گویی این رفتار آن زن خلاف عقل و آداب زندگی است. دیگر این که در شخصیت راضیه، حجاب و تشرع آمیخته با بدبختی و نابسامانی است. حتی در آخر هم که او به خاطر اعتقاداتش حاضر به دریافت پول نمی شود، این پرهیز نه به خاطر خدا و ارزش هایی که اسلام بر آن تأکید کرده که تنها به خاطر آینده فرزندانش این پول را نمی پذیرد. دقت کنید؛ راضیه نمی گوید در مکتب ما دریافت پول مشکوک به ناحق بودن مردود است، بلکه می گوید که از آن وحشت دارد که این پول ها حرام باشد و در آینده فرزندش گرفتار مشکلاتی شود!
از معدود شخصیت های این فیلم که دروغ نمی گوید، سیمین است. او نقطه عطف و آرامش این فیلم محسوب می شود. یعنی دقیقاً همان شخصیتی که مقصدش غرب است و نگاهی منفی به ایران دارد. همچنین از شخصیت شوهر راضیه به عنوان یک فرد مذهبی چهره ای به شدت مجنون وار و فاقد تعادل روحی و روانی به نمایش درآمده که این هم تأمل برانگیز است.
 

*آرش فهیم



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.