آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
فعالان حوزه نشر در سال «جهاد اقتصادي» چه وظيفه اي دارند؟

فعالان حوزه نشر در سال «جهاد اقتصادي» چه وظيفه اي دارند؟


کیهان


طه راستين
رهبر معظم انقلاب در پيام نوروزي خود سال 90 را سال «جهاد اقتصادي» ناميدند، سالي كه همه بخش هاي مختلف كشور براي دستيابي به پيشرفت هاي اقتصادي بايد جهادگونه وارد ميدان شوند. اما بخش فرهنگ و به طور اخص حوزه نشر و كتاب چه وظيفه و نقشي در اين ميدان دارد؟ اين سوالي است كه اگر به طور مشخص و كامل به آن پاسخ داده نشود شايد هرگز نتوان نقش قابل توجهي براي عرصه فرهنگ در تحقق شعار «جهاد اقتصادي» پيدا كرد. پاسخ هايي از اين دست كه هنرمندان بايد روحيه جهادي در ميان مردم ايجاد كنند، هنرمندان بايد نتايج تحقق اين شعار را در آثار خود پديدار كنند، هنرمندان بايد...، اولين و بديهي ترين پاسخ هايي است كه مي توان آن را براي سوال فوق مطرح كرد. اين پاسخ ها اگرچه تا حدودي صحيح و منطقي به نظر مي رسد اما تنها وظيفه هنرمندان و نويسندگان را مورد توجه قرار داده كه بايد چنين و چنان كنند حال آنكه مراد از اين سوال دست يافتن به يك نگاه است. نگاهي كه براي ما روشن مي كند چه رابطه اي بين اقتصاد و فرهنگ برقرار است و در اين رابطه، دوطرف چه تاثيري بر هم مي گذارند و از هم مي پذيرند؟ آنجاست كه مي توان نقش فرهنگ را به طريق اولي و سپس فعالان فرهنگي (هنرمندان، نويسندگان، مديران فرهنگي و...) در تحقق شعار «جهاد اقتصادي» متوجه شد.
و اما سوال؛ چه رابطه اي بين اقتصاد و فرهنگ قائل هستيد؟ اين سوالي است كه شايد پيش از اين بسياري از شما پرسيده باشيد. اقتصاد اصل است يا فرهنگ؟ اين سوال اما با سوال قبلي بسيار متفاوت است. چه كه آن نسبت دو حوزه اقتصاد و فرهنگ را مي پرسد و اين يكي، يك حوزه را اصل مي داند و به تبع آن حوزه ديگر را فرع بر آن فرض مي كند. اما سوال اصلي كه در ظاهر با سوال نخست يكي و در اصل متفاوت از آن است، اين است كه چه نسبتي بين فرهنگ و اقتصاد وجود دارد؟ در بحث هاي نظام سازي وقتي صحبت از خرده نظام هاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و نظامي به وجود مي آيد عنصر اصلي و خط دهنده و معنايي را فرهنگ مي دانند و به معنايي يك عنصر فكري و انديشه اي است. عنصر انطباقي و رافع نيازهاي انساني را اقتصاد مي دانند. به عبارتي اين فرهنگ است كه بايد به اقتصاد خط و سو بدهد. اگرچه حتي ممكن است بنا به ملاحظات و مصلحت هايي تقدم رتبه اي را به سياست و اقتصاد بدهيم اما تقدم ارزشي از آن فرهنگ و مولفه هاي مربوط به آن است. حال ممكن است سوال هاي ديگري هم مطرح شود، سوال هايي از اين دست كه اقتصاد كجا بايد به فرهنگ توجه كند و سايه تقدم ارزشي را بر خود احساس كند؟ آيا اين دو در هم تنيده و مخلوط هستند؟ فرهنگ و اقتصاد در رابطه با هم چگونه تعريف مي شوند. حداكثري يا حداقلي؟ و در ميان اين سوال ها، حوزه نشر و كتاب كه گروهي آن را «صنعت نشر» مي دانند رابطه اش با فرهنگ و اقتصاد چگونه است؟ آيا براي حوزه اي كه آن را صنعت مي ناميم مي توانيم پيكره و هدف اقتصادي تعريف كنيم؟ سودآوري آيا جزو اصلي ترين اهداف صنعت نشر است؟ اين همه سوال هايي است كه نمي توان در يك مطلب و يك روز به آن ها پاسخ گفت و همه را بررسي كرد.
محمد حمزه زاده؛ مديرعامل انتشارات سوره مهر در يادداشتي با اشاره به اينكه يكي از دلايل نامگذاري سال 1390 به عنوان سال جهاد اقتصادي، هدفمند كردن يارانه ها و تاثيرات ناگزيري است كه در نظام اقتصادي كشور و به تبع آن بر زندگي مردم خواهد داشت، مي نويسد: «اگر فرض كنيم مهم ترين تاثير هدفمند كردن يارانه ها به طور طبيعي و تبعي بالا رفتن بهاي تمام شده كالاها و خدمات هنري است، پس بايد به طور كلي شاهد بالا رفتن بهاي محصولات هنري باشيم. در شرايطي كه حوزه فرهنگ كشور در معرض تهاجمات شديد فرهنگي بيگانگان است، هر عاملي كه موجب كمرنگ شدن ميزان حضور فرهنگ و هنر خودي و كمتر شدن ميزان مصرف محصولات هنري متعهد و سالم شود، خطري جدي و غيرقابل چشم پوشي قلمداد مي شود. اين در حالي است كه محصولات فرهنگي بيگانه چه از طريق قاچاق و عرضه در كوچه و بازار و چه از طريق ماهواره ها به بهايي بسيار ناچيز در اختيار مخاطبان داخلي قرار مي گيرند.»
او با اين توضيح كه براي رفع اين مشكل «بايد زمينه همه گيري محصولات جبهه فرهنگي و هنري انقلاب اسلامي را فراهم كرد» مسير اين كار را جريان سازي و شاخص سازي مي داند. به باور حمزه زاده «جريان سازي» در حوزه محصولات فرهنگي و هنري به سه عامل وابسته است: «شمارگان انبوه، زبان همه فهم، دسترسي آسان.» او ادامه مي دهد: «در دستور زبان توليد محصولات هنري، وجود اين سه ويژگي به معني بالا رفتن ضريب اثرگذاري و همه گيري و در نتيجه، فتح بازار است. در دستور زبان اقتصاد محصولات هنري نيز وجود اين سه ويژگي به معني افزايش شمار مخاطبان و پايين آمدن بهاي تمام شده و در نتيجه، ارزان سازي محصول نهايي است كه به همه گيري آن منجر مي شود.»
حمزه زاده براي رسيدن به موارد مذكور ضرورت توجه به سه استراتژي «توجه به بهره گيري از مزيت هاي نسبي محصولات متعهد و سالم نسبت به محصولات جبهه مهاجم»، «اقدام به برنامه ريزي و توليد محصولات فرهنگي پرشمار با شمارگان انبوه» و «تلاش جدي براي ايجاد دسترسي سريع و آسان به محصولات خودي» را هم متذكر مي شود.
مديرعامل انتشارات سوره مهر با بيان اينكه «رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار جمعي از فعالان فرهنگي و هنري، كار فرهنگي را جهاد في سبيل الله دانستند و از همه فعالان اين عرصه خواستند كه حق اين جهاد را به جاي آورند» در سال جهاد اقتصادي، زمينه سازي و فعاليت در حوزه اقتصاد هنر متعهد را وظيفه همه فعالان و صاحب نظران و هنرمندان كشور مي داند.
مدير بازرگاني انتشارات علمي و فرهنگي (كتاب گستر) در پاسخ به پرسشي در مورد نسبت فرهنگ و اقتصاد مي گويد: «هركدام از اين دو مقوله جاي خودشان را دارند و كار فرهنگي بايستي به لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه باشد. پس اين دو، رابطه مستقيمي با هم دارند و بايد طوري عمل شود كه كار فرهنگي پاسخ گوي نيازهاي مادي كساني كه در اين حوزه فعاليت مي كند، باشد.»
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا كار فرهنگي بايد اقتصادي هم باشد؛ مي گويد: «به طور حتم بايد باشد ولي، فعلا در كشورمان كارهاي مربوط به نشر و حوزه هاي تابعه آن از توزيع و فروش و توليد چندان اقتصادي نيست و خيلي مسائل مادي كساني كه در اين حوزه فعاليت مي كنند را تأمين نمي سازد. بيشتر به دليل عشق به كار است كه اين افراد ادامه مي دهند، وگرنه سرمايه گذاري كه در حوزه نشر صورت مي گيرد اگر در بخش هاي ديگر صورت گيرد از لحاظ اقتصادي به صرفه تر است و صنعت نشر در مقايسه با حوزه هاي ديگر سودآور نيست.»
هاشمي ادامه مي دهد: «در اين باره بايستي آسيب شناسي صورت گيرد ولي، اين مسئله دلايل مختلفي دارد. از جمله شمارگان پايين كتاب ها، هزينه بالاي توليد كتاب و اينكه قيمت كتاب ها به نسبت كالاهاي ديگر ارزان است و سودي كه از اين طريق حاصل مي شود در حدي نيست كه سرمايه گذار ترغيب شود در اين حوزه فعاليت كند. به عنوان مثال هيچ سرمايه گذاري حاضر نيست در بخش توزيع وارد شود چرا كه بايد اين هزينه ها از قيمت پشت جلد تأمين شود ولي قيمت به حدي نيست كه اين هزينه را تأمين كند.»
وي با بيان اينكه در زمينه هاي ديگر حوزه نشر هم وضعيت به همين صورت است مي افزايد: «هنوز حمل و نقل مناسب، اطلاع رساني به روز و سيستم بسته بندي مناسب براي حوزه نشر در كشور به وجود نيامده، چون اين مسائل نياز به سرمايه گذاري دارد، كه باتوجه به قيمت كتاب ها مقرون به صرفه نيست.» بر اين اساس، او توجه به اين مسائل و سرمايه گذاري در آن ها را راهي براي سودآوري حوزه نشر و كمك آن به اقتصاد كشور مي داند.
اميرحسين انبارداران مدير انتشارات مجنون درباره رابطه فرهنگ و اقتصاد عقيده دارد كه فرهنگ در حوزه نشر زير بناست و با كار فرهنگي است كه چرخ اقتصاد هم مي چرخد و بايد فرهنگ نسبت به اقتصاد بچربد.
وي مي گويد: «اگر اقتصاد به فرهنگ بچربد اين باعث مي شود كه تجاري شدن صورت بگيرد و عملا رويكرد فرهنگي از بين رفته و بالعكس اگر كار اقتصاد در خدمت فرهنگ قرار بگيرد، اين نيز باعث مي شود كه كار فرهنگي دوام و قوام نداشته باشد.»
وي رابطه فرهنگ و اقتصاد را مانند دو تيغه قيچي مي داند كه بايد تيغه فرهنگي قوي تر باشد و كساني در اين زمينه موفق هستند كه علاوه بر فكر فرهنگي، شم اقتصادي قوي داشته باشند.
وي دليل اينكه هنوز اين مسئله در كشور جانيفتاده را اين گونه بيان مي كند: «به خاطر اينكه كساني كه وارد حوزه فرهنگ شده اند اهل فن نيستند و كساني كه وارد اين حوزه شده اند يا كساني هستند كه تنها هم و غمشان فرهنگ است و چندان به اقتصاد توجه ندارند و يا كساني هستند كه تنها دغدغه كار اقتصادي دارند و خيلي فرهنگي نمي انديشند. لذا اين موضوع باعث شده كه هنوز مسئله اقتصاد فرهنگ در كشور جا نيفتد. بنابراين من فكر مي كنم بايد متخصصين فرهنگي وارد اين عرصه شوند كه علاوه بر فكر فرهنگي، شم اقتصادي خوبي داشته باشند چرا كه اين دو نمي توانند از هم جدا و منفك باشند.»



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.