آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
روشنفکری ابزاری برای حمله به دین

روشنفکری ابزاری برای حمله به دین


پروفسور محمد لگن هاوزن


برهان:: «گری لگن هاوزن » در سال 1953 در شهر نیویورک آمریکا متولد شد. در سال 1983 دکترای خود را در رشته ی فلسفه از دانشگاه بوستون اخذ کرد و تا سال 1989م. به تدریس مقدمه‏ی منطق، فلسفه، زیبا شناسی، علم اخلاق، فلسفه‏ی مذهب و متافیزیک پرداخت. وی بعدها مسلمان می‏شود و نام«محمد» را برای خود انتخاب می‏کند. او «تشیع» را برمی‏گزیند و آن را منطبق با روحیه‏ی سخت پذیر و جستجوگر خود می‏داند. وی روحیه‏ی نفوذناپذیری خود را مدیون پدر می داند و چنین تصور می‏کند که حتی اکنون نیز مدیون همان روحیه است.

 
ایشان مدت دوازده سال است که در ایران به سر می برد و هم اکنون در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تدریس و تحقق فلسفه اشتغال دارد ، ایشان دارای آثار و تألیفاتی است که در آمریکا و ایران منتشر شده است. حدود ده سال در دانشگاه تگزاس جنوبی تدریس کردند تا این‏که بین لگن هاوزن و مدیریت دانشگاه اختلافاتی به وجود آمد و در نتیجه، از آن دانشگاه استعفا داد. یک سال بعد بنا به دعوت انجمن حکمت و فلسفه به ایران آمدند و در آن جا به مدت 4 سال تدریس کرد. پس از آشنایی با بنیاد باقرالعلوم(ع) به دعوت حضرت آیت الله مصباح یزدی به تدریس در این مرکز مشغول شد و مدت دوازده سال است که در ایران زندگی می‏کند.
 
 مدتی بود که بحث از روشنفکری دینی کنار گذاشته شده بود ولی طی سال گذشته دوباره نجواهایی در این مورد شنیده ­شد. آن چه در ادامه می­خوانید بخشی از نظرات دکتر لگن هوزن ا­ست که مدت‌ها با فلسفه‌ی تحلیلی و اسلامی و انواع گرایش­های نوجویانه از جمله روشنفکری، آشناست. هر چند همان‏طور که خواهید دید روشنفکری دینی از نظر ایشان مفهومی غیر منتظره و ناسازگار است:
 
- بسیاری از بحث­هایی که در این سال‌ها درباره‌ی روشنفکری دینی  طرح شده حول این بوده که آیا می‌توانیم مفهومی چون روشنفکری دینی را بپذیریم یا نه، نظر شما چیست؟
 
در غرب نحله­ای تحت عنوان نحله‌ی «روشنفکری دینی» نداریم تا بر اساس مانیفست یا الگوی خاصی روشنفکری دینی را هم‌چون مکتب ببینیم یا بسنجیم.این واژه لااقل در ایران ریشه­ای فرانسوی دارد. اتفاقاً واضح است که دکتر «شریعتی» پس از تحصیل در فرانسه و بازگشت به ایران، این جریان را آغاز کرده است. با در نظر داشتن این واقعیت می­توانیم کمر به تحلیل جریان موسوم به روشنفکری مذهبی ببندیم. روشنفکری در فرانسه ریشه در گرایش­های چپ داشت و وقتی به ایران رسید رنگ و بوی دینی گرفت. وقتی سوسیالیست­هایی پیدا شدند که سوسیالیست‌های خداپرست نام گرفتند. روشنفکری به طریق اولی می­تواند اصالتاً غربی ولی با چهره­ای دینی باشد.
 
- آیا به نظر شما مفهوم روشنفکری دینی متضمن تناقض است؟
 
جمع این دو مفهوم «روشنفکری دینی» در واقع جمع الحاد و دین داری است که آشکارا تناقض دارد. روشنفکری اصلاً برای حمله به دین پا به عرصه‌ی وجود گذاشت ولی در ایران به خاطر رواج و دین‌داری، تغییر سیما داد. به این ترتیب و از همین گذر است که با چیزی که دین سنتی می­نامند چالش دارد.

 

روشنفکری در فرانسه ریشه در گرایش­های چپ داشت و وقتی به ایران رسید رنگ و بوی دینی گرفت. وقتی سوسیالیست­هایی پیدا شدند که سوسیالیست‌های خداپرست نام گرفتند. روشنفکری به طریق اولی می­تواند اصالتاً غربی ولی با چهره­ای دینی باشد.

 
یعنی ما با مشتی فریب‌کار روبه‌رو هستیم؟
 
این برخورد که حاوی ظن و گمان از پیش منفی است، صحیح نیست و به طور کلی محقق را از حقیقت دور می­کند. تنها چیزی که من می­گویم این است که روشنفکری دینی متناقض است و حتی امکان دارد به جایی نرسد و تبعات نامطلوبی هم داشته باشد. به هر حال رویارویی آن‌ها با دین‌داران سنتی بسیار خاص است و مثلاً با پروتستانیست­ها که با کلیسای دوره‌ی خود درگیر شدند قابل مقایسه نیست. چه پروتستانتیست­ها ضد فلسفه، ضد فساد کلیسا و ضد انحراف از مسیحیت بودند و اعمالی چون ثروت اندوزی کلیسا و کارهایی نظیر خرید و فروش بهشت را نادرست می‌دانستند و از بازگشت به مسیحیت اصیل و شاید سنتی دم می­زدند. در گذشته نیز گفته­ام در ایران شاید کسانی مانند پیروان مکتب تفکیک که به دنبال پالودن دین از فلسفه و عرفان نظری هستند، شباهت بیش‌تری (لااقل در این مورد آخر) داشته باشند.
 
توجه داشته باشیم که برآیند عمل روشنفکران دینی بیش‌تر پاسخ‌گویی به نیازهایی است که گویا از جانب غرب ایجاد شده و روشنفکران اغلب تلاش می‌کنند اسلام را با آن هماهنگ کرده یا همراه با آن قلمداد کنند؛ البته از شریعتی به بعد، این گروه رفته رفته پخته تر شدند اما هنوز در بنیاد، بیش‌تر غربی هستند.
 
آیا موضوعی مانند کرامت انسانی در غالب حقوق بشر و انواع قواعد انسان دوستانه تناقضی با اسلام دارد؟ این سؤال از آن جهت اهمیت دارد که مناقشات زیادی میان طرفین در این موضوع وجود دارد؟
 
از نگاه سنت گرایان، انسان فی نفسه و فی حد ذاته قابل فهم نیست. این‌جاست که بحث جهات مطرح می­شود. از دید گفتمان­های غربی جهت انسان طبیعت است در حالی که در نگاه توحیدی آدمی جهت الی الله، دارد.
 
مسأله‌ی روشنفکران دینی با دین داران سنتی تنها در بنیان­ها نیست و روشنفکران معمولاً دین داری سنتی را برای حل و فصل مسایل کافی نمی­دانند...؟
 
با این حال خود بیش‌تر برخوردی ایدئولوژیک می­کنند به گونه­ای که گویا با متهم کردن دولت و در نتیجه پاره­ای اصلاحات صرفاً سیاسی تمامی مشکلات فرهنگی، اقتصادی و .... مرتفع می‌شود. نگرش سیاست­زده نمی­تواند، موفق شود.

 

از نگاه سنت گرایان، انسان فی نفسه و فی حد ذاته قابل فهم نیست. این‌جاست که بحث جهات مطرح می­شود. از دید گفتمان­های غربی جهت انسان طبیعت است در حالی که در نگاه توحیدی آدمی جهت الی الله، دارد. 
 
یعنی شما دین‌داران سنتی را موفق می­دانید؟
 
کسی منکر مشکلات و ضرورت اصلاحات نیست، منتهی مشکل با جایگزین کردن ایدئولوژی لیبرال تمام نمی­شوند؛ بلکه اصلاً باید سؤال کرد چگونه است که لیبرال­ها در به دست آوردن قدرت ناکام مانده­اند. این ناکامی در مشکلات فرهنگی آن‌ها ریشه دارد و ناهماهنگی ایشان با فرهنگ عمومی و حجم بالای کار صرفاً سیاسی باعث می­شود، پذیرفته نشوند. در ضمن روشنفکران به جای داشتن راه­حل­های معقول به انتقاد دل خوش دارند. انتقاد وقتی یک سویه و بدون پیشنهاد عملی باشد، نتیجه­ای جز ناکامی ندارد.
 
بسیاری از کشورهایی که امروز از موقعیت خوبی برخوردارند با کار فراوان به این‌جا رسیده­اند. اگر همه یک صدا انتقاد کنند ولی خود کار نکنند یا به خاطر مشکلات سیاسی و اقتصادی از ایران بروند، اتفاق خاصی نمی­افتد.


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.