آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
نقد جریان انحرافی (قسمت اول)

نقد جریان انحرافی (قسمت اول)


حجت الاسلام دکتر نبویان


برهان - در پی جنجال‌آفرینی جریان انحرافی در ماجرای استعفای وزیر اطلاعات و رویدادهای بعدی آن، فایل صوتی از دکتر سید محمود نبویان در فضای مجازی قرار گرفت که به نقد این جریان و افکار و اندیشه های لیدر آن می‌پرداخت. اما رسانه‌های جریان یاد شده با مصادره به مطلوب کردن صحبت‌های دکتر نبویان، به صورت کاملا گزینشی تنها بخش‌های از اظهارات ایشان را که به توصیف آقای مشایی می‌پرداخت، برجسته کردند. برهان ضمن توصیه‌ی همکاران رسانه‌ای به رعایت امانتداری، متن کامل این فایل صوتی را در چند بخش در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد.

 
مباحث جاری کشور، نیازمند تحلیل است؛ زیرا از بعضی آقایانی که انتظار نمیرفت اعمالی سر زده که به هیچ وجه درست نمیباشد. توجه به دو جمله از «صدای آمریکا» و «بی.بی.سی»، اهمیت درست نبودن این رفتارها را نشان میدهد:
 
صدای آمریکا: «احمدی نژاد علیه ولایت فقیه با جنبش سبز هم صدا است.»
 
بی.بی.سی: «مقبولیت و محبوبیت رهبر از احمدی نژاد است در صورت ادامهی دعوا، احمدی نژاد برندهی بازی است.»
 
این نکات بسیار مهم است و ما خودیها میبایست، به هوش باشیم. مقام معظم رهبری در تعبیر زیبایی فرمودند: «دشمنان مثل گرگاند»؛ گرگ اگر بتواند حمله میکند و اگر نتوانست منتظر میماند تا یک حیوان و یا گوسفند زخمی اندک خراشی ببیند و دیگر نتواند حرکت کند، آنگاه حملهی خود را آغاز میکند. دشمنان نیز منتظر فرصتاند، خیلی باید به هوش باشیم.
 
سؤال اینجاست، اقدام اخیر رییس جمهور محترم چرا رخ داد و چرا ادامه پیدا کرد؟ کاری که آقای احمدی نژاد انجام داد، قابل توجیه نیست.
 
رهبر معظم انقلاب فرمودند: «تا من زندهام نمیگذارم که در مسیر حرکت مردم انحرافی به وجود بیاید.» انحراف در کجاست؟ معظم له چه خطری را احساس کردهاند؟ تمام تحلیل بنده در این نقطه است، انحراف کار کجاست. در اینجا به گوشهای از مباحث اعتقادی و تئوریک اشاره میکنیم. ابتدا ذکر دو نکته، لازم و ضروری به نظر میرسد.
 
نگرانی آیتاللهمصباح
 
مقام معظم رهبری در بازدیدی که از منزل «آیتالله مصباح یزدی» داشتند، فرمودند: «بنده به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم، واقعاً میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقاً و انصافاً خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است، وجود داشته باشد.» این تعبیر خیلی بلند است، سه جهت در ایشان جمع است؛ علم، بصیرت به معنای حقیقی کلمه و صفا.
 
آیتاللهمصباح، در 21 فروردین ماه در جمعی، بحثی پیرامون حقوق زن را مطرح کردند و در آنجا جملهای را فرمودند. ایشان، میفرمایند: «اگر روزی مسؤولینی بر سر کار آیند که در ابدی بودن احکام اسلام تشکیک کنند همانگونهای که در دورهای چنین شد (دورهی اصلاحات)، اساس اسلام زیر سؤال میرود و جایی برای بحثهایی مانند حقوق زن در اسلام و غیره باقی نمیماند. امروزه در درون جامعهی ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است. (این نکته بسیار مهم است. چراکه مقام معظم رهبری فرمودند عمق دیدههای آقای مصباح، بینظیر است) و همانطور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد امروز نیز فراماسونری با شعار قرآن و اسلام جلوه میکند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان میکند یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض میکند. اگر تنبلی کنیم، زمانی از خواب غفلت بیدار میشویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و میبینیم همان کسانی فتنه را آغاز کردهاند که خود پرورش دادهایم. این عزل و نصبها از کجا در میآید. این حرفهای ملی گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکلگیری است. (این نکته نیز از اهمیت خاصی برخوردار است) حال که کشورهای منطقه به اسم اسلام، برخواستهاند ما شعار مکتب ایرانی، میدهیم. شعار ملیگرایی برای چیست؟ ملیگرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزهای صورت میگیرد؟
 
این حرفهای ملی گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکلگیری است، از کجا در میآید؟ کشورهای منطقه به اسم اسلام، برخواستهاند ما شعار مکتب ایرانی، میدهیم!
 
همان کسانی که از اصحاب رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) بودند پس از رحلت ایشان، حضرت علی(علیهالسلام) را خانه نشین کردند و بنیامیه که با نام اسلام بر سر کار آمده بود، کاری کرد که بر سر منابر به لعن علی(علیهالسلام) میپرداختند و مجاهدان و یاران پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نیز، اعتراضی نکردند پس اگر برخی از یاران امام روزی در مقابل امام ایستادند، همانگونه که سران فتنهی گذشته نیز چنین کردند، جای تعجب نخواهد داشت. برخی از کسانی که امروز دم از رهبری میزنند و از یاران رهبری هستند اگر فردا فتنهی بزرگتری را به وجود آورند، جای تعجب ندارد. خطری که امروز احساس میکنم شدیدترین خطری است که تاکنون اسلام را تهدید کرده است.»
 
این خطر چیست؟ مقام معظم رهبری، چه انحرافی را احساس کردند که فرمودند: «تا من زندهام جلوی این انحراف را خواهم گرفت؟» آیتالله مصباح هم از تشکیلات فراماسونری سخن میگویند، منظورشان کیست؟ شخص احمدی نژاد؟ نه! منظور اطرافیان وی هستند، مانند همین آقای مشّایی.
 
بنده، افکار آقای مشّایی و کارهای ایشان را کمی باز و بررسی مینمایم تا ببینیم به فراماسونری چه ارتباطی پیدا میکند. اینکه آیتالله مصباح، برخورد تندی می‏کند، به این معنی نیست که اینها در فراماسونری کارت عضویت دارند و ...
 
بهتر است، نگاهی به زندگینامهی «آقای مشایی» داشته باشیم. [در ویکی‌پدیا]در مورد زندگینامهی ایشان آمده‌است که وی آدم کوچکی نیست و برعکس، بسیار بزرگ است. سابقهی بسیار محکمی دارد. از 15 سالگی سخنران شهرشان بوده است. در زمان انقلاب با 18 سال سن، بیانههای امام(ره) را ایشان میخواندند، سخنرانیهای جدی نیز داشته است. بعد از انقلاب نیز در اطلاعات سپاه رامسر مشغول به کار میشود ... با آقای احمدی نژاد زمانی که وی فرماندار شهرستان خوی بود در شورای تأمین شهر، آشنا میگردد. آشنایی این دو، نزدیک به 30 سال است....وی فرد فوق العاده قویایست. زمانی که احمدی نژاد به شهرداری تهران میرود، ایشان را نیز با خود به آنجا میبرد. آقای مشایی در دولت نهم، رییس سازمان ایرانگردی و جهانگردی و میراث فرهنگی بود. به مدت 20 سال، تا سال 88 نیز به عنوان مدیر مسؤول ماهنامهی «سروه» مشغول به فعالیت بوده که نشریهای بین المللی است.ایشان در دولت نهم 7،8 تا شغل داشتند برعهده داشتند و بعضی از آنها به دولت دهم نیز منتقل شد، در دولت دهم هم 17،18 تا شغل دارند.
 
چرا باید معاون اول رییسجمهور این همه اختیار داشته باشد؟ شاید خود رییسجمهور این همه اختیار نداشته باشد، زیرا همهی اینها را به آقای مشایی سپرده است.
 
نگاهی به افکار آقای مشایی
 
در این بخش، به گوشهای از افکار آقای مشایی میپردازیم:
 
این بحث بسیار جای گله، ترس و واهمه دارد که ایشان از وقتی که وارد دولت شده، پیوسته برای رهبری هزینه درست میکند و رهبری مجبور میگردد به نوعی در کارها، دخالت نمایند. به چند نمونه از این هزینهها اشاره میکنیم و سپس گوشهای از افکار او را توضیح میدهیم.
 
مورد اول؛ در سال 85 یعنی یک سال پس از حضور ایشان در دولت نهم ـ که ایشان رییس سازمان گردشگری بودند ـ به ترکیه سفر کرده و در آن جلسهی رقص، شرکت مینمایند. فیلم این جلسه، حدود یک ساعت است و 13 دقیقهی آن، به انواع رقصها اختصاص دارد. ایشان از خود چنین دفاع میکند که این فیلم، مونتاژ شده است. این ماجرا در کشور سر و صدا ایجاد میکند، مجلس درگیر میشود. «سعید ابوطالب» اعلام میکند این فیلم را یک شرکت ترکیهای کامل پخش کرده است و چیزی از آن مونتاژ نیست.
 
مورد دوم؛ اظهار نظر آقای مشایی در مورد اسراییل است. ایشان میگوید: «مردم اسراییل، دوست ما هستند.»؛ 200 نمایندهی مجلس، در مورد اظهار نظر ایشان موضع گرفته و اعلام مینمایند که او همواره برای کشور مسأله درست میکند. دانشجویان اعتراض میکنند و مقابل سازمان ایرانگردی و جهانگردی در تهران تحصن مینمایند و بالاخره رهبری مجبور میشود در نماز جمعه، به این مسأله ورود پیدا کرده و اوضاع را سر و سامان دهند. متأسفانه، آقای مشایی در این موضوع نیز عذرخواهی نکردند.
 
در یک جلسهی خصوصی به آقای احمدی نژاد گفتم از شما گله داریم که این حرفها را میزنید. ایشان گفت: «حرف آقای مشایی درست بود، ما فقط به احترام رهبری حرفی نزدیم چون امام قائل است به این حرفی که ما میگوییم.»
 
خرابیهایی که در آقای احمدی نژاد مشاهده میشود از آقای مشایی است ـ که در کاسهی ایشان گذاشته میشود ـ وگرنه خود رییس جمهور، انسان سالمی است. خطری که باعث شد مقام معظم رهبری در مورد خودشان بگویند: «این حقیر» این مطلب است؛ آقای احمدی نژاد از شما انتظار نمیرفت در اعتراض به حکم رهبری، خانه نشینی کنید!
 
مورد سوم؛ چند ماه قبل از انتخابات سال 88، ایشان سازمان حج و زیارت را به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ملحق مینمایند. آقای ریشهری میگویند: «بنده استعفا میدهم.» در نهایت رهبری برای چندمین بار وارد میدان شده و این موضوع نیز ختم به خیر میگردد.
 
مجدد در افتتاحیهی همایش «فرصتهای سرمایهگذاری در صنعت گردشگری ایران» و قبل از مراسم قرائت قرآن، چند خانم با لباس محلی دف زنان قرآن را حمل و تحویل قاری نمودند. آیات عظام مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی در این باره، موضع گیری مینمایند و به جای اینکه آقای مشایی استعفا دهند به احترام ایشان، معاون وی استعفا میدهد.
 
امثال هوشنگ امیراحمدی یا آقای «نوری زاده» آشکارا اعلام میدارند، 30 سال است که ما میخواهیم بگوییم ملیگرایی، ملیگرایی؛ ولی نمیگذارند و همواره اسلام، اسلام، اسلام سر میدهند!
 
ایشان در موارد گوناگون از «هوشنگ امیراحمدی» دعوت میکند. جای سؤال است که چرا با دشمنترین دشمنان، دوست هستید؟ هوشنگ امیراحمدی یا آقای «نوری زاده» آشکارا اعلام میدارد، 30 سال است که ما میخواهیم بگوییم ملیگرایی، ملیگرایی؛ ولی نمیگذارند و همواره اسلام، اسلام، اسلام سر میدهند. یک نفر که توانسته به جو، غالب شود، مشایی است که ملیگرایی را ترویج میدهد. زمانی که روزنامهی کیهان ارتباط وی با امیر احمدی را لو میدهد، ایشان میگوید من شکایت میکنم و اگر کیهان را محکوم نکردم، من مسلمان نیستم. روزنامهی کیهان هم تبرئه شد. ایشان هم (انشاءالله) مسلمان است!
 
شاخصهها و ویژگیهای فراماسونری
 
به نظر آیتالله مصباح، افکاری که توسط این شخص(مشایی) ترویج میشود، افکار فراماسونری است. سؤال، آیا آیتالله مصباح اطلاعاتی است؟ از کجا فهمیده که ایشان در تشکیلات فراماسونری هستند و کارت فراماسونری دارد؟
 
جواب این که؛ فراماسونری ابعاد گوناگونی دارد. یک بعد آن سیاسی است که شما داخل آن حزب میشوید و کارت عضویت میگیرید، اما بعد عظیم و بزرگتر آن، فکری است. باید دید فکری که فراماسونرها پخش میکنند، چیست؟ شاخصههای فراماسونری عبارت است: «اومانیسم، سکولاریسم، پلورالیزم، ملیگرایی، باستانگرایی»، آنها قانون اساسی هم نوشتهاند و سه شعار اصلی دارند: «برادری، برابری و آزادی»
 
لازم نیست شخص خود حتماً بداند؛ گاه ندانسته در آن دام گرفتار میشود. لازم نیست کسی بداند که آقای مشایی ثبت نام کرده است یا نه. تمام صحبتهای آقای مشایی پر از این تعابیر است. فراماسونری از دو کلمهی «فری» + «ماسونری» (Free + masonry) تشکیل شده است. «فری» (Free) به معنای آزاد است و «ماسونر» (Masonry) به معنای بنّا است. بعضیها سابقهاش را به حضرت آدم میرسانند! یکی از محققین برجستهی کشور که بحث فراماسونری را به ما ارایه میداد، تعبیرات جالبی داشت و میگفت اینها برای اینکه بگویند ما جهانی هستیم، میگویند اصلاً تمامی انبیا فراماسونر بودند و حتی حضرت آدم؛ البته اینها اسطوره سازی است.
 
گروهی از بنّاها در قرون وسطا بودند که کارهای هنری ساختمانها را آنها انجام میدادند. عدهای خاص که مهارت خود را به هرکسی، یاد نمیدادند و بین خودشان به صورت مرموز نگاه میداشتند لذا در فراماسونری یکی از آموزهها، سرّی بودن کارهاست. زمان مشروطه در ایران وقتی شعبهای زده میشد، نام آن لژ را فراموشخانه میگذاشتند، معنای آن این است که وقتی داخل آن شدید تمامی آموزههای دیگر را فراموش کنید. لذا خیلی از فرقههای انحرافی، داخل این دام قرار دارند، مثل این که فراماسونری یک دریا است؛ این تشکیلات اصول کلی نیز دارد؛ «برادری، برابری و آزادی» به ظاهر، هیچ کجای این سه اصل کلی بد نیست. برادری بد است یا برابری و یا آزادی بد است؟
 
آزادی به چه معنا است؟ برابری دارید یعنی چه؟ فراماسونرها با همه برادرند حتی با کسانی که به جدّ از اسلام دفاع میکنند. فراماسونرها به خود حق میدهند که شیخ فضلالله را در زمان مشروطه بر دار ببرند. میدانید که حکم قتل شیخ فضل الله را یک آخوند، به نام «شیخ ابراهیم زنجانی»، صادر کرد که فراماسونر بود. شاید سؤال شود که فراماسونری به لحاظ نظری از چه زمان آغاز شد؟
 
آغاز به کار این گروه، به سال 1717 یا 1712 میلادی برمیگردد. پشتیبان این جریان یهودیهای سرمایهدار و بسیار قوی هستند و افکارشان را جهانی میکنند. بیشترین همت آنها، نخبه گرایی است. پهلوی اول که آمد، 50 تا از اعضای کلیدی کابینهی دولت، فراماسونر بودند. از جمله «محمدعلی فروغی»، نویسندهی کتاب «سیر حکمت در اروپا» که فراماسونر است. «میرزا ملکم» و «تقی زاده»، همه فراماسونر بودند. «سیدجمال‏الدین اسدآبادی» وارد فراماسونری میشود و با افتخار به فراموش خانه میرود و عکس میگیرد، لباس آنها را میپوشد. (عالمی به این بزرگی و همت، بصیرت که نداشته باشد گول این شعارها را میخورد که عمق و ته این مسأله، خیلی خطرناک است)
 
این موارد، همیشه دانسته نیست، گاه ندانسته شعاری را مطرح میکنیم که شعار آنهاست.
 

 

نخبه گرایی، یکی از اساسیترین کارهای این گروه است. بیشتر رییس جمهورهای آمریکا، فراماسونر بودند. «اوباما»، فراماسونر است. بسیاری از دانشمندان نیز، فراماسونر هستند. «داروین» خود میگوید که من فراماسونر هستم. قرار بود چه کار هایی بکنند؟ قرار بود دنیا را بگیرند. وگرنه لابد «کریستوف کلمب» حتماً قصد خدمت داشت و رفتند آمریکا را گرفتند و به اقوام آنجا هم خدمت کردهاند، منتهی خدمت کردن، گاهی کشتن آدم‌‌هاست؟! رفتند آمریکا را گرفتند و فقط آدم کشتند؟! از فوتبالیستها «دیوید بکام» سال گذشته اعلام کرد، من فراماسونر هستم.
 
 نخبهگرایی در میان اندیشمندان داخلی ما نیز یکی، دو تا، ده تا و صدتا نیست؛ در زمان مشروطه، متأسفانه اولین گروهی که به خارج سفر میکند به ویژه از طریق سیاست سفیر ایران، به انگلستان میروند و اول بسم الله فراماسونر میشوند و پس از بازگشت به ایران، شاه و اطرافیان خود را فرماسونر میکنند.
 
در مقابل مشروطه چه کسی ایستاده بود؟ کدام شاه بود؟ یکی از کسانی که مقابل فراماسونری به طور جدی ایستاد «محمدعلی شاه» بود؛ آنها به قدری زیبا و هوشمندانه برخورد کردندکه محمدعلی شاه شخصی مخالف آزادی و مستبد مشهور شد؛ همچنین شیخ فضل الله را نیز طرفدار استبداد معرفی کردند. شیخ فضل الله فهمیده بود که مشکل کجاست. (بسیار ناراحت کننده است که مرحوم آخوند خراسانی با آن عظمت، به این موضوع توجه نکرده و از شیخ فضل الله انتقاد میکند.) شیخ فضل الله، سرش به دار آویخته میشود و ماجرا به جایی میرسد که خانوادهی آخوند خراسانی ، دستیار و خبرچین رضا شاه پهلوی میشود. زمانی که رضاخان داعیهی شاهی دارد مرحوم آقای «بروجردی» و یک عالم دیگر میخواهند بیایند به ایران و کاری بکنند که رضاشاه نیاید، چون ایشان را هم فراماسونریها آوردند. یکی از پسران مرحوم آخوند خراسانی به رضا شاه پهلوی نامه میدهد که جلوی این دو نفر را بگیرید. در انتها، مرحوم آخوند خراسانی متوجه میشود و «تقی زاده» را تکفیر میکند و پس از اینکه کار از کار گذشت، تصمیم میگیرد به ایران بیاید. ببیند ایران چه خبر است. اینها چه حرفهایی است که زده میشود، ایشان در راه میمیرند و هنوز نیز مرگ او در تاریخ مشکوک است.
 
ماسونرها چه می‌گویند؟
 
باید ببینیم فراماسونرها چه حرفهایی را مطرح میکنند تا بفهمیم در داخل چه خبر است. در اینجا برخی از حرفهای آنها را طرح میکنیم. یکی از این حرفها، اومانیسم است. اومانیسم به معنای انسان خدایی است، همه چیز انسان است. مطالبی از کتاب «مبانی فراماسونری» تألیف یحیی هارون ،(صفحهی 71) نقل میکنم: «تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد، انسان است؛ بنابراین انسان تنها خدای موجود است. در واقع فراماسونری یک نوع مذهب است بلکه یک دین اومانیست است، ما همیشه اذعان میکنیم که بالاترین کمال مطلوب فراماسونری در عقاید اومانیزم قرار دارد.»
 
«تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد، انسان است؛ بنابراین انسان تنها خدای موجود است. در واقع فراماسونری یک نوع مذهب است بلکه یک دین اومانیست است، ما همیشه اذعان میکنیم که بالاترین کمال مطلوب فراماسونری در عقاید اومانیزم قرار دارد».
 
شعار اصلی ماسونری طبق (صفحهی 84) همان کتاب، این مطلب است: «امروز در اکثر مناطق غرب، ماسونری پیروز گردیده است. علیرغم انتقادهای عدهای بیانصاف و دور از منطق، ادعایش بر اجتماع حاکم گشته و بدین وسیله موجب گسترش مفاهیم آزادی، برابری و برادری در میان مردم شده است.» برابری و برادری که آنها میگویند. شعار انقلاب فرانسه این سه کلمه بود، اعلامیهی استقلال آمریکا بر اساس این شعارها نوشته شده است.
 
مواظب باشید در شعارها و گزینش شعارها، نگوییم حالا از دموکراسی بگوییم چه اشکالی دارد؟ اشکال دارد. مگر واژه‏های خود ما بد است؟ یکی از کارهای دشمن این است که واژه‏های ما را عوض کند؛ شهروند، شهروندان. چرا نمیگوییم امت اسلامی؟ واژههایی که قرآن به ما یاد داده کنار گذاشتهایم، واژه سازیهایی که دین برای ما آورده، کنار نهادهایم.
 
شعار دیگرشان میهن پرستی و ایرانیگری است. مجدد در مبانی کتاب فراماسونری (صفحههای 588-590) میخوانیم: « فرماندهی شورای عالی ایران ضمن نگاهی فلسفی و اعتقادی از سلطنت از ناسیونالیسم که وی آن را میهن‌پرستی یا پاتریوتیسم مینامد به نوعی به وحدت فرهنگی یا حکومت جهانی میرسد. وی با ارایهی تعریفی از میهن، نظراتی که میهمن را به خاک، نژاد و زبان محدود میکند، رد مینماید.» . حال این مطلب را با تعابیر زیر مقایسه کنیم:«هرجا عشق است ایران است، هرجا پاکی است، ایران همان جاست. اخلاق ایرانی با اخلاق یونانی تفاوت ندارد.» این جملهی برای کیست؟ برای مشایی.
 
در کتاب «مبانی فراماسونری»، مؤلف «موسی فقیه حقانی»، ص 206 در مورد اصول فراماسونری آمده است: «احیای باستانگرایی و تاریخ پیش از اسلام».
 
آقای مشایی شما به چه حقی این کار را انجام دادید؟ پس از فتنهی 88 که سفیر انگلستان بیشترین خیانت را به کشور در این فتنه روا داشته بود رفتند و از او منشور کوروش را گدایی کردند. با عزت و احترام گردن کج کردند و سفیر هم موافقت فرمودند که این منشور را از موزهی انگلستان بردارند بیاورند چند ماهی (پنج، شش ماه) با افتخار اینجا باشد. میگویند که این منشور باید بین المللی شود.
 
آیا نباید دربارهی حقوق و سیاست بین الملل، نامهی 52 حضرت امیر(علیهالسلام) به مالک اشتر، بین المللی شود؟ کوروش کیست که باید بین المللی گردد؟ کوروش کجا، امام علی(علیهالسلام) کجا. کار را تا آنجا پیش بردند که مجسمهی کوروش را در کاسهی احمدی نژاد گذاشتند و احمدی نژاد چفیهی بسیجی را گردن آن مجسمه انداخت.
 
چرا نوروزگرایی؟ چرا اکنون؟ به چه دلیل زمانی که کشورهای منطقه در این شرایط هستند و مقام معظم رهبری فرمودند معلوم نیست ما عید داشته باشیم، جشن نوروزگرایی گرفتید؟ بالاتر از آن، از قاتل مسلمین یعنی «ملک عبدالله» دعوت کردید. چه کسی چنین اجازهای به شما داده است؟ شما اصلاً جنبشها و خیزشهای منطقه را اسلامی میدانید؟ آیا شما همان تحلیل مقام معظم رهبری را دارید؟
 
انحراف بسیار جدی است، باید هوشیار و بیدار بود. وقتی اعتراض میشود میگویند مراد از مکتب ایرانی، مکتب اسلام است. چرا اول نگفتید مکتب اسلام؟ دوران اصلاحات یادمان است که آقای خاتمی میگفت اگر دین در مقابل آزادی بایستد، محکوم به شکست است. بعد که اعتراض میشد، میگفت منظور بنده از آزادی، آزادی دینی است. جای سؤال است که چرا اول همین حرف را نمیزنید و دوم؛ این دروغ است، آزادی دینی که مقابل دین نمیایستد یا زمانی که دکتر سروش حرفهای خود را در قبض و بست میزد و علما اعتراض میکردند، میگفت علما حرف مرا نفهمیدهاند. چرا اول نمیگویید؟ اگر مراد از مکتب ایرانی مکتب اسلام است بگو مکتب اسلام، چرا نمیگویی؟
 
نه این نیست. حضرت امیر(علیهالسلام) می فرمایند: «کسی که دروغ میگوید، توجیه دروغش هم یک دروغ است!»
 
میگویند قرائت ما قرائت ایرانی از اسلام و قرائتی دیگر است، این که ضربهای بدتر است. ما باید بگوییم اسلامی که ایران معرفی میکند، چه عواقبی دارد؟ وهابیها هماکنون چه میگویند؟ مگر نمیگویند ما مشرک هستیم.
 
از سوی دیگر اگر ما بگوییم اسلامی که ما معرفی میکنیم، صحیح است، آنها نیز بگویند اسلامی که ما معرفی میکنیم، درست است. امارات نیز یک اسلام دیگر معرفی کند؛ بحرین و مصر هم یک اسلام دیگر معرفی کنند، کل کشورهای اسلامی تکه تکه میشوند، دشمن همین را میخواهد. امام خمینی(ره) هیچ وقت چنین حرفی نمیزد.
 
آیا دشمن، کانال ماهوارهای و تبلیغاتی کم دارد؟ چرا این خیزشهای اسلامی، اتفاق افتاد؟ اسلام اینگونه میتوانست کار کند. ما بگوییم اسلام ما، آنها هم میگویند اسلام ما؛ این بحث پیش میآید که چرا اسلام تو؟ تازه اگر میگویی اسلام ما پس چرا میگویی اسلام ایرانی؟
 
فراماسونرها در مورد خدا، در مورد اصالت ماده و ... چه میگویند؟ آنها ملائکه، وحی و نبوت را قبول ندارند. البته یواش یواش پیش میآیند. دکتر سروش اول میگفت فهم ما از قرآن ارزش ندارد، قرآن ارزش دارد. فهم من و تو چه ارزشی دارد؟ تا سال 76 که گفت خود قرآن هم ارزش ندارد. وی اول میگفت علما از چه ترسیدهاند؟ من گفتم فهم علما ارزش ندارد. من با دین چه کار دارم، دین باید باشد، پیامبر را که باید داشت، همه معصوماند، بعد جلوتر آمد. الان هم آقای مشایی یواش یواش پیش میرود. به خدا قسم، جریان این هفته (خانه نشینی احمدی نژاد) خیلی به نفع نظام تمام شد. جریان آقای مشایی دست خودشان را خیلی زود رو کردند وگرنه تا آخرش هم فضا باز نمیشد و نمیتوانستیم این حرفها را بزنیم.
 
این تحلیل بنده است که مقام معظم رهبری منتظر فرصتی بود که گلوی ماری را که دارد از دل این شیشه بیرون میزند، بگیرد. معظم له فرمودند: «جلوی انحراف را خواهم گرفت.»
 
یکی از ویژگیهای فراماسونرها استفاده از مفاهیم لغزنده برای آن جامعه است تا بتوانند برای خودشان همیشه راه فرار داشته باشند. هرج و مرج در تعابیر دینی برای اینکه حساسیت در مخاطب ایجاد نشود. پس فراماسونری بعد فکری دارد، مطالبی که بیان شد، گوشهای از مبانی فکری و اصول فراماسونری بود.(*)
 
ادامه دارد....
نام: وحيد   تاریخ: ۴ بهمن ۱۳۹۰
خيلي به اطلاعاتم افزوده شد.درست است كه كسي را نميشود با حضرت علي قياس كرد ولي كوروش هم شخصيت بزركي است


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.