آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

نقدي بر آموزه هاي عرفان كيهاني




تاریخ: ۲۷ دي ۱۳۸۹

مرضيه خاكساري
موضوع عرفان با رويكرد جديد از جمله موضوعاتي است كه در دهه اخير مورد توجه زيادي قرار گرفته است. جريانات عرفاني و شبه عرفاني زيادي به ظهور رسيده اند كه به ارائه سلوك هاي جديد عرفاني و حتي عرفان درماني پرداخته اند و سعي نموده اند از طريق اتصال با شبكه هاي معنوي مثبت پيروان خود را با اين روش به قدرت شفابخشي برسانند. يكي از اين عرفان هاي نوظهور عرفان كيهاني است كه به ادعاي مؤسس آن قدمتي سي ساله دارد. نويسنده اين مقاله معتقد است روش و محتواي عرفان كيهاني برخلاف ادعاي مؤسس آن با روش و محتواي عرفان اصيل اسلامي ضديت دارد. اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
¤ ¤ ¤
عرفان كيهاني مدعي است روش نويني براي ايجاد ارتباط بين انسان ها و خدا ابداع كرده كه در اين روش محوريت با رحمانيت خداست با مفاهيم عرفان اسلامي همخوان است. در اين مقاله براي روشن شدن مطلب بخش هايي از كتاب انسان از منظري ديگر كه توسط مؤسس اين روش تاليف شده را مي آوريم و سپس به تحليل و نقد موضوعات مي پردازيم.
1-نويسنده در صفحه 20 فصل اول كتاب خود مي نويسد: (از آنجا كه عرفان كيهاني انسان شمول است همه انسانها صرف نظر از نژاد، مليت، دين، مذهب و عقايد شخصي مي توانند جنبه نظري و عملي آن را پذيرفته و مورد تجربه و استفاده قرار دهند).
مطالب و موضوعات كتاب انسان از منظري ديگر به صورت بسيار كلي بيان شده و خود اين كلي گويي در تضاد با مقوله «عرفان و سير و سلوك» است. زيرا هر كه در جرگه عرفان قدمي بردارد و با ظرايف و دقايق سلوك نظري و عملي آشنا نباشد چه در جايگاه مريدي باشد چه در جايگاه مرادي بر لبه پرتگاه قرار خواهد گرفت. در حقيقت كلي گويي جز شك پراكني و ايجاد ترديد ثمري نخواهد داشت زيرا با دانستن كليت يك چيز صحت و سقم همه آن موضوع درك نخواهد شد. تنها در صورتي مي شود بر حق و باطل بودن انديشه اي صحه گذاشت كه مصاديق و جنبه هاي متفاوت موضوع مطرح و مورد مداقه قرار گيرد. كما اينكه اگر روش كيهاني جزئيات محتواي انديشه اش را مطرح مي نمود تناقضاتش آشكارتر بود شايد در بسياري از موارد به جزييات زيادي اشاره كرده باشد مثلا در مورد اينكه انسان چند كالبد دارد و چيزهاي ديگر. حرف بر سر اين است كه آن مطالب چه جزيي چه كلي عرفاني نيستند اگر هم باشند مغاير با اسلامند. به نظر راقم اين سطور اين كلي نگري به نوعي رد پاي فرار از مسئوليت و بازخواست شدن است. اگر نويسنده كتاب در نامگذاري روش خود از واژه عرفان استفاده نكرده بود شايد مي شد مسامحه بيشتري به خرج داد زيرا دنياي عرفان با همه ابعاد وسيعي كه دارد بي نياز از قوانين مرتبط با مضامين خويش نيست. روشي كه ايشان براي ارتباط برقرار كردن با خدا و برخورداري از رحمانيت پروردگار ارايه كرده بيشتر مبتني بر مباحث روانشناسي خاصي است تا مباحث عرفاني. اگرچه با ادبيات عرفاني آميخته است اما اصول و مباني آن از استحكام لازم برخوردار نيست و فاصله زيادي با وادي عرفان دارد. البته باز هم نمي توان گفت صرفا از موضوعات روانشناسي استفاده كرده است. حقيقت اين است كه كتاب انسان از منظري ديگر معجوني است از مباحث مختلف روانشناسي، پزشكي و عرفاني كه به هيچكدام از موضوعات به درستي نپرداخته است و مهمترين هدفش جلب رضايت همگان بوده است. مثال زير به روشنتر شدن مطلب كمك مي كند. اگر بگوييم غذا مفيد و براي همگان لازم است تنها يك مفهوم كلي را بيان كرديم اما اينكه چه نوع غذايي براي چه كسي در چه شرايطي و چه ميزاني لازم است؟ موضوعات ضروري و متفرع ديگري است كه اگر بررسي نشود نمي توان از آن استفاده عملي نمود. لزوم استفاده غذا به تنهايي مويد استفاده عموم از همه غذاها با تمام خواص و براي همگان نيست. چه بسا غذايي براي شخصي مفيد و همان غذا براي ديگري مضر باشد. پس نمي توان براي همه انسانها با هر ويژگي و فرهنگ و استعدادي يك روش كلي ارايه كرد. در واقع ارايه راه كمال به اين نحو آنهم در حيطه عرفان با همه خطرات و حساسيت هايش تا حد زيادي غيرمعقول و ناپخته به نظر مي آيد.
2- مؤسس فرقه عرفان كيهاني در صفحه21 كتاب خود مي نويسد: «براي برخوردار شدن از رحمت الهي، معلومات، گناهكاري و بيگناهي و پاكي و ناپاكي علي السويه است.» بر تفكري كه همه عقايد شخصي انسانها را اعم از درست و نادرست معتبر بداند بايد خرده گرفت. احترام به عقايد هر آنچه كه هست با قبول آنها بسيار متفاوت است. در روش كيهاني همه اعتقادات مقبولند و اين به معناي عدم ثبات و قطعيت انديشه كيهاني است. در واقع عرفان كيهاني دايره وسيع و بي حد و حصري براي تفكر خويش ترسيم مي كند تا همه انسانها بي هيچ قيد و بندي با هر نژاد، مليت، دين، مذهب و هرگونه عقايد شخصي مخاطب آن قرار گيرند و اين همان پلوراليزم و تكثرگرايي ديني است. آيت الله جعفر سبحاني در كتاب مسايل كلام جديد به نقل از شهيد مطهري درباره پلوراليزم آورده اند: (برخي از مدعيان روشنفكري مي گويند همه اديان آسماني از لحاظ اعتبار در همه وقت يكسانند و مي گويند براي انسان كافيست كه خدا را بپرستد و به يكي از اديان آسماني كه از طرف خدا آمده انتساب داشته باشد... ص 93) به اين ترتيب پيروان عرفان كيهاني دامنه وسيعي براي خود ترسيم كرده و از همه مذاهب متفاوت براي خود عضوگيري مي نمايد. پس معرفي كردن عرفان حلقه يا كيهاني براساس محتواي عرفاني اسلامي لزومي ندارد مگر آنكه دستاويزي براي روز مبادا باشد. باز بودن آغوش اسلام براي هدايت همه انسانها صرف نظر از عقايدشان به منزله انطباق محتواي عرفان اسلام با همه انديشه هاي اديان و مذاهب ديگر نيست. اسلام با تكثرگرايي ديني مخالف است و عرفان كيهاني به پشتوانه پلوراليزم فعاليت مي كند. در اين قسمت هم نكات مبهم زيادي وجود دارد. در اينكه همه انسانها مورد عنايت خدا هستند شكي نيست اما يكي بودن آنها به لحاظ اطاعت و عصيان در مسئله كيفر و پاداش كه از اهم مباني اعتقادي اسلام و حتي اديان ديگر نيز مي باشد كه در اين صورت مورد ترديد قرار مي گيرد. آيا منطقي است بگوييم حسين(ع) بودن و يزيد بودن يكيست زيرا خدا رحيم است و همگان را مورد رحمت عام خود قرار مي دهد؟ نقدي كه بر اين انديشه وارد است اين است كه در آن عموميت رحمانيت خدا منجر به عارف شدن دفعي همه انسانهاست بدون آنكه سلسله مراتب منطقي سير و سلوك عرفاني رعايت شود به همين دليل است كه همه انسانها را مسيحا دم مي خواند و در واقع نيل به مقامات عرفاني را سهل تر از آنچه كه تصور مي توان كرد مي پندارد. اگر چه اين مطلب براي مخاطبين آن بسيار خوشايند است اينكه كسي با گذراندن چند ترم كوتاه مدت به دم مسيحايي مي رسد به طنز بيشتر مي ماند تا انديشه عرفاني. ضمن اينكه عرفان كيهاني مدعي ارايه عرفان اسلام است پس بايد خطي به موازات متون عرفان اسلامي داشته باشد نه آنكه فقط اشعار عرفاي اسلامي اين مرز و بوم را به عنوان شاهد مثال تفكر خود بياورد و آن را سند معتبري بر انديشه موهوم و التقاطي خويش بينگارد.
براي نمونه سري به اشارات و تنبيهات ابن سينا اين طبيب آشنا به امور جسماني و روحاني انسان مي زنيم. وي در نمط نهم اشارات در تقسيم انسانها به زاهد و عابد و عارف مي گويد: (طالب حق نخست بايد زهد ورزد و موانع را از پيش پاي بردارد سپس كارهايي كه او را به هدف نزديك مي سازد انجام دهد و به عبادت بپردازد و وقتي به هدف رسيد نخستين درجه از درجات نيل به حق همانا معرفت است). در حقيقت ابن سينا به عنوان يك شخصيت برجسته علمي و عرفاني معتقد است راه عرفان بسيار پيچيده است و انسانها در بدو ورود به مراحل ابتدايي شناخت خدا عارف نمي شوند و بايد حداقل مراحل سه گانه زهد و عبادت و معرفت را پشت سر گذاشت و اين هم اين معنا نيست كه مثلا يك دوره سه ماهه زهد و سپس يك دوره سه ماهه ديگر عبادت آنگاه به آخرين مرتبه شناخت مي رسيم. كه نامش معرفت است.
مع الوصف از ديدگاه نويسنده اين مقاله در روش كيهاني عرفاني ارايه شده كه بسيار سريع و آسان است و انگار باب رحمت عام و خاص خدا بي هيچ فاصله اي از هم قرار دارد و آيا عقل سليم اين مطلب را مي پذيرد كه همه آدميان با هر اعتقادي، ديني و غيرديني پاك و ناپاك همه و همه از يك نسخه و به مدت ده ترم براي عارف شدن استفاده كنند در اين صورت بايد در روزهايي نه چندان دور منتظر باشيم روشهاي فشرده عرفان چند دقيقه اي به بازار بيايد. به اين ترتيب وقتي در اين كتاب سخن از اين است كه فرقي ندارد چه ديني داشته باشي و تنها موضوع قابل اهميت اين است كه در حلقه عرفان كيهاني قرار بگيري تا عارف شده و از رحمانيت خدا بهره مند شوي و به درجه شفا بخشي برسي. ناخودآگاه فلسفه تفاوت اديان و پيامبران و شرايع آنها و لزوم اعتقاد به مناسك ديني سست خواهد شد. اينكه به عنوان مثال مسيحيان و مسلمانان چه تصوري از گناه دارند در عرفان كيهاني موضوعي فرعي است در حاليكه در اسلام اينگو نه نيست و دست يابي به معرفت بدون عمل به واجبات و ترك محرمات ممكن نيست. اين در حالي است كه در اسلام مفهوم ايمان منهاي عمل صالح هيچ توجيهي ندارد در هر كجاي قرآن ان الذين امنوا آمده است عملوالصالحات نيز حضور دارد. در پايان به عنوان جمع بندي، حاصل تحليل و نقد فوق را در يك پرسش خلاصه مي كنيم. آيا جمع بين همه مذاهب و سليقه ها را زير سقف عرفان كيهاني امكان پذير مي داند. چگونه تصور واحدي از كمال براي مذاهب متفاوت كه مصاديق مختلفي از معرفت دارند امكان پذير است؟



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.