آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
راديكاليسم سبز يا انقلاب رنگي

راديكاليسم سبز يا انقلاب رنگي


سرویس سیاسی مفیدنیوز :: اين همه سياه نمايي كه چهره جمهوري اسلامي را حتي از ديكتاتورترين حكومت ها و حتي رژيم ستمشاهي سياه تر مي سازد، نشان از همان رويكرد متهم سازي حكومت جمهوري اسلامي منهاي خود دارد. اما اين بار كروبي براي آنكه بتواند خود را بيش از شخصيت هاي ديگر جبهه دوم خرداد مطرح سازد و از اين طريق بر هم مسلكان خود در رهبري اين جبهه غلبه كند، بسيار افراطي تر از آنان، درونيات خود را آشكار مي سازد.

تاریخ: ۱۴ فروردين ۱۳۹۰

نكته پارادوكسيكال نامه كروبي اينجاست كه كروبي خود به شايعاتي دامن مي زند، تا ديگران دست به آن شايعات نزنند. در حالي كه پيش از نامه كروبي اصولاً خبري از اين شايعات نبود. اين همه سياه نمايي كه چهره جمهوري اسلامي را حتي از ديكتاتورترين حكومت ها و حتي رژيم ستمشاهي سياه تر مي سازد، نشان از همان رويكرد متهم سازي حكومت جمهوري اسلامي منهاي خود دارد. اما اين بار كروبي براي آنكه بتواند خود را بيش از شخصيت هاي ديگر جبهه دوم خرداد مطرح سازد و از اين طريق بر هم مسلكان خود در رهبري اين جبهه غلبه كند، بسيار افراطي تر از آنان، درونيات خود را آشكار مي سازد.

اگر نيت واقعي كروبي قدرت طلبي و مطرح كردن خود نبود و واقعاً دغدغه حيثيت نظام جمهوري اسلامي را داشت و حتي نگران افرادي بود كه وي درباره آنها ادعاهايي را مطرح مي كرد مي توانست اين موضوع را از طريق سازمان هاي نظارتي و مجلس شوراي اسلامي پيگيري كند. چنان كه پس از انتشار اين ادعا، مجلس شوراي اسلامي و رياست آن درباره ادعاي مطرح شده تحقيق كرد و ادعاي كروبي را نادرست يافت و آن را تأييد نكرد. به هر حال اين نامه جز ايجاد فضاي سنگين رسانه اي نظام سلطه عليه ايران، دستاورد ديگري نداشت. كروبي نيز با خدمتي كه از طريق نگارش اين نامه به دشمنان ايران و انقلاب اسلامي كرد هيچ گاه نتوانست ادعاي خود را ثابت كند. در نامه كروبي نيز آن ادعا در حد «شنيده ها» مطرح شد، اما او با همين «شنيده ها» فضاي مسمومي را عليه ايران و نظام جمهوري اسلامي ايجاد كرد.

راديكاليسم سبز يا انقلاب رنگي؟
اكنون پس از آن كه به طور اجمالي به رفتارشناسي جبهه شكست خورده در انتخابات دهم رياست جمهوري در روزهاي پس از 22 خرداد پرداختيم، نكته مهمي كه نبايد از آن غفلت كرد اين است كه آيا آن رفتارها را مي توان با «انقلاب هاي رنگي» يا «انقلاب هاي مخملي» مقايسه كرد و آيا آنچنان كه بسياري از تحليل گران آنها را رفتاري معطوف به انقلاب رنگي دانسته اند، رفتارهاي شكست خوردگان در انتخابات دهم رو به سوي انقلاب رنگي بوده و يا اينكه تنها خشونت ها و آشوب هايي كور بوده است كه از سر عصبانيت صورت گرفته است. زيرا چنان كه پيش تر نيز به طور مفصل استدلال شد، رهبران اين جبهه به عدم تقلب واقف بوده اند و رفتار آنها نمي توانسته از روي اعتراض به تقلب بوده باشد. اما پيش از گفتن هر مطلبي ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه مسئله «نيت و انگيزه» با مسئله «توانايي و امكان وقوع» دو مقوله متفاوت از يكديگر هستند و براي نيفتادن در دام مغالطه بايد آنها را از يكديگر تفكيك كرد. ممكن است فردي، جرياني يا حتي بخشي از يك جريان انگيزه انقلاب رنگي را داشته باشد و براي رسيدن به آن با تمام وجود تلاش كند، اما از انجام آن ناتوان باشد و پس از خسارت هاي فراواني كه به جامعه تحميل مي كند نتواند به خواست خود دست يابد. آگاهي جامعه و رهبري هوشمند از جمله عواملي هستند كه مي توانند مانع از پيروزي انقلاب هاي رنگي شوند.

براي يافتن پاسخ پرسش بالا ضروري است تا اندكي درباره «انقلاب هاي رنگي» و ويژگي هاي آن سخن بگوييم و اصولاً مقصود از انقلاب رنگي را مشخص كنيم تا سپس درباره اينكه آشوب هاي پس از انتخابات انقلاب رنگي بوده يا نبوده به قضاوت و داوري بنشينيم.
اصطلاح انقلاب رنگي يا مخملي در سال هاي بعد از فروپاشي شوروي، خصوصاً در اوايل قرن 21 به يكي از مفاهيم مرتبط با تحولات سياسي در عرصه جهاني تبديل شد. فروپاشي نظام دو قطبي و تجزيه كشورهاي چند مليتي از قبيل اتحاد شوروي و يوگسلاوي زمينه را براي تغييراتي در ساختار سياسي كشورهاي به جا مانده از نظام هاي پيشين فراهم كرد. با توجه به اينكه بيشتر كشورهاي تازه استقلال يافته ميراث دار نظام كمونيستي سابق بودند، در بيشتر موارد همان نخبگان سياسي دوران كمونيسم به قدرت مي رسيدند. در چنين شرايطي، مخالفان وضع موجود كه نيروهاي طرفدار غرب بودند با استفاده از نارضايتي مردم كه محصول نارسايي هاي اجتماعي و اقتصادي بود، و ايجاد ارتباط با مراكز سياسي و تحقيقاتي كشورهاي غربي، به ويژه آمريكا اقدام به بسيج سياسي مردم در جهت اهداف و برنامه هاي سياسي خود مي كردند تا توانستند در تعدادي از كشورهاي بازمانده از بلوك كمونيست به قدرت برسند. از جمله اين كشورها مي توان به اوكراين، گرجستان، قرقيزستان و صربستان اشاره كرد كه انقلاب هاي رنگي در آنها اتفاق افتاد و نيروهاي طرفدار غرب در آنها به قدرت رسيدند. البته در كشورهاي بلاروس و مولداوي نيز انجام شد كه به نتيجه نرسيد.

انقلاب رنگي از مقوله هاي «جنگ نرم» به شمار مي آيد و براي انجام آن به دو وسيله مهم نياز است: «رسانه» و «سازمان». در اينجا «سازمان» از دو معنا و كاربرد برخوردار است؛ نخست به معناي نهادي كه كار پژوهشي و تعيين راهبردها را انجام مي دهد و اتاق فكر و برنامه ريزي محسوب مي شود و دوم به معناي تشكيلاتي است كه مي تواند با عضوگيري از افراد جامعه به بسيج نيرو بپردازد. در واقع انقلاب رنگي كه نوعي جنگ نرم به شمار مي آيد به تمام آن موارد نياز دارد. رابطه «انقلاب رنگي» و «جنگ نرم» بدين ترتيب است كه دامنه جنگ نرم از انقلاب رنگي وسيع تر است و موارد و مصاديق ديگري را نيز شامل مي شود، اما همه انقلاب هاي رنگي را بايد از مقوله جنگ نرم به شمار آورد. به تعبير منطقي، رابطه آنها عموم و خصوص مطلق است. جنگ نرم در مقابل جنگ سخت تعريف مي شود و در حقيقت شامل هرگونه اقدام رواني، تبليغاتي، رسانه اي و فرهنگي است كه جامعه يا گروه هدف را نشانه مي گيرد و بدون درگيري نظامي و گشوده شدن آتش و اعمال خشونت، رقيب را به انفعال يا شكست وامي دارد. جنگ نرم به انديشه و تفكر جامعه هدف نظر دارد تا حلقه هاي فكري و فرهنگي آن را دگرگون كند و با بمباران خبري و تبليغاتي در نظام سياسي/ اجتماعي حاكم تزلزل و بي ثباتي تزريق كند. با اين اوصاف طيف وسيعي از اقدامات رايانه اي، اينترنتي و راه اندازي شبكه هاي راديويي و تلويزيوني و شبكه سازي و موارد ديگر ذيل عنوان جنگ نرم مي گنجند.

موضوع جنگ نرم با فعاليت هاي «كميته خطر جاري» در ايالات متحده، در سال هاي پاياني دهه 1980 رواج يافت. كميته خطر جاري در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 با مشاركت اساتيد برجسته علوم سياسي و مديران سابقه دار سازمان سيا و پنتاگون تأسيس شد. در آن مقطع و در پي رفرم هاي گورباچف مبني بر ايجاد فضاي باز سياسي و تغيير در قوانين اقتصادي (پروستريكا) شوروي، اين كميته با منتفي دانستن جنگ سخت و رودررو با اتحاد جماهير شوروي تنها راه به زانو درآوردن بلوك شرق را جنگ نرم و فروپاشي از درون معرفي كرد. اين رويكرد با موفقيت توأم شد و چنين بود كه سياست گذاران پنتاگون و سيا، با سه راهبرد «دكترين مهار»، «نبرد رسانه اي» و «سازمان دهي نافرماني مدني» توانستند اتحاد شوروي را به شكست و فروپاشي وادارند.301 به هر حال قدمت و دامنه موضوع جنگ نرم از انقلاب رنگي پيشتر و وسيع تر است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
301 . ماه پيشانيان، مهسا؛ «راهكارهاي آمريكا در جنگ نرم با جمهوري اسلامي ايران»؛ پايگاه اينترنتي عمليات رواني، 13 شهريور 1387.

حميد رضا اسماعيلي



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.