المنار بررسي كرد؛ دلايل دست داشتن رژيم صهيونيستي در ترور حريري
تاریخ: ۲۴ دي ۱۳۸۹
به گزارش فارس، پايگاه خبري "المنار " در زمينه بررسي ابعاد ترور حريري با عنوان "دلايل قطعي دست داشتن رژيم صهيونيستي در ترور حريري " با تكيه بر اصول جنايي و كنار هم قرار دادن شواهد و قراين قطعي و نيز اعترافات برخي فرماندهان به حقيقتي دست يافت كه هيچ خدشه منطقي و عاقلانهاي بر آن وارد نخواهد شد.
اين گزارش همچنين به بررسي دقيق ابعاد اين ترور پرداخته و با تكيه بر اصول تحقيقات جنايي، سود و زيان ناشي از ترور و طرف سود برنده و خسارت ديده اين حادثه را مشخص مينمايد.
گزارش مذكور در سه بخش متوالي در اين پايگاه خبري منتشر شده است، در بخش اول اين گزارش آمده است: با اجازه تو بلمار[دادستان دادگاه بينالمللي حريري] و با اجازه سروران بينالمللي، با اجازه عدالت يك يام و دو هواي شما كه معيارهاي متعددي دارد، با اجازه دادگاهي كه از فرق سر تا نوك پا سياسي است، با اجازه تحقيقات تحريف شده و ناقصتان كه اميد كشف حقيقت از آن نميرود؛ با اجازه همه شما، ما ميخواهيم به دادگاه عقل و منطق پناه ببريم، چرا كه به شما و عدالتتان اطميناني نداريم، ما فقط دادگاه عقل و استدلال را ميپذيريم تا حقيقت را دريابيم و مجرم و قاتل حقيقي در ترور رفيق حريري را بيابيم.
بر اساس اين گزارش، سناريوي احتمالي اوليه دست داشتن رژيم صهيونيستي در عمليات ترور را نشان ميدهد؛ اما اين نظر اوليه بيدليل هم نيست، بلكه حكمي است مبتني بر ادله و براهين قاطع، دلايلي كه ابهام و تأويلي در آنها وجود ندارد و مبتني بر دانش و اصول تحقيقات جنايي است كه چنانچه با مقياس منطق، انصاف و عدالت سنجيده شود، شكي نيست كه به يك چيز يعني فقط و فقط حقيقت ميرسد.
*اول: جستجوي طرف برنده در ترور حريري
از امور بديهي كه شكي در آن وجود ندارد اين است كه جنايت در هر حجمي صورت بگيرد، انجام آن بدون هدف، انگيزه و مصلحتي كه مجرم به دنبال آن است نخواهد بود؛ در هر جنايتي همان طور كه برخي متحمل ضرر و خسارت ميشوند، برخي نيز سود ميبرند كه ميزان اين سود به حجم جنايت و نوع آن بستگي دارد.
لذا با نگاه به جنايت ترور حريري در مييابيم، شخص مورد هدف، به گفته برخي "چكيده و عصاره لبنان " بوده است. علت اين امر ناشي از مركز ثقل بودن بارز وي، حجم ارتباطات و دوستيهاي داخلي، منطقهاي و بينالمللي و نيز جايگاه حريري به عنوان رئيس چند دولت متوالي و نيز رهبري اهل تسنن لبنان است، به اضافه آنكه وي يك تاجر معروف و بسيار ثروتمند بوده و داراي پروژههاي اقتصادي در چندين دولت غير از لبنان بوده است.
از اين رو اولين نتيجهاي كه ميتوان گرفت اين است كه مرتكب جنايت ترور حريري به دنبال ضربه زدن به موقعيت حريري بوده نه شخص وي؛ و در وراي آن از طريق اين ترور به دنبال محقق ساختن هدفي بزرگتر بوده است. همچنين حجم حملات حاكي از اين مطلب است كه هدف، هدفي كوچك و راحت نبوده بلكه هدفي بسيار بزرگ وجود دارد كه ترور حريري لازمه آن به شمار ميآيد.
*وجوه منافع جنايتكاران از اين ترور:
بدون شك، شرايط اجراي جنايت و شيوه انجام آن در كشف برخي ابهامات، جزئيات و حتي شاخصهايي كه داراي معناي مهمي در شيوه استدلال برندههاي ضربه به موقعيت حريري و مرتكبين جنايت ميباشد، نقش مهمي دارد.
*شرايط سياسي ترور حريري:
هنگام رخداد ترور، حريري در پي قدرت نبود، اين حادثه همزمان با مرحله حساسي بود كه لبنان از زمان صلح فرانسه و آمريكا در ژوئن 2004 با آن مواجه شده بود و بر اساس اين مصالحه لبنان پس از حل اختلافات ميان فرانسه و آمريكا در ليست اولويتهاي مشترك دو كشور قرار ميگرفت؛ بعد از اختلافات ميان فرانسه و آمريكا بر سر جنگ عراق، نتيجه اين صلح آمريكايي فرانسوي صدور قطعنامه بينالمللي 1559 بود و "جورج بوش " در خلال آن ميكوشيد با القاي اين نكته كه امكان نفوذ فرانسه در لبنان و سوريه با نام "نشر آزادي و دموكراسي "وجود دارد، بتواند نظر "ژاك شيراك " را در تأييد سياستهاي خود در عراق جلب كند.
رئيس جمهور فرانسه كه با جنگ عراق مخالف بود، براي گسترش نفوذ و قدرت خود در لبنان و سوريه و كسب جايگاه در خاورميانه جديد به دنبال اسقاط نظام سوريه در لبنان بود، چرا كه به اعتقاد آنها "عقبنشيني نيروهاي سوريه از لبنان در نهايت منجر به سقوط نظام سوري خواهد شد "؛ آمريكا نيز به نوبه خود در تلاش بود سوريه را به سمت كاستن از شدت مواضع سخت خود در قبال عراق بكشاند.
بوش در كتاب لحظات تصميمگيري تحت عنوان "طرح انتشار آزادي " به آنچه پس از صدور قطعنامه 1559 و ترور حريري در لبنان انجام داده، افتخار كرده و پس از روايت حوادث آن دوره ميگويد: "انقلاب ارز [برنج] يكي از مهمترين پيروزيها در طرح انتشار آزادي بود. اين انقلاب در كشوري با اديان مختلف كه غالبا مسلمانند و در نتيجه فشار شديد ديپلماتيك جهاني و بدون دخالت نظامي آمريكا اتفاق افتاد.
از طرفي "تيري ميسان " نويسنده و تحليلگر معروف فرانسوي در كتاب "دروغ بزرگ 2 " مينويسد كه به اين نتيجه رسيده كه در سرزمين لبنان بازي آينده يعني طرح امپرياليستي آمريكا در حال جريان است؛ وي به اين نكته اشاره دارد كه طرح آمريكا در پي سلطه بر كشورهاي خاورميانه است كه بهترين شكل آن تنها در لبنان نمود پيدا كرده است.
شرايط سياسي حاكم بر جنايت ترور حريري، ناگزير ما را به اين نتيجه ميرساند كه براي شناخت كساني كه پشت اين جنايت قرار دارند بايستي به طرف ذي نفعي كه از طريق اين جنايت به مزاياي سياسي دست يافته، دقت كرد. جنبههاي حوادث ناشي از ترور حريري را ميتوان به طور خلاصه اينگونه بيان كرد:
1.عقبنشيني نيروهاي سوريه از لبنان كه يكي از بندهاي قطعنامه 1559 به آن تصريح نموده است.
2.تغيير موضع اهل تسنن در حمايت از سوريه و مخالفت با آمريكا در منطقه به موضعي كاملا معكوس.
3.تحريك افكار عمومي لبنان به نفع رژيم صهيونيستي و آمريكا و انحراف افكار عمومي از مقاومت و مخدوش كردن تصوير مقاومت از طريق اتهام به دست داشتن در جنايت ترور.
4.انتقام از سوريه بابت عدم مشاركت در جنگ عراق و فشار مستمر بر اين كشور جهت دريافت امتيازاتي به نفع سياست آمريكا.
5.دخالت مستقيم آمريكا و فرانسه در لبنان از طريق تسلط بر مراكز تصميم گيري و سلطه سياسي در اين كشور.
6.تضعيف قدرت نظامي لبنان از طريق خروج نيروهاي سوري و قرار دادن ارتش لبنان در برابر تجاوزات رژيم صهيونستي و نيز خلع سلاح مقاومت.
7.ايجاد ابزار فشار (تحقيق و دادگاه بينالمللي) براي ضربه به سوريه و حزبالله.
از مطالب ذكر شده روشن ميشود تمامي مسائل از قبيل ترور حريري، بر هم خوردن ثبات لبنان و منطقه، در معرض خطر قرار گرفتن اين كشور و امنيت و قدرت سوريه بويژه در برابر جامعه بينالمللي در آن دوره كه به طور كامل در قطعنامه 1559 نمود داشت، هيچ يك به نفع سوريه نبوده است. اينها جداي از پيمان ميان دمشق و رفيق حريري است كه تا روزهاي آخر عمرش پابرجا مانده بود تا جائيكه وي در آخرين اظهارات خود آورده "ما پيرامون روابط خود با سوريه و حمايت از منافع سوريه مصمم و جدي هستيم و اين اشتياق ناشي از تعهدات ملي و عربي عميق ميان دو كشور است. "
لذا به اين نتيجه ميرسيم كه برندگان بزرگ ترور حريري و اوضاع بيثبات لبنان در پي اين ترور، آمريكا و رژيم صهيونيستي هستند، اضافه بر اينكه شكي نيست كه لبنان و سوريه دو خسارتديده بزرگ اين جنايت هستند.
**بخش دوم گزارش المنار
پايگاه خبري المنار در بخش دوم گزارش خود درباره دادگاه جنايي بينالمللي ويژه ترور رفيق الحريري، به موضوع چگونگي ترور حريري پرداخت و در اين خصوص اعلام كرد كه وي به احتمال فراوان و بر خلاف ادعاي رايج كه با بمب كشته شده است، توسط اسرائيل با شليك موشك حاوي اورانيوم غنيشده ترور شده است.
المنار نوشت: يكي از مهمترين مسائلي كه در پي ترور حريري در لبنان جنجالي شد، فرضيههاي چگونگي ترور او بود كه برخي قائل به انفجار بمب و برخي به انفجار خودرو بمبگذاري وي قائل بودند تا اينكه برخي اخيرا اعلام كردند كه وي با موشك يك هواپيماي [بودن سرنشين] اسرائيلي يا آمريكايي ترور شده است.
المنار نوشت: از آنجا كه شيوه ترور حريري نقشي مهم در كشف زوايايي پنهان اين جنايت دارد و از آنجايي كه هر نشانهاي در راه كشف عوامل جنايت معاني خاص خود را دارد، به اين بحث مهم پرداخته ميشود.
** شيـوه اجـراي تــرور:
حجم وقدرت و شيوه اجراي انفجاري كه حريري و همراهان وي را نشانه رفت به موارد زير اشاره ميكند:
1- عامل ترور و حامي آن، فرد يا سازماني مهم است كه تجربه و قدرت اطلاعاتي و لوجستيكي و عملياتي بسيار بالايي دارد.
2- عامل ترور، ضمن تحقق هدف اصلي در پي تحقق اهداف فرعي بوده است كه از جمله آن موارد زير است:
- ضمانت تحقق نتيجه به طوري كه هيچ اميدي به نجات جان حريري نباشد.
- پيچيده كردن تحقيقات و گمراه كردن مسير تحقيق به طوري كه هر چه حجم انفجار بزرگتر باشد، رسيدن به عوامل آن دشوارتر باشد.
- تحريك احساسات و عواطف با دلخراش كردن ترور و اين همان موردي است كه "يورگن كولبل " در كتاب خود به نام "شواهد پنهان در ترور حريري " به آن اشاره ميكند و مينويسد كه ترور حريري چنان طرحريزي شد كه مانند "ثوره الارز " در لبنان در خاطرهها باقي بماند.
اين نكات يك سوال اساسي را درباره شيوهاي كه با آن حريري ترور شد، مطرح ميكند كه ميتوان آن را در سه فرضيه خلاصه كرد:
** فرضيه اجراي ترور با كارگذاري بمب زير زمين:
بسياري از دادهها و شواهد كه به دست آمده است همه به يك نتيجه رسيده است و آن اين كه چنين فرضيهاي با توجه به دشوار بودن شيوه اجرا و كاشت مواد منفجره كه وزن آن به يك تُن ميرسد در منطقهاي در مركز بيروت كه شبانهروز شاهد آمد و شد مردم است، بسيار بعيد است زيرا اين شرايط عوامل ترور را رسوا ميكند.
از طرفي ديگر گودالي كه انفجار ايجاد كرده است نشان ميدهد كه انفجار از زير زمين نبوده و نشان ميدهد كه اگر اين طور بود، قطر گودال كمتر از اين ميشد. علاوه بر اين اگر اين طور بود، اين انفجار لرزشي شديد شبيه زمينلرزه به همراه صداي شديد و پراكنده شدن گازهاي مختلف ايجاد ميكرد؛ همچنين مواد منفجره زير زمين قدرت تخريبي همان مواد منفجره بر روي زمين را ندارد و چون زمين محل انفجار قابليت فشرده شدن نداشت، خرابي فقط در محيط مجاور ايجاد شد در صورتي كه اگر اين مواد را روي سطح زمين منفجر كنيم قدرت تخريبي در مساحت بيشتري دارد.
در نتيجه، بعيد بودن اين فرضيه ما را به نتيجهاي بدون ابهام و بدون تأويل ميرساند و آن اين است كه ترور با يكي از شيوههاي زير انجام شده است:
- انفجار با فردي انتحاري سوار بر خودرويي بمبگذاري شده كه مقدار زيادي منفجره حدود يك تُن يا بيشتر از آن حمل ميكرده است.
- ترور از راه هوا با موشكي كه هواپيمايي نظامي شليك كرده است.
** فرضيه اجراي تـرور با خودرويي كه فردي انتحاري با خودرو بمبگذاري شده اجرا كرده است
اين شيوه كه خودرويي بمبگذراي شده را فردي انتحاري هدايت كرده باشد، به دلايل زير ثابت نشد:
1- حفره ناشي از انفجار به ابعاد 15 در 9 متر و با عمق 3 متر بوده است؛ در نتيجه بسته انفجاري -اگر با خودرو و در روي سطح خيابان حمل شده است- بايد وزني معادل شش تن مواد بشدت انفجاري داشته باشد تا اين حفره را ايجاد كند در حالي كه همه گزارشها تاكيد كرده است كه وزن بسته مواد منفجره بيش از يك تن نبوده است پس مطمئنا روي سطح نبوده وگرنه چنين حفرهاي ايجاد نميكرد.
2- حفره ناشي از انفجار كه در آن لولههاي صدمهديده آب پوشيده شده از گل و لاي ديده ميشود، نشان ميدهد كه بخشي از انفجار در عمق زمين روي داده است زيرا بسته منفجره كه در خودرو بوده است به چنين عمقي نميتواند برسد كه لولههاي خوابيده در عمق زمين را صدمه بزند.
3- خودروي پارك شده در كنار حفره كه در لحظه انفجار نيز آنجا بوده است، پس از انفجار شكل اتاق خود را حفظ كرده بود در حالي كه ميبايست به چند متر آن سوتر پرتاب و به شكل كلي نابود ميشد البته اگر انفجار ناشي بوده باشد از بمبي به وزن چند تن كه در خودرويي نزديك آن در حركت بوده است.
4- موج قدرت تخريبي بسته كار گذاشته شده در درون خودرو بمبگذاري شده كه بيشك در سمت راست خودرو يا چپ هيئت همراه حريري بوده است در نتيجه قدرتي كه اشياء را به اطراف پرتاب كرده است سبب ميشده است كه خودرو به يكي از سمتهاي چپ يا راست پرتاب شده باشد؛ پس با توجه به آنچه گفته شد نميتوان نتيجه گرفت كه يكي از خودروهاي همراه حريري تا طبقه سوم ساختمان مجاور خود به بالا پرتاب شده باشد مگر اينكه انفجار از پايين بوده و سبب شده باشد كه خودرو به بالا پرتاب شده باشد.
5- اگر هر بسته منفجرهاي روي زمين يا در خودرويي كار گذاشته ميشد، دستگاههاي هشدار دهنده موجود در هيئت حريري آن را شناسايي ميكرد و هشدار ميداد.
با توجه به تحليلهايي كه بيان شد، روشن ميشود كه احتمال انفجار با خودرويي حامل فرد انتحاري و مواد منفجره احتمالي غيرمنطقي است كه واقعيتهاي به دست آمده آن را تاييد نميكند و در عين حال بعيد است كه كسي زمين را حفر و بسته منفجرهاي به وزن يك يا دو تن دفن كرده سپس آن را پوشانده باشد آنهم در منطقهاي كه شب و روز شلوغ است بدون اينكه كسي ديده باشد. اكنون اين سوال مطرح ميشود كه ترور چگونه انجام شده است؟
** فرضيه اجراي ترور از هوا با موشك يك هواپيماي نظامي؛
بيشك، تحليل شكل حفره ناشي از انفجار و حجم آن بخصوص عمق آن و به بالا پرتاب شدن خودروهاي هيئت همراه حريري تا ارتفاع طبقه سوم ساختمان مجاور محل حادثه، علاوه بر تصاويري كه از جسد حريري گرفته شده است، كه در قسمت پايين تنه بشدت آسيب ديده بود، در حالي كه قسمت بالاي بدن مانند سر كمترين آسيب را ديده بود، همه نشان ميدهد كه اجراي ترور با شليك موشك از هوا محتملتر از فرضيههاي ديگر است.
ولي در اين جا برخي جوانب اين فرضيه نياز به توضيح دارد كه بايد نوع مواد منفجره كه كلاهك موشك حامل آن بوده است، روشن شود.
نخستين موضوعي كه ميتواند طرح شود اين است كه ممكن است اين موشك از آسمان به زمين شليك شده و چنين حفره بزرگي را ايجاد كرده و به مرگ حريري منجر شده باشد. پاسخ سريع به اين امر را با مقايسه سادهاي ميان تصوير حفره انفجار ترور حريري و تصاوير حفرههاي بمباران هوايي اسرائيل در جنگ تابستان سال 2006 [33 روزه] يا جنگ غزه مانند حفره دانشكده پليس حماس در غزه، خواهيم داد.
اما درباره چگونگي ايجاد اين حفره و پرتاب شدن بتونها به چند صدمتري و خروج لولههاي زيرزميني آب از زمين، طبق تحليلي منطقي به دليل اين است كه ممكن است ترور با موشكي با دقت بالا از آسمان به زير خودرو حريري اصابت كرده و آسفالت را شكافته و حفرهاي به عمق مشخص ايجاد كرده باشد، پيش از آنكه خودروي منفجر شده باشد.
اين تحليل پيش از اين توجه «سرج پرامرتس» پژوهشگر بينالمللي را جلب كرده بود و سپس نزد برخي كارشناسان فني و كارشناسان پزشكي قانوني انعكاس يافته است. از طرفي، "كيت هلسابل " كارشناس حفريات و مهندس مكانيك در دانشگاه واشنگتن در يكي از گزارشهاي منتشر شده اعلام كرد كه اگر بمب به كلاهكي حفركننده مجهز بوده باشد، قادر بوده است كه چنين خسارتي را به زمين و جسدهاي حادثه ترور حريري وارد كرده باشد.
هلسابل افزود كه اين نوع بمبها معمولا از آسمان شليك ميشود و قادر است بمبهاي "پانكر پاستر " را كه قبل از انفجار سطح مدنظر را ميشكافد، نابود كند و در نتيجه بمب به وزن يك تن و مجهز به كلاهك نفوذكننده بوده كه از آسمان به زمين شليك شده و قادر بوده است كه چنين حفرهاي ايجاد كند.
همچنين، "خاوير لاروش " كارشناس امور جنايي كميته بازرسي بين الملل (كارشناس پزشكي قانوني و هماهنگ كننده پزشكي قانوني در دادگاه بينالمللي) گزارشي محرمانه تهيه و در آن اشاره كرد كه احتمال دارد اسرائيل حريري را با بمب هوا به زمين مجهز به مواد منفجره به وزن بيش از 500 كيلوگرم از ماده تي.ان.تي ترور كرده باشد كه به هنگام اصابت بمب به زمين يا با كمي تاخير يعني پس از شكافتن سطح زمين و ايجاد حفره منفجر شده باشد و بخش باقي مانده بمب اهداف نزديك به مكان انفجار را نابود كرده باشد.
** مواد تشكيل دهنده ماده منفجره؛
براي شناختن مواد تشكيل دهنده ماده به كار رفته براي ترور حريري، اهميتي ويژه دارد زيرا سبب شناسايي عامل ترور حريري ميشود، بويژه اينكه اگر بدانيم كه انواع مشخص به كار رفته در ترور حريري جز در اختيار چند كشور محدود و مشخص نيست. براي تعيين ماهيت اين مواد شكي نيست كه بايد به جزئيترين موارد ترور واقف بود و آن را بررسي كرد و مهمترين مواردي كه پس از رخداد ترور ميتوان به آن اشاره كرد اين است:
- حرارت بالا و ايجاد شده از قدرت آتش انفجار
- آتشگرفتن مكان ترور و پراكنده شدن تكههاي خودروي حريري
- ذغال شدن بخشي از اجساد و سالم ماندن بخشي ديگر از اجساد
- پراكنده شدن تكههاي اجساد به شكلي عجيب
عدم وجود آثار استخوانهاي خرد شده، يا پوست تكه شده پس از آنكه نيروي حرارت خونهاي ريخته شده را خشك كرد
- ذوب شدن ساعت حريري كه از طلاي خالص بود و ذوب لايه فولاد روي خودروهاي هيئت حريري و نابود شده آن به طور كامل
پرتاب شدن سرپوش لولههاي آب موجود در محل انفجار
بيشك اين چنين آثاري نشان دهنده نوع مواد منفجره ترور حريري است و ويژگيهاي سلاح به كار رفته در اين ترور را نشان ميدهد كه ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
- قدرت مكندگي اكسيژن در لحظه وقوع انفجار كه اين را خشكي اجساد قربانيان كاملا نشان ميدهد.
- قدرت ايجاد فشار بسيار بر منطقه انفجار به طوري كه اشياء سنگين به بالا پرتاب و به پرواز آن در هوا منجر شده است.
- با دقت بودن و قدرت بالاي انفجاري كه به نابودي همه اشياء موجود در مكان منجر شد
- سرعت انفجار كه حرارت فوقالعاده زياد محل انفجار نشان دهنده آن است (انفجار كند همه گياهان منطقه را ميسوزاند درست عكس مواد منفجره سريعالانفجار كه ناقص ميسوزاند).
اين ويژگيها سوالي اساسي درباره سلاح به كار رفته در ترور حريري كه به مقدار كمي اورانيوم غنيشده مجهز بوده مطرح ميكند، كه اين اورانيوم ميتوانسته است تشعشع در مقدار محدود داشته باشد.
احتمال اين فرضيه وقتي قوت ميگيرد كه بدانيم پزشكان بيمارستان نظامي فرانسه كه "باسل فليحان " تنها نجاتيافته از اين حادثه را معاينه كردند و شگفتزده شدند زمانيكه دريافتند وي در معرض تشعشع اورانيوم غنيشده قرار گرفته است.
براي تامل دقيق در اين فرضيه به آثاري اشاره ميكنيم كه بمبهاي حاوي اورانيوم غنيشده ميتواند از خود بر روي خودروهاي زرهي و افراد بر جاي گذارد مانند:
1- توليد نيروي فشار و انرژي زياد كه سبب ذوب شديد بدنه خودروهاي زرهي ميشود.
2- تشعشع به بدن افراد و تاثير بر پوست و انسداد وريدهاي بدن و نابودي سلولهاي عصبي.
3- بالا رفتن شديد درجه حرارت به هنگان انفجار و در نتيجه علت آتشسوزي و آتشهاي ايجاد شده حرارت ناشي از انفجار مواد منفجره بوده است كه با سرعت احتراق و بالا رفتن فشار و درجه حرارت، سرعت آتشسوزي بيشتر شده است.
براي اطمينان يافتن از اين امر، مقايسهاي ساده ميكنيم با نشانههايي كه روي اجساد برخي قربانيان جنايت صهيونيستي در غزه در جنگ 22 روزه سال 2008 باقي مانده است و نشانههايي كه جنايت ترور حريري باقي گذاشته تا وجوه مشترك اين دو به دست آيد.
طبق گزارشهاي وزارت بهداشت دولت اسماعيل هنيه در غزه، در سال 2008، "آثار ويرانكننده بمبهاي اسرائيل در تهاجم به غزه، سبب سوختگي بالاي صدمهديدگان و شكستهشدن استخوانهايشا ن و بدچهره كردن جسد شهدا شده است. شاهدان عيني ترور حريري هم از بوي بد صحنه جنايت شكايت كردهاند.
همچنين، روزنامه "اينديپندنت " انگليس گزارش كرد: آسيب مردم در سال 2008 در غزه بسيار عجيب بود. اين روزنامه درباره سوختگي همه اجزاء جسد شهدا تا استخوانها و تكهتكه شدن و انفجار اعضاي داخلي قربانيان نوشت بدون اينكه جراحتهايي جدي يا شديد اين آسيب را توجيه كند. اين همان آثاري است كه به شكلي روشن بر جسد حريري عيان بود، همچنانكه جسد وي نيز تكهتكه نشده بود و جراحتي ديده نميشد يا خونريزي كه ناشي از جراحت در جسدش باشد ملاحظه نشد در حالي كه خونريزي ايجاد شده در جسد حريري از دهان و بيني وي بود و بدن وي بر اثر حرارت فوقالعاده بالاي انفجار بسرعت خشك شده بود.
در نتيجه، بر اساس آنچه در بالا آمد، شواهد محكم از دخالت اسرائيل در عمليات ترور رفيق الحريري نخست وزير اسبق لبنان حكايت ميكند؛ چه از لحاظ مواد منفجرهاي كه داراي اورانيوم غنيشده بوده است و هيچ دولتي جز اسرائيل تاكنون سابقه استفاده از آن را ندارد چه از لحاظ شيوه ايجاد انفجار و خسارتهاي به بار آمده بر اثر آن در مكان انفجار و اجساد قربانيان.
***بخش سوم گزارش المنار
المنار در اين گزارش توضيح ميدهد كه پارادوكسهاي بزرگ و غيرقابل تفسيري در صحبتهاي "دانيل بلمار " دادستان كل دادگاه بينالمللي وجود دارد؛ زماني كه وي صراحتا اعلام كرد در قضيه ترور رفيق حريري به قويترين شواهد تكيه كرده، اين سؤال مطرح ميشود چرا تحقيقات پيرامون شواهد، ادله و قرايني كه از زمان ترور حريري تا به امروز بدون شك حاكي از دست داشتن رژيم صهيونيستي در ترور حريري ميباشد، صورت نميگيرد؟
***اعتراف رئيس اطلاعات نظامي رژيم صهيونيستي
بر اساس اين گزارش اگر در تحقيقات جنائي واقعا هدف تحقق عدالت از طريق پرداختن به معيارهاي درست قانوني جهت اثبات امور باشد، بايستي براي اقامه دليل در برابر قاضي به اصل صداقت مبتني بر واقعيت يا كشف حقيقت پايبند بود؛ در علم حقوق اصلي قانوني وجود دارد كه اعتراف را بالاترين دليل ميداند كه از حيث ارزش اثباتي دليلي بالاتر از آن وجود ندارد و به منزله استدلال قاطع براي فرد اعتراف كننده است. در همين چارچوب بر كسي پوشيده نيست كه "عاموس يادلين " رئيس اطلاعات نظامي اسرائيل اذعان داشته دستگاه امنيتي وي بسياري از ترورها و انفجارهاي لبنان را مديريت ميكند. وي اخيرا ضمن اعتراف به اينكه "حادثه ترور حريري نقش بسزايي در راهاندازي بسياري از طرحهاي رژيم صهيونيستي در لبنان داشته است "، اشاره كرده كه توانسته "كارهاي بزرگي جهت دور كردن اطلاعات و ارتش سوريه از لبنان و محاصره حزبالله به ثبت برساند ".
اين اظهارات يادلين اعتراف صريح به ترور حريري و بسياري از شخصيتهاي لبنان است كه با آنچه پيش از اين در تاريخ 3 ژوئن 2008 در سايت اطلاعاتي رژيم صهيونستي "فيلكا " آمده بود همخواني دارد؛ در آنجا اشاره شده بود ژنرال "امان روين آرليخ "، افسر اطلاعات نظامي رژيم صهيونيستي ضمن اعتراف به جنايت ترور حريري به اين نكته اشاره داشت كه قتل حريري منجر به تسلط آمريكا بر لبنان و خدمت به استراتژي رژيم صهيونيستي بوده است.
"عاموس هارئيل " روزنامهنگار يهودي در گزارش خود كه روزنامه اسرائيلي "هاآرتص " آن را در شماره 25 ماه مي 2010 منتشر كرد، آورده كه رئيس "امان " در پايان سال 2001 يعني بيش از 3 سال قبل از ترور پروندهاي تهيه كرده بود كه در آن انتظار ميرفت حريري به دست حزبالله به قتل برسد. به فاصله نه چندان زيادي از اين ماجرا روزنامه اماراتي "الاتحاد " ديگر روزنامهاي بود كه گزارشي محرمانه از آكادمي صهيونيستي مطالعات خاورميانه منتشر كرد كه در آن آمده بود تلآويو در انفجارهاي پيدرپي لبنان دست داشته است. طبق اين گزارش آريل شارون نخستوزير اسبق رژيم صهيونيستي بعد از ترور رفيق حريري اعلام كرد: «اوضاع لبنان تحت كنترل است و تلآويو ارتباطات ويژهاي با احزاب چه در داخل يا خارج لبنان كه رابطه و قدرت لازم براي ايجاد تحرك در لبنان جهت پايان دادن به حضور سوريه را دارند برقرار كرده است.» طبق اين گزارش رژيم صهيونيستي از زمان ترور حريري مقادير زيادي مواد منفجره را در سراسر مرزهاي شمالي لبنان قاچاق كرده است. بر همين اساس "برايان هرينگ " پژوهشگر آمريكايي و روزنامهنگار متخصص در امور امنيتي با ترجمه گزارشي از اطلاعات فرانسه به اين نكته رسيد كه دستگاه اطلاعاتي اسرائيل "موساد " جرياني است كه رفيق حريري را ترور كرده است.
در اينجا به طرح سؤالي ديگر بازميگرديم، اينكه از كار افتادن سيستم هشدار خودروي حريري كه قادر به كشف مواد منفجره بوده و از لحاظ تكنولوژي پيشرفته به كار رفته در آن نادر و كمياب است، چگونه ممكن است؟
***از كار انداختن سيستم هشدار و پارازيت كاروان حريري
در وهله نخست براي ما روشن ميشود كه عمليات ترور حريري يك عمليات پيچيده بوده و مجريان آن افرادي حرفهاي بودند كه تكنولوژي پيشرفته و بالايي براي انجام عملياتي بدين شكل را در اختيار داشتند. كارشناسان بينالمللي نيز با اشاره به اين مطلب كه انجام اين جنايت بدون وجود ابزار و تكنولوژي پيشرفته مدرن ممكن نيست بر اين مطلب تأكيد دارند؛ از طرفي اين تكنولوژي جز در اختيار موساد و اطلاعات آمريكا نيست، به ويژه آنكه شكي نيست احزاب داخلي هرچقدر هم در وضع خوبي باشند، قابل تصور نيست تكنولوژي ضدسيستم هشدار خودروي حريري را در اختيار داشته باشند؛ "يورگن كاين كولبل " متخصص آلماني جرائم سياسي در كتاب "شواهد پنهان ترور حريري " كه ماه مي سال 2006 منتشر شده بر اين نكته تأكيد داشته است. او نشان داد "دستگاه پارازيت (جهت ايجاد اختلال در فركانس بمبهاي كنترل از راه دور و موشكها) كه كاروان حريري به طور دائم از آن استفاده ميكرد، يك ساعت قبل از وقوع حادثه ترور از كار افتاده، سيستم الكترونيكي ويژه كاروان حريري نيز به همين شكل قادر به دريافت يا ارسال هيچ گونه ارتعاش موبايل يا سيستم كنترل از راه دور كه براي انفجار به كار برده ميشود، نبوده است " روشن است اين ويژگي بنا بر آنچه آزمايشات فني نشان ميدهد جز از طريق شبكه مركزي سيستم الكترونيكي اين دستگاهها قابل تعطيل شدن نيست و تنها شركت وارد كننده آن كه بنا بر تأكيد نويسنده شركتي اسرائيلي است اين امكان را در اختيار دارد، چرا كه يكي از مقامات ارشد اين شركت سالها جاسوس سازمان اطلاعات ارتش بوده است.
***رصد مسيرهاي تردد حريري از سوي صهيونيستها
با مطابقت نقشه مسير حركت كاروان حريري و مكانهايي كه وي به آنجا ميرفته، روشن ميشود رژيم صهيونيستي به ويژه طي سالهاي اخير و پيش از ترور، بارها و بارها در زمانها و مكانهاي مختلف، اين مكانها به ويژه محل وقوع ترور را تحت نظارت و رصد داشته است.
***حضور هواپيماهاي صهيونيستي در زمان انفجار در آسمان بيروت
مراجعه به جدول برخي كشورهاي همسايه لبنان كه رادارهاي ثبت و رصد حركات هوايي روزانه را در اختيار دارند، نشان ميدهد انفجار منجر به مرگ رفيق حريري در ساعت 56/12 ظهر روز دوشنبه 14 فوريه 2005 واقع شد، اين انفجار با تحركات هوايي رژيم صهيونيستي در آسمان لبنان مصادف بود؛ به گونهاي كه فعاليت يك هواپيماي آواكس در مقابل سواحل لبنان به سمت بيروت از ساعت 10 تا 30/2 به ثبت رسيده است. در حريم هوايي لبنان نيز سيگنال فعاليت هواپيماهاي اطلاعاتي اسرائيل از سواحل لبنان تا بيروت بين ساعت 30/10 تا 40/12 به ثبت رسيده است.
***ماهوارهها و تصاوير هواپيماهاي جاسوسي
المنار ميافزايد: با وجود آنكه بسياري از شاهدان نزديك به صحنه جنايت تأكيد داشتند صداي پرواز هواپيما در آسمان بيروت را شنيدند و با وجود آنكه آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه داراي ماهواره و هواپيماهاي جاسوسي هستند، ولي حاضر نشدند با ارائه نوار تصاوير ترور، به كميته بينالمللي تحقيق براي كشف حقيقت همكاري كنند. در همين رابطه بازرسان كميته بينالمللي تحقيق ميگويند اين كميته از رژيم صهيونيستي خواست تصاوير گرفته شده توسط هواپيماهاي جاسوسي اين رژيم در روز ترور حريري را به اين كميته ارائه دهد، ولي رژيم صهيونيستي تصاوير 3 روز قبل از ترور را ارائه داد و مدعي شد دو روز پيش از ترور دوربين هواپيماهاي جاسوسي دچار نقص فني شد و اين نقص تا دو روز پس از ترور ادامه داشته است. اين محققان ميافزايند: پس از آنكه رژيم صهيونيستي از تحويل تصاوير جاسوسي عمليات ترور به كميته امتناع كرد، كميته همين درخواست را از آمريكا كرد، عجيب اينجاست كه آمريكاييها نيز همان ادعاي صهيونيستها را تكرار كرده گفتند كه دستگاههاي تصويربرداري هواپيماهاي جاسوسي در روز ترور دچار نقص فني شده است. نقص ادعايي در هواپيماهاي جاسوسي اين ترديد را ايجاد مي كند كه آمريكا و رژيم صهيونيستي در عمليات ترور حريري دست داشتهاند. روشن ميشود اينها چيزهايي در اختيار دارند كه براي كميته تحقيق مفيد است، لذا آن را پنهان و كتمان ميكنند، چرا كه اگر دست به اظهار اين تصاوير ضبطشده بزنند حقايق پنهان بسياري فاش خواهد شد.
***حضور مزدوران رژيم صهيونيستي در صحنه جنايت
اطلاعات قطعي نشان ميدهد يكي از مزدوران اسرائيل بنام "غسان جرجيس "، در تاريخ 13 فوريه 2005 يعني يك روز پيش از ترور حريري، در صحنه ترور در سنت جرج حضور داشته است؛ وي سابقه تسهيل ورود و خروج عناصر اطلاعاتي صهيونيست از خط ساحلي لبنان و مرزهاي زميني براي انجام مأموريت اجرايي و لوجستيكي از طريق حمل بمبها و كيفهاي مشكي رنگي را دارد؛ همانگونه كه وي در تاريخ 12 دسامبر 2004 در جريان عمليات ترور يكي از اعضاي مقاومت بنام شهيد "غالب عوالي " شركت داشت و تيم اجرايي اسرائيل را به مكان عمليات رسانده و بعد از انجام ترور از آنجا خارج كرد.
***حريري در ليست ترور لابي لبنان در واشنگتن
در همين راستا كتاب "يورگن كاين كولبل " كارشناس آلماني جرمشناسي مجموعهاي از اطلاعات و اسناد را ارائه ميدهد كه حاكي از دست داشتن واشنگتن و تلآويو در ترور حريري ميباشد؛ وي در كتاب خود اشاره دارد كه نام حريري و حتي قتل وي در ليست افرادي كه بايد از بين بروند، روي سايت اينترنتي "كميته آمريكايي براي آزادي لبنان " قرار داشته است؛ اين سايت، سايت لابي لبنان در آمريكاست كه به محافل نومحافظهكاران نزديك است.
***برنامهريزي براي لبنان با پيشسناريوي عدم حضور حريري
اين اطلاعات با يافتههاي "تيري ميسان " نويسنده و تحليلگر معروف فرانسوي در كتاب "دروغ بزرگ 2 " مرتبط است؛ وي در كتاب خود ضمن اشاره به اينكه اسرائيل و آمريكا دو طرفي هستند كه از جنايت ترور حريري بهره بردهاند دريافته گروه كميته آمريكايي براي لبنان آزاد كه نزديك به سازمان جاسوسي آمريكا (سيآياي) است، قبل از وقوع ترور از اين جنايت اطلاع داشته است. از اين بالاتر تيري ميسان با استناد به اسناد پنتاگون كشف كرد جنگ 33 روزه اسرائيل عليه لبنان از مدتها پيش با سناريوي خروج نيروهاي سوري از لبنان طراحي شده بود تا اين كشور بدون دفاع باقي بماند، به علاوه غياب رفيق حريري براي حذف نفوذ فرانسه از ديگر محورهاي اين سناريو بود.
***شبكه ارتباطي لبنان
به اعتقاد كارشناسان و متخصصين، رژيم صهيونيستي موفق به كنترل كامل بخش مخابرات لبنان شده است، به علاوه اقداماتي مانند جاسازي خطهاي مخفيانه خريداري شده توسط مزدوران اين رژيم درون خطوط ساير افراد، نفوذ مزدوران در شركتهاي تلفن همراه و دسترسي به شبكه اينترنتي (باروك) از ديگر اقدامات جاسوسي اسرائيل در لبنان است.
نتيجه آنكه تمامي نقصهاي وارد بر پيكره لبنان به رژيم صهيونيستي قدرت نفوذ به عرصه لبنان را داده و با قابليتهاي لوجستيكي و اجرايي قادر است مديريت شبكههاي جاسوسي، شناسايي و رصد را در دست بگيرد علاوه بر آنكه قدرت اجراي ترور به ويژه يافتن هر فرد از طريق تلفن همراهش هدفگيري را بسيار آسان ميسازد.
***شاهدان:
يك شاهد فرانسوي موساد را متهم به ترور حريري كرده و در همين راستا "وين مديسون " روزنامهنگارمعروف آمريكايي در گزارش اطلاعاتي خود كه در تاريخ 24 اكتبر 2006 منتشر شده و از اعتبار بالايي نيز برخوردار است، آورده كه يك افسر اطلاعاتي فرانسه كه در بخش اداره كل امنيت خارجي فرانسه كار ميكند مطلب مهمي را پيرامون ترور حريري نخستوزير اسبق لبنان اظهار داشته و گفته است: ترور حريري در حادثه انفجار يك خودروي بمبگذاري شده توسط يك سامانه متعلق به موساد اسرائيل صوت گرفته است.
***اهداف پشت پرده ترور حريري
گزارش نشان ميدهد اصليترين اهداف ترور حريري عبارت است از :
- برافروختن خشم عمومي عليه سوريه در لبنان.
- اخراج نيروهاي سوريه از لبنان.
- انداختن مسئوليت ترور بر دوش سوريه با هدف محكوميت بينالمللي آن و تحميل تحريمهاي بينالمللي بر اين كشور.
- تضعيف قدرت لبنان و رها كردن آن در برابر حملات رژيم صهيونيستي با خروج نيروهاي سوري، به علاوه خلع سلاح مقاومت.
به اعتقاد مديسون روزنامهنگارمعروف آمريكايي ، ترور حريري چاشني انفجاري بود كه شرايط لازم براي بحراني كردن وضع لبنان، يورش به سوريه و در نهايت خلاصي از مقاومت و در رأس آنها حزبالله را فراهم مينمود.
در پايان اين گزارش آمده است كه با استناد به مطالب ذكرشده و روشن شدن اين نكته كه آمريكا و رژيم صهيونيستي بيشترين بهره را از ترور حريري بردهاند و نيز تحليل شيوه انجام ترور و استناد به تمامي شواهد و مدارك كه بر دست داشتن اسرائيل در ترور تأكيد دارند، پيشفرض اتهام ما متوجه دشمن صهيونيستي است كه حريري را با شليك موشك هوايي آن هم در لحظه بحران بينالملل كه حاصل همگرايي پرزيدنت بوش و همتاي فرانسوياش ژاك شيراك بوده ترور كرده است؛ هدف از آن نيز بهرهگيري از اين ترور براي بيثبات كردن اوضاع لبنان و صرف اقدامات امنيتي عليه سوريه و مقاومت بوده است.
نتيجه آنكه هيچ كيفرخواستي نميتواند يافتههاي ما را رد كند، و اگر چنين شود، حكمي خلاف واقعيت بوده و فاصله بسياري با عدالت و انصاف خواهد داشت.
|