شرح كامل ترور فرمانده برجسته حماس به نقل از روزنامه صهيونيستي
تاریخ: ۲۰ دي ۱۳۸۹
به گزارش خبرگزاري فارس، روزنامه صهيونيستي "يديعوت آحارونوت " در يكي از شمارههاي منتشره هفته گذشته خود گزارشي را منتشر كرد كه به تفاصيل جديدي از نحوه ترور "محمود المبحوح " يكي از رهبران جنبش "حماس " ميپرداخت كه در ابتداي سال گذشته ميلادي در دبي ترور شد.
اين روزنامه نوشت: تحقيقات و بازجوييهاي صورت گرفته توسط پليس دبي نشان ميدهد كه گروهي از موساد تلاش داشتند، در نوامبر سال گذشته المبحوح را در دبي مسموم كنند، اما از آنجا كه اين رهبر حماس به سرعت احساس كرد كه حالش رو به وخامت ميگذارد، با درمان خود توانست سلامتي مجدد خود را بازيابد.
يديعوت همچنين آشكار ساخت، لقبي كه موساد به المبحوح داده بود، "صفحه نمايش پلاسما " نام داشت و تصميم ترور وي از سالها پيش اتخاذ شده بود.
غير از آن اين روزنامه صهيونيستي آشكار ساخت كه موساد بر كساني كه تصميم به ترور آنها ميگيرد، نام "برگه قرمز " را ميگذارد و در ادامه به عملياتها و سابقه فعاليت المبحوح در مقاومت غزه اشاره نمود.
آنچه در ذيل ميآيد، شرح ترور شهيد المبحوح از زبان روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت است كه عينا نقل ميشود:
*27 نفري كه كسي متوج آنها نشد
- روز دوشنبه 18ژانويه 2010
فرودگاه بين المللي دبي صبح آن روز مملو از مسافر بود، شيوخ عرب با لباسهاي مخصوص خود و كارگزاران و بازرگانان اروپايي با كت و شلوار و كروات و گردشگراني كه آمده بودند، تعطيلات سال نو ميلادي را در دبي سپري كنند. در اين ميان توجه هچ كس جلب 27 نفري نشد كه از كشورهاي مختلف اروپايي پاي به اين فرودگاه گذاشتند و البته هيچ دليلي هم وجود نداشت تا توجه كسي به آنها جلب شود، تمام آنها پاسپورتهاي كشورهاي غربي را داشتند (12 تن آنها انگليسي، 6 تن ايرلندي، 4 تن استراليايي، 4 تن فرانسوي و يك نفر آلماني) و تمام آنها به راحتي مراحل بازرسي فرودگاه را طي كردند. سه تن از آنها در همان ساعات اوليه صبح وارد فرودگاه دبي شدند و مابقي نيز تا شب خود را در قالب گروههاي شش نفره به ديگران ملحق نمودند.
تك تك اين 27 نفر منتظر ورود يك نفر بودند كه نام رمزي وي "صفحه نمايش پلاسما " و در پاسپورت فلسطينياش نام وي "محمود عبد الرؤوف محمد حسن " ذكر شده بود و تحت عنوان تاجر از كشوري به كشور ديگر سفر ميكرد، درحالي كه اين 27 تن ميدانستند، اين تاجر بين المللي كسي جز "محمود المبحوح " يكي از فرماندههان بزرگ جنبش حماس نيست كه ماموريت ترور وي به آنها سپرده شده بود.
*عذرخواهي موساد از انگليس به دليل استفاده از پاسپورتهاي جعلي انگليسي
با اين كه دقيقا يك سال از ترور المبحوح سپري شده، اما موضوع اين ترور همچنان نقل محافل دستگاههاي اطلاعاتي و جاسوسي جهان است و رژيم صهيونيستي همچنان هرگونه ارتباط با اين ترور را نفي ميكند و دستاندركاران اين رژيم در وزارت خارجه از داشتن هرگونه اطلاعات در اين زمينه طفره ميروند، اما چيزي كه موجب ميگردد، رسانههاي بين المللي همچنان از اين ترور و دست داشتن رژيم صهيونيستي در آن سخن بگويند، اقدام "تامير پاردو " رئيس جديد موساد است.
روزنامههاي انگليس اين هفته خبري را منتشر كردند كه در آن عنوان شده بود، تامير درصدد عذرخواهي از دولت انگليس به دليل استفاده اين رژيم از پاسپورتهاي جعلي انگليسي است.
اين درحالي ست كه تحقيقات پليس دبي و برخي از طرفهاي خارجي گام به گام در حال كامل كردن سناريوي ترور المبحوح هستند، به هر روي ادامه داستان از زبان روزنامه يديعوت آحارونوت:
* "گيل بولارد " و "كووين دابرون " به همراه فرمانده عمليات در هتل
18/1/2010
طي صبح اين روز 24 تن از اعضاي گروه وارد فرودگاه دبي شدند و سه تن ديگر كه فرمانده عمليات بشمار ميآمدند، قرار بود به اين 24 نفر ملحق شوند. ساعت 2:09 دقيقه نيمه شب دو تن از آنها پاي به دبي گذاشند: "گيل بولارد " و "كووين دابرون ". آنها راهي هتلهاي خود شدند و بسان تمام هتلهاي معتبر پس از ثبت نام از آنها علاوه بر پاسپورت، كارت اعتباري براي پرداخت هزينههاي اقامت در هتل نيز درخواست شد، اما از آنجا كه صدور چنين كارتهاي جعلي بسيار سخت و مشكل است، بنابراين هريك از آنها با توسل به ترفندي موفق شدند، هزينههاي هتل را نقدي را پرداخت كنند و از آنجا كه آنها در اين ترور دست داشتند، بنابراين ارائه هرگونه كارت اعتباري ميتوانست هويت آنها را برملا سازد.
بيست دقيه پس از پاي گذاشتن بولارد و دابرون به فرودگاه دبي نفر سوم هم كه به اعتقاد پليس دبي فرمانده ميداني عمليات بود، به آنها ملحق شد، يعني "پيتر الفينگر ".
*پياده كردن شگردهاي مدرسه جاسوسي براي اطمينان از عدم شناسايي
پس از بررسي پاسپورت الفينگر، وي براي اطمينان از اين كه هويتش شناسايي نشده اقداماتي انجام داد، از جمله آن كه از مدرسه جاسوسي خود فراگرفته بود كه در اين شرايط از درب فرودگاه خارج شود و براي سه دقيقه همه چيز را زير نظر بگيرد و چون از عادي بودن اوضاع اطمينان حاصل كرد، دوباره به سالن فرودگاه بازگردد و به قرارهاي خود برسد و چون الفينگر همه چيز را عادي يافت دوباره به سالن فرودگاه بازگشت تا به مرد ديگري از گروه ملحق شود كه با يك ماشين بيرون فرودگاه در انتظار وي بود. صحبتهاي رد و بدل شده ميان آنها بيش از يك دقيقه طول نكشيد و هر دو در دو جهت متفاوت به راه خود ادامه دادند، پيتر ترجيح داد با استفاده از يك تاكسي خود را به هتل برساند و به آن 26 تن ملحق شود و منتظر ورود "صفحه نمايش پلاسما " شود.
*اين اولين باري نبود كه آنها در دبي درپي المبحوح بودند
اين اولين باري نبود كه آنها در دبي درپي المبحوح بودند. چند ماه پيش نيز برخي از جاسوسان موساد به دبي آمده بودند تا درباره هويت مردي تحقيق كنند و تحركاتش را زير نظر بگيرند و اين يكي از درسهاي گرفته شده از قضيه "ليل هامر " بود كه در سال 1973 در نروژ حادث شد و درپي آن عناصر موساد اشتباها به جاي ترور "علي حسن سلامه " يكي از افسران سازمان "سپتامبر سياه " يك خدمتكار بيگناه نروژي را ترور كردند، به همين دليل گروه پيش از اجراي عمليات به دبي گسيل شد تا هويت "صفحه نمايش پلاسما " را كاملا مشخص و از درستي هويت آن اطمينان حصول كند و به اعتقاد پليس دبي يك ماه پس از شناساييها بود كه ترور المبحوح حادث شد و بر اساس گزارشهاي پليس دبي كه روزنامه يديعوت آحارونوت بر آن دست يافت، طي 26 تا 28 نوامبر 9 تن با پاسپورتهاي جعلي وارد دبي شدند كه دست داشتن آنها در ترور المبحوح براي پليس دبي محرز شده است.
*شيوه "ترور آرام " براي فرار آسان جاسوسان
بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط پليس دبي اين گروه 9 نفره پس از حصول اطمينان از هويت المبحوح او را تحت تعقيب قرار داده و تلاش كرده بودند با مسموم كردن وي عمليات خود را به اجرا بگذارند. تا كنون مشخص نشده اين افراد چگونه عمليات خود را به اجرا گذاشتند. فرضيههاي پليس دبي حكايت از آن دارد كه ممكن است، سم از طريق آب ميوهاي كه به وي داده شد، وارد بدن المبحوح شده است يا اين كه از طريق مسموم نمودن اسباب و اثاثيه وي تلاش شده با لمس آنها سم اندك اندك وارد بدن وي شود و ساعاتي بعد او را به قتل برساند.
به هر روي به اعتقاد پليس دبي استفاده از اين شيوه ترور حكايت از آن دارد كه موساد ميخواسته شيوه "ترور آرام " را به اجرا بگذارد تا مجريان عمليات بتوانند به راحتي از دبي دور شوند، درحالي كه اجراي شيوه "ترور پر سر و صدا " با استفاده از بمب يا تك تيرانداز سر و صداي بسياري بپا خواهد كرد و اولين رهآورد اجراي اين شيوه بسته شدن فرودگاهها و راههاي خروج از كشور است.
*ارتباط موساد با وضعيت جسماني اخير المبحوح
پس از آن و در همان ماه نوامبر المبحوح واقعا بيمار گرديد و نزديكان وي ميگويند كه او سرحال نبود و در طول روز ساعتها بيهوش ميشد و فعاليتهاي خود را آنگونه كه بايد دنبال نميكرد، به همين دليل المبحوح به دمشق بازميگردد تا دكترش بيماري وي و دليل بيهوشيهاي عجيبش را تشخيص دهد، هيچ كس اين حالت وي را به موضوع تلاش براي ترور وي مرتبط ندانست.
فرضيه پليس دبي اين است كه تلاش موساد در ترور اول، بكارگيري شيوه ترور آرام و ارتباط غير مستقيم با قرباني بود، اما مقرر گرديد، وضعيت قرباني و اطمينان از موفقيت عمليات از نزديك رصد شود.
*تغيير قيافه كووين در دستشويي هتل از دوربين مداربسته مخفي نماند
19/1/2010
ساعت يك و نيم بعد از ظهر كووين و دابرون كه وظيفه فراهم ساختن زمينه اجراي عمليات را بر عهده داشتند، از اتاق خود در هتل محل اقامتش خارج و 15 دقيقه بعد وارد هتل ديگري شدند كه ما در اين گزارش نام "هتل جايگزين " را بر آن خواهيم نهاد.
كووين وارد دستشويي هتل جايگزين ميشود و خود را كچل ميكند، اما با يك كلاه گيس از دستشويي خارج ميشود. وي اين كار را به دو دليل انجام ميدهد: يك، حصول اطمينان از عدم تحت تعقيب قرار گرفتن و دو، تغيير قيافه دادن در مراحل مختلف عمليات براي جلوگيري از شناسايي شدن اما آنچه كه كووين آن را در اقدامات خود پيش بيني نكرده بود، دوربين مدار بسته دستشويي بود كه ورود او را بصورت كچل و خروج او را با مو ضبط كرده بود. البته اگرچه اين موضوعي نبود كه موجب ناكامي عمليات شود، اما از جمله مواردي بشمار ميآمد كه گروه طي اجراي عمليات خود آن را ناديده گرفته بودند.
*تيم ترور از هتل محل اقامت المبحوح خبر نداشت
كووين با چهره جديد خود از هتل جايگزين راهي هتل سومي ميشود و در آنجا به انتظار دو تن از اعضاي گروه باقي ميماند تا در آنجا ديداري با آنها داشته باشد. در اين هتل بود كه ديدار دوم اعضاي گروه صورت گرفت كه در انتظار ورود "صفحه نمايش پلاسما " بودند.
اين ديدارها از اين جهت كه ممكن بود، بعدها براي پليس دبي اهميت داشته باشد كه هر كس با اين افراد در اتباط بوده، به عنوان مظنون دستگير ميشد، بنابراين اعضاي گروه ترجيح دادند، به ندرت با كسان ديگري صحبت و گفتگو كنند و اگر رانندگان تاكسي و خدمتكاران هتل را فاكتور بگيريم، ملاحظه ميكنيم كه آنها با هيچ كس نه تماسي گرفتند و نه صحبتي كردند.
در آن اثنا آنها منتظر ساعت 3 بودند، چون اعضاي گروه ميدانستند، پرواز "صفحه نمايش پلاسما " ساعت 3 در فرودگاه دبي بر زمين خواهد نشست، اما آنها نميدانستند، وي در كدام هتل اقامت خواهد كرد و اين موضوع بسيار مهمي جهت اجراي عمليات بود، چون شيوه نگهباني و راههاي فرار از يك هتل به هتل ديگر تفاوت داشت.
*ساعت 15:35 المبحوح در فرودگاه دبي
ساعت 15:35 بعد از ظهر 19/1/2010
ترور سوژه مورد نظر كه در اين جا "برگه قرمز " ناميده ميشود، بايد با موافقت رئيس موساد و نخست وزير و وزير جنگ رژيم صهيونيستي و اطلاع رئيس "شاباك " و رئيس "امان " همراه باشد. منشي نظامي كابينه رژيم صهيونيستي با حضور در جلسات مقامات فوق الذكر گفتگوها و بحث و مناقشههاي آنها را درباره اين ترور ثبت و موافقت آنها را با انجام اين عمليات ميكند.
گفتني است، صرف نامگذاري سوژهاي به نام برگه قرمز به معناي لزوم اجراي عمليات نيست، بلكه موافقت با اجراي آن و نشستن به انتظار فرصت جهت اجراي آن عمليات است و اين برگه تا زمان اجراي عمليات همچنان لازم الاجرا باقي ميماند.
برگه قرمز در مورد المبحوح سالها پيش صادر شده بود و در طول اين سالها هرچه المبحوح در كارهاي خود پيشرفت ميكرد به همان ميزان پروندهاش در موساد نيز قطورتر ميشد تا زمان مناسب براي ترور وي فرا رسد و ظاهرا دوره رياست "مئير داگان " بر موساد زمان مناسب بود.
سرانجام المبحوح در ساعت 15:35 دقيقه وارد فرودگاه دبي و از آنجا راهي هتل " البستان روتانا " ميشود تا اعضاي گروه نيز از محل اقامت وي و نحوه دقيق اجراي عمليات آگاه شوند.
*اقدامات تيم ترور براي عدم شناسايي شماره آنها
در ابتدا دو تن از اعضاي گروه وارد هتل البستان ميشوند و درحالي كه لباس تنيس به تن داشتند، منتظر ورود المبحوح ميشوند و به محض ورود وي به هتل پشت سر وي به راه ميافتند تا با همراه شدن با وي در آسانسور از طبقه و اتاق اقامت وي مطلع شوند، دوربين عكس اتاق 230 را ميگيرد كه المبحوح وارد آن ميشود.
پليس دبي معتقد است، تصوير اتاق توسط تلفن همراه اين دو عضو گروه و به بهانه صحبت با تلفن همراه گرفته شده، اما از آنجا كه تصاوير از مكاني با مسافت زياد گرفته شده بودند، اين احتمال نيز وجود دارد كه از دستگاه ديگري استفاده شده است.
تماس تلفني اعضاي گروه با يكديگر بسيار پيچيده بود. اعضاي گروه در طول زمان اقامتشان در دبي به دليل ممانعت از تماس مستقيم مجبور بودند از تلفن همراه بيش از حد استفاده كنند، اما براي اين كه شماره آنها ثبت و ضبط نشود مقر گرديد، آنها ابتدا با شمارهاي در اطريش تماس بگيرند و مركز اطريش پيغامها را به اعضاي گروه بدهد، در اين شيوه با اين كه شماره اعضاي گروه آشكار و برملا نميشد، اما حجم تماسها از اطريش به دبي به شدت افزايش مييافت و همين موضوع بسيار شك برانگيز بود و تنها كافي بود تا يكي از اعضاي گروه طي تماسهايش مرتكب كوچكترين اشتباه شود تا ماهيتش برملا گردد و بدين وسيله ماهيت مابقي اعضاي گروه و عمليات را نيز برملا سازد.
*تغيير قيافه بولارد در دستشويي هتل نيز از دوربين مداربسته مخفي نماند
در آن زمان نيز گيل بولارد به تبعيت از كووين راهي هتل جايگزين و دسشتويي آن شد و با نهادن كلاه گيسي بر سر خود تلاش ميكند، تغيير چهره دهد، او نيز بسان كووين هنگام اين تغيير چهره دوربين مدار بسته دستشويي را ناديده ميگيرد، به هر روي وي پس از خروج از هتل جايگزين راهي هتل سوم ميشود تا به كووين و پيتر و ديگر اعضاي گروه ملحق شود.
در اينجا نيز اعضاي گروه مرتكب اشتباه سوم ميشوند: با اين كه كووين و گيل چهره خود را تغيير داده بودند، اما ديگر اعضاي گروه دست به چنين كاري نزده بودند و همين موضوع باعث شده بود تا تغيير چهره اين دو بيمورد جلوه كند و با توجه به عكسهاي گرفته شده از آنها توسط دوربينهاي مدار بسته هتل هويت آنها به راحتي قابل شناسايي بود.
* "صفحه نمايش پلاسما " از اتاق خود خارج شد
ساعت 16:10 بعد از ظهر 19/1/2010
پس از اين كه دو عضوي كه لباس تنيس به تن داشتند، به ديگر اعضاي گروه اطلاع دادند كه المبحوح در اتاق خود است، پيتر هتل سوم را ترك ميكند و در طول راه دو تماس تلفني ميگيرد: يكي با هتل البستان تا اتاقي در نزديكي اتاق 230 براي خود رزو كند كه اتاق 237 بود و ديگري رزو بليط هواپيما از قطر به مونيخ.
بعد از ساعت چهار بعد از ظهر و پس از ديدار اعضاي گروه با يكديگر براي انجام آخرين هماهنگيها همه پراكنده ميشوند تا هريك به طريقي خود را به هتل البستان برساند. در اين زمان "صفحه نمايش پلاسما " براي بازديد از يك مجتمع تجاري در نزديكي هتل از اتاق خود خارج شده بود و اعضاي گروه او را تحت تعقيب قرار دادند.
*مجريان ترور و يك مختصص گشودن درب با كلاه بيسبال
المبحوح براي انجام برخي ديدارها و ملاقاتها از مجتمع تجاري خارج و راهي مركز شهر ميشود، بر اساس اطلاعات بدست آمده وي با افراد محلي و بومي و يك بانكدار ديدارهايي انجام ميدهد.
در ساعت 16:45 دقيقه كووين به همراه تجهيزات خود كه در كيفي قرار داده شده بود، وارد اتاق 237 و چند دقيقه بعد گيل نيز به او ملحق ميشود. نيم ساعت بعد دوربين مدار بسته هتل تصوير تروريست ديگري را ميگيرد كه به آنها ملحق ميشود.
در ساعت 18:30 دو مرد وارد هتل ميشوند، درحالي كه كلاههاي بيسبال برسر گذاشته بودند تا چهره آنها را مخفي كند و تمام آنها كيفهايي به دست داشتند و پليس دبي معتقد است، اين افراد مجري عمليات بودند و احتمال ميرود، يكي از آنها مختصص گشودن دربها بوده باشد. آنها فورا وارد آسانسور ميشوند و از آنجا راه اتاق 237 را پيش ميگيرند، در اين اثنا گروههاي تعقيب جاي خود را عوض ميكنند و در ساعت 18:43 پس از چهار ساعت دو عضوي كه لباس تنيس به تن داشتند، دوباره در راهرو هتل نمايان ميشوند.
پيتر ساعت 19:30 دبي را ترك ميكند و به اين ترتيب نقش او در اين عمليات به پايان ميرسد و از آن زمان كووين و گيل زمام امور را بدست ميگيرند.
*مواجه شدن المبحوح با گروه ترور در ساعت 20:40 دقيقه و انجام عمليات
ساعت 20 بعد از ظهر 19/1/2010
ساعات بعد از ظهر همين طور يكي از پس ديگري ميگذرند و "صفحه نمايش پلاسما " هنوز به ديدارهاي خود خارج از هتل ادامه ميدهد، در ساعت 20 زمان اجراي عمليات فراميرسد. گيل و كووين از اتاق 237 خارج ميشوند و در راهرو هتل به انتظار ميايستند. يكي از آن چهار تن كه كلاههاي بيسبال برسر گذاشته بودند به پشت درب اتاق المبحوح ميرود و سيستمهاي الكترونيكي هتل نشان ميدهند كه در اين ساعت درب اتاق 230 با استفاده از كليدهاي الكترونيكي بدون آن كه ردي از خود بر روي درب و روي قفل برجاي گذارند، باز ميشود و بدين ترتيب امكان ورود به اتاق 230 فراهم ميگردد.
ساعت 20:40 دقيقه المبحوح به هتل بازميگردد و مستقيما به اتاقش ميرود كه در آنجا با گروه ترور مواجه ميشود. گيل و كووين در اين لحظات در راهرو مستقر ميشوند تا مطمئن شوند كسي در آن تردد نميكند. كل عمليات بيش از 20 دقيقه به طول نيانجاميد كه گروه چهار نفره مسئول ترور درحالي كه مشخص نيست، به چه دليل لباسهاي خود را با يكديگر تعويض كرده بودند، هتل را ترك و درب اتاق المبحوح را از داخل قفل و زنجير ميكنند.
*المبحوح چگونه ترور شد؟
المبحوح چگونه ترور شد؟ پليس دبي فرضيههاي چندي را در اين زمينه مطرح ساخته كه هيچ يك از آنها منطقي نمينمايد، از جمله آن كه پليس دبي معتقد است، گروه در ترور خود از دو شيوه استفاده كرده است: يكي تزريق مادهاي فلج كننده و ديگري خفه نمودن سوژه با استفاده از بالش است.
اولين ساعات صبح 20/10/2010
پس از تلاش چندين باره خدمتكار هتل براي ورود به اتاق جهت تميز كردن آن، نيروي نگهباني حضور مييابد و درب را باز ميكند و با جسد فردي مواجه ميشود كه تنها يك شلوار كوتاه مشكي به پا داشت. در ابتدا به دليل پاسپورت جعلي هويت وي آشكار نميشود، اما با پاي گذاشتن پليس به ماجرا هويت اين مسافر مشخص و در ابتدا عنوان ميشود كه وي به مرگ طبيعي مرده است، اما ده روز پس از آن اين فرضيه در ميان پليس دبي قوت ميگيرد كه وي ترور شده و تحقيق در اين باره آغاز ميشود.
|