آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم

خاطرات شیخ حسین انصاریان از جهان پهلوان تختی




تاریخ: ۱۷ دي ۱۳۸۹

حجةالإسلام و المسلمین «شیخ حسین انصاریان» سخنران سرشناس در خاطره‌ای در مورد جهان پهلوان تختی، چنین گفت: چند سالی که در محله خانی آباد منبر می‌رفتم، وی همراه خانواده‌اش پای منبرم می‌آمدند. خود من نیز گاه گاهی به زورخانه می‌رفتم. بدین ترتیب به مرور زمان با هم آشنا شده بودیم.

به گزارش خبرانلاین «شیخ حسین انصاریان» می‌افزاید: عللی برای کشته شدن او ذکر می‌کنند. برای مثال روزی به بازار رفته بودم، از جلوی مغازه آقای شکوهی، پدر یکی از دوستان هم دوره‌ای مدرسه‌ام، رد می‌شدم. مرا صدا زد و خواست تا با هم چای بخوریم. ایشان سید بزرگواری بود و مغازۀ چای فروشی داشت. صحبت از تختی شد. او گفت که "زمانی وقتی تختی این جا بود، من به او گفتم پهلوان باید حواست خیلی جمع باشد. من می‌ترسم با دو سه برنامه‌ای که داری به مشکلی بر بخوری و خدای ناکرده کار دست خودت بدهی. یکی ارتباط با سید محمود طالقانی است، دیگری عضویت در جبهه ملی و بالاخره محبوبیتی که در بین مردم داری".

انصاریان در ادامه خاطره خود افزود: مرحوم غلامرضا تختی در بین مردم خیلی عزیز و پرطرفدار بود. در زلزلۀ بویین زهرا، برای جمع آوری کمک‌های مردمی از طرف دولت چادرهایی برپا شده بود، اما مردم به آنها توجه چندانی نمی‌کردند. یک مرتبه آقای تختی وسط سبزه میدان بازار، بلند فریاد زد: "ای مردم، کمک کنید." با ندای آن رادمرد، سیل کمک‌های مردمی سرازیر و انبوهی از انواع و مایحتاج زلزله زدگان وسط میدان جمع شد.

شیخ حسین در ادامه گفت: یک بار نیز در باشگاهی در نزدیکی پارک شهر، مجلسی برپا و شاهپور غلامرضا، برادر شاه، دعوت بوده است. وقتی وارد می‌شود، مردم توجهی نمی‌کنند و استقبالی از او به عمل نمی‌آورند. دقایقی بعد، غلامرضا تختی وارد می‌شود. مردم همه سرپا می‌ایستند و کف مرتبی برایش می‌زنند و با سر دادن شعارهایی ابراز احساسات می‌کنند. بدین ترتیب شاهپور غلامرضا خیلی کوچک می‌شود و پیش روی مردم احساس خواری و ذلت می‌کند.

«شیخ حسین انصاریان» در پایان خاطرات خود گفت: در محلۀ خانی آباد در مجلس ختم او شرکت کردم. مراسم به آرامی برگزار شد، اما در مجلس شب هفت او که در ابن بابویه برگزار شد، از اقشار مختلف مردم، شرکت داشتند، بخصوص انقلابیون و ملی‌گراها که در تضاد با حکومت بودند.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.