آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
تبيين رابطه ولايت بين خدا و انسان

تبيين رابطه ولايت بين خدا و انسان


آيت الله محمد تقي مصباح يزدي


ريشه لغوي ولايت
«ولايت» از ماده «ول ي» بوده و آن در هنگامي است كه دو چيز در كنار هم يا پشت سر هم به گونه اي قرار گيرند كه مانعي بين آنها نباشد؛ براي مثال گفته مي شود: هذا العدد يلي عدداً آخر؛ يعني: اين عدد دنبال عدد ديگر است؛ مانند عدد سه كه دنبال عدد دو است. براي توضيح آن مي توان از واژه هاي «ارتباط»، «پيوند» و «اتصال» استفاده كرد كه البته هيچ كدام معادل دقيقي براي اين كلمه نيستند.
هر گاه اين واژه در مورد دو موجود ذي شعور، مانند دو انسان، به كار رود، بدان معنا است كه يك رابطه قوي بين آن دو وجود دارد كه تمام شؤون وجودي ايشان را فرا گرفته است. رابطه اي كه در اين حالت بين دو انسان وجود دارد با رابطه اي كه بين دو جسم وجود دارد متفاوت است. به ديگر سخن، ماده «ول ي» معناي عامّي دارد كه هر گاه در مورد انسان به عنوان يك موجود ذي شعور به كار رود، بايد شؤونات انساني را در پيوند دو انسان مدّنظر قرار داد. پيوند مورد نظر پيوندي است كه دو انسان را چنان به هم نزديك مي كند كه هيچ مانعي بين آن دو باقي نمي ماند.
شؤون اصلي انسان را مي توان سه چيز دانست: 1. شناخت (بينش) 2. عواطف و ميل ها (گرايش) 3. كنش، كه حاصل جمع و برآيند دو مورد قبل، يعني بينش و گرايش است. هرگاه ماده «ول ي» در مورد دو انسان به كار رود بدان معني است كه آنها تا بدان حد به يكديگر نزديك شده اند كه در امور سه گانه فوق يكي گشته اند؛ يعني شناخت ها و معرفت هاي ايشان شبيه هم است، عواطف و احساسات آنها به هم آميخته و همديگر را دوست دارند، و در نهايت رفتارشان نيز مشابه هم است. مفهوم حقيقي ولايت بيان گر چنين رابطه اي است.
بنابراين رابطه ولايت، رابطه اي طرفيني است و دو طرف نسبت به يكديگر داراي تأثير و تأثر هستند. طبيعي است وقتي دو دوست فكرشان يكي و عواطف آنها مشترك شد، در عمل و رفتار يكديگر اثر مي گذارند. هم اين در او اثر مي گذارد و هم او در اين مؤثر است: و المؤم نون و المؤم نات بعضهم أول ياء بعض؛1 و مردان و زنان با ايمان، اولياي يكديگرند.
هم اين مؤمن وليّ آن مؤمن است و هم آن مؤمن، وليّ اين مؤمن است و هر دو در يكديگر اثر مي گذارند. البته موجود ذي شعور تنها به انسان اختصاص ندارد و گاه ممكن است اين رابطه بين «انسان» و «خدا» به وجود بيايد.
تبيين رابطه ولايت بين «خدا» و «انسان»
درمواردي كه رابطه «ولايت» بين «انسان» و «خدا» برقرار مي شود، آيا اين رابطه بدان معنا است كه خدا در ما اثر مي گذارد و ما نيز در خدا اثرگذار هستيم؟! پاسخ روشن است: مسلّماً در اين حالت، تعامل و تفاعل در ميان نيست، بلكه تأثيرگذاري تنها از جانب خدا است. رابطه ولايت بين انسان و خدا بدين معني است كه شناخت انسان، شناخت خدايي، محبتش محبت خدايي و رفتارش رفتار خدايي مي شود. چنين انساني خدا را بيش از همه دوست دارد:
و الّذ ين آمنوا أشدّ حبًّا ل لّه ؛2 كساني كه ايمان آورده اند به خدا محبت بيشتري دارند.
بنابراين در رابطه ولايت بين خدا و انسان، خدا از انسان تأثير نمي پذيرد، و اساساً خداوند تحت تأثير هيچ موجودي واقع نمي شود. البته در اين جا نيز ولايت طرفيني است. هم گفته مي شود:
اللّه ول يّ الّذ ين آمنوا؛3 و هم گفته مي شود: اشهد انّ عل يًّا ول يّ اللّه، و يا: ألا نّ أول ياء اللّه لا خوف عليه م و لا هم يحزنون؛4 آگاه باشيد كه بر اولياي خدا نه بيمي است و نه آنان اندوهگين مي شوند.
اما با وجودي كه در اين جا نيز ولايت، طرفيني است، تأثير تنها از يك طرف است. به ديگر سخن، رابطه اتصال و پيوند دوطرفي است، هم انسان به خدا و هم خدا به انسان نزديك است؛ ولي تأثير و تأثر، طرفيني نيست.
علاوه بر دو فرد انسان، يا خدا و انسان، رابطه ولايت گاهي نيز بين «فرد» و «جامعه» برقرار مي شود:
النّب يّ أولي ب المؤم ن ين م ن أنفس ه م؛5 پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر (و نزديك تر) است.
در اين جا يك طرف رابطه ولايت، شخص «پيامبر» و طرف ديگر آن «امت اسلامي» است. گاهي از اين ولايت به «ولايه النبي علي الأمه » تعبير مي شود. به طور كلي هر گاه «ولايت امر» گفته مي شود، ارتباط مجموعه اي از انسان ها با «وليّ امر» منظور است. بنابراين «وليّ امر مسلمين» كسي است كه داراي ارتباط نزديك و محكم با مردمي است كه در امور اجتماعي و سياسي، بدون هيچ فاصله اي پشت سر او حركت مي كنند و از او اثر مي پذيرند.
پذيرفتن ولايت پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام)
لازمه پذيرش ولايت الهي
ولايت در اصل تنها براي خدا است: اللّه ول يّ الّذ ين آمنوا.6 اما ممكن است خداوند خود براي افراد ديگري نيز جعل ولايت كند؛ چنان كه اين كار را در مورد پيامبر(صلي الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) انجام داده است:
نّما ول يّكم اللّه و رسوله و الّذ ين آمنوا الّذ ين يق يمون الصّلاه و يؤتون الزّكاه و هم راك عون؛7 وليّ شما، تنها خدا و پيامبر او است و كساني كه ايمان آورده اند: همان كساني كه نماز بر پا مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند.
خداوند پس از خويش كه ولايت ذاتي و اصيل بر انسان ها دارد، بالاترين مرتبه ولايت را براي پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) قرار داده است. او بالاترين انساني است كه مؤمنان بايد رابطه ولايت با او برقرار كنند. آنان چون پيامبر(صلي الله عليه وآله) را «وليّ» خود قرار مي دهند، از اين رو شناخت و معرفت خويش را تابع او مي سازند و دينشان را از او فرا مي گيرند:
كما أرسلنا ف يكم رسولاً م نكم يتلوا عليكم آيات نا و يزكّ يكم و يعلّ مكم الك تاب و الح كمه و يعلّ مكم ما لم تكونوا تعلمون؛8 همان طور كه در ميان شما، فرستاده اي از خودتان روانه كرديم كه آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك گرداند، و به شما كتاب و حكمت مي آموزد و آنچه را نمي دانستيد به شما ياد مي دهد.
البته اين تبعيت و دنباله روي بر اساس محبت است و مؤمنان بالاترين رابطه محبت را با پيامبر(صلي الله عليه وآله) برقرار مي سازند.
قل ن كنتم تح بّون اللّه فاتّب عون ي يحب بكم اللّه و يغف ر لكم ذنوبكم و اللّه غفور رح يم؛9 بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروي كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است.
اگر در دوست داشتن خدا صادق هستيد بايد تابع من (پيامبر) باشيد؛ چون من نماينده خدا بوده و بيان كننده خواسته هاي خداوند از شما هستم.
اگر كسي ديگري را دوست داشته باشد، در پي آن است كه بداند محبوبش از او چه مي خواهد تا آن را انجام دهد. از اين رو اين آيه نيز مي فرمايد، اگر خدا را دوست داريد بايد در پي خواست خداوند و پيروي از آن باشيد. خواست خدا را هم پيامبر براي شما بيان مي كند. از اين رو اگر واقعاً به خداوند محبت راستين داريد، بايد از پيامبر(صلي الله عليه وآله) اطاعت كنيد. دليل اين امر نيز آن است كه شما به طور مستقيم با خدا مرتبط نيستيد و خواسته هاي او را دريافت نمي كنيد؛ بنابراين نمي دانيد محبوبتان از شما چه مي خواهد:
و ما كان اللّه ل يطل عكم علي الغيب و لك نّ اللّه يجتب ي م ن رسل ه من يشاء؛10 و خدا بر آن نيست كه شما را از غيب آگاه گرداند، ولي خدا از ميان فرستادگانش هر كه را بخواهد برمي گزيند.
شما خود در آن مرتبه از وجود و كمال نيستيد كه بتوانيد به طور مستقيم با خدا رابطه داشته باشيد، ولي خداوند كساني را انتخاب كرده كه آنان اين لياقت را دارند و از طريق آنان خواسته هايش را به شما مي رساند. اكنون كه خواسته هاي خداوند از طريق پيامبر به شما رسيد، اگر در دوست داشتن خدا ثابت قدم هستيد، از تعاليم پيامبر تبعيت كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد.
آيا براي عاشق چيزي مطلوب تر از اين وجود دارد كه معشوقش او را دوست داشته باشد؟! آيا چيزي براي او خوش آيندتر از اين هست كه بداند معشوقش از وي راضي و خشنود است؟! براي عاشق، ديدن لبخند معشوق و جلب رضايت او بسيار شيرين است. حال اگر اين معشوق خداي متعال باشد، رضايت او بالاترين ارزش است:
و ر ضوان م ن اللّه أكبر ذل ك هو الفوز العظ يم؛11 و خشنودي خدا بزرگ تر است. اين است همان كام يابي بزرگ.
به هر حال، لازمه پذيرش ولايت الهي آن است كه شناخت خود را از خدا دريافت كنيد؛ و محبت او را به دل داشته باشيد. هر گاه چنين رابطه معرفت و محبتي با خدا برقرار كرديد، طبيعتاً رفتارتان بايد تابع اراده او باشد. اين همان «ولايه اللّه» است. مرتبه نازل اين ولايت در رسول خدا(صلي الله عليه وآله) تحقق پيدا مي كند. پس از
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نيز اين ولايت در حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) متجلي است. آن حضرت در آيه شريفه 55 سوره مائده به «الذين آمنوا...« معرّفي شده است. بنا به گفته محدثان و مفسران شيعه و سنّي، اين آيه در شأن حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) نازل گشته است. پس از آن حضرت نيز ساير ائمه اطهار(عليهم السلام) با ادله خاص مشمول اين ولايت هستند.
بنابراين ترديدي نيست كه هر كس واقعاً ايمان داشته و تحت ولايت الهي در آمده باشد، بايد از «ولايت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)« بهره مند باشد و با تمام وجود پيامبر(صلي الله عليه وآله) را دوست بدارد و از دستورات آن حضرت پيروي كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. توبه (9)، 71 2. بقره (2)، 165.
3. همان، 257 4. يونس (10)، 62.
5. احزاب (33)، 6 6. بقره (2)، 257.
7. مائده (5)، 55 8. بقره (2)، 151.
9. آل عمران (3)، 31 10. همان، 179.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.