آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
حجت الاسلام جاودان مطرح کرد؛ سه مرحله ساخت آینده انسان؛ ابوالفضل (ع) را شخصیتش بالا برد

حجت الاسلام جاودان مطرح کرد؛ سه مرحله ساخت آینده انسان؛ ابوالفضل (ع) را شخصیتش بالا برد





به گزارش خبرگزاری مهر، حجت‌السالام والمسلمین محمدعلی جاودان از علمای اخلاق تهران، در نهمین شب از دهه اول محرم(سه شنبه 21 آبان) در حسینیه آیت‌الله حق‌شناس (ره) به بیان نکاتی درخصوص اعتقادات، اخلاقیات و عمل و تاثیر آن بر شخصیت آینده انسان پرداخت.

متن کامل سخنان این معلم اخلاق به شرح زیر است:

پیامبر(ص) وقتی که به معراج رفته بودند دیدند که در سرزمینی - به زبان ما- فرشتگان در حال ساختن بهشت هستند. آنجا سرزمینی آماده برای ساختن قصر است که در آن فرشتگان با خشت طلا و نقره، در حال ساختن قصر هستند. قصرهای بهشتی یک خشت از طلا و یک خشت از نقره دارند. پیامبر(ص) دید که این فرشتگان مدتی کار می‌کنند و بعد -به تعبیر ما- دست از کار می‌کشند؛ مدتی می‌گذرد و بار دیگر مشغول کار می‌شوند و این چرخه ادامه دارد. می‌فرمایند از جبرئیل پرسیدم که داستان چیست؟ گفت: این فرشتگان مامور ساختن قصرها هستند. حالا مثال ما در اینجا قصر است ولی ساخت سایر چیزهای دیگر نیز همینطور است. فردی کار خوبی می‌کند، این کار خوبش آنجا تبدیل به قصر می‌شود. وقتی کارش را تعطیل کرد، آنها هم کار را تعطیل می‌کنند. مثلا برای نماز مغرب و عشا اذان و اقامه گفت و نمازها را خواند و تعقیبات را خواند و رفت دنبال کارش. در مدتی که نماز می‌خواند، فرشتگان برایش قصرهایی که در آینده در آن می‌خواهد سکونت کند، می‌ساختند. وقتی فرد کار خیری نمی‌کند و زندگی معمولی می‌کند، هیچ خبری در قصرش نیست.

خودت سرنوشتت را می‌سازی

می‌خواهم بگویم که آدمیزاد سرنوشت خودش را، خودش می‌سازد. این حرف خیلی مهم است. به عنوان مثال اگر جوانی در دبیرستان خوب درس خواند، راحت دانشگاه قبول می‌شود و به دانشگاهی می‌رود که علاقمند است. وقتی در دانشگاه هم خوب درس خواند، با نمره بالا قبول می‌شود و ورودش به فوق‌لیسانس خیلی راحت‌تر می‌شود. در آن دنیا هم همینطور است. دوستی مدتی آلمان بود. گفت آنجا یک راننده دارم که دو تا مدرک دکترا دارد. آنجا به دکترا نگاه نمی‌کردند و به توانایی طرف نگاه می‌کنند. سرمایه درس، سرمایه تجربه و فکر  برای این دنیاست. همه سرنوشت هم دست خود آدم است. حالا سرنوشت ما فقط دنیا نیست. پس از این دنیا هم زندگی داریم. آنجا هیچ چیز نداری مگر اینکه خودت ساخته باشی. در این دنیا ممکن است پدر شما کارخانه‌دار باشد و شما اگر درس هم نخوانده باشی، در کارخانه پدر مدیر می‌شوی. این می‌شود. در اینجا اغلب اوقات آدم به دست خودش سرنوشتش را رقم می‌زند ولی آن دنیا دیگر اغلب ندارد.

عقاید؛ اولین ساختمان آینده انسان

اولین بخش از ساختمان آینده انسان، به عقاید او مربوط است. اگر عقایدت درست است، درست فکر می‌کنی. ببینید! اگر آدم از نزدیک جمع دزدها را دیده باشد، می‌فهمد که اینها یک فلسفه دارند. دزدها اگر نتوانند خودشان را راضی کنند، نمی‌تواند دزدی را ادامه بدهند زیرا آن دغدغه خاطر نمی‌گذارد که آدم دزدی کند. بنابراین ناگزیر برای خودشان یک بهانه می‌تراشند و از آن نتیجه می‌گیرند. آن فلسفه را باید در ترازو بگذاری و وزن را  بررسی کنی و ببینی درست است یا نادرست. این اولین بخش از وجودت، فلسفه‌ای است که اسمش را عقاید می‌گذاریم. ما چون خدا را قبول داریم نماز می‌خوانیم. چون خدا را قبول داریم اگر هیچ کس هم ما را نمی‌بیند، یک کارهایی را نمی‌کنیم. هیچ‌کس نیست و من هستم و من. چون خدا را قبول دارم، با اینکه همه چیز جلویم است، هیچ کس هم مانع نیست و ایراد نمی‌گیرد و مشکلی برایم ایجاد نمی‌کند، ولی باز هم بعضی کارها را نمی‌کنیم. من به خاطر اینکه خدا را می‌شناسم نگاه نمی‌کنم. نمی‌خواهم زیاد بازش کنم. به عنوان مثال اگر یک روز در خانه تنها باشیم، نمازمان را اول وقت می‌خوانیم. برای جوانان عرض می‌کنم که وقتی پدر و مادر در خانه نیستند، هر چیزی را نگاه نمی‌کنیم و گوش نمی‌کنیم.

دانش‌آموزان غرق در موسیقی شیطان‌پرستی‌

دوستمان جوانی داریم که به مدرسه‌هایی می‌روند و با بچه‌های مدارس صحبت می‌کنند. این دوستان می‌گویند بچه‌های مدارس همه‌شان غرق یک نوع موسیقی‌هایی هستند که مضامینش شیطان‌پرستی است.
خب! این نوع موسیقی‌ها را گوش نمی‌دهیم چون خدا را قبول داریم. اعتقادات اینقدر مهم است. اصل ساختمان در فکرش است.

اخلاق؛ مرحله دوم ساختمان آینده انسان

مرحله دوم ساختمان آینده انسان، اخلاق است. من سخت‌گیر هستم یا اهل گذشتم؟ اینکه یک نفر آمد و گفت «من پشت سر شما یک حرفی زدم». نباید بگویی پشت سر من چی گفتی. چون طرف خجالت می‌کشد. وقتی نمی‌تواند بگوید، شما هم می‌گویی «پس من نمی‌بخشمت». آدم اگر گذشت دارد، خدا با او با گذشت برخورد می‌کند. ببینید! اخلاق آینده‌ فرد را می‌سازد. من که اخلاق و گذشت دارم، در قیامت خدا صد تا گناهی که من با خودم آوردم، را به خاطر اخلاق گذشت من، گذشت می‌کند. من اگر گذشت دارم با من به گذشت رفتار می‌کنند. این بخش دوم از شخصیت من است. همه اخلاقیات به تمرین خودم درست می‌شود. اخلاقیات سرنوشت آینده فرد می‌شود. یعنی در ترازوهای عالم آخرت نهاده می‌شود. عقاید شما را در ترازو می‌گذارند و می‌بینند همه‌اش خوب است و وزن دارد. آنجا بدی و خوبی را با هم وزن نمی‌کنند. بدی وزنش سبک است و خوبی سنگین. اگر آدم عقاید درست دارد، وزنش سنگین است. در واقع شخصیت شما وزن دارد. من شخصیت خوم را با رفتار و اعمال خودم را با فکر خودم و با مطالعه دقیق خودم می‌سازم؛ با تمرین خودم می سازم. من تمرین پاکدامنی کرده‌ام و پاکدامنی دارم. این خیلی قیمتی است. یک صفت قیمتی است.

عمل؛ مرحله سوم ساختمان آینده انسان

مرحله سوم که نسبت به عقاید و اخلاق کم ارزش‌تر است، عمل است. در روایات داریم که اخلاق خوب در ترازوهای آخرت، سنگین است. مرحله بعد عمل آدمی است. اگر اعمال خوب همچون یک نماز درست در اول وقت خواندی، این خیلی قیمتی است و وزن دارد. وزن آخرتی شما اگر آدم سبک باشد، به جهنم خواهی رفت اما سنگین وزنها را به بهشت می‌برند. این اعمال خوب من، اخلاق خوب من و افکار و عقاید خوب من، برای خودم شخصیت می‌سازد. آدم شخصیتی جز افکارش ندارد. آدم بی شخصیت را - برای شخصیت‌های اجتماعی می‌گوئیم- ممکن است با یک چک 10 میلیونی یا یک میلیونی هم بشود خریدش. آدم شخصیت‌دار را نمی‌شود خرید. آن شخصیت به درد آخرت می‌خورد. آدم به یک جایی می‌رسد که ساختمانش شخصیت پیدا می‌کند و به جایی می‌رسد که هیچ حادثه‌ای او را نمی‌شکند.

ابوالفضل (ع) را شخصیتش بالا برد

یکی دو شب قبل از عاشورا، برای ابوالفضل(ع) و برادرانش امان‌نامه آوردند که جانتان در خطر نیست. گفت خدا تو و امان‌نامه‌ات را لعنت کند. باز در میان اصحاب امام حسین(ع) به امام عرض کردندکه آقا اگر بیرون خیمه شما حیات ابدی باشد، و مرگ فقط در خیمه شما باشد، یا بیرون سلطنت و ابدیت باشد ، من دست از شما برنمی‌دارم. اینجا آدم می‌تواند بزرگ شود. آن شبی هم که امام(ع) با یاران صحبت کردند، اولین فردی که از جا برخواست ابوالفضل(ع) بود. فرمود آقا اگر شما می‌گوئید ما برویم بیرون، که چه شود؟ ما آن زندگی را نمی‌خواهیم. تمام روز عاشورا را که روز اساسی حرکت بود ایشان فرماندهی سپاه را بر عهده داشت. از همه کسانی که در کربلا بودند، ایشان بیشتر کوشید و جنگید و دفاع کرد. همه کارهایی که بر عهده  حضرت ابوالفضل (ع)بود را به خوبی انجام داد. آن شخصیت اینجا خودش را نشان داد. در زیارتنامه ایشان هم آمده که همه توانت را به کار بردی. کمبود شخصیت باعث می‌شود که آدم در عمل کم بگذارد. همین شخصیت که هر چه در توانش بوده را عمل کرده، ابوالفضل(ع) را بالا برد.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.