فتنه ي فتنه آينده!

آمادگي براي مقابله با فتنه آينده ، پيش بيني تمهيدات لازم جهت ايستادگي در برابر چالشها ، شناسايي بستر شكل گيري و نقطه عزيمت شروع فتنه ، شناسايي نيروهاي سياسي و اجتماعي كه داراي ظرفيت بالقوه جهت ايفاي نقش در فتنه پيشرو هستند و ... همگي موضاعاتي هستند بس مهم و حياتي . اين اهميت زماني مضاعف مي شود كه با مشاهده حوادث سه دهه گذشته در جمهوري اسلامي در مي يابيم «فيزيك سياسي» نظام عجين است با «قانون بقاء فتنه و توطئه» (در جمهوري اسلامي فتنه  و توطئه نه به وجود مي آيند و نه از بين مي روند ، بلكه از شكلي و حالتي به شكل و حالتي ديگر تبديل مي شوند).

تجريه 3 چالش بزرگ اجتماعي و فتنه عميق سياسي با فاصله هاي ده ساله ( 1367 فتنه بيت منتظري ، 1378 فتنه 18 تير و 1388 فتنه سبز) و دهها و صدها خرده فتنه ديگر ، به درستي دلسوزان انقلاب را به روند سلسله گون فتنه ها رهنمون ساخته است و به درستي بر مبناي همين رهيافت ، فتنه ها و چالشهايي بس بزرگتر و عميق تر در انتظار انقلاب است. در اين راستا حقيقت فوق ، نيرو هاي انقلاب را به تكاپو و دورانديشي براي مقابله با فتنه هاي پيشرو انداخته است ، كه امري است بس مبارك. اما در اين مسير به نظر مي رسد آسيب هايي متوجه جنب و جوش نيروهاي انقلاب است كه اگر از آنها غفلت شود ، ممكن است با فروغلتيدن درون طرح جامع دشمن و بازي در زمين خصم ، هزينه هايي بس گزاف را متحمل شويم.

فتنه پديده ايست كه نمود بيروني اش به راه افتادن چالش و درگيري اجتماعي است و ريشه هايش در عمق استراتژيك فرهنگ ،  سياست و اقتصاد جامعه جاي گرفته است و معمولا توسط عقبه اي چند ده ساله پشتيباني مي شود. از اين رو شناسايي رگه هاي فتنه و بستر هاي شكل گيري آن نيازمند فهم عميق و كارشناسي است.

آسيبي كه هم اكنون متوجه تمهيد انديشي نيروهاي ارزشي براي مقابله با فتنه هاي پيشروست ، همانا فروكاهيدن آن به بحث هاي سياسي و جناحي است. تنزل شناسايي عمق و بستر فتنه به بر چسب زدن هاي درست و غلط به چهره هاي گوناگون سياسي اشتباهي است راهبردي. اينكه عده اي در گوشه اي بنشينند وهر روز شخصي را به عنوان فتنه گر آينده و كسي كه از هم اكنون در حال مقدمه چيني است براي فتنه معرفي كنند ، جز شكستن قبه پديده شنيع فتنه و فتنه گري نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت. اساسا اينگونه رفتار هاي ابتدايي در راهبرد مقابله با يك فتنه پيچيده ، محلي از اعراب ندارد . منظور نگارنده مطلقا غفلت ورزيدن از رصد مواضع و عملكرد چهره هاي سياسي و شخصيت هاي مشكوك نيست . چه بسا خود اين امر نيز خطايي است راهبردي و مي بايست عملكرد شخصيتهاي سياسي مورد موشكافي دقيق و مستمر قرار گيرد. بلكه مراد تنزل مسئله به برچسب زني هاي كور و بي فايده است.

 اين اشتباه راهبردي كه البته از سر دلسوزي انجام مي گيرد  در وهله اول موجب رونق فضاي بد بيني ، عادي شدن تهمت زدن و تهي شدن فضاي سياسي كشور از عنصر اخلاق است كه به منزله بزرگترين فرصت براي دشمن محسوب مي شود. چرا كه دشمنان انقلاب خود استاد در فتنه انگيزي با ابزار تهمت و دروغ هستند و تضعيف اخلاق سياسي بهترين بستر را براي فعاليتشان ايجاد مي كند. ثانيا هر عوضي گله اي دارد و هر شخصيتي كه بر چسبي دريافت كند لاجرم به مقابله پرداخته و در اين ره گذرعلاوه بر اينكه توان نيروهاي ارزشي مورد فرسايش قرار مي گيرد ، گرد غبار به پا خاسته از ضد و خورد هاي سياسي خود موجب اصلي شدن فرعي ها و جابجا شدن اولويت ها مي گردند. ثالثا ، فرصت هاي حساس و طلايي كه مي بايست صرف شناسايي ابعاد فتنه (به طور صحيح) شوند از دست مي روند و در اثر اين غفلت در روز موعود با پديده اي ناشناخته روبرو مي شويم كه تا به خود بياييم ، متحمل هزينه هايي گزاف و بعضا جبران ناپذير خواهيم شد. رابعا درگيري هاي كور سياسي موجب به وجود آمدن پوششي است ضخيم براي فتنه گران حقيقي تا از رهگذربه جان هم افتادن نيروهاي سياسي ، خود را استتار نموده و با آرامش پروژه هايشان راعملي كنند.

حال پرسش اساسي اين است كه عمل صحيح در چنين شرايطي چيست؟

اساسا وقتي دشمن بر اساس يك پارادايم به مقابله با ما بر ميخيزد ، بر مبناي اصل تناسب عمل و عكس العمل ، وظيفه ما برخورد پارادايمي با دشمن است. وقتي دشمن با پارادايم فتنه به جنگ انقلاب مي آيد ، وظيفه اصلي هواداران انقلاب تشكيل سريع و كامل پارادايم بصيرت است. تكرار مستمر و تاكيدات بي سابقه بر مفهوم بصيرت در كلام رهبر معظم انقلاب حاكي از همين مسئله است. مسلما رهبري بيش از همه نسبت به فتنه ها و چالش هاي آينده دغدغه و اشراف دارند و تكرار مستمر واژه بصيرت حكايت از آن دارد كه اولا وظيفه اصلي نيروهاي انقلاب چيزي نيست جز گسترش و پويش هرچه بيشتر بصيرت در جامعه و ثانيا كامل نشدن پارادايم بصيرت آنطوري مورد انتظار ايشان است. مهمترين راه مقابله با فتنه ، تشكيل جامعه بصير در برابر جامعه فتنه گون است چرا كه فتنه ها فقط در جوامع فتنه گون شكل مي گيرند. مقدمه شكل گيري جامعه بصير نيز تكميل صحيح پارادايم بصيرت است.

مصاديق احتمالي فتنه را نبايد به مسئله اصلي بدل نمود و از بصيرت افزايي غفلت كرد. چرا كه اساسا براي دشمن جابجا كردن مهره ها كاري دشوار نيست ، چه بسا مهره اي در لحظه اي به عنوان عامل اصلي شناسانده شود و شود ناگهان با نرمشي زيركانه مهره اي ديگر مديريت پروژه را بر عهده گيرد. ( نظير آنچه پيش از انتخابات 88 در جابجايي كانديداي فتنه 88 مشاهده كرديم).

از آنجايي كه هيچ يك از شخصيتها و جريانات سياسي به طور خلق الساعه پيدا نميشوند بهترين راه پالايش چهره هاي نامطلوب و عناصر مشكوك باز خواني مكرر فتنه 88 و موضع هر يك از شخصيتها و جريانات سياسي است براي جامعه. به خصوص زواياي پنهان و پشت پرده هايي كه كمتر بدانها پرداخته شده است از اهميتي ويژه بر خور دارند. اگر اين مسئله به درستي تبيين شود مشخص خواهد شد جريانات سياسي كشور در قبال فتنه به سه دسته تقسيم مي شوند. يك دسته به پيروي از رهبري تمام توان و هستي خود را براي صيانت از مردم و نظام به ميدان آوردندو از هيچ تلاشي فروگذار ننمودمد. دسته دوم به طور آشكارا به عنوان عامل استكبار به معارضه با نظام و فتنه گري پرداختند و دسته سوم كساني بودند كه علي رقم تابلوي ارزشمداري و تعهد ظاهريشان به اصول يا به دليل عدم قدرت تشخيص و يا به دليل نفاق پيچيده ، نه به درستي از نظام دفاع مي كردند و نه آن طور كه بايد فتنه گران را محكوم. از اينجا به بعد جامعه كار سختي در تشخيص مصاديق فتنه هاي احتمالي پيشرو نخواهد داشت.

بسط و گسترش اخلاق سياسي نيز بلاي جان دشمن است. و اساسا جاي گسترش اخلاق در پازل پارادايم بصيرت به شدت خالي است. شروع فتنه 88 دروغ تقلب در انتخابات بود. اين مسئله كه چگونه يك چهره سياسي مي تواند دروغ بگويد و چگونه بخشي (هر چند كوچك) از جامعه دروغ او را باور مي كنند نيازمند تحليل و كنكاش دقيق است. اخلاقي كردن فضاي جامعه و بالا بردن هزينه دروغگويي ، خدعه و نيرنگ به مثابه خلع سلاح نمودن دشمن است از ابزار هاي فتنه گري.

-----------------------------

پي نوشت 1 : انقلاب اسلامي مردم تونس ،كليد خوردن رسمي و عده امام (ره) مبني بر تشكيل اتحاد جماهير اسلامي در سراسر بلاد اسلامي است و شك نكنيد به زودي شاهد گسترش آن به ساير كشورهاي اسلامي خواهيم بود و ديكتاتور هاي بشكه سعودي و مصري و اردني و ... جميعا به خود خيسيده اند و اگر هدفمندي يارانه ها به قول دكتر اقتدار ملي ما را ده برابر بالا برده ، انقلاب اسلامي مردم تونس صدها برابر تراز قدرت جمهوري اسلامي را بالا برده و ضعف و ترس را تا عمق مغز استخوان استكبار در آستانه مذاكرات استانبول فرو برده و با همه اين ها ، مرگ ببرهايي مريضي كه روسها در پاچه ما كردند از نظر رسانه ملي مهمتر است از كليد خوردن پروژه سقوط ديكتاتور هاي خاورميانه و ما يك خبرنگار در تونس نداريم كه مستقيما گزارش دهد از حوادث و مجبور نباشيم از دريچه رويترز وبي بي سي و آسوشيتد پرس و ساير خبرگزاري هاي صهيونيستي ، به جاي مسلمين مجاهد به چشم آفريقايي هاي گرسنه و وحشي به مردم تونس نگاه كنيم !

 

پي نوشت 2 : سعيد جليلي تا ساعتي ديگر مجددا خواهد درخشيد اين بار در استانبول تركيه. من مذاكرات با 5+1 را فقط به ذوق ديدن مردي از جنس احمدي نژاد دنبال مي كنم.

http://tarhetamaddon.pelakfa.com