این ها اسلام را فاجعه می دانند، نه ولایت فقیه را!
یادداشت های یک طلبه
آنچه پیش روی دارید، بخشی از سخنرانی امام خمینی(ره) به شرح زیر است:
زمان: ۱۲ مهر ۱۳۵۸/ ۱۲ ذى القعدة ۱۳۹۹
مکان: قم
موضوع: نصرت الهى در پیروزى- انتخابات شوراها- اهمیت ویژه ولایت فقیه
حضار: نمایندگان مجلس خبرگان، پاسداران مسجد الحسین (ع)
مرجع: صحیفه امام، جلد ۱۰، صفحه ۲۱۶
***
…
به حرفهاى آنهایى که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب مىکنند و مىخواهند ولایت فقیه را قبول نکنند [اعتنا نکنید] اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتى غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بین مىرود که به امر خداى تبارک و تعالى یک کسى نصب بشود. شما نترسید از این چهار نفر آدمى که نمىفهمند اسلام چه است؛ نمىفهمند فقیه چه است؛ نمىفهمند که ولایت فقیه یعنى چه. آنها خیال مىکنند که یک فاجعه به جامعه است! اینها اسلام را فاجعه مىدانند، نه ولایت فقیه را. اینها اسلام را فاجعه مىدانند، ولایت فقیه فاجعه نیست. ولایت فقیه، تَبَع «۱» اسلام است.
چشمهایتان را باز کنید! اهل خبره چشمشان را باز کنند. کسانى که با ولایت فقیه مخالفت مىکنند بر خلاف این چیزى که ملت آنها را تعیین کرده است عمل مىکنند، وکالت ندارند در این امر. من اولى که مجلس بنا بود تأسیس بشود، و پیشبینى این امور را مىکردم. اعلام کردم که مردم جمهورى اسلامى مىخواهند، جمهورى غربى را [نمىخواهند] جمهورى کمونیستى نمىخواهند مردم. مردم، جمهورى اسلامى مىخواهند. مردم شما را وکیل کردند که جمهورى اسلامى درست کنید. کسى که مخالفت کند با احکام اسلام، مخالف با جمهورى اسلامى است؛ مخالف با رأى موکّلین هست، آنها شما را وکیل نکردند براى این امر. همهتان هم اگر چنانچه یک چیزى بگویید که بر خلاف مصالح اسلام باشد، وکیل نیستید؛ حرفتان قبول نیست، مقبول نیست. ما به دیوار مىزنیم آن حرفى را که بر خلاف مصالح اسلام باشد. آن قدرى که شما اختیار دارید در این مجلس، این است که جمهورى اسلامى را بر طبق موازین اسلامى پیاده کنید. البته راجع به امور ادارىاش و اینها نظر دادن هیچ مانعى ندارد. نظر دادن مانعى ندارد؛ اما اشکالتراشى و این حرفها را به مردم القا کردن که اگر چنانچه فقاهت در کار بیاید و فقیه باشد، اگر چنانچه ولایت فقیه باشد، یک بساطى لازم مىآید و یک بساط دیگرى.
آقا ما مدتها زیر بار طاغوت بودیم، بس است! ملت ما مدتها- پنجاه سال، بلکه دو هزار و پانصد سال- زیر بار طاغوت بود، بس است! آقایان بگذارید یک چند وقتى هم مردم الهى بشوند، تجربه کنید. لا اقل بفهمید این معنا را، که با تجربه بفهمید، که یک ملتى که تا حالا تحت بار طاغوت بوده است، حالا هم تحت بار اللَّه باشد، این را تجربه کنید. اگر از اسلام بدى دیدید، بگویید چه بدى از اسلام تا حالا دیدید؟ تا حالا که اسلامى در کار نبوده در مملکت ما نمىگذاشتند، حالا هم شماها نمىگذارید. آن وقت دشمنها [نمىگذاشتند] حالا بعضى دوستهایى که ملتفت نیستند، نمىگذارند. یا شاید بعضیشان هم دشمن باشند. چرا باید شما بترسید از اینکه یک نفر آدم در مثلًا تو اتاقاش [نشسته] و یک چیزى مىنویسد، در روزنامه هم درج مىکند. اینها نمىدانند اصلًا معناى اسلام چه است. اینها مخالف نهضت اسلام هستند. اینها اگر مخالف با رژیم هم باشند، مخالف با اسلام هم هستند. اینها یک چیز دیگرى مىخواهند، نه رژیم باشد و نه اسلام باشد؛ یک جمهورى دمکراتیک. دمکراتیک آن هم به آن معنایى که غرب وارد کرده اینجا؛ نه به آن معنایى که حتى که در غرب است. آن جمهورى که در آن دمکراتیک که در غرب هست حتى در ایران نیامده تا حالا، آن وارداتى است. این دمکراتیک که در ایران آمده، آن آزادى و آن نمىدانم استقلال و آن مسائلى که تا حالا آمده، همانهایى بوده است که آریامهر فریاد مىکرد «تمدن بزرگ»؛ و همان بود که همه دیدید این «تمدن بزرگ» پدر این ملت را درآورد! بس است! کافى است! آریامهر کافى است براى ما تا قیامت. این قدر تبعیت نکنید از این رژیم، این قدر تبعیت نکنید از این غربیها، از این شرقیها. کافى است ظلمى که به ما تا کنون شده است. باز هم باید ما زیر بار ظلم برویم؟ باز هم از زیر بار اسلام مىخواهند خارج شوند؟ یک مسئله «تشریفاتى!» بله، آقایان بعضیشان مىگویند مسئله ولایت فقیه یک مسئله «تشریفاتى» باشد، مضایقه نداریم. اما اگر بخواهد ولىّ، دخالت بکند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم- حتماً باید یک کسى از غرب بیاید دخالت بکند؟!- ما قبول نداریم که یک کسى اسلام تعیین کرده او دخالت بکند. اگر متوجه به لوازم این معنا باشند، مرتد مىشوند! لکن متوجه نیستند.
ما این گرفتاریها را داریم. ما بین راه هستیم. ما بعد از این هم گرفتارى راجع به رئیس جمهورش داریم: یکى مىگوید لازم نیست مسلمان باشد. یکى مىگوید لازم نیست شیعه باشد. یکى مىگوید لازم نیست نمىدانم چه باشد، طرفدار اسلام باشد. ما بعد از این گرفتارى داریم، آقا. گرفتار همین یا دوستهاى جاهل، یا دشمنان عاقلِ متوجه. ما گرفتاریم باز، ما بین راهیم. آقا، سستى نکند ملت ما. اگر وکلاشان خواستند بر خلاف اسلام عمل بکنند، مردم مختارند که وکلا را عَزْلِشان بکنند، بریزندشان دور. آنها خیال مىکنند که نه، این خلاف آزادى است. شما دارید دیکتاتورى مىکنید! شما دارید در مقابل ملت مىایستید. ملت اسلام را مىخواهد، شما مىگویید لازم نیست! ملت ولایت فقیه را مىخواهد، که خدا فرموده است، شما مىگویید خیر، لازم نیست! و شما مىخواهید چند نفر آدم را بر سایرین تحمیل بکنید. این دیکتاتورى است؛ نه اینکه اکثریت در آنجا که با آنهایى است که اسلام را مىدانند چه است و تبعیت اسلام را هم دارند. شما چند نفر ایستادهاید در مقابل اسلام.
من از خداى تبارک و تعالى مىخواهم که ما را از شرّ دوستهاى جاهل و دشمنهاى شیطان نجات بدهد. و در این مراحلى که داریم که بعد آن پیش مىآید، مجلس شورا، آن شوراها، که نصیحت را عرض کردم که باید چه بکنید- آنجا هم ان شاء اللَّه در هر موقعش عرض مىکنم ان شاء اللَّه این راه را با قدرت و با قوّه و با بینش کامل این راه را طى بکنید. و طى مىکند، این ملت است، ملت مىخواهد، ما چه بکنیم. شما فرض بکنید که خیر، فاجعه است، ما فرض مىکنیم که فاجعه است، این فاجعه را ملت ما مىخواهد، شما چه مىگویید این ولایت فقیه را شما مىگویید این «فاجعه» است! این فاجعه را ملت ما مىخواهد. بیایید، سؤال مىکنیم، به رفراندم مىگذاریم، که آقا ولایت فقیه را که آقایان مىفرمایند «فاجعه» است، شما مىخواهید؟ ببینید «آرى» اش چه قدر است «نه» اش چه قدر است. خدا همهتان را توفیق بدهد؛ مؤید بکند.
***
متن کامل و فایل صوتی این سخنرانی را می توانید در پایگاه اینترنتی «روح الله» بیابید.
http://hemati.ir
|