چشمه اي از كرامت ابو فاضل علمدار حسين(ع)
تاریخ: ۲۴ آذر ۱۳۸۹
به گزارش خبرنگار گروه آيين و انديشه خبرگزاري فارس، حضرت ابوالفضل عباس (ع) علمدار و سقاي تشنهلب كربلا كه در دفاع از امام حسين (ع) دو دست مبارك و جان خود را فدا كرد و لبتشنه در كنار فرات به شهادت رسيد امروزه قبلهگاه حاجات شيعيان شده و كرامات فراواني از آن حضرت به گوش ميرسد.
در اين زمينه با حاج عباس حاج محمدعلي كشوان آل شيخ خادم قديمي حرم حضرت ابوالفضل گفتوگوي در شب تاسوعاي 1432 قمري انجام شد كه در آن علاوه بر اظهار ارادت به مقام معظم رهبري سلام خالصانه خود را به همه دوستداران ابوالفضل (ع) در ايران ابلاغ كرد.
حاج عباس افزود: بسمالله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطيبين الطاهرين ، پس از آن، خيلي از برادران و دوستان اباعبدالله(ع) و ابوالفضل(ع) در ايران تشكر ميكنم و اميدوارم هميشه زير سايه اين دو بزرگوار پايدار بمانيد.
وي افزود: خداوند شما ايرانيان ارداتمند به اهل بيت(ع) و رهبرتان، بلكه رهبر همه اسلام آيتالله سيدعلي خامنهاي را زير سايه امام زمان (عج) حفظ كند و لطف آقا امام زمان(عج) بر اين بزرگوار باشد، چه خودش و چه كساني كه همپيمانش هستند و خداوند ولايت او را بالاي سر ما گذاشته و خدا شما را پايدار كند.
عباس كشوان ادامه داد: آقاي احمدينژاد كه باعث افتخار شيعيان در دنيا شده، و ما را سربلند كرده، ما دعاگوي آنها هستيم، ان شاءالله آمريكا زير پا له شود و شيطانهاي بزرگ را از بين ببرد.
* بيان خاطره از ابوالفضل(ع)
خادم حرم قمر بنيهاشم (ع) در ادامه گفت: خاطرهاي از ابوالفضل (ع) را بگويم كه دل شيعيان آن حضرت خوشحال شود. بنده از خادمان قديمي زوار حرم ابوالفضل (ع) بودهام كه 35 سال كليدهاي حرم در دستم بود و معجزههاي فراواني از آقا ديدهام.
حاج عباس در ادامه بيان داشت: يك شب در حرم قمر بنيهاشم(ع) نشسته بودم كه شب دوشنبه بود و ساعت 12 شب درب حرم را بستم و قصد عزيمت به منزل داشتم كه در قسمت قبله يك ماشين شخصي از منطقه تكريت شهر صدام لعنتي وارد شد و دو نفر سني از آن پياده شدند، همراه با دو زن همراه بودند كه گفتند، مريضي داريم و اگر امكان دارد، درب حرم را باز كنيد، تا مريض را در آن قرار دهيم.
بعد از آن، دو مرد شماره تلفني را در اختيارم گذاشتند و گفتند، اگر اين بيمار فوت كرد، خبر بده و خود آنها به ديارشان برگشتند و به اين ترتيب هر شب درب حرم را ميبستيم و او را در اتاقكي قرار ميداديم و صبح كه حرم باز ميشد ، آن بيمار را كنار ضريح قرار ميداديم.
وي افزود: آنها سني مذهب بودند و در يكي از شبها مادر و خاله اين بيمار دختر كه حدود 14 سال سن داشت، به قصد تجديد وضو از حرم بيرون ميروند و بيمار در كنار ضريح تنها ميماند.
حاج عباس ادامه داد: در عراق رسم براين است وقتي بيماري را به حرم ميآورند، اگر شفا پيدا نكرد، آن قدر ميمانند تا شفا بگيرد كه گاهي اين زمان ماندگاري تا شش ماه طول ميكشد و همراهان بيمار فقط در موارد ضروري مانند تجديد وضو و يا تهيه غذا از حرم خارج ميشوند و در غير اين صورت در حرم ميمانند.
خادم حرم قمر بنيهاشم (ع) گفت: شب هشتم از حضور اين بيمار به همراه مادر و خالهاش بود كه آنها براي تجديد وضو بيرون رفته بودند و من نيز مشغول خواندن نافله شب در قسمت بالاسر حرم ابوالفضل عباس (ع) بودم كه ناگهان مادر و خاله آن دختر جيغ زدند و ابتدا فكر كردم، دختر به رحمت خدا رفته، اما آنها داد ميزدند، دخترمان نيست.
شيخ عباس گفت: چون عدهاي از افراد قبيلهاي در عراق براي بدنامي قبيله ديگر دختري از آنها را ميدزدند، تا براي آنها بدنامي و عار ايجاد كنند، فكر كردم چنين اتفاقي افتاده و نافله وَتر را رها كردم و گفتم دنبال اين دختر بگرديد. پس از جستجو ديدم در رواق جلوتر دختري با پيراهن و روسري قرمز از زمين بلند ميشود و به خاطر ضعف دوباره ميافتد، نزديك او رفتم و گفتم با چه كسي به حرم آمدهاي و چرا اين همه ضعيف هستي، او به سختي سرش را برداشت و گفت، من كجا هستم، پدر و مادرم كجا هستند، خواب بودم كه يك آقايي از ضريح بيرون آمد دست روي دست من گذاشت و تا چند دقيقه پيش كنارم بود و گفت اينجا بمان هماكنون خادمان حرم پيش تو ميآيند.
شيخ عباس گفت: با شنيدن اين جملات فهميدم معجزهاي رخ داده، بلافاصله آن دختر را به اتاقي در رواق حرم كه پنجرهاش به سوي صحن مطهر قرا دارد، منتقل كردم و اين خبر را به استاندار، كليددار و مرجع زمان آيتالله سيدمحمد ابراهيم قزويني رساندم.
خادم حرم قمر بنيهاشم (ع) افزود: پس از آن مادر اين دختر بسيار خوشحال شد و فرزندش را در بغل گرفت كه او نيز گفت، مادرم بسيار گرسنهام كه مقداري شيريني موجود در حرم را به او داديم و سپس او را بر روي منبري براي شفايافتگان در نظر گرفته، قرار داديم و مردم را خبر كرديم و مردم لباسهاي او را به قصد تبرك پاره ميكردند كه در اين باره 25 روسري بر روي او انداختيم كه مردم آن را براي تبرك ميبردند.
شيخ عباس ادامه داد: وقتي با پدر و عموي دختر تماس گرفتيم، آنها ابتدا فكر كردند، دختر مريض آنها فوت شده، اما وقتي شنيدند، شفا يافته با 50 نفر از اقوام آمدند و جشن و شادماني براي آن دختر شفايافته گرفتند و 7 نفر شتر را در دربهاي حرم كه بزرگترين شتر در درب قبله را نحر كردند.
وي افزود: پس از يك سال و نيم از اين واقعه آن دختر به همراه پدر و مادر، عمو و فردي كه ميخواست همسرش شود، وارد حرم شدند و اعلام كردند خطبه عقد در صحن حرم ابوالفضل (ع) توسط حاج عباس جاري شود كه مادر گفت، ما نذر كردهايم اگر اين دختر خوب شود، مهريه آن نذر ابوالفضل شود، اما چون خود دختر نذر نكرده بود، بلكه مادرش نذر كرده بود، مهريه به عروس تحويل شد و تنها خمس آن را به ما تحويل دادند.
خادم حرم قمر بنيهاشم (ع) ادامه داد: آن دختر شفايافته بعد از 2 سال دوباره به حرم آمد كه اين بار فرزندان دوقلويش به نامهاي «عباس» و «زينب» نيز همراهش بودند و اينها همه از كرامت آقا ابوالفضل عباس (ع) است كه بيماري كه در حال مرگ بود، را نجات داد و به زندگي برگرداند و به او اين همه لطف كرد.
*دعاي خادم براي مردم و رهبر انقلاب اسلامي
وي ادامه داد: اميدوارم آن دو دست بريده علمدار كربلا روي سر همه شما ارادتمندان قرار گيرد و در دنيا و آخرت بدي نبينيد و خداوند مولاي ما آقاي خامنهاي سلمه الله را حفظ فرمايد.
* سرداب و آب شفايخش
شيخ عباس در مورد ماجراي سرداب ابوالفضل (ع) نيز گفت: اين سرداب متعلق به حدود 500 سال قبل است كه در آن زمان لولهكشي نبود و دو چشمه آب در سرداب قرار داشت و دو حوض كوچك نيز در خارج از سرداب بودند، يكي براي شستن و ديگري براي آشاميدن بود و اين حوضها هميشه پرآب بود، اما بعد از سالها در يك زماني بخشي از ديوار سرداب ترك برداشته بود.
شيخ عباس ادامه داد: در زمان صدام لعنتي عدهاي براي بازرسي اين ساختمان آمدند و سپس دستور دادند، اين دو چشمه آب بايد كور شود تا مانع آسيب به ساختمان حرم شود و هرچه التماس كرديم و آقاي سيد بدري درةالدين كليددار وقت التماس كرد ، آنها گوش نكردند و دو چشمه را كور كردند و جلوي آب را گرفتند و رژيم بعثي بعداً همين آقاي سيد بدري را كشتند و خود بانيان اين واقعه به بد سرنوشتي دچار شدند.
وي گفت: بعد از دو ماه از كور كردن چشمه آب در سرداب مقدس حضرت ابوالفضل (ع) كم كم رطوبت از آن بيرون زد و هر روز زيادتر ميشد تا آب بر روي هم انباشته شده و به مقبره رسيد و قدري از قبر مطهر را گرفت. اين آب در تابستان مانند تگرگ خنك و در زمستان مطلوب و گوارا است و گرچه آب راكد و بيحركت است، اما بسيار زلال و مطبوع است، در حالي كه به صورت معمولي آب اگر 10 روز در يكجا بماند خراب ميشود، رنگ و بو عوض ميكند، اما اين آب از 50 سال قبل در كنار مقبره وجود دارد كه در آن نفوذ نكرده و عملاً هيچوقت خراب نشده و همواره بوي عطر و گلاب از آن ميآيد و آب بسيار صاف و زلال است.
شيخ عباس تصريح كرد: تا كنون چقدر آدمهاي كور، افليج و داراي مرض پوستي از اين آب استفاده كرده و شفا پيدا كردند و بيش از 50 نفر را خود به چشم ديدهام كه از اين آب استفاده كرده و شفا يافتهاند.
وي تأكيد كرد: اين آب خودبهخود جوشيده و نه نهري در آن وجود دارد، اما مانند آب چشمه زلال و تميز است و اين يكي از معجزات است كه خداوند انشاءالله قسمت كند، شيعيان بتوانند از اين آب سرداب استفاده كنند.
خادم حرم قمر بنيهاشم (ع) تأكيد كرد: به چشم خود ديدهام بسياري از بزرگان از اين آب استفاده كرده و حتي در زمان صدام لعنتي خانواده وزراي عراق از آب سرداب ميبردند و پس از دو سه روز هدايايي ميفرستادند به خاطره اينكه مريض آنها شفا پيدا كرده است.
شيخ عباس كشوان افزود: در سالهاي دور اين آب به زائران حرم ابوالفضل عباس (ع) داده ميشد، اما از يكسال و نيم گذشته اين آب در اختيار زائران قرار نميگيرد و همواره گفته ميشود سرداب در دست تعمير است، اميدوارم اين آب هرچه سريعتر در اختيار علاقمندان قرار گيرد.
شيخ عباس كشوان گفت: من دعاگوي شما هستم و اميدوارم چه زن و چه مرد از شيعيان ايران در پناه خداوند و زير سايه دست ابوالفضل (ع) موفق باشيد.
|