آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
فاصله نخبگان با مردم در آمريكا

فاصله نخبگان با مردم در آمريكا


پروفسور حميد مولانا


بحران امروزي آمريكا بحران ورشكستگي مالي و اقتصادي و فاصله طبقاتي ميان ثروتمندان و فقرا نيست بلكه بحران نخبگان و فاصله فكري و شكاف اجتماعي و دوري آنها از مردم عادي است. روزنامه واشنگتن پست كه خاص نخبگان سياسي و اجتماعي است اخيراً گزارشي از طبقه جديد نخبگان آمريكا منتشر كرده كه پاراگراف آخر آن با اين جمله خاتمه پيدا مي كند: «آنها (نخبگان آمريكا) فقط منزوي(از اجتماع) و جاهل و نادان هستند. اعضاي نخبگان جديد آمريكا ممكن است كشور خود را دوست داشته باشند ولي به طور روزافزون به آن تعلق ندارند.» (واشنگتن پست24 اكتبر2010)

بحران و ورشكستگي اقتصادي و مالي را مي توان به آساني با آمار و ارقام اندازه گرفت ولي اندازه گيري ركود نخبگان چندان آسان نبوده و به همين جهت نيز ممكن است در يك جامعه به شفافي اقتصاد، ملموس و روشن نباشد. ولي خطوط تقاطع اين دو نوع بحران را مي توان از لابه لاي سخنان خود نخبگان به خوبي مشاهده كرد. به پاراگراف اول مطلب اصلي صفحه اول روزنامه نيويورك تايمز (يكي ديگر از نشريات نخبگان آمريكا) كه در حقيقت تيتر اصلي آن را تشكيل مي دهد توجه كنيد: «درحالي كه خانواده ها و كسبه كوچك (آمريكا) كه براي كسب اعتبار و پول به بانك ها مراجعه مي كنند، دست خالي برمي گردند، شركت هاي بزرگ آمريكا از هيچ چيز نگذشته و به مقدار و وسعت زيادي از همين بانك ها اعتبار گرفته و پول قرض مي كنند، و به خاطر همين دليل ساده است كه قدرت و توانايي با آنهاست.» (نيويورك تايمز، 4اكتبر 2010). طبق تحليل و خبر نيويورك تايمز، شركت هاي بزرگ آمريكا از هنگام بحران مالي در سال 2008 ميلادي تا امروز بيش از هر موقع ديگر پول جمع آوري و پس انداز كرده اند! آيا نخبگان آمريكا تماس خود را با جامعه و مردم آمريكا از دست داده اند؟ اين بحران در درون نخبگان آمريكا از كجا سرچشمه گرفته و به چه عواملي بستگي دارد؟

نخبگان قدرت به افرادي اطلاق مي شود كه در جامعه داراي نفوذ وسيع تري هستند و در حقيقت از اين جهت طبقه برتري به شمار مي روند و مقام و موقعيت شان از جنبه سياسي، اقتصادي، فرهنگي، نظامي، علمي و هنري، آنها را قادر مي سازد كه از محيط عادي و معمولي جامعه و مردم فراتر رفته و در حدود حوزه فعاليت هاي خود رهبري امور را به صورت حقوقي، ادراكي، سنتي و قانوني به دست گيرند. به عبارت ديگر، نخبگان، قدرتمنداني هستند كه مي توانند به رغم مخالفت ديگران، خواسته ها و اهداف خود را تحقق بخشند. رسانه هاي امروز در آمريكا اغلب در جهت پوشش قدرت و قدرتمندان هستند. دانشگاه هاي درجه اول آمريكا از دانشگاه هاروارد در شرق ايالات متحده گرفته تا دانشگاه استنفورد در سواحل غرب آن كشور بيشتر در مسير توليد و تربيت نخبگان اقتصادي، سياسي، حقوقي و فرهنگي و هنري هستند. بافت جامعه آمريكا به علت افزايش جمعيت و مهاجرت هاي جديد، در دهه هاي اخير تغيير كرده ولي بافت نخبگان تغيير اساسي نكرده است.

در آمريكا بين حدود 1000دانشگاه و كالج و مراكز آموزش عالي، بسياري از دانشجويان از طبقات و اقشار مختلف جامعه تحصيل مي كنند. تعداد دانشجويان چيني، مكزيكي، هندي و لاتين نژاد در دانشگاه هاي آمريكا افزايش يافته است. ولي ورود و تحصيل در دانشگاه هاي نخبگان آمريكا هنوز به طور كلي از آن طبقات ثروتمند، و فرزندان نخبگان قديمي آمريكاست. ژوزف سوارس در كتاب خود، «قدرت برترها: (دانشگاه) ييل و كالج هاي نخبگان آمريكا» مي نويسد: از هر 5دانشجو در اين دانشگاه ها چهار دانشجو از طبقات ثروتمند و نخبه آمريكا هستند، كساني كه پدر و مادر آنها خود در اين داشگاه ها بزرگ شده و ثروت و قدرت اندوخته اند. اكثر اين دانشجويان پس از اتمام تحصيل با هر كس ازدواج نمي كنند بلكه ازدواج و پيوستگي خانوادگي بين آنها اغلب در محدوده فارغ التحصيلان همين دانشگاه ها صورت مي گيرد. به طور خلاصه بايد گفت، نوع كتاب هايي كه نخبگان امروزي آمريكا مي خوانند، نوع معاشرت و مسافرتي كه آنها مي كنند، نوع فيلم و سينمايي كه آنها با آن آشنايي دارند با نوع توليدات و مصرف صنايع انبوه آمريكا كه اكثر قريب به اتفاق جمعيت ايالت هاي آمريكا با آنها آشنايي دارند، متفاوت است.

سال ها قبل، ريچارد هارنستين و همكاران رشته آموزشي و پرورشي او پس از مطالعات زيادي كتابي تحت عنوان «منحني بل» منتشر كردند. اين كتاب در حقيقت تشكيل و شكل گيري فكري و مغزي جامعه آمريكا و منحني آن را نشان مي داد. همين نويسندگان، امروز مدعي هستند كه فاصله و شكاف بين مردم عادي و نخبگان آمريكا در حال افزايش است. از يك جهت نخبگان امروزي آمريكا از طرز فكر مردم و قشر عمومي عقب مانده اند ولي از برخي جهات بر آنها حكومت مي كنند. سليقه و طرز كار، از سياستگذار مملكت گرفته تا كريدورهاي قدرت ممكن است فرق كند ولي اهداف و طرز تفكر نخبگان چندان فرقي با يكديگر نكرده است. اختلافات و تفرقه بين نخبگان براي قدرت و اقتدارگرايي شدت يافته است ولي مراكز تربيت فكري و فلسفي آنها نسبت به خود و نظام آمريكا تفاوت فاحشي نكرده است. جرج دبليو بوش رئيس جمهوري سابق آمريكا، پدر او جرج بوش رئيس جمهور اسبق، باراك اوباما رئيس جمهور كنوني و وزير خارجه او هيلاري كلينتون، همه يك نقطه اشتراك دارند. آنها در دانشگاه هاروارد و ييل تحصيل كرده و بزرگ شده اند و نزديك به نيمي از استادان دانشگاه هاي آمريكا در رشته هاي مختلف علوم و هنر، درجه دكتراي خود را از 20 دانشگاه معروف آمريكا دريافت كرده اند. يكي از منابع تشنج و ناآرامي در جامعه آمريكاي امروز، همين اختلاف نظر بين مردم، نخبگان و هيئت حاكمه است.

كابينه امروزي باراك اوباما پر از كساني است كه جايزه نوبل در رشته هاي مختلف دريافت كرده و يا مديران و سردمداران بزرگ و اصلي شركت هاي متعلق به وال استريت- مركز پول و اقتصاد آمريكا- هستند. خود اوباما يك سال قبل جايزه نوبل در زمينه صلح را دريافت كرد. وزير انرژي او« استون چو» برنده جايزه نوبل در رشته فيزيك است و همين طور يكي از اعضاي هيئت مديره بانك مركزي آمريكا. جان هولدرن مشاور علمي اوباما خود جايزه نوبل نگرفته است ولي مؤسسه اي كه او سال ها بدان وابسته بود، از دريافت كنندگان جوائز نوبل است. برندگان جوايز نوبل در دولت آمريكا خود يك گروه و باشگاه ويژه اي را تشكيل مي دهند: «الي ويزل» مشاور امور سياسي، «ادوارد پرسكارت» در اقتصاد و خزانه داري، «توماس شلينگ» در امور دفاعي و استراتژيك، «گري بكر» در حقوق و قضاوت، «اليزابت بلاك برن» در امور بهداشت و خدمات انساني، «الينور اوسترم» در امور داخل و منابع طبيعي، «ريچارد هك» در بخش كشاورزي، «پال گراگمن» امور بازرگاني (نويسنده روزنامه نيويورك تايمز و استاد دانشگاه)، «پيتر داياموند» در امور كار و شغل، «ال گور» در امور ترابري و محيط زيست و...

مردم آمريكا مي پرسند، با اين همه نخبه، چرا مشكلات آمريكا هر روز بيشتر مي شود و قدرت اقتصادي و سياسي اين كشور در حال افول است؟
    



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.