خط امام(ره) و ملي گرايي - در پي چه هستيد؟!

«... اين انگيزه ملي گرايي و خلود در ارض است كه مصالح مسلمانان را فراموش كرده و دفاع از مصالح مسلمين را در حصار ملت خاص قرار داده و قلم سرخ بر قرآن كريم و احاديث رسول الله - صلي الله عليه و آله وسلم - و ائمه معصومين - عليهم السلام - و سير مستمره انبياي عظام و اولياي معظم - عليه السلام - در طول تاريخ كشيده است...»(1)
اولين ثمره شرك آلود و غير توحيدي ملي گرايي و نژادپرستي و برتري دادن ملتي تحت هر عنوان بر ديگران از ديدگاه معمار انقلاب اسلامي صدور مجوز برتري جوئي مستكبران و پست و حقير دانستن ملت هاي تحت سلطه آنان است. منطقي كه همواره فرعون ها در گذشته و استعمارگران شرقي و غربي و ديكتاتورها بخصوص غربي ها و شيطان بزرگ، آمريكا در دنياي كنوني همواره طرفدار آن بوده اند تا بدين وسيله جنايات خود بر عليه ملت ها را توجيه نمايند. و دقيقا به همين علت سيره مستمر انبياي عظام و اولياي الهي با هرگونه ملي گرايي مخالف است:
«... عقلا و علماي اسلام از صدر اسلام تاكنون كوشش كردند براي اينكه مسلمين همه با هم مجتمع باشند و همه يد واحد باشند بر غير مسلمين. در هر جا كه مسلمي پيدا بشود بايد با ساير مسلمين تفاهم كنند و اين يك مطلبي است كه خداي تبارك و تعالي در قرآن كريم سفارش كرده است و پيغمبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - سفارش فرموده اند و ائمه مسلمين سفارش فرموده اند و علماي بيدار اسلام دنبال اين را گرفته اند و كوشش كرده اند به اينكه مسلمين را در تحت لواي اسلام به وحدت و يگانگي دعوت كنند...» (2)
مطالب فوق را حضرت امام زماني مطرح كردند كه صدام با ادعاي عرب بودن اسلام را مختص اعراب تبليغ ميكرد و ايشان در پاسخ تبليغات كفرآميز و انحرافي صدام ها در طول تاريخ ميفرمايند:
«... مع الاسف، بعضي از عناصر منحرف، از عناصري كه به اسلام اعتقاد هم ندارند، با ادعاي خالي از حقيقت اسلام كوشش دارند به اينكه اسلام را در عربيت خالص كنند. گزارشي كه در يكي - دو روز پيش از خبرگزاري ها رسيد به ما، اين بود كه صدام حسين در مجلس غيرقانوني خودشان صحبت هاي متفرقه اي كرده است و اراجيفي بافته است از آن جمله اينكه «فارس مسلم نيست» به دليل اينكه قرآن عربي است پيغمبر عرب بوده است و اسلام مال عرب است ... اين منطق يك آدمي است كه از اسلام بي اطلاع است. از قرآن بي اطلاع است. ضرورت مسلمين است كه پيغمبر اسلام آخرنبيين است و مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض. قرآن كريم حكايت مي كند كه اسلام مال تمام طوايف هست. هركس به او رسيد بايد ايمان بياورد و روايات از رسول اكرم است كه اسلام براي همه است و اين آدم اگر تا حالا هم فرض كنيد - به فرض غلط - كه مسلم است براي اين كلمه از اسلام بيرون رفته است براي اينكه خلاف ضرورت مسلمين و خلاف قرآن كريم و خلاف رسول اكرم گفته است ...» (3)
امام خميني با اشاره به تلاش بيش از سي ساله خويش براي اتحاد مسلمين و الگو و اسوه شدن انقلاب اسلامي براي تمامي مسلمانان، به بلندگوهاي مزدور اشاره مي كنند كه مي كوشند با ملي گرايي و ايجاد اختلاف به مصيبت و گرفتاري و اسارت ملت ها دامن زنند.
«... ما سالهاي طولاني است كه دنبال اين هستيم كه مسلمين را با هم همقدم و همكلام و مجتمع كنيم، براي اينكه تمام گرفتاريهايي كه مسلمين دارند و به دست قدرتهاي اجنبي، آنهايي كه ميخواهند از بلاد مسلمين بهره گيري كنند، آنهايي كه ميخواهند ذخاير مسلمين را ببرند. آنهايي كه ميخواهند دولتهاي اسلامي را در زير يوغ سلطنت خودشان قرار بدهند. اينها كوشش كرده اند خودشان و عمالشان به اينكه تفرقه بين مسلمين ايجاد كنند. اين كلام خبيث همان كلامي است كه آنها مي خواهند كه عرب را يك طرف قرار بدهند و همه مسلمين را در طرف ديگر، فقط عرب مسلم است، پاكستاني مسلم نيست، ايراني مسلم نيست، عرب، عرب مسلم واقعي است! اينها همه بايد به حسب قولي كه او (صدام) باز در كلامش گفته است - اينها بايد آقايي عرب را بپذيرند. اين بر خلاف اسلام است برخلاف دستورات قرآن است. قرآن كريم ميزان را تقوا قرار داده است و فرموده است ان اكرمكم عندالله اتقيكم ...»(4)
حضرت امام با تطبيق و مقايسه صدام مدعي ملي گرايي عربي اسلامي با محمدرضا شاه كه قرآن چاپ ميكرد و بر طبل ملي گرايي ايراني مي كوبيد به آيندگان هشدار ميدهند.
«... ابرقدرت ها مي خواهند كه قشرها را از هم جدا كنند. عرب را از غيرغرب جدا كنند. عرب را در يك طرف قرار بدهند و عجم را در يك طرف ديگر. در بين خود عرب هم مي خواهند كه طوايف مختلف را از هم جدا كنند و در بين عجم هم كه ساير مسلمين هستند مي خواهند كه اينها را از هم جدا كنند اينها مامور اين هستند. محمدرضا مامور اين معنا بود كه اينها را از هم جدا كند. كساني كه اين معنا را مي گويند و اين معنا را تعقيب مي كنند، اينها همان ماموريني هستند. كه مقاصد پليد اجنبيها را كه مسلمين را مي خواهند از هم متفرق كنند اجرا مي كنند ...» (5)
در ادامه حضرت اما با برشمردن خطرات تفرقه اندازي و جدايي آنان با حربه پوسيده ملي گرايي و نژادپرستي خطاب به تمام مسلمانان ميفرمايند:
«... ما آنهايي كه تشتت ايجاد مي كنند در ايران به جاي خودشان نشانده ايم و مي نشانيم.
ساير ممالك اسلامي هم مكلفند به اينكه آنهايي كه خلاف اسلام، برخلاف دستور قرآن، برخلاف دستورات نبي اسلام تشتت مي كنند. آنها را بگيرند و بيرون كنند و از بين ببرند.
چرا نشسته ايم ما؟ چرا مسلمين نشسته اند؟ چرا نهضت نمي كنند؟ چرا قيام نمي كنند مسلمين بر ضد مستكبرين؟ چرا مستضعفين جهان قيام نمي كنند بر ضد مستكبرين؟ ...» (6)
حضرت امام در سخنراني بعدي خود به تاريخ 25 آبان 1359 خطاب به فارغ التحصيلان دومين دوره دانشكده افسري جمع بندي سخنراني قبلي خود را خطاب به آنان اينطور ارائه ميدهند.
«... من هيچ خوفي از جنگ ندارم و شما هم نداريد و ملت ما هم ندارند لكن آن خوفي كه هست كه من براي شما كه مي خواهيد افسر باشيد و در جبهه ها برويد و با كفار جنگ كنيد. بايد تذكر بدهم كه نقشه حساب شده اي در كار است براي شكستن اسلام «مقصد اصيل اين است كه اينها چون از اسلام سيلي خورده اند و با قدرت «الله اكبر» آنها را از ايران بيرون كرده اند و دست چپاولگران را كوتاه كردند، لهذا، دشمن اصلي، اسلام است، نه ارتش است، نه روحانيت است، و نه جمهوري اسلامي و نه حكومت اسلامي و نه آنهايي كه در راه اسلام دارند فداكاري مي كنند. دشمن اصلي اينها نيستند. دشمن اصلي اسلام است، منتها با يك نقشه حساب شده دارند پيشروي مي كنند....»(7)
در روزهاي اوليه پيروزي انقلاب 16 اسفند 1357 حضرت امام با تمسخر تمدن برخواسته از ملي گرايي كه رضاخان و محمدرضا به دنبال آن بودند با اشاره به كتاب «ماموريت براي وطنم» مي فرمايند «ماموريت براي وطن داشت! راست مي گويد اما ماموريت براي وطن داشت كه اين وطن را به شكست برساند به عقب برگرداند ... لكن ملت بحمدالله ايستاد و با اينكه هيچ دستش نبود. قوت ايمان داشت يعني يك نهضت اسلامي بود، همه با اسم اسلام جلو مي رفتند چون با اسم اسلام بود و با ايمان بود خدا بود، بر همه ابرقدرت هاي بزرگ، ابرقدرتها غلبه كردند و آن دستگاه بزرگ را فرو ريختند ... با اين نهضت ما تا اينجا آمديم و قدرتها را عقب زديم. با اين نهضت اسلامي بايد سازندگي كنيم از حالا به بعد يعني همه با هم، همه با هم جلو برويم، همه با هم به سوي يك تمدن صحيح، نه «تمدن محمدرضايي» تمدن الهي، تمدن رسول اللهي آنكه همه اقشار بشر را، سياه و سفيدش را هيچ فرق نمي گذارد مگر اينكه به تقوا. ان اكرمكم عندالله اتقيكم ميزان تقواست ميزان انسانيت است...»(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) صحيفه امام ج 20 ص 87
(2) صحيفه امام ج 13 ص 337
(3) و (4) صحيفه امام ج 13 ص 339
(5) و (6) صحيفه امام ج 13 ص 343
(7) صحيفه امام ج 13 ص 346
(8) صحيفه امام ج 6 ص 342