آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
عظمت و حيات ملت ها از نظر علامه نائيني

عظمت و حيات ملت ها از نظر علامه نائيني


دكتر موسي نجفي


نظريه آفتاب و زمين
ميرزاعباس يزدي نويسنده رساله آفتاب و زمين در اين مورد مي نويسد:
آنچه محقق و ثابت است اين است كه در هر دوره از ادوار، كه از براي امتي و قومي آسايش و رفاه و ترقي و تعالي و سعادت و سيادت حاصل شده، به واسطه بيداري و حسن اخلاق و مراعات معاني و حقايق ايشان بوده است و همچنين در هر زماني از ازمنه كه ملتي را محنت و پستي و اسارت و بدبختي رو آورده به سبب غفلت و سوء اخلاق و اشتباه كاري و فريب خواري خود شاهان بوده است كه حقايق و معنويات را از نظر انداخته و تكاليف را متروك داشته و به تن آسايي ساخته، پيرامون الفاظ بي معني گشته اند و اين مطالب خصوصيتي به قومي و زمان و مكاني ندارد. زيرا كه حقايق هرگز اختلاف نمي كند و معاني را به تغيير ظروف و ازمنه تغييري نمي رسد...» مناسب چنان مي دانم كه يك چند خبري از تاريخ سابقين مسلمين و گذشتگان ايرانيان نقل نمايم تا بيش تر عبرت گرفته و بهتر به غيرت آمده بدانيم كه سبب آن قدرت و جلال چه بود و علت اين عجز و اضمحلال كدام است... خوب است قدري در امور گذشته و اوضاع حاليه و پيش آمدهاي آتيه خودمان فكر كرده ببينيم موجب آن عزت و جلال و علت اين ذلت و سرافكندگي، و اگر تغيير حال ندهيم، باعث بردباري و اضمحلال ما چه بوده و چه خواهد بود و اين خودسپردگي و تسليم و توسل و تعظيم به اجانب و كسالت و بطالت و مرعوبيت و لااباليگري و نفس پرستي و دنيادوستي كه پيشه خود كرده ايم آخر كار ما را به كجا خواهد كشانيد و آيا علت العلل همه اين بدبختي ها جز دست برداشتن از حقايق و معنويات و بي فكري چيز ديگري خواهد بود؟ و آيا هيچ باز ديگر اين روزهاي سياه از براي پيشينيان ما پيش نيامده و به قدرت فكر و عمل و ابراز غيرت و فداكاري دفع آن بليات ننموده اند كه ما اين طور تن به بلا داده و در مقام تسليم برآمده ايم. چه شدند مسلمانان دين باور، كجا رفتند ايرانيان ايمان پرور، بزرگان اسلام چه شدند، سرداران ايران كجايند؟ روح اسلام در كيست و خون ايران در كدام؟ حال كه آنها زنده نمي شوند كاش ما بيدار شويم، آن وقت خواهيم ديد كه اين موانع از جلوي ما گذارده اند چيزي نيست كه سد راه ترقيات ما نمايد، و اين قدرت ها كه در جلو چشم ما جلوه مي دهند، قدر آن را نداشته كه اين اندازه ترسناك شويم و به واسطه همان علل سابق الذكر بود كه خودمان تسليم كننده خود شده بوديم. (نجفي 6713: ص ص 161-162، 96، 86)
نظر تنبيه الامه و تنزيه المله
علامه ميرزاي نائيني نويسنده تنبيه الامه در مورد عظمت و حيات ملت ها و به خصوص مسلمانان صدر اسلام مسئله آزادي و فردي نبودن حكومت را برمي شمرد و شروع انحطاط و تداوم آن را در اثر استبداد و حكومت خودسرانه مي داند:
ما ظالم پرستان ايران، كه خود را متمسك به مذهب جعفري مي شماريم، با اين كه هر قدر از مقتضيات دين و مداليل كتاب و سنت و سيره پيغمبر(ص) و امام(ع) خود بي خبر باشيم، لااقل قيام ضرورت مذهبمان را بر غاصب بودن اين دسته متصديان و لزوم تحديد استيلا و قصر تصرفشان، به قدر قوه و امكان، مجال انكار نداريم و هم عياناً مي بينيم كه يك روزگاري اولين ملل عالم بوديم و حالا به واسطه فعال مايشاء بودن و مسئوليت از ارتكابات نداشتن هواپرستان دچار چه محنت و چه ورطه و مهلكه قريبه التهلكه گرفتاريم... همچنان كه مبدأي طبيعي آن چنان ترقي و نفوذ اسلام درصدر اول- كه در كم تر از نصف قرن به چه سرعت و سير و به كجا منتهي شد- همين عادله و شورويه بودن سلطنت اسلاميه و آزادي و مساوات آحاد مسلمين با اشخاص خلفا و بطانه ايشان در حقوق و احكام بود، همين طور مبدأي طبيعي اين چنين تنزل مسلمين و تفوق ملل مسيحيه بر آنان هم، كه معظم ممالكشان را بردند، و هيچ نمانده، كه اين اقل قليل باقي مانده را هم ببرند، همين اسارت و رقيت مسلمين در تحت حكومت استعباديه و موروثه از معاويه و فوز آنان است به حكومت مسئوله مأخوذه تاز شرع مسلمين، و چنانچه باز هم مسلمانان از اين سكرت و غفلت به خود نيايند و كما في السابق در ذلت عبوديت فراعنه امت و چپاول چيان مملكت باقي بمانند، چندي نخواهد گذشت كه العياذ بالله تعالي، مانند مسلمين معظم افريقا و اغلب ممالك آسيا و غيرذلك، نعمت شرف و استقلال قوميت و سلطنت اسلاميه را از دست داده...» (نائيني 1136: ص ص 38، 94)
برآورد نظريه متون سياسي عصر مشروطيت
آنچه از مجموع متون سياسي عصر مشروطيت در مورد عظمت و انحطاط يا حيات و مرگ اقوام و ملل و دول به خصوص ملت ايران معلوم مي شود اين است كه:
اول) در عصر مشرو طيت، اذهان در مورد وقايع اجتماعي و تاريخي و علل و ريشه هاي آن بسيار تفكر و انتزاع مي كرده اند.
دوم) در مرگ و زندگي ملت ها، عوامل بسياري در نظر گرفته مي شده است و تأكيد مطلق بر يك عامل خاص در مدنظر نبوده است.
سوم) از بين عوامل تحرك زا، تكامل بخش و اعتلادهنده جوامع، مذهب، اراده، بيداري، اتحاد، مراقبت از يكديگر، آزادي، عدالت، مساوات و شورا را مي توان برشمرد و از عوامل انحطاط جوامع، رواج فساد اخلاق، نفاق در ملت، سست شدن ايمان و اراده، بي فكري و غفلت و تسليم و خودباختگي بيشتر مورد تأكيد قرار مي گيرند و، اگر در متوني آمده است كه وراي تمام اين عوامل در تاريخ نظم و ترتيب قانونمندي حاكم است، فهم اين قوانين آغاز و نقطه شروع عظمت دوباره است. البته، در اين متون، اين نظم و قانونمندي تاريخي صرفاً مادي نيست و خداوند و علل غيبي و ماوراي مادي را مطرح مي كنند و از اين نظر بسياري از متون سياسي عصر مشروطيت از تفكرات مادي و جريانات سطحي نگر روشن فكري اروپايي جدا مي شوند.
ارزيابي روحيات مردم و قهرمانان ايراني در ازمنه تاريخي
خلق و خوي، روحيات و فضايل فكري، معنوي و مادي ايرانيان، در طول قرون، موضوعاتي بودند كه رساله ها و كتاب هاي سياسي عصر مشروطيت به خوبي به آن توجه كرده بودند، به خصوص اين موضوع ها، در مواقع تاريخي حساس يا زمان بروز فتنه ها يا جنگ ها و تحولات، مطالب و نكاتي بوده اند كه نويسندگان سياسي عصر مشروطيت براي بيان مقاصد و افكار سياسيشان از آنها به عنوان اصول و پايه ها و مفروضات استدلال خود استفاده مي كرده اند.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.