آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
داستان‌هایی کوتاه از زندگی شهید احمدی‌روشن در کتاب «آقا مصطفا»

داستان‌هایی کوتاه از زندگی شهید احمدی‌روشن در کتاب «آقا مصطفا»


«آقا مصطفا» چند برگی از زندگی و شهادت دانشمند شهید مصطفی احمدی‌روشن است که در قالب مینی مال نگاشته شده و به بازروایی حوادث و رخدادهای تولد تا شهادت شهید احمدی روشن می‌پردازد.


به گزارش  خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس کتاب «آقا مصطفا» چند برگی از زندگی و شهادت دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن به قلم احسان ترابی و مهدی نوری روانه کتابفروشی‌ها شد. این کتاب که به بازروایی حوادث و رخدادهای تولد تا شهادت شهید احمدی روشن می‌پردازد در قالب مینی مال نگاشته شده است.

نویسندگان کتاب در مقدمه نوشته‌اند:

مثل آن وقت‌ها که هر روز شهیدی توی کوچه پس کوچه‌ها تشییع می‌شد، آقا مصطفا که شهید شد حال و هوای شهر ما هم تغییر کرد. عده‌ای دوربین کول گرفتند و افتادند پی مستندسازی ماجرا، کسانی مجلس یادبود گرفتند. شاعرانی شعر گفتند. روزنامه‌نگارانی تیتر و مصاحبه تنظیم کردند. تصویرگران پوستر و بنر ساختند. ما هم شدیم قلمدار! مهم نبود که کی چه کار می‌کند و خوب می‌شود کارها یا نه! مهم این بود که هیچ کس به هیچ کس تکلیف نکرد که بنشین و یک کتاب و الخ بساز! هر کس هر کاری کرد، مثل همان سال‌ها برای دل خودش کرد.

 

 

در یکی از روایت‌های کتاب آمده است:

توی جلسه اگر حس می‌کرد راه درست دارد کج می‌شود، رگ گردنی می‌شد. آستین‌هایش را بالا می‌زد و می‌گفت: «تماشا کنید! این پوست و استخوان مال طبقه سوم جامعه است. لای پر قو بزرگ نشده‌ام. درد را هم می‌فهمم. نمی‌گذارم راه مردم دور شود» یکبار هم دو تا از بچه‌های نطنز را ناحق اخراج کردند. آنقدر ایستاد و پا فشاری کرد تا با سلام و صلوات برشان گرداندند.

در بخش دیگری از این کتاب می‌خوانیم:

گفتند بیا رئیس ایران خودرو باش! گفت: نه! گفتند توی وزارت نفت پست بگیر! گفت: نه!  همین صنعت هسته‌ای ماندن می‌خواهد. زرنگ بود مصطفا. بوهایی شنیده بود. نرفت و رسید!

کتاب «آقا مصطفا» از سوی انتشارات یاران شاهد با شمارگان 3000 نسخه و به قیمت 2000 تومان راهی بازار نشر شده است. علاقه‌مندان برای تهیه این کتاب می‌توانند با شماره‌ 88829523 تماس حاصل فرمایند.
 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.