مقدمه: چون جنبش به اصطلاح سبز، ملغمه ای است از اصلاح طلب و خط امامی و بهایی و منافق و سلطنت طلب و …، بنابراین نوشتن درباره کلیت این جنبش هزار چهره، کمی سخت است. اما وقتی قرار باشد درباره بخش خاصی از این جماعت مطلب بنویسیم، مساله راحتتر میشود. مصداق خاص این نوشته، مدعیان خط امام هستند، پس دیگرانی که خودشان را عضو جنبش به اصطلاح سبز میدانند و به امام هم اعتقاد ندارند، نیازی نیست پاسخ بدهند!
این روزها، جماعت مدعی خط امام یادشان آمده که باید گاهی «صحیفه امام» را بخوانند و در اختلافها «امام» را ملاک و معیار قرار بدهند. فعلا از «منشور برادری» شروع کرده و ادعا کردهاند که رفتار امروز اصولگراها با آنها، به معنای نادیده گرفتن منشور برادری امام است، چرا که امام نگران حذف جناحها بوده است!
البته این بازگشت به صحیفه، حتی اگر به بهانه بازگشت به قدرت و حکومت باشد، مفید است، به شرطی که چند مساله به خوبی مشخص شود. منشور برادری چرا و در چه زمانی و برای چه آدمهایی نوشته شد؟ پیام امام به بزرگان دو جناح چه بود و چه اختلافاتی را مفید و چه اختلافاتی را مضر به حال نظام و انقلاب برشمردند؟ منظور امام از اختلاف در اصول چه بود؟ آیا دعوای امروز، دعوای بین دو جناح است؟ یعنی واقعا اصولگراها، اصلاحطلبان و مدعیان خط امام را حذف کردهاند؟
«منشور برادری» در حقیقت پاسخ امام به نامهی آقای حمید انصاری است. از لحن نامهی امام و از تعابیر استفاده شده مخصوصا در ابتدای نامه، متوجه میشویم که گویا آقای انصاری، مسائلی را مطرح کرده که مغایر نظرات امام بوده است. با توضیحاتی که اخیرا برادر وی آقای مجید انصاری بیان کرده، متوجه میشویم که حمید انصاری وقتی حمایت امام را از جناح راست آن روزگار (جامعه روحانیت، جامعه مدرسین، موتلفه و …) مشاهده کرد، متعجب شد و چون تحمل این حمایتها را نداشت و چون گمان میکرد که سند شش دانگ «خط امام» را به اسم جناح چپ زدهاند، به امام شکایت کرد!
به هر حال امام خمینی، برخلاف تندروهای جناح چپ که آن روزها، سایر انقلابیون را با شعار «ضد ولایت مطلقه فقیه» از دایره حکومت خارج میکردند، منشور برادری را نوشتند و هر دو جناح را تایید کردند و فرق بین اختلاف مفید و اختلاف مضر را به خوبی تبیین کردند:«اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام میشود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفا سیاسی است ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تاییدمی نمایم . آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم میسوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است»
علاوه بر تاکید امام بر «حفظ اصول و وفاداری به اسلام و قرآن و انقلاب» ایشان همچنین «سیاست نه شرقی نه غربی» را یکی از الزامات انقلابیگری هر دو جریان اعلام کردند. پس منشور برادری زمانی نوشته شد که طبق فرمایش امام دو جناح در اصول با هم اختلافی نداشتند و هر دو به اسلام، قرآن و انقلاب معتقد بودند؛ اما سوال اینجاست که آیا منشور برادری امروز هم میتواند ملاک و معیار ما و جناحهای کشور باشد؟ بله اما به شرطی که جناحها خودشان به بند بند آن پایبند باشند. به شرطی که مدعیان خط امام، اول برادریشان را ثابت کنند!
«منشور برادری» امام یک دستوالعمل مفید برای همه زمانهاست ولی تایید آن روز امام، نمیتواند دلیلی بر برادری و پایبندی آن برادران به اصول باشد، چرا که خود امام در آخرین بند وصیتنامهاش به صراحت مینویسد:«میزان در هرکس، حال فعلی اوست!»
بنابراین فلانی و فلانی و فلانی امروز نمیتوانند ادعا کنند که چون مخاطب آن روز نامه ما بودیم و ما جزو بزرگان جناح چپ و مجمع روحانیون بودیم، پس تا قیام قیامت مورد تایید امام هستیم! این شیوههای نخنما شده و این قبیل مظلومنماییها، مدتهاست که دیگر کارایی خودش را از دست داده است. این از خصوصیات برادران و خواهران مدعی خط امام است که هرجا پایشان گیر است، یک دفعه یاد امام و سوابقشان میافتند، اما موقع جار و جنجال سیاسی و فتنهگری و قانونگریزی و برهم زدن اوضاع کشور و همنوایی با دشمنان و نپذیرفتن آرای مردم و گوش ندادن به نصایح رهبری، دیگر یادشان نمیآید که امام چه میگفت؟
کافیست رفتار یک سال و نیم گذشته برادران (؟!) را با هم مرور کنیم و ببینیم آیا آنها، سفارشات امام را در «منشور برادری» رعایت کردهاند؟ اصول انقلاب را حفظ کردهاند؟ آیا قانون اساسی و ولایت فقیه، جزو اصول این انقلاب و این نظام نیست؟ آیا امامی که «منشور برادری» را نوشت، نگفت که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیبی نرسد؟» آیا بعدا در «منشور روحانیت» نگفت که مراقب لیبرالها و ملیگراها باشید؟ آیا نگفت که مراقب ضدانقلاب و منافقین باشید؟ آیا به ادعاهای نهضت آزادی و آقای منتظری در خصوص منافقین و دفاع مقدس و شعارهای استکبارستیزی و … واکنش نشان نداد؟
حال سوال اینجاست که مدعیان خط امام تا چه اندازه به این سفارشات امام پایبند بودهاند؟ آیا همسر«نخست وزیر محبوب!» با فرد اهانت کننده به امام مصاحبه نکرد و نگفت که نقطه مشترک را قانون اساسی بگذاریم و نه امام؟! آیا «منشور برادری» بین دو جناح انقلابی بود یا بین انقلابیها و ضدانقلاب؟ (البته این تنها یک نمونه از دهها تناقض مدعیان خط امام است) پس این مدعیان چطور میتوانند از یک سو به «منشور برادری» امام اعتقاد داشته باشند و همزمان در کنار نهضت آزادی و لیبرالها و ملیگراها و ضدانقلاب و … بنشینند؟ آیا میتوانند ادعا کنند که همه معترضان سال گذشته، مبارز و انقلابی و خط امامی و حامی نظام بودهاند؟ آیا منکر حضور ضدانقلاب و منافق و بهایی در لابلای معترضان هستند؟ چه کسی این فضا را به وجود آورد و چه کسی آنرا ادامه داد؟
البته باید مراقب یک دروغ و یک ترفند جدید هم باشیم. آنها بعد از اینکه نتوانستند به اهداف اصلی خود برسند، امروز میخواهند فتنهگریهای سال گذشته خود را تا حد یک اختلاف کوچک و جزئی و جناحی با دولت و با جناح اصولگرا پایین بیاورند و بعد با استناد به نامه امام، همه این اختلافات را مایه رحمت نظام و انقلاب بدانند! تازه طلبکار هم بشوند که جناح مقابل، آنها را حذف کرده است!
اما واقعیت این است که فتنهگری سال گذشته این جماعت، نه اختلاف جناحی آنها با دولت بود نه اختلاف جناحی با جناح راست. چه کسی شک دارد که هدف اصلی آنها، اصل نظام و اصل ولایت فقیه و شخص رهبری بوده است؟ لااقل این مسیر را برای سوءاستفاده ضدانقلاب هموار کردند.
اتفاقا اگر بخواهیم بر مبنای همان «منشور برادری» درباره رفتار و کردار اصلاحطلبان و مدعیان خط امام قضاوت کنیم، باز هم آنها محکومند. چرا که اگر فتنهگری آنها تنها یک اختلاف جزئی با جناح راست بود و اگر واقعا به نتیجه انتخابات معترض بودند، بایستی ولایت فقیه را فصل الخطاب قرار میدادند و سفارشات رهبری را قبول میکردند و دست از فتنهگری برمیداشتند.
http://www.ahestan.ir