اکبر گنجی چه گناهي دارد كه اصلاح طلبان عقده ها را سر او خالي مي كنند؟!

محافل ضد انقلاب اظهارات اخير اكبر گنجي در رد «تقلب انتخاباتي» و «پيروزي موسوي» را نشانه ضعيف تر شدن موقعيت اصلاح طلبان مي دانند و متقابلاً حمله به گنجي را نشانه هراس در اين طيف ارزيابي كرده اند.
سايت ايران گلوبال با اشاره به اظهارات گنجي در رد تقلب نوشت: نه حملات برنامه ريزي شده تعدادي داراي دفتر و دستك و صاحب تريبون اصلاح طلب مقيم خارج كشور و نه سكوت منتقدين به دليل ترس از متهم شدن به ايجاد تفرقه از سوي اصلاح طلبان هيچكدام به معناي آن نيست كه نظرات آقاي گنجي مورد كنكاش بي طرفانه قرار نگيرد. آنچه كه روشن است اصلاح طلبان مهاجم به گنجي از صراحت لهجه او سخت برآشفته اند و واكنش هاي تهاجمي غيرمنطقي آنها و اخيراً نوشته غيراخلاقي آقاي ابراهيم نبوي به بهانه طنز(!) نشانگر اين واقعيت است كه اصلاح طلبان نگران خارج شدن كنترل جنبش سبز از دست خود هستند. غافل از اين نكته كه اين اتفاق يعني خارج شدن كنترل جنبش از دست اصلاح طلبان مدت هاست كه افتاده است و آنها نمي خواهند به آن اعتراف كنند. جنبش سبز زماني از دست اصلاح طلبان خارج شد كه آقاي كديور آن شعار دروغين «هم غزه هم لبنان و هم ايران» را از قول سبزها مطرح كرد.
سايت ياد شده مي نويسد: اصلاح طلبان در وضعيتي كه كنترل جنبش از دستشان خارج شده، به روش تخريب و توهين به منتقدين واقع بين- روشي كه طي يك سال و نيم گذشته بارها عليه منتقدين استفاده كرده و با عوام فريبي محض، منتقدين را دشمنان جنبش سبز معرفي كرده اند- متوسل مي شوند و اين بار هم همان روش را عليه اكبر گنجي به كار گرفته اند. آنها با وارونه جلوه دادن حقايقي كه خود نيز از آن آگاهند سعي در تخريب دارند. اما حقيقت چيست؟ گنجي چه مي گويد كه كساني اين چنين برآشفته اند؟ آنچه كه از متن گفتارهاي آقاي گنجي مي توان استنباط كرد اين است كه تمام تلاش او بر اين نكته تمركز يافته كه جنبش سبز را به جنبشي فارغ از وابستگي هاي حزبي و سازماني تبديل نمايد. او نه تنها دشمن جنبش سبز نيست بلكه در تلاش است جنبش سبز را از اين بن بست تاكتيكي كه اصلاح طلبان گرفتارش كرده اند نجات دهد. گنجي مي گويد كه آقايان موسوي و كروبي! اگر 27ميليون نفر طبق ادعايتان به شما راي داده بودند و تقلب شده، اين لشكر 27ميليون نفري كجا هستند؟ و چرا كسي پاي شما نايستاد.
از سوي ديگر سايت ضد انقلابي خودنويس با اعتراض به طنز تمسخرآميز «ا.ن» در سايت روزنت كه گنجي را به عنوان فردي «پرت» و «سم دار» توصيف كرده و كوشيده بود همه شكست هاي افراطيون مدعي اصلاح طلبي را پاي وي بنويسد، نوشت: اين نامه را به آقاي ]ن[ نوشتيم ولي پاسخي نداد. آقاي]ن[ شايد يادتان نباشد، ولي در كشاكش بستن مطبوعات، عضو كانون فيلم يكي از دانشگاه هاي تهران بودم و براي جلسه نقد و بررسي يك فيلم با شما تماس گرفتم، صداي تان پر از استرس بود و با تشكر و نگراني دعوتمان را رد كرديد و گفتيد. «اينها بماند براي بعد، فعلاً وقت اين كارها نيست». آن روزها و روزها و ماه هاي قبلش چند درصد از نگراني تان از حرف هاي آقاي گنجي بود؟ شايد آقايان گنجي و عبدي و ... آن روزها علمدار مبارزه با هاشمي بودند، ولي بقيه اصلاح طلبان چه كردند؟ انتقاد كردند يا در گوشه اي نظاره گر بودند يا هورا مي كشيدند؟ شما آن روزها چه مي كرديد؟ آن روزها كه همه نگران بودند مبادا هاشمي به مجلس بيايد و رئيس مجلس شود و اصلاحات منحرف شود! مگر نه اينكه وقتي در زمان انتخابات مجلس ششم زيبا كلام از كوبيدن آقاي هاشمي انتقاد كرد همه او را محكوم كردند؟ مگر نه اينكه اينقدر اصلاح طلبان (كه آن روزها به اصلاح طلبان دولتي و غيردولتي تقسيم شده بودند) آنقدر بد عمل كردند كه شوراي شهر دوم را در آزادترين انتخابات كل دوران جمهوري اسلامي (شوراهاي شهر سال 1381) به راحتي به اصول گرايان تقديم كردند.
نويسنده همچنين به طنزنويس فراري كه سناريوي اسب تروا را براي 22 بهمن مطرح كرده بود، يادآور شده است: «پارسال كه يادتان هست، 22بهمن را مي گويم و طرح اسب تروا، مي دانستيد كه من آن روز در ميدان آزادي بودم و گريه كردم، آن روز در پايان سخنراني آهنگران آمد و از همه خواست كه در نوحه اش فرياد بزنند يا حسين! بازهم گريه كردم كه چه كرديم كه شعارمان اينقدر آسان مصادره شد. حتماً به ياد داريد كه بعد از آن موضوع شما از همه معذرت خواهي كرديد، بعداً چه شد؟ چقدر خودتان را نقد كرديد؟ «جرس» را چقدر نقد كرديد؟ اثر حرف هاي آن روزهاي شما و جرس (و طرح اجتماع در فلكه صادقيه آقاي كروبي) بر عملكرد جنبش چقدر بود و اثر حرف هاي امروز آقاي گنجي چقدر است؟ شخصاً خيلي از حرفهاي آقاي گنجي را قبول ندارم ولي معتقدم قبل از جوالدوز زدن به ديگران، سوزن زدن به خودتان را فراموش نكنيد. اتفاقاً بد هم نيست بخشي از حرف هاي آقاي گنجي را جدي بگيريم، اينكه ماهيت جنبش سبز چيست؟
گنجي در نوشته هاي اخير خود ضمن رد ادعاي تقلب- به استناد اظهارات فعالان جبهه اصلاحات نظير بهزاد نبوي، تاج زاده، عبدي و رمضان زاده- تصريح كرده بود اين ادعا نمي تواند مبناي تعريف جنبش سبز باشد ضمن اينكه در تعريف كلاسيك، جنبش داراي رهبري و هويت و تشكيلات است كه جنبش سبز فاقد آن است.