از سعدآباد تا ژنو، روایت یک دیپلماسی 10 ساله
سرویس سیاسی مفیدنیوز :: نگاهی به تاریخ پرونده هستهای ایران سه دوره کاملا مشخص را نشان میدهد. سه دوره، با سه ویژگی کاملا متفاوت و برخوردی کاملا ویژه از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی ایران. این تجربه 10 ساله در حوزه دیپلماتیک، آموزهای گران سنگ برای آینده فعالیتهای ایران در این حوزه حساس خواهد بود.
تاریخ: ۵ آذر ۱۳۹۲
نخستین باردر ماه اوت سال 2002، موضوع فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران، از سوی گروهی از معاندان نظام در خارج از کشور، با اتهام تلاش برای دستیابی ایران به سلاح اتمی، رسانهای شد. هرچند بسیاری از کارشناسان معتقدند، آنچه منافقین در راستای ضربه زدن به نظام انجام دادند با اشاره و اطلاعات دولتهای غربی صورت گرفتهاست، با این حال چالش فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، به عنوان یک بهانه تازه امپریالیستی در جهت برقراری تحریمهای تازه، کلید خورد.
نگاهی به تاریخ پرونده هستهای ایران سه دوره کاملا مشخص را نشان میدهد. سه دوره، با سه ویژگی کاملا متفاوت و برخوردی کاملا ویژه از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی ایران. این تجربه 10 ساله در حوزه دیپلماتیک، آموزهای گران سنگ برای آینده فعالیتهای ایران در این حوزه حساس خواهد بود.
دوره اول: غربیها را بیازماییم، شاید اینبار راست گفتند!
پس از موج رسانهای اوت سال 2002 میلادی، موضوع پرونده هستهای ایران از سوی غربیها به یک چالش تازه تبدیل شد. دولت وقت(به ریاست سیدمحمدخاتمی) کوشید تا با استفاده از توافقات دیپلماتیک، حساسیت نسبت به فعالیتهای صلحآمیز هستهای را کاهش دهد. حسن روحانی، که در آن زمان ریاست شورای عالی امنیت ملی و تیم مذاکره کننده ایران را بر عهده داشت؛ سرانجام در 29 مهر سال 1382، به یک توافق با وزرای خارجه سه کشور اروپایی دست یافت. ایران، در بیانیه سعدآباد، برای اعلام صداقت خود، نرمش آشکاری نشان داد و برخی از فعالیتهای هستهای کشور به صورتی محدود تعلیق شد. با این حال غربیها چندان راضی به نظر نمیرسیدند. آمریکا، به عنوان نقش اول این بازی خطرناک بینالمللی بر علیه ایران، کوشید تا از طریق تیم مذاکره کننده غربی فشاری مضاعف را به ایران وارد کند. سیاست ایران هنوز بر مبنای جلب اعتماد بینالمللی قرار داشت و تیم مذاکره کننده ایرانی در توافق نامه بروکسل (در 4 اسفند 1382) پذیرفت که ایران برای نشان دادن حسن نیت، آزمایش سانتریفیوزهای مورد نیاز برای غنیسازی را متوقف کرده و وارد مرحله تولید قطعات یدکی این سانتریفیوزها نشود. اما غربیها هنوز حاضر نبودند در برابر این نرمش، امتیازی قائل شوند. این شیوه اعتمادسازی در 24 آبان 1383 در توافقنامه پاریس به اوج خود رسید و ایران حاضر شد در قالب یک عمل داوطلبانه، و نه یک تعهد قانونی، کلیه فعالیتهای مربوط به غنیسازی، بازفرآوری، ساخت، تولید و آزمایش را متوقف کرده و در عوض اتحادیه اروپا متعهد شد تا برای عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی تلاش کند. سرپرست تیم مذاکره کننده ایرانی در این توافقنامه سیروس ناصری بود.
دوره دوم: غربیها در امتحان راستی آزمایی مردود شدهاند
با آغاز به کار دولت نهم (دولت اول محمود احمدینژاد)، ایران با مشاهده افزایش تحریمها و عدم تغییر در سیاست غربیها نسبت به منافع جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که دوره تعلیق داوطلبانه به پایان رسیده و در ژانویه 2006(دی ماه 1384) با حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از تأسیسات هستهای خود فک پلمپ کرد. به این ترتیب پرونده فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران دوباره به موضوعی مناسب برای موج رسانهای و تبلیغی بر علیه ایران تبدیل شد. اما غربیها نشان داده بودند که در قبال حرکت ایران به سمت تعامل، مطالبات گستردهتری را مطرح خواهند کرد و لزوم یک حرکت قاطع از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران لازم به نظر میرسید. ایران در آوریل 2006 تولید چرخه سوخت در مقیاس آزمایشگاهی را کامل کرد و رسما به باشگاه اتمی پیوست. در یک تقابل آشکار، غربیها در ژوئیه 2006، موضوع هستهای ایران را به شورای امنیت کشاندند و قطعنامه 1737 برای نخستین بار فعالیت هستهای ایران را یک تهدید بر علیه صلح و امنیت معرفی کرد. این در حالی بود که رژیم صهیونیستی بزرگترین زرادخانه هستهای در منطقه را بر عهده داشت، اما ظاهرا قرار داشتن این رژیم در عمق استراتژیک سیاستمداران غربی، مانع از هر عکسالعملی نسبت به آن میشد. ایران با استناد به بند 4 معاهده NPT ادعاهای غربیها را بیاساس دانست.
روند صدور قطعنامهها بر علیه ایران در سال 2007 و 2008 به اوج خود رسید و قطعنامههای 1747، 1803 و 1835 و به دنبال آن قطعنامه 1929 در ژوئن سال 2010، تحریمهای گسترده مالی، دارویی، صنعتی و … را برای ایران رقم زد. دولت نهم کوشید تا دوباره موضوع مذاکرات را با رویکردی تازه دنبال کند. تیم مذاکره کننده ایرانی به ریاست سعید جلیلی در تیرماه 1387، مذاکرات ژنو 1 را با امید دستیابی به یک توافق، هر چند محدود، آغاز کرد. اما فتنه سال 1388، و واکنش غربیها در حمایت از فتنهگران، موضوع مذاکرات را تحتالشعاع قرار داد و مذاکرات ژنو 2 (مهر 1388)، ژنو 3(آذر 1389)، استانبول 1(بهمن 1389)، استانبول 2(فروردین 1391)، بغداد (خرداد 1391)، مسکو (خرداد 1391)، آلماآتی 1 (اسفند 1391) و آلماآتی 2 (فروردین 1392)؛ با وجود ایجاد یک بستر مناسب برای تعاملات دوطرفه، نتوانست به توافق مشخصی دست یابد.
دوره سوم: از تجربیات استفاده میکنیم
روند پرونده هستهای با روی کار آمدن حسن روحانی، رئیس پیشین تیم مذاکره کننده هستهای، به عنوان رئیس جمهور ایران، وضعیتی تازه به خود گرفت. شرایط عمومی جهان، درگیریهای گسترده در منطقه و روبرو شدن آمریکا و اروپا با چالشهای تازهای مانند بحرانهای گسترده مالی و جنگهایی که اعتراضات عمومی را به همراه داشتند، وضعیت را برای حرکت به سمت یک توافق دوجانبه و فیصله دادن به چالشی که به مدت 10 سال چماق اعمال تحریمها برای ایران را مهیا کردهبود، آماده کرد.
ایران با کولهباری از تجربیات دیپلماتیک پای به عرصهای فعالیتهای بینالمللی گستردهای گذارد. تماس تلفنی بیسابقه اوباما ما حسن روحانی در نیویورک خبر از شرایط ویژهای میداد که نمیتوانست از سوی ایران نادیده گرفته شود. نخستین مذاکرات هستهای به شکلی محدود و در نیویورک، به مدت 30 دقیقه برگزار شد و طرفین عزم خود را برای رسیدن به یک توافق جدی اعلام کردند. از این تاریخ تا آذر 1392، یعنی حدود 3 ماه، وزارت امور خارجه، به عنوان مسئول اصلی هدایت مذاکرات، یکی از پرکارترین دورههای پس از انقلاب خود را طی کرد. مذاکرات ژنو 4 (23 و 24 مهر 1392) و ژنو 5 (18 آبان 1392) شرایط را برای رسیدن به یک توافق مهیا کردهبود؛ اما ورود فرانسه در حوزه دفاع از رژیم صهیونیستی کار را به تعویق انداخت تا اینکه در سحرگاه روز 3 آذر 1392، طرفین از توافقی دوجانبه خبر دادند که قرار است 6 ماه به طول بیانجامد. توافقی که باید دید، غربیها چگونه در مسیر تحقق آن، پس از 10 سال، حسن نیت خود را نشان خواهند داد
منبع: رصد
|