آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
شاخص هاي «حيات معقول»

شاخص هاي «حيات معقول»


علامه محمدتقي جعفري(ره)


فرهنگ ها همواره از لحاظ معنا و مفهوم در طول تاريخ مستلزم متن باني و مرزباني بوده اند كاري كه شايد در بازسازي و باز ارائه مفاهيم غني يك فرهنگ بسيار مورد توجه باشد. فرهنگ اصيل اسلام ناب محمدي نيز در طول تاريخ خود با مجاهدت هاي بسياري پاسداري شده است كه شناخت اين مجاهدت ها در نوع خود تكريم عظمت مفاهيم والاي فرهنگ اسلامي را به دنبال دارد. يكي از كساني كه در دوران معاصر به سهم خود در راستاي اين متن باني و مرزباني گام برداشته و در اين راه متحمل صبر و رنج هاي توامان گشته علامه محمدتقي جعفري(ره) است كه با مطالعه افكار وآ ثار شرق و غرب و احاطه به منابع اصيل اسلامي در دهه سوم زندگي خود به درجه اجتهاد نائل آمد و خود مدعي است براي نوشتن يك عنوان كتاب 2500 جلد كتاب در فلسفه هاي گوناگون را مورد تتبع قرار داده است. علامه محمدتقي جعفري(ره) اگرچه در عمر پربار خود بيش از 100 جلد كتاب را به رشته تحرير درآورد لكن هنوز در ميان قشر فكور جامعه اسلامي جايگاه اصلي خود را پيدا نكرده است و اين شايد به عدم پاسداشت متفكريني چون او از جانب نويسندگان، اساتيد، محققين و پژوهشگران حوزوي و دانشگاهي برگردد كه نقش او را در مرزباني مفاهيم اصيل اسلام ناب و تعميق فرهنگ ديني كمرنگ ديده اند و يا به هر دليلي به آن كم توجهي ابراز داشته اند.
اينك در آستانه سالگرد وفات اين عالم روشن بين و آگاه، هر چند مختصر و موجز سعي بر آن داشته ايم كه گزيده اي از آراء و افكار اين متفكر ژرف نگر را كه در لابلاي كتب، مقالات و سخنراني هاي او نهفته بود، بر سبيل اختصار به خوانندگان محترم تقديم داريم. اميد است اين دست امور فتح بابي براي شناخت بيشتر جايگاه «مرزبانان فرهنگ اسلام» به خصوص براي نسل جوان قرار گيرد.
¤ قرآن معيار هست ها و بايدها
قرآن كتابي است كه اگر تدبر و فهم عالي خود را با دروني پاك، در تعلم و دريافت آن به كار ببنديم، به طور قطع همه واقعيات مربوط به انسان را- چه در منطقه آن چنان كه هست، چه در منطقه آن چنان كه بايد- از آن دريافت نموده و خواهيم پذيرفت؛ به اين شرط كه معرفت هاي مربوط به هر حقيقتي كه مورد تدبير است، قبلا دريافته، يا حداقل درباره آن ها مقداري مطالعه نموده و انديشيده باشيم و آن گاه در آيه يا آيات مربوط، به تامل و تفقه بپردازيم. به طور كلي: موقعي مي توان به عظمت آيات قرآني آگاه شد كه چهار شرط مراعات شود، اين شرايط عبارتند از:
شرط اول- انديشه هاي ناب و تدبيرهاي متكي بر واقعيات.
شرط دوم- بر حذر بودن از اختلاط آن انديشه ها با مفاهيم و دريافت هاي فرهنگ هاي رسوبي.
شرط سوم- مطالعات پيگير تا آخرين حد ممكن، پيرامون آن موضوع كه مورد تحقيق است. شرط سوم از آن جهت حائز اهميت است كه انسان پيش از اطلاع از تفكرات و انديشه هاي ديگران كه حداكثر تلاش خود را براي شناخت موضوعي به عمل آورده اند، درباره آن موضوع يك دريافت دارد و پس از اطلاع از تفكرات و انديشه هاي ديگران، دريافتي ديگر.
شرط چهارم- اطلاع از سخنان ائمه معصومين(ع) درباره آياتي كه موضوع مورد تحقيق را بيان كرده است، زيرا علوم و معارف ائمه معصومين(ع) مستند به خاتم الانبياء محمد مصطفي(ص) است كه قرآن به قلب مبارك وي نازل شده و اوست كه داراي معرفتي بالاتر از همه درباره معاني قرآن مي باشد.
¤ نهج البلاغه جلوه والاي ابعاد انسانيت
سخنان نهج البلاغه جلوه والايي از ابعاد گوناگون يك انسان پوينده در مسير كمال برين است. طبيعي است كه اين سخنان، توهمات بي پايه و جزئيات زودگذر و ذوق پردازي هاي شاعرانه و افسانه گويي هاي تخديركننده نيست. محتويات اين سخنان، به همان اندازه واقعيت دارد كه انسان در طبيعت وابسته به آفريننده طبيعت، مي تواند راه هدف اعلاي زندگي خويش را در پيش گيرد.
¤ غفلت ازمنظومه فكري و عملي علي(ع)
آري، بدون مبالغه و تأثرات از احساسات لذت بار ولي بي اساس و زودگذر، با كمال صراحت و جديت مي گوييم: طرز تفكرات و رفتار اميرالمؤمنين(ع) در ارتباطات چهارگانه: 1-ارتباط انسان با خويشتن 2-ارتباط انسان با خدا 3-ارتباط انسان با جهان هستي 4-ارتباط انسان با همنوع خود، از بهترين دلايل اثبات هدفدار بودن هستي و انسان است؛ هدفي كه بالاتر از لذايذ و امتيازات زندگي مادي آدمي است.
جامعه اي كه شخصيتي مانند اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) را كه همه گفتارها و كردارها و انديشه هايش حق بوده، جدي نگيرد و موجوديت خود را به وسيله تعليم و تربيت او تكامل نبخشد، بديهي است با چه نتايجي مواجه خواهد گشت. اگر بشريت با اين قيافه ملكوتي از نزديك آشنا بود و از تعليم و تربيت او برخوردار مي شد، امروزه كمال او به كجا رسيده بود؟
¤ دموكراسي رهاشده
بايد از آن حمايتگران رهايي و بي بند و باري و واگذاركنندگان انسان به حال خود پرسيد: آيا سقوط تعهدها و پيمان ها از اعتبار و ارزش، به اصول عاليه مذهب و اخلاق والاي انساني مستند است يا به آن بيماري مغزي و رواني كه ضرورت تقيد به اصول انساني را از بين برده است؟ شما هرچيزي را كه فراموش كنيد و حتي اگر شخصيت خودتان را زيرپا بگذاريد، نمي توانيد ضرورت مفيدبودن عمل به تعهدها و پيمان ها را- خواه تعهد و پيمان، ميان افراد، خواه ميان فرد و گروه و ميان فرد و جامعه و ميان جوامع را با يكديگر- فراموش نماييد و به زيرپا بيندازيد. با اين حال، انسان هاي رهاشده از اصول عاليه مذهب و اخلاق، امروز كمترين ارزشي به تعهدها و پيمان ها نمي دهند.
¤ حقيقت حيات، حركت از خودمحوري به انسان محوري
عشق به عدالت، بدون عشق به حيات، خيالي بيش نيست. من هرگز به پند و اندرز و شعر و اصطلاح بافي كسي كه نتوانسته است حيات را شايسته عشق معرفي كند، ولي مي خواهد عدالت را معشوق انسان ها قلمداد كند، گوش فرا نخواهم داد. زيرا عشق به عدالت يا هرچيز ديگر، پديده اي از لذت را دربردارد كه جالب ترين خواسته خودمحوري است؛ درصورتي كه حيات به معناي واقعي، فوق خودخواهي و خودمحوري مي باشد، زيرا حيات واقعي كه در يك فرد به جريان مي افتد، با حيات ديگران نيز مشترك است، و اساسي ترين مختص حيات، تعديل و تصعيد خودمحوري به سود انسان محوري است كه رو به كمال دارد. همان گونه كه ملاحظه مي شود، اشتراك با حيات ديگران و لزوم تعديل و تصعيد، با لذت جويي سازگار نمي باشد.
¤ عرفان حقيقي
عرفان موردنظر ما، عرفان مبتني بر فرهنگ پيشرو بشري است؛ آن هم فرهنگي كه از اصول قطعي پيشتازان مكتبي كاروان معرفتي بشر برمي آيد، نه عرفان مبتني بركتاب هاي صوفيه و عملكردهاي خانقاه نشينان، عرفان بايد كمال و عبوديت انسان را از رهگذر توجه به خلق و كار و كوشش ميسر كند. چنين عرفاني نه تنها نسبت به مسائل اجتماعي بي اعتنا نمي باشد بلكه براي مبارزه و جهاد بيروني نيز همپاي جهاد دروني اهميت قايل است. اين عرفان از لابلاي آيات الهي، سخنان علي(ع) در نهج البلاغه و راز و نيازهاي شبانه وي درنخلستان هاي كوفه، نيايش هاي حسين(ع) در بيابان عرفات و جهاد وي درعاشورا برمي آيد. در اين عرفان، توجه به درون، انسان را از عالم برون باز نمي دارد.
¤ هنر در خدمت انسانيت
عده اي معتقدند كه هنر في نفسه مطلوب است. زيرا هنر كاشف از نبوغ هنرمند مي كند و هيچ قانون و ملاكي نبايد هنر را كه ابرازكننده شخصيت و نبوغ هنرمند است، محدود كند. اگر براي هنر حد و مرزي قايل شويم، جلوي نبوغ هنرمند را گرفته ايم. زيرا به هنرمند ارتباطي ندارد كه اثر وي چه تاثيري بر ديگران خواهدگذاشت. هم چنين، نمي توان جلوي خلاقيت و نبوغ هنرمند را به خاطر سود و زيان ديگران گرفت. آن چه كه براي طرفداران اين نظريه مطرح است، «جالب بودن» است نه حقيقت. اين كه يك اثر هنري جالب باشد، كافي است، خواه براي ديگران مفيد باشد يا مضر. جالب بودن في نفسه مطلوب است.
هنر بايد براي انسان باشد. «هنر انساني براي انسان» يا «هنر براي انسان درحيات معقول» مطرح است. با اين بيان، صرفا پذيرش و عدم پذيرش جامعه مطرح نيست. ممكن است جامعه اي يك اثر هنري را بپذيرد و جامعه ديگر آن را نپذيرد، ملاك نبايد جامعه باشد، بلكه بايد رشد و كمال انسان باشد و بس. اگر درون هنرمند تصفيه نشده باشد، اثر هنري وي ممكن است براي جان انسان ها نه تنها مفيد نباشد، بلكه مضر هم باشد. هر هنرمندي مطابق با دريافت هاي ذهني و تمايلات دروني خود، به خلق يك اثر هنري مي پردازد. هنر انساني براي انسان، به معناي سانسور هنر نيست، بلكه به معناي حمايت از حيات معقول انسان هاست.
¤ انسان بر مدار فطرت
به طور كلي، انسان داراي فطرت اوليه است. فطرت اوليه انسان، پاك و از استعداد كمال جويي برخوردار است. اگر انسان از انحرافات و تلقينات و اصول پيش ساخته محيط ناسالم اجتماعي در امان بماند، مي تواند فطرت پاك خود را حفظ كند.
¤ گرديدن و گرداندن به سوي كمال
انساني كه درمسير تكامل قرار مي گيرد، نمي تواند نسبت به سرنوشت ديگران بي توجه باشد. درد و رنج و عقب ماندن ديگران از مسير كمال، براي انسان رشد يافته زجرآور است و وي سعي مي كند تا ديگران را به رشد و كمال برساند. خلاصه هيچ گاه گرديدن انسان بدون تكاپو در راه گرداندن ديگران امكان پذير نيست. اين اصل در روايات اسلامي به صورت زير بيان شده است:
من اصبح و لم يهتم بامورالمسلمين فليس بمسلم «هركس شب را به سر آورد و اهميتي به امور مسلمانان ندهد، مسلمان نيست.»
¤ كنترل اميال بشر
درطول تاريخ، هزاران جرم و جنايت و خيانت و حق كشي به وقوع پيوسته كه ريشه در تمايلات بشر دارد. بر اين اساس، اگر تمايلات و خواسته هاي بشر كنترل نشود، قيد عدم مزاحمت به حقوق ديگران، هيچ تاثيري درمحدودكردن آزادي انسان ها نخواهدداشت. آيا مگر مي توان كسي را كه كمترين حق و قانوني براي خود قائل نيست، ملزم كرد كه حق و قانون ديگران را رعايت كند!؟ كسي كه از درون فاسد شده است، هرگز نمي تواند براي ديگران حق حيات و حق كرامت و حق آزادي را درنظر بگيرد، زيرا براي اين فرد مفاهيمي نظير حق حيات، كرامت و آزادي، اساسا مطرح نيست. تا چه رسد به مراعات آنها.
¤ «حيات طبيعي محض» درمقابل «حيات معقول»
با مطالعه تاريخ بشري، حيات انساني به دو نوع «حيات طبيعي محض» و «حيات معقول» قابل تقسيم است. زندگي طبيعي محض نوعي زندگي حيواني است و افرادي كه در آن غوطه ورند، به تنازع بقا مشغولند، درحيات طبيعي محض، افراد فقط به اشباع غرايز طبيعي خود مي پردازند و حيات انساني نيز اسير خواسته هاي طبيعي افراد است و ابعاد مثبت وجود انسان نيز به فراموشي سپرده مي شود اما حيات معقول عبارت است از: «حيات آگاهانه اي كه نيروها و فعاليت هاي جبري و جبرنماي زندگي طبيعي را با برخورداري از رشد آزادي شكوفان در اختيار، در مسير هدف هاي تكاملي نسبي تنظيم نموده، شخصيت انساني را كه تدريجا دراين گذرگاه ساخته مي شود، وارد هدف اعلاي زندگي مي نمايد. اين هدف اعلا، شركت در آهنگ كلي هستي وابسته به كمال برين است.» درحيات معقول همه استعدادهاي مثبت انسان به فعليت مي رسد و انسان از سعادت حقيقي برخوردار مي شود. درمسير حيات معقول، احساسات خام و ابتدايي انسان به احساسات تصعيدشده و تعلق هاي جزيي به تعلق هاي عالي تر تحول پيدا مي كند. شخصيت آدمي در مسير حيات معقول از واقعيات بيرون و درون بهره برداري صحيح مي كند، زيرا تمام ابعاد وجودي انسان در مسير گرديدن هاي تكاملي قرارمي گيرد.
¤ حقيقت حيات انساني
حيات انسان يك پديده بسيار با عظمت است كه در دسترس بودن آن موجب شده تا ساده لوحان آن را مانند يك پديده معمولي تلقي نمايند. كساني كه سعي كرده اند پديده حيات را با ماده تفسير كنند و يا منشأ حيات را مجهول بدانند و يا حيات را مربوط به كرات فضايي بدانند، نمي توانند به عظمت و ارزش هاي والاي حيات انساني بنگرند.
حيات داراي احترام ذاتي است و در هرحال و موقعيتي، فعليت و دوام خود را مي خواهد. و تا اختلال رواني موجب تيره و تارشدن قيافه حيات نگردد، هرگز احساس سيرشدن از آن بوجود نخواهدآمد.
براي دريافت هدف حيات، بايد از طبيعت جبري و ناآگاه حيات بالاتر رفت. اگر انسان حيات را در زندگي طبيعي محض- يعني در احساس و حركت و تمايلات ناشي از غرايز حيواني و توالد و تناسل- خلاصه كند، هيچ گاه هدفي والا براي حيات پيدا نخواهدكرد. انسان بايد از حيات طبيعي بالاتر برود تا حيات معناي حقيقي خود را بازيابد.
¤ منفعت جامعه به جاي فرد
اينكه انسانها پيوستگي كامل با يكديگر داشته باشند، از عالي ترين آرمان هاي بشري تلقي مي شود. متأسفانه از آغاز ظهور زندگي اجتماعي تاكنون- به استثناي مواردي كه رهبران الهي انسانها را با وحدتي كه در ذاتشان نهفته است، آشنا ساخته اند- اكثر انسانها خود را وابسته به يكديگر تصور نكرده اند. تا انسانها به عالم ماوراي طبيعت- كه جايگاه اصلي آنهاست- متصل نشوند، نمي توانيم از آنها بخواهيم كه وحدت و ارتباط حقيقي خود را حفظ كنند. بايد انسانها از هدفي مشترك و والا برخوردار باشند تا دست از منفعت طلبي هاي خود بردارند و به جاي «منافع من»، به «منافع ديگران» بينديشند.
¤ فضيلت و حيثيت انسان
انسان محور همه مسائل در اعلاميه جهاني حقوق بشر است. آنچه كه در اينجا مطرح است، تفسير انسان از ديدگاه اين اعلاميه است. آيا در اين اعلاميه، انسان «همان جانداري است كه بر مبناي قوانين ناآگاه طبيعت به وجود آمده و پس از مدتي زندگي بي هدف در روي زمين و تخريب طبيعت و گلاويز شدن با هم نوعان خود و عشق به لذت و منفعت بدون حد و حصر، راهي زير خاك تيره مي شود و سپس هيچ؟ يا انسان آن موجود با معنايي است كه مطابق نظر اديان حقه الهي، با حكمت عاليه خداوندي به وجود آمده و رو به هدفي با معنا سير مي كند؟» اگر تفسير اول را بپذيريم، انسان به عنوان موجودي خودخواه تلقي خواهد شد كه خود را هدف و ديگران را وسيله تلقي خواهد كرد. براي چنين انساني كه هدف زندگي چيزي جز لذت جويي نيست، ارزش و كرامت ذاتي انسان، خواب و خيالي بيش نخواهد بود. در اعلاميه جهاني حقوق بشر، حتي يك بار هم سخني از برتري فضيلت و تقوا و تشويق و تحريك انسانها به كسب آنها به ميان نيامده است؛ در صورتي كه براي انسانها هيچ گونه حيثيت و كرامت و شرافت و ارزشي نمي توان بدون فضيلت و تقوا اثبات و قابل پذيرش ساخت.
¤ لذت معقول فراتر از لذت طبيعي
احساس آزادي مانند احساس اصل حيات، لذيدترين حالت رواني را در انسان ايجاد مي كند. در حال اختيار، نه تنها انسان در جستجوي لذت بردن از حيات طبيعي نيست، بلكه چون انجام كار يا خودداري از آن براي نيل به خير و كمال است، تكاليف مشقت بار نيز از انسان سر خواهد زد. البته انجام تكاليف با هدف گيري خير و كمال، موجب لذت معقول و ابتهاج ذات خواهد شد كه به هيچ وجه با لذايذ طبيعي قابل مقايسه نيست.
¤ انديشه آزاد در راستاي حيات معقول
آزادي انديشه را نمي توان نفي كرد. در قرآن صدها آيه در جهت لزوم تعلق و تفكر وارد شده است. اگر تفكر پيرامون واقعيات مربوط به انسان و جهان، آزاد نمي بود، هرگز خداوند دستور به انديشيدن درباره آن ها را نمي داد. همان طور كه آزادي در عقيده نبايد به حدي برسد كه حيات آدمي را تفسيرناپذير كند، آزادي انديشه نيز نبايد منجر به سقوط يا بي اعتنايي به حيات و يا مزاحم فعاليت هاي مغزي و رواني شود.
انديشه بايد در جهت حيات معقول به كار گرفته شود، نه سانسور خود. انديشيدن پيرامون عالم طبيعت و ابعاد طبيعي انسان، بدون هيچ قيد و شرطي آزاد است، مگر در مواردي كه نتايج آن به ضرر بشريت تمام شود.
¤ عدالت فصل مميز انسان و حيوان
از آن هنگام كه در ديدگاه نوع انساني، حقيقتي به نام «قانون» نمودار شده، مفهوم «عدالت» نيز براي او مطرح گشته است، زيرا عدالت عبارت است از: رفتار مطابق قانون. اين تعريف كه به نظر ما يكي از جامع ترين تعريفات براي عدالت است، مي تواند شامل همه رفتارها و پديده هاي عادلانه باشد. گمان نمي رود يك انسان عاقل پيدا شود و معناي قانون و عدالت و اهميت اساسي آن دو را درك كند، با اين حال عاشق عدالت نشود.
عدالت است كه واقعيت را از ضد واقعيت تفكيك مي كند. عدالت است كه طعم حياتي قانون را به ما مي چشاند. عدالت است كه انسان را از حيوان جدا مي سازد. عدالت، حيات است و ظلم مرگ و نابودي.
فرد و جامعه اي كه عدالت را به شوخي و مسخره بگيرد، قوانين جبري جهان هستي و حيات، آن فرد و جامعه را زير پنجه هاي پولادين خود به طور جدي متلاشي خواهد ساخت. فرد و يا جامعه اي كه عدالت را وسيله خودكامگي ها قرار مي دهد، حيات واقعي خود را بازيچه فضولات زندگي حيواني قرار داده است.
¤ انسان متخلق به اخلاق الله
آن انساني كه هنوز آن چه را كه به خود نمي پسندد، بر ديگران مي پسندد و هنوز آن چه را كه به خود مي پسندد، بر ديگران نمي پسندد، از عرفان الهي هيچ بهره اي نخواهد برد. آن كس كه هنوز نمي داند توقع نتيجه بدون كار، بزرگ ترين عامل تباهي اخلاقي انساني است و هنوز طعم نظم را در كار خود نچشيده است، از عرفان به جز حالات لذايذ رواني زودگذر نصيبي نخواهد داشت. تا يك انسان از صفات نيكوي خيرخواهي، خيرانديشي، صبر، شكيبايي و ظرفيت در برابر رويدادهاي سخت و هنگام روي آوردن امتيازات برخوردار نباشد، از گرديدن عرفاني واقعا محروم خواهد ماند. از يك جهت مي توان گفت چون عرفان اسلامي عبارت است از: تخلق به اخلاق الله، لذا توقع اين مقام عالي بدون تخلق به اخلاق فاضله كه مقدمه لازم آن است، امكان پذير نمي باشد.
¤ نفي افكار مطلق انگاشته
اينجانب در امتداد مطالعاتي كه داشته ام، جز افراد بسيار معدود، دانشمند و فيلسوف و متفكر همه جانبه اي را نديده ام كه صراحتا يا تلويحا اشاره اي به محدوديت و نسبيت علم و جهان بيني خود نداشته باشد. حتي آن عده بسيار معدود هم كه ادعاي علمشان گوش فلك را كر مي كند، ميدان علم خود را در پديده ها و مصاديق تحققي نمي توانند انكار كنند. به اين معني كه جهان بيني و انسان شناسي خود را با مشتي كليات قاطعانه ارائه مي دهند و آن گاه مي گويند: اجرا طبيعت و روابط ميان آن ها و ابعاد و استعدادهاي انسان، تدريجا كشف خواهد شد!
شايد اغلب صاحب نظران مطلع مي دانند كه بعضي از مكتب ها كه در روش دگماتيسم (جزمي و قطعي) مشهورند، وقتي به مجهولاتي مي رسند و مي بينند درباره آنها چيزي نمي دانند، فورا حواله به آينده نموده و مي گويند: اين مجهولات را آينده كشف خواهد كرد. البته ما منكر گسترش علم از گذشته به آينده نيستيم.
ولي بايد بدانيم هر كشف تازه اي در طبيعت شناسي و انسان شناسي. دگرگوني خاصي در تعريفات و دلايل كلاسيك ما وارد مي سازد و در اين تغيير و دگرگوني كه مسلما به تغيير در تفكرات جهان بيني منجر مي شود، چون و چراهاي تازه تري براي ما نمودار مي گردد و در نتيجه، خرافي بودن مطلق گويي هاي ما را در هر دوره اي از گذرگاه علم و جهان بيني به خوبي اثبات مي كند.
¤ براي مشاهده منابع ر.ك: پايگاه نشر آثار
علامه محمدتقي جعفري- مقالات



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.