آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
نهیلیسم رسانه ای و حکم فراموش شده رهبری

نهیلیسم رسانه ای و حکم فراموش شده رهبری


مشرق


مرد جوانی عاشق زن بیوه ای میشود که به همراه کودک 11 ساله اش نزد پدر مقتدر همسر سابق اش زندگی می کند. پدر به دلیل جلوگیری از لکه دار شدن نام فرزندش با ازدواج مجدد عروسش به شدت مخالف است. زن بیوه و جوان عاشق پیشه که اتفاقاً از زن کوچکتر است تصمیم می گیرند پس از ازدواج مخفیانه و محضری از کشور خارج شوند. در خانه پدر مشاجره ای میان مرد جوان و پدرِ همسر سابق زن صورت می گیرد. کودک 11 ساله که از مشکلات روانی و انزوای روحی رنج می برند اسلحه ای را از کلکسیون پدربزرگ بر میدارد و با تسلط کافی و بدون تردید قلب مرد جوان را می شکافد تا به گفته خود اجازه ندهد مرد جوان مادرش را بدزد و از او بگیرد. پدربزرگ، مادر و کودک یازده ساله و عمه های کودک تصمیم میگیرند راز این قتل را با کسی در میان نگذارند ولی تحقیقات پلیس و زن قهرمان داستان همه چیز را برملا میکند.
این داستان یک فیلم سینمایی اگزیستانسالیستی متعلق به سینمای آلمان یا دانمارک نیست. این قصه ای است که گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما برای لحظات پایانی شب خانواده های ایران اسلامی درسراسر کشور تدارک دیده است.
از منظر درام شناسانه زمانی که گره و مشکلی لاینحل با عاملی فراتر از اختیار و اداره عناصر "اندیشمند و مسئولیت پذیر" ماجرا در "داستان" حادث می شود و نوعی "صبغه تقدیرگرایانه محتوم" بر سرنوشت شخصیت های آن حاکم می گردد، ما با یک درام پوچ گرایانه مواجهیم. این شیوه در نگارش فیلم نامه که ریشه در ادبیات و فلسفه اگزیستانسیالیستی اروپای قاره ای دارد، روح انسان را موجودی رها شده در دنیای متکثر و مشحون از مخاطرات و ناآرامی ها تصویر می کند و می باید به حکم وجود خویش بدون هیچ پشتوانه متعالی به مواجهه با این دنیا برخیزد. در این نگاه "اصالت انسان" در باورداشتن به حکمتی متعالی و حاکم بر تاروپود تمام سختی ها و شادکامی های انسان نیست بلکه اصالت انسانی به "پذیرش آگاهانه این سختی ها و مخاطرات فاقد حکمت" و درک واقعیت مواجهه با آنها بر اساس "ایمانی خطرپذیر که ممکن است از اساس پوچ باشد"، تعریف می شود. پدربزرگ زمانی در پاسخ به مأموریی که او را بخاطر عملش تقبیح می کند میگوید: هرکسی اعتقادی دارد، اعتقاد اعتقاد است حتی اگر دست نباشد. زن بیوه در سکانس آشنایی با مرد جوان مشغول خواندن رمانی است که در پایان فیلم مجدداً مورد تأکید قرار میگیرد. به گفته او رمان درباره مردی است که همه رویاهایش را پشت سر بجا می گذارد. اشاره به مضمون رمان که از سوی زن بیوه انعکاسی از زندگی واقعی معرفی می شود، استعاره ای است داستانی از انگاره اصلی که بر تمام داستان حاکم است. زمانی که کودکی نابالغ و ناآگاه دست به ارتکاب جنایتی هولناک می زند، چه کسی را می توان مقصر مصائب پیش آمده دانست؟ خداوند؟ پدربزرگی که کلکسیون اسلح دارد؟ مادری که قصد دارد خود را از تنهایی رها کند و مجدداً ازدواج نماید؟ مرد جوانی که خالصانه در پی تشکیل زندگی با زنی است که چندسالی از خودش بزرگ تر است؟ سیر داستانی فیلم مخاطب را با خود همراه می کند تا بپذیرد "در جستجوی مقصر بودن" اساساً به بیراهه رفتن است. راه این است که درباره "رنج محتومِ هستیِ بی رحم و البته بی عرض" به خودآگاهی برسیم. پذیرش رنج ذاتی و ناآرامی درونی زندگی انگاره ای نیست که در آموزه های بومی اسلامی قابل هضم باشد. در آنجا هرگاه از رنجی سخن به میان می آید بی درنگ حکمتی عمیق و درک شدنی خود را نمایان می سازد و در اینجا هرگاه از رنجی سخن به میان می آید باید دانست که این ماهیت زندگی است همچون قصه مردی که رفت و همه رویاهای خویش را بجا گذاشت. در آنجا امید بر اساس "باطن شیرین رنج و آتیه مسعود آن" جان میگیرد و در اینجا امید درونمایه ای از مفهوم قابل خود یعنی یأس را به عاریه می گیرد تا بر اساس فهم این انگاره استوار شود که این رنج همگانی است و تلاشی برای فهم چرایی آن نباید داشت چرا که ذاتی هستی است.
درست یکسال پیش مقام معظم رهبری در حکمی خطاب به جناب آقای ضرغامی و مدیران سازمان صدا و سیما فرمودند: سفارش اساسی اینجانب رسانیدن این رسانه فرهنگ ساز به طراز رسانه ایست که بارزترین نمود آن دین و اخلاق و امید و آگاهی باشد.
گمشده محصول ایامِ پس از این حکم است. مجموعه های ماه مبارک رمضان نیز یکسره از چنین روح و انگاره یأس آلود و پوچگروانه ای نسبت به "معنای زندگی" آسیب دیده بودند. چرا باید نویسندگان و تهیه کنندگانی درونمایه مجموعه های نمایشی تلویزیون را رقم بزنند، که در ساختار ذهنی خود به انگاره های وجودگرایانه ادبیات و فلسفه بر اروپا تعلق خاطر دارند و آینده و خیال اذهان مخاطبان ایران اسلامی را با آن نقش می زنند؟ آیا این کوچکترین گام در جهت تحقق شاخص امید در رسانه ملی است؟



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.