آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
سیاست خارجی در منظر اسلام   بخش دوم

سیاست خارجی در منظر اسلام بخش دوم


سرویس علوم و معارف اسلامی مفید نیوز :: پيامبر اسلام چنان به مساله دعوت اهميت مي‏ دهد که در همه جنگ‏ ها ابتدا به دعوت مي ‏پردازد، حتي مردماني را که قبلا دعوت کرده مجددا به اسلام مي ‏خواند. با وجود آن ‏که اهالي خيبر به دعوت عالم بودند، پيامبر سه روز سفيران و دعوتگران خويش را به نزد آنان مي ‏فرستد تا آنان را به اسلام رهنمون باشند.

تاریخ: ۱۲ مهر ۱۳۸۹

به قلم حجة الاسلام و المسلمین سجادی ::



1 . اصل دعوت يا جهاد

شايد از ميان اصول سياست ‏خارجي اسلام، اين اصل بيش از همه حايز اهميت ‏بوده و بيشتر از ديگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته است. احتمالا يکي از جهات اهميت اين اصل، آن است که ماهيت روابط خارجي از ديدگاه اسلام را تبيين مي‏ کند.

مناظرات دامنه‏ دار درباره اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحت‏ يک عنوان ياد کنيم، زيرا آن گونه که برخي از پژوهشگران مسلمان گفته ‏اند اگر تنها به ذکر عنوان دعوت اکتفا گردد، ديدگاه‏ هاي موجود درباره اصل جنگ يا صلح در روابط خارجي اسلام ناديده انگاشته مي‏شود و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاريم طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند .

تفصيل اين بحث را با يک پرسش اساسي ناظر به ماهيت روابط خارجي از ديدگاه اسلام پي ‏مي ‏گيريم که آيا اسلام در روابط خود با جوامع غيراسلامي اصل را بر جنگ مي ‏گذارد يا صلح؛ به عبارت ديگر، آيا صلح يک قاعده است و جنگ، ضرورت يا بالعکس؟

اگر اصل جهاد را به عنوان يکي از اصول سياست ‏خارجي اسلام مورد تاکيد قرار دهيم به زعم برخي انديشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان اصل در روابط خارجي اسلام جنگ محور است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده مي‏ باشد، اما اگر اصل را بر دعوت بگذاريم قضيه فرق خواهد کرد . دقيقا با عنايت ‏به همين مساله است که با دو نوع روش رو به رو مي‏گرديم: (5)

الف) روش خاورشناسان که در قالب «انتشار الاسلام بالسيف‏» مطرح مي‏ گردد و بر مفاهيمي چون ارهاب، اصولگرايي، الاسلام المسلح، التطرف تاکيد مي ‏شود . در اين رويکرد آيات جهاد به خصوص آيه سيف به عنوان مستند مورد توجه قرار مي‏گيرد؛

ب) روشنفکران مسلمان که در قالب «تنظيف وجه الاسلام‏» يا پيراستن اسلام از هر نوع خشونت و جنگ به تحليل مي ‏پردازند و بر مفاهيمي چون سلام و تسامح و تعايش و رافت تاکيد مي‏کنند.

در حالي ‏که دسته نخست فقط به تحليل آيات جهاد مي ‏پردازد و آيات صلح و سلم را از نظر دور مي‏ دارند، دسته دوم با تاکيد بر آيات صلح و مسالمت، به آيات جهاد بي‏ توجهي مي‏ کنند. روش اعتدال روشي است که بتواند ميان هر دو دسته آيات جمع زند. اکثر مفسران و فقهاي اسلام در اين ‏باره انديشيده ‏اند که از مجموع اين گفته ‏ها و اظهارات مي‏ توان به جمع ‏بندي و نتيجه نهايي نايل آمد.

بدون ترديد يکي از مهم‏ترين و احتمالا هدف اصلي فرستادن انبيا دعوت است. آيات متعدد قرآن کريم پيامبران را دعوتگران ديني معرفي مي ‏کند. بر اين ‏اساس، نخستين وظيفه پيامبر و رهبران ديني همانا دعوت بشر به تعاليم و ارزش ‏هاي وحياني است. از طرف ديگر، جهاد و جنگ با مشرکان و طغيان ‏گران بي ‏ترديد يکي از وظايف اساسي مسلمانان و رهبران ديني محسوب مي‏ گردد. آنچه در مورد جهاد و جنگ حايز اهميت است فلسفه تشريع اين پديده است که جهاد براي چيست و چه زماني انجام مي‏ پذيرد.

با تحليل و موشکافي اين نکته احتمالا بتوان رابطه دعوت و جهاد و اصل در روابط خارجي دولت اسلامي را به دست آورد.
اگر جهاد براي کشور گشايي باشد، احتمالا بر ديدگاه خاورشناسان مبني بر جنگ محوري اسلام صحه مي‏ گذارد، اما اگر فلسفه تشريع جهاد براي دعوت به تعاليم وحياني و ارزش‏ هاي اسلامي باشد نه سلطه جويي و کشور گشايي، ادعاي مذکور ناتمام و غرض آلود خواهد بود. اين نوشتار ادعا دارد اصل در روابط خارجي اسلام بر صلح استوار است و جنگ حالت استثنايي است که بنابر ضرورت تجويز مي ‏گردد. عصاره استدلال ما براين فرضيه آن است که جهاد اسلامي يکي از مراحل دعوت به شمار مي ‏رود و براي ترويج ارزش‏ هاي ديني صورت مي‏ گيرد. اين دقيقا گفته يکي از محققان است که «توحيد اساس جهاد و جهاد براي توحيد» است.

بحث را با طرح اهميت دعوت در آيات قرآن به عنوان يکي از اصول روابط خارجي دنبال مي ‏کنيم و در پي آن آيات مربوط به جهاد را مورد مطالعه و تحليل قرار خواهيم داد. آيات متعددي اولين و مهم‏ترين وظيفه پيامبر را دعوت به خير و صلاح مي ‏داند. خداوند سبحان پيامبران خود را مبلغان پيام خود و مظهر رحمت‏ خويش و اصلاح و تزکيه بشر معرفي مي‏کند. (6)

در برخي آيات، خداوند آنچنان به ابلاغ پيام خود و دعوت بشر به ارزش ‏هاي اسلامي اهميت مي‏ دهد که وعده مي ‏کند تا زماني که رسولي را به اداي اين وظايف نگمارد کسي را مجازات نخواهد کرد  (7)

در روابط خارجي اسلام نيز اصل دعوت به عنوان يکي از اصول اساسي مورد توجه و تاکيد قرار مي‏ گيرد. خداوند در يکي از آيات خطاب به پيامبر اين اصل را چنين معرفي مي ‏کند:

بگو اي اهل کتاب، به کلمه‏ اي روي آوريد که ميان ما و شما يکسان است، جز خداي واحد را نپرستيم و چيزي را شريک حضرتش قرار ندهيم و غير از خداوند کسي را ارباب و فرمانروايمان ندانيم. (8)

اين آيه و نظاير آن به خوبي بيانگر آن است که پيامبر اسلام در روابط خارجي خويش قبل از هر امري موظف است آنان را به خداي واحد بخواند. در سيره پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نيز اين اصل پيش از هر امري به چشم مي‏ آيد، حضرت تا دعوت نکرده دستور جهاد نمي ‏داد. (9)

در روايتي حضرت علي عليه السلام مي ‏فرمايد: زماني که پيامبر مرا به سوي يمن مي‏ فرستاد، فرمود يا علي اگر خداوند يک نفر را به دست تو هدايت کند بهتر از تمام آن چيزي است که آفتاب بر آن مي ‏تابد. (10)

ابويعلي و طبري و ديگران به نقل از ابن عباس مي‏ گويند: رسول خدا صلي الله عليه و آله هرگز با هيچ قومي نجنگيد مگر اين ‏که آنها را به اسلام فرا خواند. (11)

پيامبر اسلام چنان به مساله دعوت اهميت مي‏ دهد که در همه جنگ‏ ها ابتدا به دعوت مي ‏پردازد، حتي مردماني را که قبلا دعوت کرده مجددا به اسلام مي ‏خواند. با وجود آن ‏که اهالي خيبر به دعوت عالم بودند، پيامبر سه روز سفيران و دعوتگران خويش را به نزد آنان مي ‏فرستد تا آنان را به اسلام رهنمون باشند. (12)

از مجموع آيات ناظر به دعوت و روايات و سيره پيامبر اسلام و رهبران ديني به دست مي‏ آيد که دعوت، يکي از اصول اساسي در روابط خارجي اسلام با جوامع غيراسلامي است و چنان اهميتي دارد که جهاد غير مسبوق به دعوت را از مشروعيت‏ خارج مي ‏سازد و بيشتر فقهاي شيعه و سني بر اين امر اجماع نظر دارند. (13)

آيا اصل در روابط خارجي اسلام بر جنگ استوار است ‏يا صلح؟ بر اساس محوريت آيات دعوت، اصل صلح و سلم مورد تاکيد قرار مي‏ گيرد. اما سؤال اين است که آيات جهاد را چگونه مي‏توان تفسير کرد. عمده مستند کساني که اصل را بر جنگ استوار مي ‏دانند آياتي است که مسلمانان را به قتل و کشتار کفار و مشرکان فرمان مي ‏دهد و جهاد را يک وظيفه و تکليف شرعي مطرح مي‏ سازد.

«قتلوا المشرکين کافة‏» (14) ، «قتلوهم حتي لاتکون فتنة‏» ، (15) «فاقتلوا المشرکين حيث وجدتموهم‏» (16) از جمله آياتي است که براي ترسيم ماهيت جنگ محوري اسلام در روابط خارجي به آنها استدلال شده است. صرف نظر از مباحث تفسيري موجود در اين زمينه، ذکر دو نکته اهميت دارد:

1- آيات جهاد را به طور کلي در دو دسته مي ‏توان طبقه بندي کرد: اول آيات مقيد که جهاد را بر وجود فتنه و ظلم و آغاز جنگ از سوي غيرمسلمانان مبتني مي ‏سازد؛ اين دسته از آيات عمدتا بيانگر ماهيت جهاد و جنگ دفاعي است و با اشکال و محذور خاص روبه رو نيست، زيرا دفاع حق مشروع تمام جوامع و انسان ‏هاست؛ دوم آيات مطلق که به طور مطلق به قتل کفار و مشرکان دستور مي‏ دهد، اشکال عمده ناظر به اين دسته آيات است و طرفداران ديدگاه جنگ - محور نيز به اين دسته آيات استدلال مي‏کنند .

2- فلسفه جهاد چيست؟ آيا جهاد براي کشورگشايي و قتل و اذهاق نفوس است‏ يا ماهيت اصلاحي و دعوتگرانه دارد؟ در صورت دوم جهاد خود به يکي از مراحل دعوت تبديل مي ‏شود و به تعبير برخي از مفسران حالت دفاعي به خود مي ‏گيرد. بيشتر مفسران و فقهاي شيعه و سني جهاد را داراي ماهيت اصلاحي و در جهت دعوت اسلامي دانسته ‏اند. از ديدگاه آنان جنگ‏ هاي سلطه طلبانه و توسعه جويانه نه فقط مشروعيت ندارد، بلکه از نظر متون اسلامي به شدت مورد نکوهش و نفي قرار مي ‏گيرد؛ بنابراين جهاد خود دعوت به سوي خدا و به منظور اعتلاي کلمة الله و امحاي باطل است. (17)

علامه طباطبايي معتقد است اساسا جهاد داراي ماهيت تدافعي است. او مي ‏نويسد: قتال در راه خدا، چه دفاعي و چه ابتدايي، در حقيقت دفاع از حق انسانيت است و آن حق همان حق حيات است، زيرا شرک به خداي سبحان هلاک انسانيت و مرگ فطرت و خاموشي چراغ در درون دل‏ هاست و قتال که همان دفاع از حق انسانيت است اين حيات را بر مي‏ گرداند و بعد از مردن آن حق را دوباره زنده مي ‏سازد. (18)

وي در ادامه به تبيين ماهيت دفاعي جهاد در پاسخ اشکال خاورشناسان پرداخته و مي ‏نويسد: قرآن اسلام را مبتني بر فطرت معرفي مي‏ کند و اين فطرت حکم مي ‏دهد توحيد تنها اساس و پايه‏ اي است که قوانين فردي و اجتماعي بشر بر آن تضمين مي ‏شود و دفاع از چنين اساس و انتشار آن در ميان جامعه و نگهباني از آن، حق مشروع بشر است و بشر بايد حق خود را استيفا کند به هر وسيله که ممکن باشد . . . قرآن نخست اين حق را با دعوت مي ‏طلبد و در مرحله دوم با دفاع از مسلمانان و بيضه اسلام و در مرحله سوم با جنگ و قتال ابتدايي که هر چند به ظاهر قتالي است ابتدايي، لکن در حقيقت، دفاع از حق‏ انسانيت و کلمه توحيد و يکتاپرستي است و اسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش و اتمام حجت جنگ را آغاز نکرده است‏» . (19)

لزوم دعوت قبل از جهاد و مشروع نبودن جهادي که به دعوت نپرداخته از امور مورد اتفاق ميان فقها و مفسران است، از جمله شيخ بهايي مي ‏فرمايد: «قبل از جهاد واجب است دعوت کردن، زيرا جايز نيست ابتدا به قتال کردن با کفار مگر بعد از دعوت‏» . (20)

علامه حلي نيز دعوت را مرحله ‏اي پيش از جهاد مي‏ داند و جهاد را يکي از مراحل دعوت بر مي ‏شمرد . (21)

در مجموع از ديدگاه اين انديشمندان جهاد همواره داراي ماهيت دفاعي است و بيانگر اصل جنگ - محوري اسلام نيست. استاد مطهري در اين زمينه ماهيت دفاعي جهاد را چنين تبيين مي ‏کنند:

اگر توحيد را جزء حقوق انسان‏ ها دانستيم، ممکن است اگر مصلحت انسانيت ايجاب بکند و اگر مصلحت توحيد ايجاب کند با قوم مشرک بتوانيم بجنگيم نه به خاطر اين ‏که توحيد را به آنها تحميل کنيم، چون توحيد و ايمان تحميل شدني نيست، با مشرکين مي ‏توانيم بجنگيم به خاطر اين‏ که ريشه فساد را اساسا بکنيم. (22)

متفکران اهل سنت نيز ضمن بررسي آيات دعوت و جهاد، اصل صلح را در روابط خارجي اسلام مورد توجه قرار داده ‏اند. در اين ميان از معاصران مي‏ توان به ديدگاه ‏هاي محمد رشيد رضا، محمود شلتوت و محمد ابوزهره، عبدالوهاب خلاف، عبدالله بن زيد آل محمود و ديگران اشاره کرد. (23)

برخي از پژوهشگران ضمن اذعان بر ماهيت صلح - محور بودن روابط خارجي اسلام، جهاد را از لوازم استقرار عدالت اجتماعي و رفع ظلم در جوامع بشري عنوان مي ‏کنند. اسلام در اين تقرير اصل را بر صلح - محوري مي‏ گذارد: «ادخلوا في السلم کافة‏» . (24)
اما به دليل آن ‏که صلح استقرار نمي ‏يابد مگر در پرتو عدالت، اسلام نمي‏ تواند به لوازم و ابزارهاي استقرار عدالت ‏بي ‏توجه باشد؛ بنابراين نوعي تلازم و رابطه دو سويه ميان استقرار صلح و عدالت وجود دارد و عدالت نيز در بيشتر موارد با موانع جدي رو به روست که رفع آن جز از طريق جهاد امکان ‏پذير نيست. (25)

بنابراين فلسفه تشريع جهاد - آن‏ گونه که برخي پنداشته‏ اند - نه نابودي انسان ‏هاست و نه سلطه‏ جويي، بلکه جهاد در جهت دعوت جنبه ديني مي‏ يابد و خود بذاته هدف نيست. اسلام به جنگ براي نشر خود رو نياورده است، بلکه جنگ تطور طبيعي است که دعوت و آماده سازي ظروف و زمينه ‏ها مستلزم آن مي ‏باشد. (26)

پی نوشت:

5) براي مطالعه مبسوط اين دوگونه برخورد با آيات جهاد و صلح ر . ک: سيف الدين عبدالفتاح، القران و نظير العلاقات الدوليه في الاسلام; ناديه محمود مصطفي، المدخل المنهاجيه في العلاقات الدولية في الاسلام (المعهد العالمي للفکر الاسلامي، 1996م) ص 15- 89 .
6) از جمله آيات ناظر به اصل دعوت ر . ک: سورهاي: انبياء (21) آيه 107 و بقره (2) آيه 151 و اسراء (17) آيه 15 و مائده (5) آيه 19 و نساء (4) آيه 165 و مزمل (73) آيه 15 و احزاب (33) آيه 45، 46 و الحاقه (69) آيه 10 و توبه (9) آيه 128 و . . . .
7) و ما کنا معذبين حتي نبعث رسولا» - «اسراء (17) آيه 15» .
8) قل يا اهل الکتاب تعالوا الي کلمة سواء بيننا و بينکم الا نعبد الا الله و لانشرک به شيئا . «آل عمران (3) آيه 64» .
9) نمونه‏هاي متعددي از سيره پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بيانگر اين نکته است . از جمله صلح حديبيه، ارسال پيام و سفير به دربار امپراتوري ايران و رم و غيره . براي مطالعه مبسوط در مورد سيره پيامبر در اين زمينه ر . ک: وهبة‏الزحيلي، آثار الحرب في الاسلام (دمشق: دارالفکر، 1992م) ص 320- 323 .
10) ر . ک: محمد تقي جعفري، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج‏10، ص 174- 176 .
11) متقي هندي، کنزالعمال (بيروت: مؤسسة الرسالة، 1979م) ج‏4، ص‏483 .
12) ابن هشام، السيرة النبويه (القاهره: مکتبة الکليات الازهريه، 1978م) ج‏3، ص 216 .
13) ر . ک: ناديه محمود مصطفي، العلاقات الدوليه في الاسلام وقت الحرب (المعهد العالمي للفکر الاسلامي، 1996م) ص 27 .
14) سوره توبه (9) آيه 36 .
15) سوره انفال (8) آيه 39 .
16) سوره توبه (9) آيه 5 .
17) ر . ک: ابوالاعلي مودودي، الجهاد في سبيل الله، ص‏41; سيد قطب، في ظلال القرآن، ص‏1432 .
18) محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان (قم: انتشارات اسلامي، 1368) ج‏2، ص 66 .
19) همان، ص‏67 .
20) شيخ بهايي، جامع عباسي، کتاب الجهاد ص‏155 (چاپ سنگي .)
21) حسن بن يوسف حلي، تبصرة‏المتعلمين، ص‏80 (چاپ نجف .)
22) مرتضي مطهري، جهاد (تهران: صدرا، 1368) ص‏29 .
23) ر . ک: عبدالله بن ابراهيم بن علي الطريقي، الاستغاثه بغيرالمسلمين في الفقه الاسلامي (مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1414 ق) ص 107 به بعد .
24) بقره (2) آيه 208 .
25) ر . ک: رمضان البواطي، جهاد في الاسلام کيف نفهمه و کيف نمارسه؟ (دمشق: دارالفکر، چاپ دوم، 1995م) ص‏227 .
26) وهبة الزحيلي، آثار الحرب في الاسلام (دارالفکر، چاپ چهارم، 1992م) ص‏78 .



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.