پاسخ به بعضی شبهات اخیر در مورد ولایت فقیه از کلام امام (ره)
سرویس علوم و معارف اسلامی مفید نیوز :: اخیرا چند شبهه به مسئله ولایت مطلقه فقیه از سوی برخی وارد شده است که عبارتند از.../در همین راستا پاسخ امام راحل(ره) به نامه مجلس خبرگان رهبری را، نه در جایگاه پاسخ به اظهارات علی محمد دستغیب، بلکه به جهت ایجاد انحراف و خلاف گویی وی درباره نظر حضرت امام(ره) پیرامون «شرط مرجعيت در شرايط رهبرى نظام»، منتشر میکنیم.
تاریخ: ۱۱ مهر ۱۳۸۹
اخیرا چند شبهه به مسئله ولایت مطلقه فقیه از سوی برخی وارد شده است.
به گزارش مفید نیوز اهم این شبهات عبارتند از:
ـــ «پس از فوت امام، به اعتقاد اکثر مردم و مراجع تقلید، مسئله ولایت مطلقه فقیه به آیةالله اراکی ارجاع شد؛ در صورتی که رهبر همان بود که خبرگان تعیین کردند.»
ـــ «حذف شرط مرجعیت از شرایط رهبری که با موافقت امام انجام شد، به معنای جدا کردن مقام رهبری از ولایت مطلقه فقیه بوده است که مرجعیت دینی از شرایط اصلی آن است.»
ـــ «ولایت مطلقه فقیه و ولی فقیه معین شده از طرف خبرگان دو مقوله جداگانه است که گاهی هم اتفاق می افتد در یک نفر تجلی کند، مانند امام خمینی.
ـــ شخصی که مطابق قانون اساسی توسط مجلس خبرگان به رهبری انتخاب می شود، تنها وظیفه تنظیم روابط میان قوای سه گانه حکومتی و ممانعت از تضییع حق شهروندان توسط این قوا را دارد. این شخص می شود ولی فقیه جهت اداره مملکت و هیچ حق دخالت در امور مردم، چه در حوزه دانشگاهی و چه در حوزه علمی و فرهنگی مردم را ندارد.
***در همین راستا پاسخ امام راحل(ره) به نامه مجلس خبرگان رهبری را، نه در جایگاه پاسخ به این اظهارات و شبهات بلکه به جهت ایجاد انحراف و خلاف گویی علی محمد دستغیب درباره نظر حضرت امام(ره) پیرامون «شرط مرجعيت در شرايط رهبرى نظام»، و لزوم روشن شدن نظر متقن حضرت امام(ره) در این باره منتشر میکنیم.
بنابر این گزارش پاسخ حضرت امام خمینی(رحمةالله علیه) به نامه مجلس خبرگان و نظر صریح ایشان به این شرح است:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
« حضرت حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى حاج شيخ على مشكينى- دامت افاضاته
پس از عرض سلام، خواسته بوديد نظرم را در مورد متمم قانون اساسى بيان كنم.
هر گونه آقايان صلاح دانستند عمل كنند. من دخالتى نمىكنم. فقط در مورد رهبرى، ما كه نمىتوانيم نظام اسلامىمان را بدون سرپرست رها كنيم. بايد فردى را انتخاب كنيم كه از حيثيت اسلامىمان در جهان سياست و نيرنگ دفاع كند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم كه شرط «مرجعيت» لازم نيست. مجتهد عادل مورد تأييد خبرگان محترم سراسر كشور كفايت مىكند.
اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حكومتشان تعيين كنند، وقتى آنها هم فردى را تعيين كردند تا رهبرى را به عهده بگيرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولىّ منتخب مردم مىشود و حكمش نافذ است. در اصل قانون اساسى من اين را مىگفتم، ولى دوستان در شرط «مرجعيت» پافشارى كردند، من هم قبول كردم. من در آن هنگام مىدانستم كه اين در آينده نه چندان دور قابل پياده شدن نيست. توفيق آقايان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.»
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
روح اللَّه الموسوى الخمينى
9ارديبهشت 1368
22 رمضان 1409
***صحيفه امام، ج21، ص: 372 موضوع نامه: متمم قانون اساسى و عدم لزوم درج شرط مرجعيت در شرايط رهبرى نظام
..............................................................
نظر مراجع:
همچنین با توجه به نکته ای که آقای دستغیب در مورد نظر مراجع ذکر کرده اند، پیام همراهی مراجع تقلید و آیات عظام درپی آغاز دوران رهبری حضرت آيتالله سیدعلی خامنهای و پاسخ رهبر انقلاب به تأییدات آنان در زیر می آید:
ـــ آیتالله العظمی اراکی از مراجع بزرگ آن دوره در پیام همراهی خود ضمن مجدّد المذهب دانستن امام در قرن حاضر، نوشتند: «اعلام میدارد انتخاب شایستهی جنابعالی به مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران مایهی دلگرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران است.»
آیتالله العظمی اراکی دربارهی امام گفته بود: «این مرد، از آن مردهایی است که اگر در روز عاشورا بود، هفتاد و دو تن، میشدند هفتاد و سه تن!»
رهبر انقلاب هم در پاسخ به تلگرام ایشان، ضمن تشکر از این پیام تاکید کردند: «تصميم قاطع دارم كه در جهت تحقق اهداف مقدس اسلامى و استقرار كامل حاكميت شرع مبين كه آرزو و راه و وصيت رهبر فقيد و عزيزمان مىباشد، تمامى تلاش ممكن را به كار برده و همهى نيروها را در آن راه بسيج نمايم.»
ـــ آیتالله العظمی شهابالدین مرعشی نجفی که در صحنههای دشوار، حامی امام و انقلاب بود و کتابخانه بیمانند او در قم همواره مورد رجوع اهل علم و عمل بوده و هست.
پاسخ رهبر انقلاب به پیام همراهی آیتالله مرعشی نجفی هم جالب توجه بود. «اميد است با استظهار به ادعيه زاكيهى آنجناب و همه صلحا و اخيار، در حركت به سمت هدفهاى اسلامى، لحظهاى درنگ پيش نيايد و نظام مبتنى بر شريعت اسلام، كه ضامن اجراى عدالت و ترويج ارزشهاى والاى انسانى و حمايت از مظلومين است، روزبهروز مستحكمتر و جامعتر گردد.»
ـــ آیتالله العظمی میرزا هاشم آملی از دیگر مراجع بهنام هم در پیامی، همراهی خود را اینگونه اعلام کرد:
«حضور محترم حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته
رحلت حضرت آیتالله العظمی امام خمینی قدس سره که با مجاهدات خستگیناپذیر خویش روح اسلامیت و توحید را در جهان امروز زنده کرد، بهحق ضایعهای جبرانناپذیر برای عالم اسلام و مسلمین بوده است. حال که امت مسلمان در این فقدان به ماتم نشسته، انتخاب شایستهی حضرتعالی که فردی دانشمند و اسلامشناس و صاحب درایت هستید از جانب مجلس خبرگان مایهی امیدواری و تسکین خواهد بود. اینجانب از خداوند متعال توفیق روزافزون شما را خواستارم و به نوبهی خود، تأیید حضرتعالی را در اجرای احکام متعالی اسلام و رهبری امت مسلمان که مسؤولیتی بسیار خطیر و سنگین است، لازم میدانم و امیدوارم با مساعی جمیلهی خویش بار امانتی را که هماکنون به عهدهی شما نهادهاند به أحسن وجه به سرمنزل مقصود برسانید. و در هر حال خداوند متعال را حاضر و ناظر بدانید و در اجرای احکام شرع مبین خوفی به خود راه ندهید که "إنّ الله یدافع عن الّذین آمنوا به". رهبری حضرتعالی از ناحیهی آیتالله العظمی امامالمسلمین آقای خمینی است؛ ولو به توسط مجلس خبرگان است. به علت آنکه ما بالعرض ینتهی إلی ما بالذات و کل إلی ذاک الجمال یشیروا»
آیتالله العظمی هاشم آملی که شاگردانش همیشه در شمار چهرههای برجستهی حوزهی علمیه و جمهوری اسلامی بودهاند: آیات عظام جوادی آملی، مکارم شیرازی، مرحوم میرزا جواد تبریزی و شهید آیتالله مفتح.
رهبر انقلاب نیز پیام محبتآمیز وی را اینگونه پاسخ دادند:
«بسماللَّه الرّحمن الرّحيم
حضرت آيتاللَّه العظمى آقاى حاج ميرزا هاشم آملى دامت بركاته
با سلام و تحيت. پيام آنجناب دربارهى حادثهى مصيبتبار فقدان رهبر كبير و امام فقيدمان حضرت امام خمينى قدّس سرّه و تأييد قاطع از اقدام مجلس خبرگان و نصيحت مشفقانه نسبت به اهميت و خطورت مسؤوليت اينجانب، موجب تشكر گرديد.
از خداى متعال، تفضل و امداد ربوبى را براى تحمل بار مسؤوليت و حركت در راه اهداف عاليه مسألت مىنمايم. اكنون كه بحمداللَّه با فداكاریهاى ملت بزرگ ايران، پرچم اسلام برافراشته و پيام قرآن در جهان مطرح شده است، بزرگترين وظيفه آن است كه به شكرانهى اين نعمت عظما، هدف اصلى- يعنى تحكيم پايههاى اسلام ناب محمّدى و تحقق شريعت در نظام زندگى- را بيش از پيش ارج نهاده، هيچ فرصت و امكانى را براى وصول آن از دست ندهيم. اميد است توفيقات الهى شامل حال همهى رهروان اين راه باشد.»
ـــ آیتالله العظمی گلپایگانی پیشاپیش مردم سوگوار ایران بر پیکر امام خمینی(ره) نماز خواند تا همهچیز برای وداع باشکوه مردم با امام، مهیا باشد.
همچنین رهبر انقلاب در آن روزها، در نامهای به آيتاللَّه گلپايگانى، از مراجع بزرگ وقت که بر پیکر امام (ره) نماز خوانده بودند، نوشتند:
«با سلام و تحيت. حضور آنجناب در مصلاى تهران و اقامهى نماز بر پيكر مطهر رهبر كبير انقلاب حضرت امام خمينى قدّساللَّه نفسه الزّكيّه موجب تشكر عميق اينجانب گرديد و براى ارادتمندان آن فقيد عظيمالشأن تسلّا و براى دشمنان، مايهى يأس و ناكامى گشت.» آیتالله گلپایگانی هم در پیام همراهی خود به رهبر انقلاب، از نامهی ایشان تشکر کردند.
ـــ آیتالله مشکینی نیز که وجهه سیاسی او در میان سایر علما به خاطر مسؤولیت خطیر ریاست مجلس خبرگان، برجستهتر بود، در پیامی اینگونه همراهی خود را نشان داد:
"حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران دامت افاضاته
پس از اهداء سلام با عرض تسلیت فاجعهی ارتحال رهبر آزادگان، منجی مظلومان و ستمدیدگان و امید مستضعفان و محرومان جهان حضرت آیتالله العظمی امام خمینی قدّس سرّه الشریف که همهی عاشقان و شیفتگان را در اقیانوس ژرف غمی جانکاه و طاقتفرسا فرو برده، انتخاب سرنوشتساز آن حضرت را که به حق در شرایط حساس کشور و انقلاب گامی بزرگ و اقدامی شایسته از سوی خبرگان عزیز دامت برکاتهم بوده، از سوی هیئت امناء و هیئت مدیرهی مرکز جهانی علوم اسلامی تبریک و تهنیت عرض نموده و اطاعت از اوامر آن مقام معظم را که استمرار اطاعت رهبری معظم انقلاب قدس سره الشریف است بهعنوان یک وظیفهی الهی بر خود فرض میدانند.»
آیتالله مشکینی که الگوی پیوند میان اخلاق و سیاست بود. او از ابتدای تشکیل مجلس خبرگان رهبری تا سال 86 که دار فانی را وداع گفت، ریاست مجلس خبرگان رهبری را بر عهده داشت.
حضرت آیتالله خامنهای هم در پاسخ به ایشان اینگونه نوشتند:
«حضرت آيتاللَّه آقاى مشكينى، رئيس محترم مجلس خبرگان دامت بركاته
با سلام و تحيت و تشكر از تلگرام تسليت آنجناب به مناسبت رحلت مصيبتبار امام امت اسلام و احياكنندهى شريعت قرآن و برافرازندهى پرچم حريت در جهان، حضرت امامخمينى قدّس سرّه العزيز و همچنين از حمايت و تأييد قاطعى كه نسبت به تصميم مجلس محترم خبرگان ابراز داشتهايد. از خداوند متعال مسألت مىكنم كه ما را در ادامهى راه قائد عظيم و فقيدمان، كه تلاش براى تحكيم نظام اسلامى و استقرار عدالت و حمايت از مستضعفان است، موفق فرمايد.
بىشك انجام اين تكليف بزرگ در سايهى اتكال به خدا و اطمينان به تأييدات الهى و نيز همكارى و مساعدت بندگان صالح خدا، امرى ميسر و قرين موفقيت خواهد بود.»
...................................................................
اينهايى كه با حكومت فقيه مخالفند...
در همین ارتباط سخنان صریح حضرت امام خمینی (ره) در مورد «حکومت فقیه»، پاسخی آشکار به مدعیان خط امام است که آگاهانه یا ناآگاهانه نظر متقن و روشن وی را تحریف می کنند:
ایشان در این باره می فرمایند:
«اينهايى كه با حكومت فقيه مخالفند... چون نمىشناسند اسلام را، احكام اسلام را هم نمىدانند، خيال مىكنند كه چنانچه حكومت فقيه باشد، حكومت ديكتاتورى است و اگر فقيه در كار نباشد، ديگر هر كه مىخواهد باشد. اگر شمر هم باشد اين آقايان اشكالى به آن ندارند. اينكه در قانون اساسى هست، اين بعض شئون ولايت فقيه هست نه همه شئون ولايت فقيه. آن اوصافى كه در ولى است، در فقيه است كه به آن اوصاف خدا او را ولىّ امر قرار داده است و اسلام او را ولىّ امر قرار داده است.»(1)
«اين توهم كه اختيارات حكومتى رسول اكرم (ص) بيشتر از حضرت امير (ع) بود، يا اختيارات حكومتى حضرت امير (ع) بيش از فقيه است، باطل و غلط است. همان اختيارات و ولايتى كه حضرت رسول و ديگر ائمه، صلوات اللَّه عليهم، در تدارك و بسيج سپاه، تعيين ولات و استانداران، گرفتن ماليات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختيارات را براى حكومت فعلى قرار داده است.»(2)
«قانونگذارى به تنهايى سعادت بشر را تأمين نمىكند. پس از تشريع قانون بايستى قوه مجريهاى به وجود آيد. اسلام همان طور كه قانونگذارى كرده، قوه مجريه هم قرار داده است. «ولىّ امر» متصدى قوه مجريه هم هست.»(3)
«ما معتقد به «ولايت» هستيم؛ و معتقديم پيغمبر اكرم (ص) بايد خليفه تعيين كند و تعيين هم كرده است. اينكه عقلًا لازم است خليفه تعيين كند، براى حكومت است. قانون مجرى لازم دارد، «ولىِّ امر» متصدى قوه مجريه قوانين هم هست.»(4)
رحمت خدا بر آن بت شکن دوران و فرزند خلف ابراهیم خلیلالله که نگاهش حصار زمان و مکان را درهم شکسته بود و یقین، این روزها را دیده بود که فرمود:
«اكنون كه من حاضرم، بعض نسبت هاى بىواقعيت به من داده مىشود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مىكنم آنچه به من نسبت داده شده يا مىشود مورد تصديق نيست، مگر آنكه صداى من يا خط و امضاى من باشد، با تصديق كارشناسان؛ يا در سيماى جمهورى اسلامى چيزى گفته باشم.»(5)
1) صحيفه امام، ج11، ص: 464
2) ولايت فقيه، متن، ص: 51
3) کتاب ولايت فقيه، متن، ص: 26- 25
4) ولايت فقيه، متن، ص: 2221-
5) وصيتنامه، متن، ص: 93
...............................................................
خودتان را پيش ملت مفتضح نكنيد
« نگوييد ما ولايت فقيه را قبول داريم، لكن با ولايت فقيه اسلام تباه مىشود! اين معنايش تكذيب ائمه است؛ تكذيب اسلام است و شما مْن حَيثُ لَا يَشْعُر اين حرف را مىزنيد. بياييد دنبال ملت كه همه با هم به جمهورى اسلامى رأى دادهاند و در مقابل آنها يك عده، يك عده بسيار معدود، يك از صد، يك و نيم از صد، با اينكه همه قواى خودشان را جمع كردند رأى خلاف دادند. شما تبعيت بكنيد از اكثريت قريب به اتفاق ملت، تبعيت بكنيد از اسلام، تبعيت بكنيد از قرآن كريم، تبعيت بكنيد از پيغمبر اسلام، مخالفت نكنيد اين قدر...
خودتان را پيش ملت مفتضح نكنيد. بايد از شما كار صحيح انجام بگيرد؛ وقتى ملت شما را بر خلاف مسير خود دانست طرد مىكند. آگاهانه عمل كنيد، آگاهانه حرف بزنيد.»
صحيفه امام، ج10، ص: 69
......................................................
ولایت فقیه را خدا درست کرده نه مجلس خبرگان
«قضيه ولايت فقيه يك چيزى نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزى است كه خداى تبارك و تعالى درست كرده است. همان ولايت رسول اللَّه هست. و اينها از ولايت رسول اللَّه هم مىترسند! شما بدانيد كه اگر امام زمان -سلام اللَّه عليه- حالا بيايد، باز اين قلمها مخالفاند با او. و آنها هم بدانند كه قلمهاى آنها نمىتواند مسير ملت ما را منحرف كند. آنها بايد بفهمند اينكه ملت ما بيدار شده است، و مسائلى كه شما طرح مىكنيد ملت مىفهمد، متوجه مىشود، دست و پا نزنيد! خودتان را به ملت ملحق كنيد. بياييد در آغوش ملت...
و شما مضرتر هستيد از رضا شاه و محمد رضا براى اسلام، براى اينكه آنها معلوم بود مخالف هستند و مردم مىشناختند آنها را، مخالفت مىكردند با آنها، مقاومت مىكردند؛ شما در پوشش اسلام، در پوشش طرفدارى از خلق مسلمان، بر خلاف اسلام داريد عمل مىكنيد.»
صحيفه امام، ج10، ص: 309
|