آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
خاطره‌ كامران نجف زاده از کریستین امان‌پور

خاطره‌ كامران نجف زاده از کریستین امان‌پور


گفتم ببخشید دیگر ما حرفه ای نیستیم خانم. همین شکلی هستیم. دوباره سوالم را پرسیدم. لری کینگ اینقدر پیرمرد خوبی بود. قشنگ جواب داد.


به گزارش بي باك، کامران نجف زاده در وبلاگش می نویسد: یکبار یادم هست در نیویورک خواستم در فرصت یک دقیقه ای با لری کینگ مصاحبه کنم.به چشم بر هم زدنی نشستم مقابلش و خیلی تند سوالم را پرسیدم. لری کینگ آمد جواب بدهد که خانم کریستین امان پور پرید وسط ماجرا. گفت:"این کار شما خیلی غیر حرفه ایست آقای نجف زاده! شما باید اول با دفتر سی ان ان در فلان جا هماهنگ کنید. امکان ندارد بگذارم مصاحبه کنید". بعدبلند نچ نچ می کرد و می خواست ما را بلند کند. یک خانم دیگری هم که فارسی زبان بود و همکارش با کمال احترام به خانم امان پور هر چه او می گفت تکرار می کرد و من محکم به صندلی ام چسبیدم. بعد از لری کینگ خواستند بلند شود و بدون هماهنگی حرفی نزند. پیرمرد تحویل نگرفت.

گفتم ببخشید دیگر ما حرفه ای نیستیم خانم. همین شکلی هستیم. دوباره سوالم را پرسیدم. لری کینگ اینقدر پیرمرد خوبی بود. قشنگ جواب داد.

  بخواهی هماهنگ کنی یا هیچ وقت یا وقتی دیگر دیر شده به مقصد می رسی. من بارها تجربه کردم. صدبار با دفتر شیراک تماس گرفتم و بارها نامه دادم نشد. تا اینکه در یک نمایشگاه کشاورزی گیرش آوردم. گرچه محافظ های شیراک حسابی از خجالتم در آمدند وقتی می خواستم از اصل غافلگیری استفاده کنم. سوالم را به زور پرسیدم. شیراک هم جواب کوتاهی داد. تمام تنم کبود شد اما مصاحبه را گرفتم.

مدیر برنامه ها می گویند راه این است، چاه این است...تو باید از راه دگر بروی برادر! با مسی هم همین شکلی مصاحبه کردم. باید از اصل غافلگیری استفاده کرد با کانتونا نشد. با زیدان نشد. با سارکوزی نشد. نامه نگاری های ما همه بیهوده بود. گرچه خبرنگارهای غربی لب تر کنند با رییس جمهور ایران مصاحبه می کنند.

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.