نوشتن و حرف زدن درباره بعضی موضوعات، مثل راه رفتن روی لبه تیغ میماند. آدم میترسد منظور و مقصودش را به خوبی بیان نکند و سوءتفاهمی برای خوانندگانش پیش بیاید و یا اینکه از آن طرف بام بیفتد. چون گاهی پرداختن بد به یک مساله، اصل حرف را به بیراهه میبرد.
بحثهایی که در روزهای گذشته، در سایت الف مطرح شده و اظهار نظرهای موافق و مخالفی که درباره آن منتشر شده، از همین نوع است. اینکه صداوسیما و کلا همه رسانهها و دستگاههای فرهنگی ما، شخصیت رهبر انقلاب را آنطور که باید معرفی نمیکنند و تنها به جملات و عبارات و برنامههای کلیشهای و ظاهری بسنده میکنند، حرف تقریبا قابل قبولی است، اما اگر به همین حرف روشن و تقریبا درست، به خوبی پرداخته نشود، به اینجا میرسیم که «الف» مجبور است پینوشت و توضیح بنویسد و یا اخطار بدهد که «بیبیسی و بقیه رسانههای جریان فتنه» حق ندارند از نوشتهاش سوءاستفاده کنند!
البته من شخصا به این اعتقاد ندارم که از ترس بیبیسی و جرس و بالاترین، حرف نزنیم، بلکه منظورم این است که میشود همین حرف واضح و منطقی را به شیوهای بهتر و در زمانی مناسبتر گفت تا احتمال تاثیر آن هم بیشتر شود. هرچند باید به بعضی دوستان اصولگرای هموطن هم «خسته نباشید» گفت که سیاست «دفع حداکثری» خود را به خوبی اجرا میکنند و به خاطر یک نوشته، آدمها را مخالف رهبری و نظام معرفی میکنند!
البته شاید از نوشتهی من هم چنین برداشتی شود، اما مینویسم و اعتقاد دارم که شیوه و رفتار امروز ما اصلا و ابدا درست نیست. ما در معرفی رهبر انقلاب دچار مشکل هستیم و معمولا بد عمل میکنیم و سعی میکنیم چهرهای تک بعدی از ایشان به جامعه نشان بدهیم.
به عنوان مثال، همیشه یکی از مهمترین دغدغههای رهبر انقلاب، چه در زمان ریاستجمهوری و چه بعد از آن مسائل فرهنگی بوده و هست، تا جایی که ایشان آرزو داشتند بعد از اتمام دوران ریاست جمهوری، مشغول فعالیتهای فرهنگی شوند که این نشاندهنده اهمیت فرهنگ در نگاه رهبر انقلاب است. حالا از خودمان بپرسیم که آیا در این زمینه کوتاهی نکردهایم؟ (چه در زمینه فرهنگ و چه در زمینه معرفی چهره فرهنگی رهبر انقلاب؟)
قصد مقایسه ندارم، اما قبول کنید که دیگران در چهره سازی و معرفی آدمها از ما قویتر هستند و بهتر عمل میکنند. افرادی را میشناسیم که نه اهل شعر و شاعری هستند و نه اهل رمان خواندن و نه اهل ادبیات و فرهنگ و هنر، اما به برکت شب یلدا و فال حافظ، میشوند چهره فرهنگی! آن وقت شخصیتی که خود اهل فرهنگ و هنر و ادبیات است و انصافا در این عرصهها صاحب نظر هم هست، به خاطر اشتباه و غفلت ما، مظلوم واقع میشود.
این اشتباه به نوعی درباره سید مرتضی آوینی هم تکرار شده است و ما از آن همه ذوق و هنر و فهم و شعور و اندیشه و فیلمسازی و مستندسازی، تنها اسیر «عکسهای همراه با چفیه» سید مرتضی هستیم، بیآنکه بدانیم نظرش مثلا درباره هیچکاک و سینما چه بود و یا درباره انقلاب اسلامی چه میگفت و یا درباره دموکراسی و لیبرالیسم و آمریکا و روشنفکران چه مینوشت و …؟!
قطعا بخشی از این غفلت، به رسانههای ما برمیگردد که در معرفی درست این شخصیتها کوتاهی میکنند و تنها به برنامههای مناسبتی و ظاهری و کلیشهای رضایت میدهند.
البته شعر و سرود و احساسات، برای معرفی بزرگان لازم هست، اما یقین بدانید که کافی نیست. رهبری امروز بیشتر از آنکه به شعر و سرود احتیاج داشته باشد، به فهم و شعور و بصیرت آدمها احتیاج دارد و اتفاقا این نکته را دائما در سخنرانیهای مختلف خود به ما گوشزد میکند.
بیان احساسات خوب است، اما مطمئنا اغراق در هیچ کاری خوب نیست! یادم هست که رهبر انقلاب چند سال پیش در واکنش به اجرای یک سرود و اشعار خوانده شده در آن، بلافاصله تذکر دادند که «من خاک پای قنبر، غلام امیرالمومنین هم نیستم!» (نقل به مضمون)
البته هر کس وظیفهای دارد و صداوسیما و رسانههای ما هم باید به هر دو جنبه شور و شعور بپردازند. اما حرف ما این است که مسئولان فرهنگی کشور در کنار این همه شعر و سرود، دیگر چه کاری انجام دادهاند؟ چه قدمی در جهت دغدغههای فرهنگی و هنری رهبر انقلاب برداشتهاند؟ چه قدمهایی در جهت معرفی «منطق انقلاب، هنر انقلاب، هنر دینی و فرهنگ عمومی» که از سالها پیش جزو مهمترین دغدغههای رهبری بوده، برداشتهاند؟
رهبر انقلاب چند سال پیش هشدار داده بودند که «جبهههای فکری و فرهنگی دنیا براى تسخیر ملتها با ابزارهاى فوق مدرن میآیند تا ملتى را از سابقه و فرهنگ و ریشهى خود جدا کنند و براحتى آن را زیر دامن خودشان بگیرند» سوال ما این است که چه راهکارهایی برای مقابله با این جبهههای فکری و فرهنگی تدارک دیده شده است؟
البته خود ایشان تذکر دادهاند که «همهی اینها انسانهایى را مىطلبد که نیاز را احساس کنند؛ آدمهاى گیج و غافل و سرگرم نیازهاى حقیر اصلاً این نیازها را احساس نمىکنند!»
گاهی که این همه غفلت و انفعال و سردرگمی و تنبلی خود و دوستان را میبینم، با خودم میگویم که انگار تنها کسی که مرد و مردانه دراین میدان مثل کوه ایستاده است و تک و تنها دارد با همه دستگاه تبلیغاتی استکبار مقابله میکند، شخص رهبری است. بیخود نیست که دستگاه دروغ پراکنی و شایعه پراکنی غرب و ضدانقلاب، همهی همت خود را صرف مخالفت و دشمنی با او کرده است.
مطمئن باشید در برابر این همه تبلیغات مغرضانه دشمن، شعر و سرود به تنهایی کافی نیست، کمی هم فکر و اندیشه شاید بد نباشد!
http://www.ahestan.ir